زن عموی مسن و فوق حشری (۳ و پایانی)

1401/11/04

...قسمت قبل

با سلام خدمت دوستان عزيز شهوانی
باز میخوام قسمت آخر از سکس با سمیرا خانم را خدمت کاربران عزیز شهوانی دست به کیر ارائه دهم.
در قسمت قبلی تا اونجایی که گفتم چند روز بعد از چهلم عمو که حدود دو ماهی میشد با زن عمو جون سکس نداشتیم، بالاخره با هماهنگی یه سکس خوب و دلچسبی داشتیم.
البته باز یه چیزی رو عرض کنم، اینکه میگم عمو، شوهر سمرخ خانم عموی راست راستی من نبود. پدر من دو برادر از پدر ناتنی و از مادر تنی داشت. شوهر سمرخ خانم هم با برادرای پدر من از پدر برادر تنی بودن از مادر ناتنی، یعنی هیچگونه نسبت برادری نداشتن .
ولی از زبان بچه‌های عموهام ما هم بهش میگفتیم عمو تو داستان اولی هم به این اشاره کرده بودم.
ولی سمرخ خانم رسماً دختر عموی پدر من بود. که بعدا فهمیدم رابطه اینا از دوران مجردی بوده تا بعد ازدواج سمرخ ادامه داشته که داستانشو عرض کردم، بگذریم.
بله عرض کنم خدمت شما که دوباره سکس ما با زن عمو شروع شد یعنی حداقل هفته ای دو بار سکس داشتیم تا آخرین بار که میخوام در مورد آن بنویسم حدود یک سال و کمی بيشتر ادامه داشت.
اما عرض کردم مادر من قبلا هم يک بار تو اتاقک باغ سکس ما رو دیده بود و خیلی به من تذکر میداد که این جنده رو ولش کن آبرو ریزی میشه تو همسن نو کوچک اونی و حداقل ۳۰و چند سال از تو بزرگتره و بهت ضرر داره، از این حرفا. منم دیگه روم پیش مادرم باز شده بود میگفتم مادر آخه تو چکار داری اون با میل خودش میده منم میکنم.
اگر بخواد آبروریزی بکنه بیشتر از همه آبروی خودش میره.
میگفت ذلیل مرده میفهمی اون شوهر داره. منم حالیم نبود که شوهر داره یعنی چه. اما وقتی عمو فوت کرد مادرم میدونست که یه مدتی سکس ما تعطیله و میگفت خوب شد دیگه فاصله افتاد سعی کن دیگه نری سمتش منم میگفتم آره راست میگی خیلی خوب شد.
بالاخره بعد اولین سکسمون بعد از فوت عمو دو شب بعدش که دوباره به بهانه پایگاه رفتم بیرون، اولش رفتم پیش زن عمو، نگو مادرم میدونه و یواشکی منو تعقیب میکنه تا میرم خونه زن عمو.
اون موقع هم برق نبود تو دهات که با یک چراغ قوه کوچک تو کوچه ها رفت و آمد میکردیم. اگر کسی از پشت سرت میومد فقط بايد برمیگشتی و با چراغ قوه میدیدی اونم اگر خیلی نزدیک بود.
آره نگو مادره تا دم درشون منو تعقیب میکنه منم که رفتم تو در از پشت قفلشو انداختم طوری که دیگه هیچجوری نمیشد بیایی تو.
منم که حدود ۱ونیم ساعت پیش سمرخ بودم با هر نو پوزیشنی که دوست داشتم از جلو عقب باهاش سکس میکردم.
اینو چند بار تکراری عرض کردم یه چیز جالب توجهی که بود، نمیدونم چرا ولی سمرخ جون دیگه کاملا مطیع و فرمانبردار من شده بود. یعنی هر چی میگفتم با کمال میل برام انجامش میداد انگار من یه ارباب مسن بودم اون برده کم سن مطیع من. منم نه اینکه سواستفاده کنم ولی خیلی احساس غرور میکردم. بعضی وقتا هم به رخش میکشیدم وقتی که از عقب میکردمش اونم دردش میاومد التماس میکرد تورو خدا زودتر تمومش کن. بهش میگفتم تو منو در حد کشت میزدی وقتی سرشو کرده بودم تو کون دخترت ؟ باور کنید بعضی وقتا میگفت بخدا غلط کردم. اصلا هم دیگه به اینکه میگفتم نوکشو کردم تو کون دخترت حساسیت نشون نمی‌داد که هیچ، میگفت نوش جونت منم واقعا احساس غرور می کردم.
