زن زیبا

1402/06/27

سلام به همه دوستان
اسم من موسی ( مستعار) ۳۲ سالمه قدم ۱۸۵ تو کار عمده فروشی ادکلن هستم همیشه از بندر میارم تو کل ایران پخش میکنم سود خیلی خوبی داره .
یک روز یکی از دوستان تماس گرفت و گفت موسی هر وقت بار ادکلن از بندر آوردی بهم زنگ بزن بگو گفتم چرا گفت یک دوستی دارم زن مطلقه ادکلن میخواد بیا که از بارت انتخاب کنه گفتم چشم فردا میرسم.
دوستم اسمش محسنه بچه بندره اونم شوتی کارش لوازم جانبی میاره ولی همدیگه رو میشناسیم پسر سبزه قد کوتاهی خیلی زرنگه تا حالا فقط یک بار گرفتنش خوب بلده چه ساعتی از پاسگاه و پلیس راه رد بشه.
فردا رسیدم به مقصد بهش زنگ زدم گفتم رسیدم گفت من بندرم اگه میشه شمارتو بدم دوست دخترم بیاد ازت بگیره گفتم مشکلی نیست بعد از ده دقیقه خانومه تماس گرفت سلام خوبی من مریم هستم دوست محسن منم خیلی مودب و محترمانه باهاش احوالپرسی کردم گفت شما کجا هستید الان بهش گفتم اول شهر ایستادم هر کجا که گفتید میام خدمتتون گفت براتون لوکیشن میفرستم اگه مشکلی نیست یا میخوای بیام خدمتتون گفتم هر جور راحتی بحال من فرقی نداره ولی لوکیشن بفرست خودم میام گفت الان میفرستم تو واتس اپ منم فیلتر شکن روشن کردم رفتم در خونشون یک خونه ویلایی ساده بود در باز کرد گفت سلام و احترام گفت در باز میکنم بیایید داخل همسایه ها فضول هستند منم گفتم باشه ماشین بردم داخل حیاط خودشم عجله عجله رفت داخل گفت آقا موسی براتون شربت درست کردم تشریف بیاورید داخل بهش گفتم اجازه بدید از هر ادکلن یک نمونه بیارم خدمتتون چشم منم ماشین بار ادکلن هی کارتون باز میکردم و در میاوردم تقریباً ۱۵ نمونه ادکلن براش بردم داخل خونه روسریش از سرش درآورد بود با یک لباس راحتی برام شربت آورد مشخص بود از من خوشش آمده بهم گفت میشه یک خواهش بکنم ؟
گفتم بفرمایید گفت به محسن نگید آمدید خونه من بگید قرار تو بازار گذاشتیم.
گفتم چشم با ذوق و شوق یکی یکی ادکلن ها رو باز کرد بو میکرد و می‌خندید بعد گفت مشامم پر شد قهوه ندارید ؟
گفتم نه ولی سیگار هم خوبه داخل پاکتشو بو کنید دیدم رفت یک پاکت کنت اچ دی آورد هر ادکلن بو میکرد بعدش داخل پاکت سیگار بو میکرد و با ذوق و شوق می‌خندید انگاری ادکلن ندیده بود ولی خداییش خیلی خوشگل بود و سفید و خوش هیکل هفت تا ادکلن انتخاب کرد.
گفتم این هفت تا رو میخواید گفت آره به محسن پیام بده بگو این هفت تا رو من میبرم گفتم چشم پیام دادم به محسن که این دوستت هفت تا ادکلن برداشت پول خرید برات حساب میکنم تقریباً میشه شیش میلیون.
دیدم زنگ زد به خانوم گفتم محسن زنگ زد گفت باهاش حرف بزن نگو پیش منی.
گوشی جواب دادم گفت نه بابا چه خبره بگو یکی یا دوتا برداره من ندارم شیش میلیون پول ادکلن بدم موسی بهش نده مگه سر گنج نشستم گفتم باشه تلفن قطع کرد.
