خواهر زن ته دیگ

1403/02/04

سلام من اولین باره دارم مینویسم امیدوارم اگه اشتباهی هم بود ببخشید
من سامان هستم ۳۳ سالمه و خواهر زنم لیلا ۳۲ سالشه البته زمان سکس بر میگرده به به ده سال پیش برای اولین بار انجام دادیم
من تازه ازدواج کرده بودم رفته بودم خونه پدر زن چند دقیقه ای بود رسیده بودم خواهر خانمم گفت اژانس نیست منو ببره چیکار کنم اون موقع من وانت نیسان داشتم گفتم میخوای من ببرم البته اون موقع اصلا تو این فکرها نبودم . خواهر خانمم گفت چرا که نه اگه ببری ممنون میشم خانمم گفت اره تو رو خدا ببرش سر ظهره ماشین نیست
بالاخره من سوارش کردم لیلا رو رفتیم تو مسیر دیدم این سرخ شده عرق میکنه اصلا دوهزاریم نیفتاد شروع به حرف زدن کردیم من خلاصه کردم ها. نم نم خواهر خانمم گفت ای کاش تو شوهر من بودی تو هم خوشگلی هم جذابی اولش،فکر کردم داره منو امتحان میکنه .
گفتم ابجی لیلا زشته منو امتحان نکن گفت دیونه امتحان چی ای کاش این بچه نبود به خدا طلاق میگرفتم خودم زنت میشدم خواهرم به دردت نمیخوره و فلان من بازم طفره میرفتم که یه دفعه دستشو گذاشت رو دستم آتیش بود بالاخره رسوندمش دم‌درشون پیاده شد گفتم کاری نداری من برم ابجی لیلا گفت کجا کیف بچه رو بیار بالا یه شربت بخور بعد من نمیتونم برگردم پایین گفتم باشه این رفت سریع بالا من تا در ماشینو ببندم و کیف بچه رو برداشتم رفتم داخل طبقه دوم بودن دیدم در بازه هی صداش کردم جواب نداد کفشمو در اوردم کیفو بزارم داخل برگردم سریع واقعیتش میترسیدم منو امتحان کنه
ولی یه دفعه دیدم از اتاق خواب با چادر اومد بود ولی فقط لباس زیر قرمز تنشه گفت درو ببند نترس تو این مدت که با خواهرم که نامزد کردی.و ازدواج من همش به فکرت بودم
منو میگی هنگ کردم و یخ زدم اومد جلو دستمو گرفت کشید سمت سمت اتاق گفت نکنه زن ندیدی منم پت پت کنان گفتم چرا ولی میترسم
واقعیتش من تا اون روز اصلا معنی سکس رو نمیدونستم چیه رابطه داشتم ها ولی مفهوم و عشق و حال نمیدونستم چیه
یه لحظه دیدم دوتا سینه های ۷۵ هیکل توپ سفید جلوم وایستاده گفت زانو بزن من انگاری برده اش بودم سرمو گرفت فشار داد سمت کصش گفت بخور ببینم بیشرف دارم میمیرم اروم اروم یادم داد خیلی وحشی بود
منم یاد گرفتم کم کم دراز کشید گفت بسه بیا سینه هامو بخور شیرش بیار ببینم خوردمو گفت اونجوری نه گاز نگیر قشنگ یادم داد با ارامش خوردن رو یادم داد گفت بسه کیرمو گرفت گذاشت جلوش،گفت حالا بکن بیاد وای چه کصاتیشی از شدت حرارت کیرم داشت میسوخت منم اون موقع ها جوان تر بودم پاهاشو قفل کرد دور کمرم گفتم ابم داره میاد گفت چی ابتم بیاد تموم شدن نداریم باید منو ارضا کنی نترس بریز توش وای یه بار ابمو ریختم توش چنان اهی میکشید اروم دراز کشیدم روش گفت پاشو کیرمو خورد تا دوباره راست شد هنوز باورم نمیشد شروع کردم تلبه زدن هر پوزیشینی که دوست داشت وایمیستاد میگفت بکن واقعا خدای سکس بود تا اینکه پاهشو دوباره قفل کرد فش میداد بدو تن تن بزن با ناخن هاش چنگ میزد من ارضا شدن زن رو اونجا دیدم چنان جیغی زد بدنش لریزد که منم گفتم داره ابم میاد گفت نکشی بیرون بزن تن تن جفتمون باهم بشیم منم مثل خودش اه وناله کنان با شدت تمام ابمو خالی کردم توش اینم بدنش لرزید و موهامو میکشید تا اینکه از حال رفت انگار دست هاشو انداخت دور سرم نوازش میکرد گفت بهترین سکسی بود که کرده منم خوابیدم روش چند دیقه ای و لب میگرفت ازم چند دیقه بعد بلند شدم رفتم سرویس و برگشتم خداحافظی کنم با اون چشمهای درشت و خمارش جوری ازم لب گرفت تشکر کرد خودم کیف کردم حدودا ۴سال من و این هر هفته رابطه داشتیم بعدش دیگه ما رفتیم یه شهر دیگه و از هم دور شدیم واقعا ازش ممنونم هنوزم عاشقتم مرسی