بالاخره اون روز بعد از سکس پاشدم لباس پوشیدم رفتم پایگاه ولی شب پست من نبود حدود ۱ بعد نصف شب از پایگاه اومدم خونه که جامو مادر یه ور کرسی انداخته بود، برم بخوابم تا اومدم تو حیاط پشت درو میخواستم بندازم با صدای بسته شدن در مادرم از تو خونه اومد بیرون تا منو دید دستمو گرفت یواشکی کشید یه گوشه طوری که اگر پدرم بیدار بود صدامونو نشنوه! گفت خاک تو سرت کنن باز رفتی پیش اون جنده خانم. گفتم نه بابا از چی حرف میزنی کی من رفتم. گفت خودم تا دم در تعقیبت کردم میخواستم بیام تو درو بستی از پشت. منم دیگه از در نتونستم بیام رفتم از تو حیاط خودمون یواشکی رفتم بالا پشت بام و از دریچه پشت بام (تو خونه های دهاتی قدیما از بالا پشت بام دریچه میذاشتن برا خروج دود تنور)
گفت تمام صداهاتونو شنیدم منم گفتم بیخیال بریم بخوابیم الان پدر بیدار میشه شک میکنه.
بالاخره رفتیم خوابیدیم ولی مادرم دیگه زیاد برام سخت نمی‌گرفت فقط سفارش میکرد سعی کن کسی نفهمه چون برات خیلی بد میشه هنوز مزه خانم خودتو نچشیدی با یه پیر زن رابطه داری.
منم بهش گفتم تو خیالت راحت تو صداشو درنیاری هیشکی نمیفهمه.
گفت من دیگه کاری ندارم.
البته اونم بعدا فهمیدم که چرا بعد از فوت شوهر سمرخ چرا مادرم سخت نمی گرفت. من فکر میکردم همش بخاطر منه داره ایثارگری میکنه بعدا فهمیدم که بخاطر اینکه سمرخ سرش با من گرم بشه طرف پدرم نره چون اگر من نبودم زن عمو جون با اون حشریتش حتما اولین گزینه ای که میرفت سمتش بابای من بود ‌.مادرم دیگه خيالش راحت بود از این بابت.
زیاد طولانیش نکنم عرض کردم بعد دو ماه از فوت عمو یکی از پسر عموهای بابام تقریبا همسن بابام بود، فوت کرد که مجبور شدیم بخاطر فوت اون یکسال تاریخ عروسی رو عقب بندازیم. چون واقعا خیلی مهم بود فوت اون برا کل فامیل مخصوصا پدر خود من. یعنی اگر ده فامیل مثل شوهر سمرخ فوت میکرد به اندازه اون ارزش نداشت که براش خاطر نگهدارن.
یعنی برا همه یکسال خاطر احترام نگه نمیداشتن بعضیا مستثنی هستن که اونم یکی از اونا بود.
تو این فاصله باور کنید اینقدر سکس داشتیم با سمرخ که واقعا من آمارش دستم نیست هر چند هر کدوم شیرینی و خاطره خاص خودشو داره.
ولی این آخرین سکسمون دیگه واقعا خاطره انگیز تر از همه شد.
بله بعد از سالگرد عمو و پسر عمو که واقعا نامزدی ما خیلی طولانی شده بود دیگه تصمیم به عروسی گرفته شد که اونم فصل پاییز بود. دقیقا یادمه تاریخ عروسی افتاد به ۲۱ آذر که سالشو نمیگم.
بالاخره برنامه عروسی چیده شد که رسم بود ده روز قبلش فامیل جمع میشدن شیربها میبردن خونه عروس صحبتاشونو میکردن قرار مدار برنامه های عروسی رو میذاشتن که کی برن برا خرید عروسی که لباس ببرن کی حنا بندون بشه تا روز عروسی.