با ترس تو چشمام نگاه کرد گفت چی گفت ؟
گفتم میگه یکی یا دوتا بردار ندارم شیش میلیون بدم.
گوشی برداشت زنگ زد به محسن شروع کرد به داد و بی داد تو دوست پسر نیستی اشغال یک سال باهات دوستم فقط فکر خودت بودی هیچ وقت زنگ نزن بهم الان برای همیشه مسدودت میکنم خاک بر سرت که نتونی شیش میلیون خرجم کنی دیدم گوشی قطع کرد بعد مسدودش کرد گفتم چی شده بابا قابل نداره ببرشون شیش میلیون هدیه از طرف من گفت بازم به غیرت تو این اشغال که باهاش دوستم به زور ماهی یکی دو میلیون خرجم میکنه تا میاد اینجا چقدر بهش میرسم براش غذا درست میکنم جا خوابشو آماده میکنم آخرش اینجوری داشت گریه میکرد مشخص بود واقعا ناراحت شده و فیلم بازی نمی‌کرد بردمش تو دستشویی دست و صورتش شستم ادکلن ها بهش گفتم از طرف من هدیه بگیر لطفاً اگه چیزی خواستی به خودم بگو اشکال نداره.
هرچی اصرار کرد که نمیخوام من قبول نکردم رفتم در حیاط باز کردم داشتم میرفتم صدام کرد آقا موسی.
گفتم بله گفت کارت چقدر طول میکشه گفتم شاید تا شب گفت شام درست کنم میایید گفتم نه مزاحمت نمیشم گفت من شام درست میکنم دوست دارم بیایی گفتم چشم.
فهمیدم یا میخواد لطف منو جبران کنه یا میخواد باهم دوست بشیم منم رفتم ادکلن ها رو پخش کردم تقریباً دم غروب بود زنگ زد گفت چقدر دیگه می‌آیی گفتم نیم ساعت دیگه گفت باشه منتظرم.
دیدم محسن زنگ زد گفت چیکار کردی گفتم هیچی ادکلن ها رو نبرد گفت خوب کردی جنده خیال کرده میتونه منو تیغ بزنه این همه خرجش کردم چقدر پرو ولش کن خوب کردی بهش ندادی گفتم باشه اشکال نداره منم بار تحویل دادم دارم برمیگردم گفت بیا اگه بهت زنگ زد محلش نزار منم مسدودش کردم خلاصه خداحافظی کرد و قطع کرد.
منم رفتم خونه مریم مریم در باز کرد چه آرایش چه ناز شده بود تو حیاط آمد گفت مرسی عزیزم که دعوتمو قبول کردی دستم گرفت بردم داخل دیدم یک میز خوشگل برام کلی غذا درست کرده و زحمت کشیده بود شام خوردیم کلی صحبت کرد بابت زندگیش و قسم میخورد موسی هیچی بهش نمیداد تمام واریزی هاشو نشون داد ماهی یکی تا میلیون تومان.
بهش گفتم نگران نباش من بهت کمک میکنم هرچی خواستی بگو بهت میدم کلی تشکر کرد و گفت نه زحمتت نمیدم.
گفت الان کجا میری ؟
منم دیدم فرصت خوبیه گفتم امشب میرم مسافر خونه فردا صبح حرکت میکنم بندر گفت اگه بزارم امشب پیش من میمونی فردا صبح برو گفتم نه بابا مزاحمت نمیشم تو هم دوست داری راحت باشی گفت باشه اگه میخوای بری برو ولی هیچ وقت کمکم نکن گفتم چرا آخه گفت تو که منو قابل نمیدونی پیشم بمونی چرا میخوای کمکم کنی گفتم آخه نمیخوام مزاحمت بشم گفت نه اصلا مزاحم نیستی دوست دارم پیشم باشی.
منم گفتم باشه بریم بیرون بچرخیم ؟
