دخترخاله سارا

1399/10/03

این داستان در حقیقت یه خاطره ی واقعیه که ممکنه خیلی هم سکسی به نظر نیاد پس اگه خوانندگان عزیز از خوندنش به اوج لذت نرسیدن پیشاپیش عذرخواهی می کنم

حس عجیبی داشتم
از یه طرف تو اوج شهوت بودم و دلم میخواست به این نیاز پاسخ بدم و از طرفی به خودم میگفتم خودتو کنترل کن
سارا دختر خالم بود و تو شهرستان زندگی میکردن و با خواهرش چند روزی اومده بود تهران و مهمون ما بودن
دوستش داشتم و همیشه تو فکرم این بود که باهاش ازدواج میکنم ولی آخه سن و سالی نداشتم که بخوام همچین موضوعی رو مطرح کنم.من فقط ۱۶ سال سن داشتم و نسیم ۱۳ سالش بود
خودمم تا حالا با کسی رابطه ی جنسی نداشتم و فقط گاهی با خود ارضایی خودمو راحت میکردم که البته بعدشم یه حس ناراحت کننده میومد سراغم.

بیدار شدن حس جنسی من و تمایل به ایجاد رابطه با جنس مخالف هم برای من داستان خاص خودش رو داشت.خونه عمه م ویلایی بود و یه حیاط خیلی بزرگ با انبوه درختهای مختلف و یه استخر نسبتا بزرگ داشت و معمولا آخر هفته ها میرفتیم اونجا.
من و پسر عمه م همسن بودیم و زیاد با هم بازی میکردیم و گاهی هم شیطونی های دو نفره داشتیم و تو همون عوالم کودکی یه نیمچه رابطه ی سکسی با هم داشتیم که البته بیشتر از روی کنجکاوی بود و خیلی حس خاصی برامون نداشت
اما داستان ازونجایی شروع شد که یه بار تو سن چهارده پونزده سالگی برای چند روزی خونه ی عمه م رفته بودم و صبح تا شب تو باغ بازی میکردیم.همون شب تو خواب با یه حس عجیبی از خواب بیدار شدم.دستم به یه چیزی نرمی خورده بود و احساس خیلی خوبی داشتم .یکم که هوشیارتر شدم دیدم به صورت اتفاقی با دستم سینه های دختر عمه م سمانه رو از رو لباس لمس کردم (هنوزم که هنوزه بعد از سالها یادآوری اون لحظه کیرمو راست میکنه)
سمانه یک سال از ما کوچکتر بود
حس عجیبی سراسر وجودمو فرا گرفته بود که واقعا قابل وصف نیست.انگار توی ابرها سیر می‌کردم برای اولین بار بود که اندام یه زن رو لمس میکردم.
نمیدونم اون شب سمانه متوجه این موضوع شد یا نه ولی من چند دقیقه ای با سینه هاش ور رفتم و خودمو خالی کردم.
این اولین بار بود که با لمس تن یه دختر آب کیرم میومد
(البته که آب کیر که چه عرض کنم یه آب شفاف بود که شاید نمیشد اسم آب کیر رو گذاشت روش ولی اون موقع فکر میکردم اون چیزی که بهش میگن منی همین آب شفافه)