بالاخره یروز که قرار گذاشتن برن برا خرید عروس و خلعت برا کل فامیل رسم بود که کل فامیلای درجه یکو دعوت میکردن. یه وقت میدیدی ۲۰، ۳۰ نفر از خانواده عروس داماد جمع میشدن میرفتن شهر برا خرید.
که بله همه میرفتن جز داماد که اونم یه روز سوا میرفت برا خرید لوازم خودش.
روزی که رفتن برا خرید تنها من تو خونه بودم، چون مادرم به این سمرخ خانم زیاد رو نمیداد نمیاومد خونه ما اون روز که سمرخ جون فهمید همه رفتن شهر، البته اونم دعوت بود ها ولی پسرشو فرستاده بود خودش نرفته بود.
دمدمای ساعت ۱۰ صبح بود دیدم از بالا پشت بام یکی منو صدا میکنه اومدم بیرون دیدم آره خودشه. آخرین بار هم یه هفته پیش از اون سکس داشتیم دیگه از تهران اینا مهمون اومده بود فرصت پیش نیومده بود سکس کنیم چون خیلی باید احتیاط میکردیم. مادرم هم دیگه به من میگفت بسه دیگه ولش کن یه کم جون بگیری روز عروسی پیش خانم خودت کم میاری بذار یکم کمرت جون بگیره یعنی تا این حد با مادرم راحت بودیم ببرکت سکس سمرخ جون.
بله صدام کرد که زود بیا از بالا پشت بام مواظب باش کسی نفهمه. گفتم الان نمیشه خونه رفت و آمد داره میان میفهمن. گفت بابا زود بیا دیگه فرصتی نمیشه تو هم بعد ۵ روز زنت میاد به من دیگه نگاه نمیکنی. بالاخره از اون اصرار از من انکار، اون با شهوت همدستی کردن بر من غالب اومدن، گفتم خدا لعنتت کنه برو من من میام.
گفت فقط زود باش که آتیش گرفتم دارم میسوزم. گفتم باشه برو پشت سرت میام. اون رفت منم دورو بر و بررسی کردم یواشکی با خیلی احتیاط از نردبان رفتم بالا، مبادا که بعد ۵ سال آخر سر بگا بریم. خیلی با احتیاط طوری حرکت میکردم بالا پشت بام که اگر کسی هم دید متوجه نشه کجا میرم یا برا چکاری. البته کسی هم اگر باچشم نمیدید به رابطه منو زن عمو شک نمیکرد چون اختلاف سنی مون خیلی بالا بود.
ولی باز یه چیزی بگم واقعا من از اون موقع حداقل با ۲۰ نفر غیر از زن خودم، از ۱۸ سال تا ۵۰ سال سکس کردم واقعا زن عمو سمرخ از لحاظ کوس و کون بدن قیافه اگر از بعضیا شون هم دست کم باشه از خیلیا سرتر بود. خودش که کاملا یه خانم سفید توپر اصلا شکم داشت باسنشو انگار مخصوص تراش کرده بودن کوسش سفید سفید کلوچه ای وقتی از دور نگاه میکردی فق یه خط وسط پاهاش مشخص بود که چوچولاش اندازه دوتا منجغ از وسط کوسش معلوم بود بدون یه ذره چین و چروک، صاف صاف گوشتی. باوجود اینکه حداقل ۲۰۰ بار تو مدت سکسمون تنها من از کون گاییده بودم ،ولی کونش انگار آکبند بود هر وقت میکردم خیلی جم و جور تو اون سن باور کنید یه خط چروک تو صورتش نبود طبیعی یه کمی لپ قرمز بود که خیلی به زیبایی چهرش افزوده بو با دماغ قلمی چشم ابرو مشکی لبای منظم و خوردنی.
یعنی انگار بگم این زنو خدا از سر تا پا فقط برای سکس آفریده بود. فقط افسوس که تو جنگل میگن همیشه میوه خوبه مال شغاله. حتی یک درصد هم بهش نمخورد زن عموم باشه. حتی بیشتر گرایش سمرخ جون به سکس با دیگری، همین ناسازگاری ازدواج با عموم بود.
