سلام
من میلاد هستم خونم تو شهرسان مرند مجردی زندگی میکنم ولی هرشب یه خانوم تو بغلمه احساس تنهایی نمیکنم هستش 22 سالمه. من وقتی 16 سالم بود فهمیدم کیر چیه و رابطش با کون و کس چیه بگذریم من تا 20 سالگیم همش تو رویا و خواب دختر همسایه و زنای فامیلمونو میگاییدم و فقط غسلش نصیبم میشد تا اینکه دوسال پیش تصمیم گرفتم سکسو تجربه کنم به داداش دوستم پول دادم و با هزار التماس یه قهبه برام جور کردن طرف یه دختر 28ساله بود خودشم ارایشگر بود من بعد سکس کلی التماسش کردم گریه کردم تا اخر راضی شد شمارشو بده بهم من یک ماه بکوب بهش اس عاشقانه و شارژ فرستادم تا اینکه دلش برام سوخت راضی شد باهام دوست شه بعد اون هروقت که خونمون خالی بود میکشیدمش خونه. بگذریم خاطره ی من مربوط میشه به 27 اسفند 93 من از خواب بیدار شدم ساعت 9 صب بود دیدم یکی داره در میزنه رفتم درو باز کردم دیدم زن همسایه پایینه خونمه کلید خونشونو بهم دادو گفت که میرن مسافرت من به گلدونا و خونشون برسم فردای اون روز من از حس کنجکاوی و هوس رفتم خونشون همه جای خونشونو زیرو رو کردم تا اینکه از تو کیف شوهره برگ سیغه نامه پیدا کردم برش داشتم یکمم گشتم اومدم خونه خودم.7 فروردین از مسافرت برگشتن کلیدشونو بهشون پس دادم تا اینکه 10 فروردین زن همسایه دوباره در خونمو زد باز کردم اینبار دستش قرمه سبزی بود گفت بوش پیچیده تو راه پله منم ازش گرفتمو کلی تشکر کردم فرداش بازم در خونمونو زد ،باز کردم گفت ظرف دیروزو میخواد منم بهش دادم یک عالمه از دست پختش تعریف کردم شب همون روز بازم برام غذا اورد گفت بخور جون بگیری خیلی لاغری. زن خوشگلو خوش اندامیه منم هوسم فوران میکرد اخه تو یک سال همسایگی هیچوقت باهاش تنها نبودم با کلی تعارف دعوتش کردم خونه که چیز مهمی راجع به شوهرشه باید بهش بگم اونم نگران شد ولی نیومد خونه چند پله که رفته بو پایبن برگشت گفت شمارمو خواست منم دادم رفت شب ساعت 12بهم اس داد که من اکرم همسایه پایینیتونم و چیز مهممو بهش بگم منم ماجرای سیغه شوهرشو بهش گفتم باورش نشد صب ساعت 8 اومد برگرو بهش دادم دید حالش بد شد افتاد تو کف راه رو منم که از خدام بود بکشمش خونه بغلش کردمو تو اوج هوس اوردم تو بهش ابقند دادم حالش که خوب شد ازم تشکر کردو رفت 2 روز دیگه بهم زنگ زدو گفت که از شوهرش متنفره ولی چون دوسال پیش به شوهر از خونه پدرش فرار کرده بوده نمیتونه طلاق بگیره بابا و داداشاش تو خونه راش نمیدن و… من براش برادری کنمو … منم از خدام بود که به اکرم خانوم کیپ کنم برا همین بهش گفتم بیاد خونه من اونم قبول کرد وقتی اومد خونم داشت میلرزید حالش اصلا خوب نبود از گریه چشاش پف کرده بود من سعی کردم دلداریش بدم ولی نشد اروم نمیگرفت اخر سر محکم گرفتمش تو آعوشم بهش گفتم شوهرشو فراموش کنه عشقشو از سرش بندازه اخه انگار شوهرش بهش گفته بود زن سیغرو بیشتر از اون دوسداره و فلان اونم همینجور گریه میکرد که گوشیش زنگ خود شوهرش بود گفت شبو رفته خونه مامانشو فردا شب بعد سر کار میاد خونه کلیم باهم دعوا کردن منم وقتی دیدم شوهره تا فردا شب نیس اکرمو سفت چسبیدم بغلش کردم نشوندمش کنارم سرشو گذاشتم رو شونمو بهش دلداری دادم اکرم یکم حاش خوب شد بلند شد که بره گفت ما نامحرمیم منم زیادی بهش دس زدم گناه الو شدیمو … مولی من شیطان تو جلدم بودو استاد راضی کردن خانومام با صدتا حرفو کلک راضیش کردم که بشینه بعد رفتم اشپزخونه و تو یه اب پرتقال یه 6 تا قرص خواب حل کردم اوردم دادم خورد ولی انگار اثر نکرد یه ساعت هم بکوب براش داستان تعریف کردم خندوندمش تا اینکه خودش برگشت گفت با قرص خواب نمیخوابه انگار فهمیده بود من چی به خوردش دادم بعد ازم پرسید حسم بهش چیه منم گفتم هر حسی بجز حس خواهری اونم خندید برگشت گفت جایی که شوهرم میتونه بهم خیانت کنه چرا من بهش خیانت