مادرم و خواهر سارا رفته بودن خونه همسایه و سارا تو اتاق خوابیده بود.اگه این فرصتو از دست میدادم شاید دیگه همچین شرایطی مهیا نمی شد.خلاصه که نتونستم تاب بیارم و ترجیح دادم حرف شیطونو گوش کنم.
استرس عجیبی داشتم .از یه طرف میترسیدم سارا از خواب بیدار شه از طرفی هم نگران بودم مامانم اینا برگردن.خلاصه دلو به دریا زدم و تصمیم گرفتم یه حالی به کیر راست شده م بدم که از دار دنیا فقط جق زدن با دستام نصیبش شده بود.
آروم رفتم کنار سارا دراز کشیدم و خودمو به خواب زدم که اگر هم کسی سر رسید فکر کنه منم همونجا خوابیدم.
با ترس و اضطراب عجیبی چند لحظه ای به نسیم خیره شدم.یه پیرهن و شلوار تنش بود.شروع کردم دستمو روی شلوارش گذاشتم و منتظر عکس العملش شدم.دیدم خوابش خوشبختانه سنگینه و‌متوجه چیزی نمیشه .یکم از رو شلوار پاشو به آرومی مالیدم و باهاش ور رفتم.مطمئن شدم که بیدار نمیشه واسه همین جرأت کردم و دستمو بردم توی شلوارش و تازه به مرحله لمس شرتش رسیدم.
حالم هر لحظه خرابتر و شهوتم بیشتر میشد.
کیرم داشت از درون منفجر میشد و خودمم یه حس ترس و سرخوشی و استرس رو با هم تجربه میکردم.
بالاخره دلمو به دریا زدم و دستمو بردم توی شورت نسیم …
وااای چه حس عجیبی بود.برای اولین بار بود که کوس یه دختر رو لمس میکردم.کوس نرم و کوچیک نسیم رو با دستام میمالیدم و لذت می‌بردم.یکم پر روتر شدم و یه مقدار انگشتم رو توی سوراخ کوس نسیم کردم .یه مایع لزج مثل آب کیر خودم رو توش احساس کردم .دستمو بیرون آوردم و انگشتمو به سمت دهنم بردم ولی بوی خوبی نمیداد بنابرین منصرف شدم و ترجیح دادم با همون کوس مالی به عشق و حالم ادامه بدم.
دستمو بردم زیر پیرهن نسیم و سینه هاش رو یکم مالیدم اما سینه های نسیم خیلی کوچیک بود و اصلا اون حسی که مالیدن سینه های سمانه بهم داده بود رو نداشت.بازم ترجیح دادم به کوس نسیم مشغول باشم.
پر از شهوت شده بودم و ترس دیگه تقریبا جای خودشو به لذت داده بود.یکم شلوار و شورت نسیم رو پایین آوردم و بالاخره اون کوس خوشگلش رو دیدم.یه کوس دخترونه ی سفید و بدون حتی یه تار مو
اولین بار بود که کوس می‌دیدم و داشتم ذوق مرگ میشدم (ناگفته نمونه که اون موقع نه اینترنتی بود و نه فیلم سوپر با کیفیت به این راحتی در دسترس . بنابرین کوس مجازی هم در دسترس نبود خخ
اینم یکی از کمبودهای دهه شصتی های بیچاره)
لبم رو به کوس خوشگل نسیم نزدیک کردم و چند بار بوسیدمش ولی دیگه جرأت نکردم بیشتر ازین کاری کنم و بازم تو همون حال و هوا با کوسش بازی کردم.
کیرم که بدجوری راست کرده بود بالاخره ترکید و اب کیرم تو شورتم خالی شد و به اوج لذت جنسی رسیدم.
نسیم هم خوشبختانه بیدار نشد و متوجه چیزی نشد.

هنوزم که هنوزه پس از سالهای سال شیرینی این سکس تو ذهنم مونده و از خاطرم پاک نمیشه.گاهی این خاطره رو برای همسرم سارا هم تعریف میکنم ولی اون فقط میخنده و فکر میکنه دارم شوخی میکنم…

نوشته: پیرمرد کچل


👍 1
👎 7
47601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

782886
2020-12-23 00:22:16 +0330 +0330

سارا یا نسیم بالاخره؟؟؟😁😁

0 ❤️

782896
2020-12-23 00:35:58 +0330 +0330

دخترای فامیل شما شبا میرن تو کما؟؟ مگه میشه این کارا رو با کسی بکنی بیدار نشه!! بعدشم فلان فلان شده کی گفته دهه شصتیا پیرمردن!! بار آخرت باشه وگرنه خودم موقع خواب میام سراغت!!

2 ❤️

782931
2020-12-23 01:17:12 +0330 +0330

اسمها را چند بار جابجا نوشتی که می‌زارم روی قاطی کردنو اینکه نخواستی اسم اصلیشون رو بنویسی.
داستانتم باور کردم چون من خودم بارها تو نوجوونی از اینکارها کردم. یه بار با پسرعموم نصفه شب رفتیم سراغ دختر پسرعممون که چندسال کوچیکتر از ما بود و بعد پایین کشیدن شلوار و شورتش باهاش لاپایی رفتیم که هنوزم مزه‌ش برام تازگی داره.متاسفانه این پسرعموی الاغ ما وقت ارضا شدن بجای اینکه مث من کیرشو داخل شلوار و شورتش کنه،همه آب کیرشو ریخت لای پای اون بخت برگشته و همین گوه‌کاری باعث شد اون بلند شه و به ما بد و بیراه بگه که خیسم کردین.خلاصه همون نصفه شب رفت پیش زن‌عموم و گفت میخواد بره خونشون و آخرشم عموی از همه جا بیخبر بلند شد بردش.فقط خوبیش این بود که مردونگی کرد و ما رو لو نداد و من فرداش با چند بسته آدامس موزی و انداختن همه تقصیرها گردن ممد خودمو تبرئه کردم.الان هم ازدواج کرده و به دختر چهار ساله داره.

1 ❤️

782981
2020-12-23 09:29:53 +0330 +0330

اخرش نفهمیدیم نسیم بود یا سارا؟
اون موقع شب که شما خواب بودین مادرت با خواهرت رفته بودند خونه همسایه؟
عجب!!!

0 ❤️