بالاخره خیلی با احتیاط رفتم از نردبان اونا تو حیاط رفتم دیدم با همون پیراهن خواب قبلی نشته شلوار تنش نیست سوتین نداره، البته من یادم نمیاد که سوتین می‌بست یانه ولی اون روز نبود اما همیش شورت پاش بود که اونم درآورده بود. تا منو دید بغلشو باز کردم عین بچه‌ها گفت بیا بغلم. منم گفتم که بيش یک هفته بود که سکس نکرده بودم انگار اصلا چند ساله سکس نداشتم، بلافاصله همدیگرو بغل کردیم لب تو لب عین دوتا دوست پسر و دوست دختر خودشو تسلیم من کرد.
تو یه سمت کرسی نشسته بود پشتش هم دوتا متکا بود خودشو با لحاف کرسی پوشونده بود یه ده دقیقه ای تو بغل هم لبامون بهم گره خورده لحاف و کشیدیم رومون همدیگرو بغل کردیم خوابیدیم رو متکاها.من لباسام هنوز تنم بود ولی کیرم از زیر شلوار داشت شلوارمو پاره میکرد ولی زن عمو قسمت پایین تنه کاملا لخت بود پاهامونو به پیچیده بودیم با دستام هم داشتم ممه هاشو میمالیدم.
کلا رو هوا بودیم سر از پا نمیشناختیم. دستشو برد از رو شلوار کیرمو گرفت گفت بابا این بیچاره رو آزادش کن داره اینجا خفه میشه منم یه گاز از لبش گرفتم باز جیغش در اومد گفت کوسکش اون روز که لبمو گاز گرفته بودی فرداش جای دندونت معلوم بود دخترا گیر داده بودن چی شده گفتم جوش بود خودم با دندونم گاز گرفتم جاش مونده.
اونا رو پیچوندم ولی مادر جنده تو دید و فهمید گفت خاک تو سرت کنن حداقل یکاری بکن جای دندوناش رو لبت نمونه.
بالاخره یکمی فحش و ناسزا گفت گفتم باشه دیگه گاز نمیگیرم پاشدم منم لباسامو در آوردم واقعا خودم دلم براش میسوخت که این کیر به این کلفتی میخواد بده تو کون و کوس بیچاره.البته کوسش مشکلی نداشت اما کونشو طوری باز میکرد من میترسیدم کش کونش پار بشه یا عصب سیاتیکش پاره بشه.
باور کنید وقتی میکردم تو کونش نگاه میکردم اندازه مچ دست کونش باز میشد. تا حدی که وقتی آبمو میریختم کیرمو میکشیم بیرون چند دقیقه کونش اندازه لوله یک اینچ باز می‌ماند.
آره جونم به شما بگه من لخت شدم تنها پیراهن خواب اونم به کمک خودش درآوردم یکی از متکاها رو گذاشتم زیر سرش یکی هم زیر باسنش گفت منم میخوام ارضا بشم ها فقط بفکر خودت نباش (آخه این اواخر دیگه خیلی به ارگاسم زن عمو فکر نمیکردم اکثر سکسا بخواست من بود من اکثرا از عقب میکردم آبمو میریختم)
شاید بگم از هر ۵،۶ بار سکسمون یکیار اونو ارضاش میکردم چون دیر ارضا میشد اواخر. ولی این سری اینقدر حشرش زده بود بالا که کوسش خیس خیس بود انگار دو سه بار آب کیر ریخته بودن توش. پاهاشو زدم بالا گذاشتم رو دوشم دیدم لب پایینشو گاز گرفته چشماش هم بسته با دستم کله کیرمو مالیدم لای کوسش داشت فقط ناله میکرد التماس میکرد توروخدا بکن توش عین برده ها. منم داشتم کیرمو رو کوسش بازی میدادم مدام باسنش بلند میکرد میزد رو متکا میگفت کوسکش بکن تو دیگه مردم.
