ببخشید که طول کشید. اگه کم و کسری هم بود به بزرگی خودتون ببخشید…می دونم… قسمت سکس نداشت… ولی من اینو به صورت آزمایشی نوشتم که ببینم چجوره. و درضمن زیاد هم از نوشتن سکس توی داستانام خوشم نمیاد. درسته که این جا سایت سکسی هست ولی چیکار کنم؟؟ اگه شد هم دفعه بعد…ممنون می شم نظرات بزرگ و ارزشمندتون رو بخونم… درضمن برای فحش دادن هم همه رو راحتم می زارم… با من راحت باشید… اگه داستانم نقص داشت بگید… اگه خوب بود بگید. اگه بد بود بگید. می خوام خودم رو آزمایش کنم…
درضمن به جناب : تکاور جوون ٰ . کفتار پیر . مهندس گل پسر. سیلور فاک . دادا سعید.دریک میرزا . ساغر. و همه بچه های با حال شهوانی هم ارادت خاصی دارم. می دونم شما استاد های بنده هستید
راستش هر داستانی می خونم اولش می رم سراغ نظرات شما… ممنون می شم نظراتتون رو بخونم چه خوب و یا چه بد می پذیرم… و درضمن امتیاز هم بدید… مرسی…
بازم ببخشید که مزاحم شدم… موفق باشید…
با تشکر: دارا
پويا جان سلام با پروازي مذاكره كن من حذف كنم،اول شي!مهم اول ودومي،نيست.مهم اين بود كه اول شدم!فلسفي بود فكركن.
ههه ههه ،زرشک…پویا خان بازم که توهم زدی عزیزم!! تو کامنت اولی؟! الان این کامنتت سوژه میشه که پویا جان
سلام خانم پروازی گل ،صبحتون بخیر عزیز
شما به دل نگیر این پویا خان ما بعضی وقتها همینجوری توهم میزنه کامنت آخری رو اولی میبینه ههه ههه
پروازی جان خب ایشون فکر کنم تحت تاثیر فحشهای آبدار برخی از بچه ها قرار گرفته و همون اول گربه رو دم حجله کشته پروازی خانم گل
نویسنده عزیز با فرمایشات پروازی عزیز موافقم ،شما چه پاچه خاری بکنی یا نکنی اگه داستانت به دل نشینه خواهی نخواهی فحش خواهی خورد عزیزم
موفق باشید
نمی شد این همه مزخرف اول داستان نگی دوست عزیز که من بتونم داستانو بخونم؟
چنان گفت استادان شهوانی که احساس کردم صادق هدایت زنده شده.
با عذر خواهی از نویسندگاه محترم سایت ولی حالم از پاچه خواری بهم می خوره .
:)) abdol tabeta:
شما امر کن از شهوانی می رم بیرون .===============> کیه که بره.
پویا جان حذف کردم فقط به خاطر تو…
سلام پروازي جان،خودم ميدونم.
از انتقادات سازندم در رانندگي استقبال نكردي!حالا از مقام اول دل كندن،محاله.پس هستم تكون نميخورم.شوخي كردم شما قديمي هستي دستور بدي من هم نميرم.(شكلك بلد نيستم خنده يا گريه خودتون تجسم كنيد)
پوياجان بيل هم راضي شه من راصي نميشم دوستم در تير رس اسپم قرار بگيره.ديدي داستان آريزونا حدف نكردم!
مهم اول و آخر نيست مهم وسطه.
مهم عمق كاره،وگرنه همه رفتني هستن بجز من!امروز جملات بسي فلسفيست،ميدونم هيچكس از لحاط فني دركم نميكنه!بجز آريزونا.چون نوار مغزيش شبيه منه.همش هواپخش ميكنه.
راستش خیلی کشش داده بودی …خیلی وارد جزئیات شده بودی …به نظرم این همه توضیح دادن در مورد مسائلی که اصلا به موضوع داستان ربطی نداره یه کوچولو بی خود بود…به هر حال خسته نباشی
سلام داداش شيره،من كجاگفتم پاچه خواري؟جيگرم كباب شد.خاستم روحيه بدم.حالا واقعأ هركس فحش ميده،از ته دل نميگه، فقط بعضي جاها تشويق جواب نميده بايد تنبيه كرد. فعلأ داستان نخوندم،هيچ نظري ندارم تا بعد،اگر از كوچيك هاي سايت هم يادي كرده،دوستش دارم،وگرنه …
دوست عزیزم بچه شیر نر:
نویسنده داستان با احترام به نویسندگان سایت 4 خط اول داستانشو شروع کرده . من با این موضوع مشکلی ندارم اما:
چرا نویسندگان باید به یک سری فحش بدن و یا از یک سری نویسندگان تشکر کنن .