نکم و بعدش اومد نشست کنارم منم سرشو گذاشت رو زانوهامو یکم موهاشو ناز کردم کیرم شاخ شده بود تا اینکه اکرم گفت کیرم نمیزاره بخوابه منم بغلش کردم بردمش تد اتاق خواب بعد اروم اروم شروع کردم از زیر گوشش گردنشو بو کشیدم و یکمم لیسش زدم باهم لب رفتیمو یه ساعتی لیسیدمش خیلی حال میداد تا حالا بین اون هزارتا زنی که سک داشتم هیچ کدوم لذت اکرمو ندلشت بعد بلن شدم رفتم کیرمو اسپری تاخیری زدم برگشتم دکباره باهم لب رفتیم یه ربع دیگه دیدهاکرم داره زانو هاشو به هم میماله و ایییی ایییی میکنه اروم اروم لباساشو کندم وایی عجب سینه ای داشت شروع کردم به لیسیدن سینش بعدش شلارشو در اوردمو یکم لاپایی ردش کردم کیرم شاخ شد شرتشم که در اوردم کسش عین کس دخترای باکره جمو جورو تنگ بود پاهاشو بالا بردم سوراخ کونش اندازه نخود بود با لیسو بوس انگشت کوچیکم به زور توش میشد یکم که کسشو خوردم افتادم روش خودمو تا میتونستم مالیدم بهش بدنش خیلی نرمو داغ بود بعد خیمه زدم روش که کیرمو بکنم تو کونش نزاشت گفت باید از کسش بگایمش ولی خداییش خیلی کس جمو جوری بود سر کیرمو کردم تو کسش دیدم داره اه میکشه اروم اروم تا نصف فروش کردم بعد چنبار عقب جلو تا ته فروش بردم بعد ده دقیقه سکس از کس کیرمو در اوردم که بکنم تو کونش ولی سوراخ کونش خیلی تنک بود یکم روغن زیتون مالیدم یواش یواش کیرمو کردم تو کونش جاتون خالی اکرم یه اهه و اییی میکرد که بیا و ببین منم تو عمرم کونو کس به تنگی اکرم ندیده بودم ازش پرسیدم گفت هر دوماه یه بار 2دقیقه از کس با شوهرش سکس داشته بعد 15 دقیقه سکس از پشت کیرمو در اوردم کردم تو کسش اینبار جا باز کرده بود بعد چند دقیقه کبرمو تا جایی که امکان داش فرو بردم به قول معروف کسشو تا جایی که داشت جر دادم بعد فکر کنم یه لیتر ریختم تو شکمش کیرمو که در اوردم بازم راضی نشد که بخوره منم اسرار نکردم ولی دیدم اکرم بیشتر از من حال کرده بعدش موهای مشکیشو تو دستام گرفتمو دوباره سرو گردنشو خوردم گفت میخواد بخوابه رفت حموم خودشو بشوره منم رفدنبالش رفتم یه سکس هم تو هموم به هم کردیم خداییش از پنبه هم نرمتر بود بعد حموم برگشتیمو اکرمو بغل کردمو خوابیدیم از صب اون روز منو اکرم هر روز باهم سکس داریمو اکرم هم به لیست بغل خوابام اضافه شده چون مثل اونیکی زنا که با من سکس دارنو در مواقع لازم و سرکارشون با منه و براشون مشتری جور میکنم برا اکرم هم مشتری جور میکنم الان هم اکرم اس داده که برا فردا وقتش ازاده ببرمش ویلا و تا شب روش سکس کنم.
نوشته:میلاد
خب شما که این شغل شریفو دارید پس یه لطفی در حق این همشهریت هم بکن.منم مرندم.
27 اسفند 93 !!!
من دیگه حرفی ندارم
می سپورمت دست دوستان فحاش ، چندتا فحش درت غیب کنن!
کس کش 27 اسفند 93 ی گافت هست اشکال نداره صیغه را اینشکلی مینویسن نه سیضع بعدش مگه مرد همسایه شما احمق که صیغه نامه را تو کیفش بزار و تو علم غیب داشتی که داری دنبال چی میگردی بگو برا دزدی رفته بودی چون اگر کنجکاوی بود میرفتی سروقت لباس زیر خانومه نه کیف مرده خواهرت را گاییدم با این کس شعرت
آدی پیسدی ال چوخالماسین اوزون سن "گتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگده دو سیکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیرکن
دروغ بود .توهماتی ک موقع جق زدن داری اینجا بعنوان داستان ننویس
کس شعر محض بود خوب کس کش 27 اسفند 93 که هنوز نرسیده چرا وقت مردمو با این کس شعرا میگیری … کیری
aberoye har chi torke ro ba in kos sher goftanet bordi
goromsakh
از اونجا که هروز براش غذا میاورد واکرم ناشناخته یهو شد رفیق فاب نخوندم!!! همش دروغ محض بود دروغ وتوهماتی که تو خیالش باهاش جلق میزنه!!!بعدش داستان مینویسی یکم ویرایش کن سرتاپا اشتباه تایپی بود!!!مصیبت وارده رو تسلیت میگم به همه دوستان جلقی!!!