منم نامرد نکردم گفتم آماده ای گفت بکن بابا. دستمو از کیرم کشیدم از دو طرف پاهاشو گرفتم کشیدم سمت خودم تا خایه کردم توش.باور کنید باوجود اینکه کوسش پر آب بود و کیرم خیلی راحت رفت تو کوسش ولی کاملا کوسشو پر کرده بود چون واقعا خودستایی نباشه، کیرم خیلی کلفته.
افتادم روش لبامو گذاشتم رو لباش چون من تو سکس خیلی لب خوردنو دوست دارم.
اونم به سینه هاش خیلی حساس بود وقتی سینه هاشو میخوردم خودشو نمیشناخت دادش میرفت هوا گفت نادر تورو خدا سینه هامو بخور (هر کار از من میخواست ملتمسانه بود).
منم مقتدرانه انجام میدادم. یکی از ممه هاشو میخوردم یکیش هم میمالیدم از زیر هم محکم تلمبه میزدم با دوتا دستاش سرمو محکم گرفته بود فشار میداد به سینه هاش صداش هم کل خونه رو برداشته بود فق میگفت محکم بزن. تقریبا ده دقیقه ای تو این حالت داشتم میگاییدمش. هر از گاهی از روش بلند میشدم پاهاشو جفت میکردم تلمبه میزدم صدای شالاپ شولوپ رفت و آمد کیرم کل خونه رو برداشته بود از بس با او سنش آب انداخته بود.
گفت نادر بذار بر گردم از عقب بکن تو کوسم برگشت هردو متکا رو گذاشت رو هم افتاد رو متکاها از عقب کردم تو کوسش گفت فقط محکم بکن. از بس آب کوسش ریخته بود لای کونش خیس خیس بود کیرمو که میکردم تو کوسش انگشت شستم هم میکردم تو کونش کیرم داخل کوسش حس میکردم. اونم فقط رو هوا بود یه ۵ دقیقه هم تو این پوزیشن کردم گفت بذار به پشت بخوابم میخوام ارضا بشم زود مثل برق برگشت خوابید رو متکا، لحاف کرسی هم زده بودیم بالا گرمای تنور از زیر کرسی میزد به پشت من و کوس و کون زن عمو. گفت زود بکن توش سه سوته کردم توش پاهاشو حلقه کرد دور کمرم بخودش فشار میداد آخ اوخش کل خونه رو برداشته بود همش قربون صدقه کیرم میرفت منم تند تند تلمبه میزدم. دیدم صداشو برد بالا گفت نادر جون محکم فدای کیر کلفتت بشم منم قربون صدقه کو و کون زن عمو میرفتم یه وقت دیدم گفت آاااااااااخ اووووووف جووووووون واییییییییییی بزززززززن بکنننننن مرررردم با پاهاش محکم منو چسبوند به خودش ارضا شد چشماشو بست منم لباشو گذاشتم تو دهانم زبونشو کرد تو دهانم بی حرکت وایستادم یه ۵ دقیقه ای فقط داشتیم لبای همدیگرو می‌خوردیم آبش از اطراف کیرم زده بود بیرون دورو بر کیرم پر آب کوسش بود.
بالاخره کیرمو کشیدم بیرون گفتم زن عمو چه خبره این همه آب ، گفت میدونی چند وقته خودت ارضا میشی منو ارضا نکردی داشتم میمردم.
گفتم خب حالا نوبت منه بر گرد. گفت نادر خواهش میکنم این دفعه از خیر عقب بگذر. گفتم اتفاقا این دفع از خیر عقب نمیگذرم چون شاید دیگه آخرین بارمون باشه.
گفت یعنی چه گفتم یعنی اینکه دیگه من دارم عروسی میکنم خودم خانم دارم تو دیگه باید برا خودت یه فکری بکنی. گفت اصلا نمیشه من بهت عادت کردم وابسته شدم اگر ولم کنی میمیرم.
گفتم حالا برگرد بعدا در موردش حرف میزنیم بالاخره با اکراه بر گشت کیر منم مثل باتوم داشت برق میزد اینقدر آب کوس خورده بود دوتا متکا رو گذاشتم زیر شکمش افتاد رو متکا کونش کاملا اومد بالا لای کونشو باز کردم از آب کوسش کاملا خیس بود بدون آب دهان فقط از عقب دوباره کردم تو کوسش کیرم خیس شد کشیدم بیرون گفتم خودت بازش کن ب دوتا دستش کونشو از هم باز کرد کیرمو میزون کردم واقعا کلفت بود ولی بنده خدا واقعا تسلیم من بود فقط التماس میکرد تورو خدا یواش. منم میگفتم فقط حرف نزن کونتو باز کن.
