سلام من علی هستم نوزده ساله از تهران من داستان سکسی همین امسالمو میخوام واستون تعریف کنم
من و زهرا دختر خاله مو میگم از بچگی زیاد هم دیگه رو میدیدیم و روابط خانوادگی خوبی داشتیم من زهرا رو واسه سکس نمیخواستم من اونو واسه خودم میخواستم اون دو سال از من کوچیک تره راستشو بخاین اونم میگفت تو رو میخام و هر روز تو لاین با هم چت میکردیم تا وقتی که فهمیدم واسش خواستگار اومد اون کمتر با من عاشقانه چت میکرد من طاقت نیاوردم و بهش گفتم که چرا اینجوری شدی و اون بهم گفت که از خواستگارش خوشش اومده و دوست نداره با من حتی در حد چت ارتباطی داشته باشه بعد ها فهمیدم که پسره وضع مالی خوبی داشته و من اونجا فهمیدم که پول بهتر از هر چی عشقو از این چرتو پرتاست خلاصه طاقت نیاوردم و بهش زنگ زدم و گفتم که به خاطر پول منو فروختی و اونم هزار تا دلیل مثل سربازی نرفتنمو بهونه کرد و گفت من به تو نمیخورم این یه عقده شد واسم ودیگه خونه اونا نرفتم اونا عروسی کردن و منم حتی عروسیشم نرفتم دو ماهی افسرده بودم و داشتم عذاب میکشیدم تا این که یه روز تصمیم گرفتم ازش انتقام بگیرم یواش یواش ارتباطمو با خالمینا زیاد کردم تا ادرس خونه شو پیدا کردم رفتم در خونشون و بهش زنگ زدم و بهش گفتم با خانواده اومدیم در خونتون ولی خونتونو پیدا نمیکنم بیا بیرون اومد جلوی در که منو دید وبعد سلام و احوال پرسی گفت خانواده کجان منم گفتم دست خالی که نمیشه دارن سر کوچه شیرینی میخرن الان میان و بعد گفتم تعارف نمیکنی بیام تو گفت ببخشید شوهرم خونه نیست منم گفتم مگه من قریبه ام و دیگه روش نشد و رام داد تو رفتم و بعد چایی اوردننو این چیزا گفتم آقا میثم کجاست گفت سر کاره شب میاد خیالم راحت شد اون گفت مامانتینا نیومدن گفتم قرار نبودم بیان اومدم باهات حرف بزنم بعد گفتن داستان زندگیم بعد عروسیش ناراحت شد یعنی اونجور تظاهر کرد منم خیلی بی جنبه ام و اونموقع چون میدونستم واسه چی اونجام کیرم راست شده بود اونم متوجه شد من گفتم در حقم بد کردی اون گفت خوب تو نه سربازی رفته بودی و نه پولی داشتی گفتم خوب پس یعنی از این به بعدم حسرت داشتنتو بکشم اون گفت فکر بد نکن من نمیتونم باهات رابطه ای داشته باشم با کیر راست شدم بلند شدم و در حالی که شلوارم داشت پاره میشد بهش گفتم کسی نخواهد فهمید و فقط باعث میشه منم وابستگیم به تو کمتر شه اون بهم گفت نامرد منو فقط واسه سکس میخاستی منم فقط خندیدم و اون بهم گفت خوب باشه قبوله ولی دیگه پر رو نشیا هر روز بیای پیشم اولین و اخرین باره منم گفتم باشه گفت پس واسه چی وایسادی من لباسامو در اوردم لخت شد تا دیدمش هنگ کردم من همین الانم که دارم مینویسم وقتی اون صحنه میاد جلو چشمم کیرم منفجر میشه خلاصه شروع به لب گرفتن از لباش کردم چه لبای داشت و کیرمم در اون هنگام به بدنش میخورد و اون منو منفجر میکرد خلاصه بلندش کردم بردم اتاق خواب رو تخت خوابوندمش و رفتم روش کیرمو با یه فشار کوچیک کردم تو گشاد بود و شروع کردم به تلمبه زدن چه حالی میداد در هنگام تلمبه زدن کیرمو با دست میگرفتم و با چوچول کسش بازی میدادم اخ که چه حالی میداد بعد از مدتی تلمبه زدن ابم داشت میومد که در آوردمو گفتم برگرد گفت پر رو نشو من به میثمم از پشت ندادم و گفتم هر موقع دردت اومد بگو در میارم به پشت خوابید سرشو یواش یواش به زور کردم تو جیغش در اومد منم گفتم چته گفت در بیار دستمو کشیدم و در حالی که سر کیرم تو بود دهنشو گرفتم و تا ته کردم تو با این حال که دهنشو گرفته بودم جیغش در اومد و با حالتی مثل گریه بهم میگفت در بیار بیرون و منم در گوشش گفتم من واسه انتقام اومدم و شروع کردم به تلمبه زدن چه حالی میداد خدا نصیبتون کنه کیر تونو بکنید تو کون تنگ وای بعد چند دقیقه تلمبه در حالی که دهنشو گرفته بودم ابم اومد و ریختم توش و بلند شدم نای بلند شدن نداشت و داشت گریه میکرد و بهم فوش میداد من لباسامو پوشیدم و بعد بهش گفتم تقاص خیانت اینه و درو بستمو رفتم و خیلی خوشحال بودم که انتقاممو گرفتم و الانم یه دوست دختر خوب دارم که مرامش خیلی از اون دختر خاله خیانت کارم بهتره ولی مطمنم که اگه زهرا از کون به شوهرش بده جدا میشن
خلاصه خیانت نکنید یا خدا و یا همون بندش میذاره تو کاستون
نوشته: علی
خاطرات یک جقی
این قسمت : پریود مغزی new_russian
(با یه فشار کوچیک کردم تو گشاد بود و شروع کردم به تلمبه زدن) کس مغر اون گشاد نبود تو دودولت کوچیکه اونوقت انتظار داری زنت بشه؟!