کسکشی و جاکشی بهت میاد اگه میشه مامانتو بیار حال کنیم
چاقال جقی
مردتیکه ک…س کش دوزاری! تو اسفند 93 رو دیدی؟ اخه ولدازنا اینا خاطراتتن یا برنامه های بلند مدت زندگیه ک…ریت؟؟ پدرسگ مگه مجبوری چرت بگی؟؟ مادر مادر فلانت با کدوم سگی خوابید که تو ی حرومزاده رو پس انداخت بی شرف! تو اوهام و خیالاتت ترتیب زن همسایه رو که میدی، هیچ! ادمم براش جور میکنی مادر به خطا؟؟؟ هرییییی. ننویس حالمون به هم خورد کثافت.
کسکشی از آینده . . . . . 27 اسفند 93 چند نفر کونت گذاشتن؟؟؟؟؟
یعد مدتها اومدم اینجا و از قضا این داستان رو خوندم البته تا اوایلش
آخه آدم رغبت نمکنه بیاد اینجا بخاطر همین لاشیاس
آقای مجلوق دست تو شرت ازین ور میگه خونه مجردی دارم ازون ور میگه هروقت خونه خالی میشد کس میووردم
لاشیییییییییییییییییییییییییییییییی
از نظرات دوستان اينجور برمي ايد که کس کشي بيش نميباشي
کيرم تو کونت
کیر کلیه برادران شهوانی تو کونت،باشد ک از کسکشی دربیای
ای کسکش کس ندیده یو کیربدست/با جق خودتو ردیف کن سیغه ! کجاست/کارت شده با خیال کس جلق و غسل/ باجق زدنت چه شورت وشرتی برپاست!/اخه قرومساق ، سیغه !! نامه ی طرفو زنش که بیست و چارساعته حواسش به شوهرشه ندیده بود ، تو ، توی خیالات و اوهامت رفتی و پیداش کردی و . . . ای کونکش
جلقکی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
کله کیری به شدت جلق میزنی، داری نابود میشی.
تاریخ داستان تخمیت به کنار که میذارم پای اشتباهت چون دستت تو شورتت بوده.
کیرت رو از تو کونش در میاوردی و میذاشتی تو کــُسش؟ این هم میذارم به حساب اینکه بچه هستی و هنوز کس و کون ندیدی.
برای اولین بار میخواستی باهاش سکس کنی ولی مستقیم رفتی سراغ کونش؟ خب این هم میذارم پای حساب اینکه بچه های محل میان کونت میذارن مستقیم میرن سراغ کونت.آخه نمیدونی که کــُس فقط واسه شاشیدن نیست، واسه گاییدنه.
اکرم رو به لیست بغل خوابات اضافه کردی و هر روز باهاش سکس داری؟ پس بقیه چی؟ روزی 5 نفر رو میاری و میکنی؟ این هم میذارم پای توهمات مغز کیریت که لب تا لب از آب منی پر شده و نمیذاره فکر کنی.
میگی که کــُس کش هم شدی. میذارم پای حساب اینکه داری واسه آینده خودت شغل مناسبی اختیار میکنی. ولی مراقب باش که دست زیاد نشده باشه. روی کون دادن دسته جمعی بیشتر فکر کن. الان که یکی یکی کونت میذارن. درامدت کمه. بگو هیئتی تو رو بکنن. پول بیشتری نصیبت میشه.
کلا شاشیدم به سر تا پات. دیگه ننویس
ای که هر شب به فکر کون هستی
بسکه دادی حقیر و دون هستی
میزنی جلق به کیر همسایه
تشنه بر کیر رو زبون هستی
ایناتفاق قراره در آینده برات بیوفته؟؟؟ :)))))
جمله بندیت هم که افتضاحهه : من میلاد هستم خونم تو شهرسان مرند مجردی زندگی میکنم ولی هرشب یه خانوم تو بغلمه احساس تنهایی نمیکنم هستش 22 سالمه. :))))
با بقیه دروغات کاری ندارم :)))))
آقا کسی نمیدونه چرا جناب آنوحه نظر نمیده؟نظراتش واقعا خوب بود
گویا به خاطر این که 27 اسفند 93 هنوز نیومده این وظیفه خطیر بر گردن ما گذاشتند که فحش بدیم این مجلوق بی نوا رو .
چون تازه از چرت عصرانه بیدار شدم و زیاد حال و حوصله ندارم خلاصه عرض میکنم
کیر بابا طاهر عریان تو نی نی چشمانت باشد !
یه کم شاعرانه شد به حال و هوای عصر گاهی میخورد .
عزت زیاد
میخواستم بخوانم ولی دیدم هنوز شش ماه بعد این داستان اتفاق می افته نخوندم، کونی احمق کیرم تو بینیت
یک افغانی بدبخت در انباری دور افتاده که از شانس بد ما اینترنت هم داره
کسکش
شغل شریفی داری
افرین