انگار مد شده .یک نویسنده باید داستانشو بنویسه نه بخواد پاچه خواری کنه.که کلاس کارشو ببره بالا.
پس چرا اینکارو پریچهر و کفتار پیر و دیگر دوستان انجام نمی دن؟کمک می خوان پیام خصوصی واسه همین کار
گذاشتن. اگر این کار رواج پیدا کنه برای قسمت داستانها . نویسندگان داستانهای 4 خطی باید دائما فحش بخورن .
نویسندگان درجه 2 و 3 با این کار احترام و هنر دوستانو زیر سوال می برن. نظر من بود . نظر شما کاملا درست و منطقی هستش.
عذر خواهی می کنم از همه.
آقا يا خانم آخر داستانتم خوندم راستش كي جرأت داره با بزرگان دربيفته،داستانت از اونايي هست كه بايد باحوصله خوند،راستش هنوز درست نخوندم.درهرصورت اينجا مال كسي نيست كه بخاي با حرف من و امثال من بري.شماهم اندازه بقيه شايد بيشتر(بخاطر نوشتن داستان)سهم داري.موفق باشي.
ازشوخي بچه ها دلخورنشو،قربونش برم اين مملكت ازبس باحاله كلأ شاديم!اينجاهم بايد يكم شيطنت كنيم.فقط صميمي نشو٣٠سانت فاصله،الزامي ميباشد.
بابا شونصد تا نظر گذاشتید دوتاش راجع به داستانه! این بنده خدا اومده داستان گذاشته که نظرات و نقدای شما روبخونه!
تخم خودتونم حسابش نکردین!
دارا جان فعلا کار دارم، بعدا میام میخونم و نظرمو میگم!
:-)
داستانت خیلی سطحی بود … البته به نظر من … در کل موفق باشی …
راستی یه چیز دیگه … بابا تو داستانت و بنویس چیکار به حرف بقیه داری ؟
age mikhasti esmi az kasi bebari bayad to ghesmate nazarat in karo mikardi.behtar bod.
Dastanet bad nabud, akharesh nafahmidim teshne budin ya gorosne!! Ab avordi ya sharbat! tu khune hamechiz bud ya tu chelokababiye mahal!!
خوب همونطور که گفتم برگشتم و خوندم. به نظر من داستانت خوب نبود. خیلی تخیلی بود. خانواده سارا چطور اینقدر راحت به تو اعتماد میکردن که یه هفته تو خونه باهات تنها باشه و تو هم هیچکاری باهاش نکنی؟! اصلا نسبت سارا با تو چی هست؟ سعی کردی تو داستان اینو توجیه کنی ولی…
همش از این شاخه به اون شاخه، از این تیر چراغ برق به اون تیر چراغ برق، از این دکل ایرانس.ل به اون دکل ایرانس.ل میپریدی!!!
محتوا و مفهوم جالبی هم نداشت!
راستی سارا عشق تتل بود؟ امیر تتلو (امیر مقصود لو) خواننده زیرزمینی سبک R&B هست که تو ایران اوله، یعنی بهترینه! تو هم اون پیتبول خالطورو ول کن دیگه!!
در کل میتونم بگم امیدی بهت ندارم ولی قسمت بعدی رو حتما بذار
خدا وكيلي بخاطر اينكه اسم منو تو داستان آوردي اينو نميگم؛ ولي من يكي از داستان خوشم اومد
گرچه هنوز خيلي جاي پيشرفت داري و اولاي كاري ولي داستان تا حدودي جذاب بود
ادبتم رعايت كردي؛ احسنت!
منتظر ادامه داستانت هستم؛ سكسيم ننوشتي اشكالي نداره ولي جذاب باشه
موفق باشي
عزیزم تا اونجایی که گفتی اهنگ تتلو رو گذاشت خوندم. ولی دیگه از اون به بعد نخوندم. چون کسی که دوس دخترش اهنگ تتلو گوش میده معلومه داستانش چرته. اه اه اسم این تتلو رو اوردی انم گرفت.