کلا من با پسرای عقده یی و سادیسمی مشکل دارم آخه کونده یکم برای احساست ارزش قائل میشدی اگه واقعا دوسش داشتی و میدونستی با تو خوشبخت نمیشه باید خودت میرفتی و حتی براش آرزوی خوشبختی میکردی؟کس کش یجوری میگی انتقام انگار میثم هر روز بجای زنش تو رو میکرده؟! ریدم تو افکارت بدبخت اون دختری که الان باهات دوست شده؟ کون تپه کس میخ
هر دختری که باهات حرف میزنه معنیش این نیست که میخواد باهات دوست بشه اگر دوست شد معنیش این نیست که میخواد دوست دخترت بشه باهات تو لاین چت میکرده؟ صمیمی بودید؟ اینا معنیش عشق نیست شاید به عنوان یک پسرخاله دوستت داشته همونطور که همه افراد فامیلشون رو دوست دارن حالا با یکی صمیمی تر یکی رسمی تر . مشخصه مزخرفاتی که اینجا نوشتی چاخان محض بود. هر دختری حق داره با هر کسی که میخواد ازدواج کنه اخه مگه ازدواج و زندگی مشترک و خرج زندگی و پرداخت اجاره شوخی است یک الف بچه دماغو 16-17 ساله که 2 زار ته جیبش نیست سربازی نرفته شغلی هم نداره چطور میتونه قول و تعهد ازدواج بده . دختر خالتو میخواستی محلت نمیزاشته بعدشم یک خاستگار ادم حسابی و موفق براش اومده ازدواج کرده احتمالا حتی عروسی هم دعوتت نکردن داری از زور عقده میمیری اخه کدوم الاغی اون بهانه مزخرف تورو باور میکنه پدر مادرت دارن سر کوچه شیرینی میخرن بعد تو عین کره الاغ کدخدا یورتمه رفتی دویدی تا در خونه اینا؟دوره مجردیش که تنها بود اینقدر ادم حسابت نمیکرد که با هات بیرون بره فقط یک وقتایی جواب چتت رو میداد . اینقدر معتقد بود که گفت شوهرم خونه نیست نمیتونی بیای تو … بعد یوهو هم دعوتت کرد بعد تو کس خواستی اونم زرتی گفت بفرما؟؟ خواننده ها رو چی فرض میکنید این دروغ های شاخداروکه بچه 4 ساله باور نمیکنه مینویسید اینجا؟ احتمالا مزاحم زهرا شدی محل سگ بهت نزاشته اویزونش شدی میثم اومده یکی خوابونده زیر گوشت بعدش هم سنگین کونت گزاشته دیوارو گاز گرفتی حالا با چشمان گریون و کونه پاره چون مرد نیستی جلوش وایسی با نوشتن این مزخرفات میخوای مثلا تلافی کنی خاک بر سرت بدبخت عقده ای
من یه وجه مشترک تو همه داستان ها پیدا کردم این بوده که دختره اولش از پشت نمیده و تاحالا نداده ولی به مخاطبان این داستانهای ما که میرسند همه کونی میشن
قضیه چیه؟؟؟ unknw
چرت و پرته محض بودنش به کنار
غریبه یا قریبه با سواد؟
حالا خوش باش ولی بعد که رفتی سرکار بعضی روزا برگرد گاییده شدنه کون زنتو ببین حتما
به نظر من شما داستان ننوشتی شما ریدیییییییییییییییییییییییییی داداش واقعاخاک بر سرت همینو بس!!!
من کاری با داستان ها ندارم لا مصب فقط میشینم نظرات رو میخونم :))
روی سخنم با اون دسته از جقی های عزیز هست که با این داستان ها زندگی میکنند و عواطف و احساساتشون رو به جریان میندازن
دیوث همچین میگی آفرین خوب کاری باهاش کردی انگار رفته ته اعماق داستان dash1
عوضی .
عقده ای
یکی هم میاد زن تورو میکنه
فکر کنم دختر خالت جنده بوده که به این سرعت بهت کس داد
احتمالا حرمزادگی تو خانواده شما ارثیه .
داستانت كه خيلى كيرى بود معلومه از بس تو كغ دختر خالت جق زدى ديگه مغزت دائم الپريود شده…
ولى اينو از كجات درآوردى(مطمئنم اگه زهرا از كون به شوهرش بده جدا ميشن)
نكنه كونتور گذاشتى رو كونش
كمتر جلق بزن
إبت تموم ميشه ها
تلاوت کردی