آخر شب میایم خونتون گفت بریم دوتایمون بلند شدیم رفتیم بیرون دور خوردیم و بستنی و نوشیدنی برگشتیم خونه گفت موسی گفتم بله دیدم بغلم کرد تو پذیرایی گفت لطفاً بیا پیشم بخواب گفتم چشم سفت بغلم کرد منم بغلش کردم کیرم بلند شد گفت اووووووف چی داری امشب برام دوتایمون خندیدیم گفتم تو به این زیبایی اینجوری بغلم کردی چه انتظاری داری ؟
دوتایمون رفتیم رو تخت خواب اتاقش گفت خب ببینم امشب چیکار میکنی گفتم هرچی که بخواد به خودمو خودت لذت بده گفت جون چراغ اتاق خواب خاموش کرد لباس هاشو درآورد منم لخت شدم با شرت دیدم تو تاریکی با شورت سوتین آمد تو بغلم منم بغلش کردم بهم گفت چه بوی ادکلنی میدی منم شروع کردم باهاش لب گرفتن در حین لب گرفتن سوتینش باز کردم داشتم همینجوری که ازش لب میگرفتم با سینه هاش بازئ میکردم همه چیزش خوب بود نه خوب عالی بود به غیر سینه هاش که شل بودن و افتاده این همه زیبایی هیکل عالی فقط سینه هاش شل بودن کم کم رفتیم رو تخت شرتم درآورد نگاهی به کیرم کرد گفت خوب بزرگ و کلفت گفتم یعنی از مال محسن بزرگتره ؟
گفت اسم اون اشغال نیار سکسمون خراب نکن اون اشغال به خدا قسم حتی پشماشم نمیزد کیرش فقط کلفت بود دراز نبود مال تو هم کلفته و دراز میخوام باهاش کل کسم پر کنی گفتم چشم شروع کرد به خوردن کیرم جوری میخورد و تخمام میک میزد که انگار تو این دنیا نبودم بلند شد یکم تف زد به کسش مالید به کیرم گفت اووووووف چه کیری کم کم جاش کرد تو کسش نشست روش شروع کرد به بالا و پایین رفتن و صدای نالش کل خونه رو برداشت بود منم با سینه هاش بازی میکردم یکدفعه آبش آمد بلند شد آب کسش ریخت رو کیرم اولین بار بود میدیدم آب از کس زن خارج بشه.
شهوت کل وجودم رو گرفته بود خوابوندمش رو تخت پاهاش باز کردم کیرم تا آخر کردم تو کسش جیغ زد گفت بزن بزن عشقم جرم بده منم شروع کردم به تلمبه زدن وقتی سینه هاش میدیدم در صورتی که شل بودن اینجوری عقب و جلو میرفتن چقدر لذت بردم گفتم ابم داره میاد گفت بریزش تو کسم منم تا آخر خالیش کردم توش خوابیدم تو بغلش گفت چقدر آبت آمد کسم پر آب شد سوختم گفتم ببخشید تمام لذتش اینه که آب داخل خالی کنم خیلی خیلی حال کردم مرسی مریم جون گفت نوش جان.
بلند شدم رفتم دستشویی خودمو شستم اونم رفت تو حموم خودشو شست آمد همدیگه رو بغل کردیم تو تخت گفت تو دیگه تمام نمی خوای حال کنی گفتم نه عزیزم تا صبح هستم گفت جون به تو میگن مرد.
یکم گفتیم و خندیدیم با سینه هاش بازی میکردم دوباره رفت پایین شروع کرد برام خوردن دوباره نشست رو کیرم گفتم انگاری خیلی حشری هستی گفت نه ازت خوشم اومد خیلی سکسی هستی از مرد های که بوی عطر میدن و چهار شونه و دست و دل باز خوشم میاد قربونت برم همش عقب و جلو میکرد و ناله میکرد و می‌گفت این کیر مال منه فقط خودم حق نداری به کسی بدیش قربونت برم واااااااای چه