عزیزم تا اونجایی که گفتی اهنگ تتلو رو گذاشت خوندم. ولی دیگه از اون به بعد نخوندم. چون کسی که دوس دخترش اهنگ تتلو گوش میده معلومه داستانش چرته. اه اه اسم این تتلو رو اوردی انم گرفت. حالمم داره بهم میخوره
:& :& :& :& :& :&
ولی من سر حرفم هستم و میگم داستانت تخمی بود عقده ای جان
سیاستت منو کشته چون اگه اون سیاست رو به کار نمیبردی چه فحشهایی که نمیخوردی رفیق
برو قربون صدقه سیاستت و این چندتا عزیزای قدیمی برو که همین دو عامل نجاتت داد از فحشها
ولی من یکی پارتی مارتی حالیم نیست داستانی که به دل نشینه حرفم رو میزنم خواه کسی خوشش بیاد یا نیاد
دیگه ننویس چلقوز خان
داستان نبود بنظرم فقط نوشتن خاطراتت بود…
سبک نوشتن و تعریف کردنت بسیار عامیانه و کوچه بازاری بود.هیچ نوع ادبیاتی توش بکار نبردی.ای کاش می تونستی موضوع داستان رو در کنار ارایه های ادبی و در چهارچوب یک داستان خوب قوامش بدی که مطمینم چیز جالبی در میمومد.چون موضوع جالبی رو انتخاب کردی.
در هر صورت موفق باشی.
مهندس گل پسر عزیز بعد از مدتها خوشحالم باز ی کامنت از شما دیدم دوباره.
آقا کم پیدا شدین! نیستین دیگه!!!
داستان نبود بنظرم فقط نوشتن خاطراتت بود…
سبک نوشتن و تعریف کردنت بسیار عامیانه و کوچه بازاری بود.هیچ نوع ادبیاتی توش بکار نبردی.ای کاش می تونستی موضوع داستان رو در کنار ارایه های ادبی و در چهارچوب یک داستان خوب قوامش بدی که مطمینم چیز جالبی در میمومد.چون موضوع جالبی رو انتخاب کردی.
در هر صورت موفق باشی.
مهندس گل پسر عزیز بعد از مدتها خوشحالم باز ی کامنت از شما دیدم دوباره.
آقا کم پیدا شدین! نیستین دیگه!!!
من نمیخواستم نظر بدم ولی چون یکی از دوستان گفت چرا این آقا رو تخمتون هم حساب نکنید!اومدم من تخمم حساب کنم.
تو تخم من خوب شد!!!
دوتا سوال :
1-اس اومد رفتی داخلش ؟حالا باسر رفتی یا با پا توی سوراخ طرف؟…ببخشیید فکرکردم داستان سکسی بود!
2-کل داستانت یه ورم اون قسمت آخر که چلو کباب رو گذاشتی داخل پرانتز یه ورم…تخمکی(فحش نیست ،همون یخمک خودمون هست با طعم تخم!!)هر چی به کونم فشار آوردم نفهمیدم دلیلش چیه؟…مثلا نمیگفتی کباب هست داستانت جلو نمیرفت؟ یا ما فکر میکردیم آب دوغ خیار (به زبان محلی دورقاماژ) سفارش دادی؟؟
در کل چون اولش از بزرگان تعریف کردی کاری باهات ندارم.
اما بهت میگم:
در آخر:
گفتی باهات راحت باشیم…
تو نرم ما سفت…اصلا تو پتوی گلبافت
دكتر ميناي عزيز؛
ممنون از لطفت شما ولي:
من نيستم؟؟؟
داستان تمامي دوستانو بنده منفجر كردم :-D
شما يه سري به داستان آرش يا داستان قبلي آريزونا يا اصن؛ داستان خوفتار (كفتار پير) بزني؛ متوجه عمق انفجارات ميشي! :-D
ساعت چنده وقت سریال مورد علاقم شده ! اَههههههه بازم نشستیم پای درد و دل و خاطره یادمون رفت، سریال تموم شد!
دارا جان داستانت به طور کلی بد نبود ولی یه سری ضعف ها داشت.
1.خیلی از جزئیات حرف زده بودی ک این حوصله ی آدم رو می سرونه D:
2.شیوه ی نگارشت مثل رمان بود و واسه داستان کوتاه قسمت اول رو کم جلو رفتی.
ایشالله تو داستانها و قسمتهای بعدی بهتر می شی
و دیگر هیچ D:
movafagh bashi farzandam :D :)
Tan_Ha…:)
یه سوال از همه داشتم D: نزنیدماااااا :)):((
من هنوز نفهمیدم این کامنت های زیر داستان چه هدفی دارن؟؟؟
فکر میکردم واسه نظر در مورد نوشته هست . ولی همه چی داره جز نظر …
یعنی آمارش 1 از 5 ه :O
با مقدمه داستانت جيگرم كباب شد،داستان نخوندم،اومدم بگم نرو اينجا فحش دادن ها خيلي جدي نيست.الان داستانت ريده باشي هم كسي دلش نمياد بهت حرف بزنه.ميخونم ميام.فرار نكني؟!