نوشته: سامان


👍 15
👎 23
53901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980899
2024-04-23 23:24:19 +0330 +0330

سامی نیسان آبی مشنگ

1 ❤️

980900
2024-04-23 23:29:47 +0330 +0330

الدنگ حداقل یکبار خودت بخون ببین چی نوشتی، زن گرفتی ولی نمیدونستی عشق و حال چیه بعد خواهر زنت بهت یاد داد، با زنت چکار میکردی !!؟؟

3 ❤️

980902
2024-04-23 23:42:32 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

1 ❤️

980904
2024-04-23 23:51:19 +0330 +0330

میشه من هم برم پیش خواهر زنت؟

0 ❤️

980913
2024-04-24 00:54:48 +0330 +0330

ینی آیینه بغل نیسان دومرتبه (یه بار طولی یه بارم عرضی) توی ماتحتت برای این داستان آبکی و تخمی_تخیلی که لود کردی لندهور جنازه بی محتوی… 😏

1 ❤️

980916
2024-04-24 02:02:36 +0330 +0330

اغای نویسنده . این حجم از خر شانسی تو باور ما نمیگنجه . یه خورده ارومتر پیش میرفتی تا مخمون گیرپاج نکنه .

1 ❤️

980924
2024-04-24 02:53:56 +0330 +0330

کیرم دهنت این داستانت هی به زور خواستم باور کنم تا رسیدم به شربت. خداوکیلی شربت حرمت ذاره

1 ❤️

980934
2024-04-24 07:38:11 +0330 +0330

کاری به کسشر بودن داستانت ندارم
ولی کلا از وقتی شروع کردی به تلمبه زدن و تا ابت بیاد ۴ خط طول کشید.
لعنتی ط تو داستان خیالیت ۴ خطه اومدی بعد اون میگه بهترین سکسش بود؟؟؟😂😂😂

1 ❤️

980935
2024-04-24 08:09:17 +0330 +0330

بده بزنیم حاجی…

0 ❤️

980943
2024-04-24 09:18:47 +0330 +0330

آبکی و نامفهوم بود

0 ❤️

980949
2024-04-24 10:24:17 +0330 +0330

امیدوارم با گراز دیرانزال همبستر شی متوهم

0 ❤️

980950
2024-04-24 10:33:19 +0330 +0330

خواهر زن ی چیز دیگست

0 ❤️

980954
2024-04-24 12:25:28 +0330 +0330

پس با زنت عروسک بازی میکردی کونی کس خل یا زنت یکی دیگه میکرده پس په په مشنگ لااقل میخوای بنویسی کس خل درست بخون نوشته هات رو
نمیتونی گو نخوری گو هم نخوری که بد نیست

1 ❤️

980958
2024-04-24 12:53:05 +0330 +0330

چرا به همه توهین میکنید ؟این که اولش توضیح داد که اولین بار هست می‌نویسه . شما درست حرفش و نفهمیدید، آنوقت بهش بد و بیراه هم میگید ! ؟
زمانی که با خواهر زنش رفته هنوز ازدواج نکرده بوده و نامزد بودند .
بنابر این همه شما ها که زود به دیگران توهین میکنید به خودتون باید برگرده همه این حرفهای مسخره که نوشتید . خلاصه کرده بود بنابراین زمانش چهار خط نبوده اگر درست بلد نبود سکس و

1 ❤️

980962
2024-04-24 14:38:36 +0330 +0330

کس شعر

0 ❤️

980969
2024-04-24 16:08:04 +0330 +0330

سامانم مگه راننده نیسان میشه اخه؟

0 ❤️

981020
2024-04-25 03:17:02 +0330 +0330

کاملا ارکان یه داستان ساختگی رو رعایت کردی
١- اول اینکه اون پیشنهاد سکس داد
٢-شربت
٣-ازت تشکر کرد بعد از سکس

0 ❤️

981060
2024-04-25 20:32:29 +0330 +0330

اگزوز نیسان توکونت

0 ❤️

981397
2024-04-28 11:01:39 +0330 +0330

آخه شامپانزه تو که هیچی بلد نیستی گوه میخوری زن میگیری ریدم به اون هیکل کونی ت کونده ی لاشی مجلوق الجلاق

0 ❤️