کیری ایندفعه خیلی طول کشید تا آبش بیاد آب منم داشت میومد ولی دوست نداشتم اینجوری بیاد دوست داشتم تو بقلش بخوابم و بزنم گرفتمش خوابوندمش رو تخت شروع کردم به تلمبه زدن داشتم میزدم صدا میکرد می‌گفت بکن بکن دوست دارم عزیزم آبت بیاد بریزش تو کسم کسم پاره کن منم بیشتر حشری میشدم متوجه شدم آبش داره میاد جیغ کشید و گفت اوف اوف چه حالی کردم منم ابم آمد ریختمش توش دیگه حال نداشتم همینجوری تو بقلش خوابیدم از هم هم لب میگرفتیم بهم گفت عزیزم خوب حال کردی گفتم آره مرسی خیلی وقت بود اینجوری پشت سر هم ارضا نشدم خوابیدم کنارش حتی دیگه حال نداشتم خودمو بشورم نفهمیدم چطوری خوابم برد تو بقلش دم دمای صبح بود گوشی زنگ خورد دیدم محسن گفت کجایی؟
گفتم خونه دوستم دیدم مریم بیدار شد بهش اشاره کردم گفتم محسن حرف نزن سرش تکون داد و رفت لباس پوشید.
محسن گفت کی میایی داداش گفتم یکم دیگه راهی میشم میام گفت باشه خبری از اون جنده نشد؟
گفتم کدوم گفت همون میخواست تیغ بزنه چندتا ادکلن ببره گفتم نه بابا گفت بهتر من جکش زدم گفتم خوب کردی. ( تو دلم خندیدم گفتم خیلی راست میگی اون جکت زد منم حسابی کردمش)
باهاش خداحافظی کردم مریم گفت چی میگه جریان بهش گفتم گفت جنده مادرشه گفتم ولش کن بابا من هستم کنارت خیلی خوشحال شد وقتی صبحانه خوردیم مریم گفت میشه امروز کنارم باشی دوست دارم ببینمت تازه باهات آشنا شدم حس میکنم نیازت دارم بهش گفتم دارم میرم بندر دو سه روز دیگه میام پیشت خیالت راحت.
این دفعه بیشتر پیشت میمونم.
خیلی خوشحال شد.
الان سه ماه باهم دیگه هستیم هفته ای دو تا سه بار همدیگه رو میبینم با هم سکس میکنم.
به این میگن شانس که خودم لذت میبرم هم جا استراحت هم بیشتر وقت ها سکس توپ دارم دیگه وقتی وسط سکس حرکت سینه هاش دیدم فهمیدم سینه شل و نرم خوبی های داره البته دو سه بار توی این مدت با پستونی هم زدمش خیلی حال کردم.
امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: موسی


👍 18
👎 7
33501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

948237
2023-09-19 01:19:32 +0330 +0330

باز هم این شربت حماسه افرید
نقش غیر قابل انکار شربت در داستانهای ایرانی😂

3 ❤️

948238
2023-09-19 01:24:44 +0330 +0330

ننت گاییده زنه البته اگر ادکلن اصلی باشه که قطعا فیک فروش و کلاهبرداری
کل جنوبی جماعت خطرناکن و کلاهبردار

1 ❤️

948275
2023-09-19 06:06:35 +0330 +0330

میگم مطمئنی زنه موسی نبود؟ ماکه نفهمیدیم موسی بی شرفه یا محسن.

0 ❤️

948289
2023-09-19 08:17:20 +0330 +0330

خیلی خوب بود حال کردیم

0 ❤️

948350
2023-09-19 17:26:00 +0330 +0330

نوشجونت عالی نوشتی ولی نگفتی از اندامش

0 ❤️

948518
2023-09-20 21:40:57 +0330 +0330

خدا شانس بده

0 ❤️