گفت خدا چکار کنم از دست این گفتم هیچی فقط کونتو شل بگیر. با احتیاط کیرمو روانه کونش کردم از بس کونشو تو این ۵ سال گاییده بودم روون میرفت ولی باز خیلی درد داشت. از دو طرف شونه هاشو گرفتم شروع کردم به عقب جلو. فقط یه خوبیی که داره وقتی من میخواستم از کون بکنم حشرم چند برابر میشد زود تمام میکردم. مخصوصا که اون التماس میکرد حشرم بیشتر میشد.
بهش گفتم زن عمو میخوایی زود تموم کنم زود زود بگو بکن تو کونم.
اون بنده خدا هم هی ناله میکرد آخ وای بکن تو کنم واییییییییییی جر خوردم بکن تو کونم منم خیلی رومانتیک داشتم تلمبه میزدم. کیرمو کاملا میکشیدم بیرون دوباره میکردم تو کونش. ۷،۸ دقیقه از عقب کردم احساس کردم آره تمام عضلات بدنم دار حرکت میکنه بطرف کیرم از زیر بغلش ممه هاشو گرفتم محکم بغلش کردم با چند تا تلمبه سرعتی و عمیق آبم اومد هر چی توان داشتم با فشار فرو کردم تو کونش محکم بغلش کردم گفت بخدا کیرت تا نافم رفته میترسم رودمو پاره کنه فقط حیف تو که کون بازی والا سکست درجه یکه این سکس از عقب کار و خراب میکنه.
گفتم زن عمو من عاشق کونم مخصوصا کون تو که بهترینه. از حق هم نگذریم بهترین بود. چون تو این مدتی که من از کون گاییدمش فقط دوسه بار کیرم کثیف شد بعد بهش گفتم هر وقت من میام برا سکس خودتو تمیز کن. بیچاره اون موقع آب لوله کشی هم نبود میگفت از ترس تو میرم دستشویی آب گرم تو آفتابه میبرم با انگشتم داخل رودمو خالی میکنم که مبادا مال تو کثیف بشه اینقدر غر میزنی.
گفتم دستت درد نکنه بالاخره آبمو ریختم کیرم کاملا تو کونش خوابید اومد بیرون گفتم پاشو دیگه لباساتو بپوش منم دارم میرم حالا يکی میاد در حیاطو از پشت انداختم بد میشه.
گفتم زن عمو ولی دیگه خواهش میکنم آخرین بارمون باشه خانمم میفهمه زندگی من خراب میشه. تو هم اگر نمیتونی با یکی ارتباط پیدا کنید گفت نمیشه چون کسی به رابطه منو تو شک نمیکنه با هر کی غیر تو باشم، چون پروندم خرابه همه میفهمن دیگه هیشکی هم نباشه پیش بچه ها و دامادها آبروم میره ولی تو اگر قول بدی حداقل در ماه یکبار با من باشی منم تحمل‌ میکنم.
گفتم قول نمیدم ولی تا ببینیم چی میشه ولی بعد عروسی دیگه کلا قیدشو زدم یه چند بار هم گفت نرفتم طرفش دیگه سرد شدیم تمام شد باز ببخشید که طولانی شد هر چند خیلی خلاصه نوشتم چون اینقدر سکس داشتیم که گفتم اگر بخوام ردیفی بنویسم یکسال بیشتر وقت میبره.
ولی قسم نمیخورم هر چی نوشتم عین حقیقت بود فقط اسمها عوض شده باز هر کسی میخواد باور کنه یا باور نکنه خودش میدونه.
ممنونم که وقت گذاشتین برا خوندنش

نوشته: نادر


👍 22
👎 3
63501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

911976
2023-01-24 05:07:59 +0330 +0330

زن عمو ها واقعا کوسی از کوسهای بهشتن

2 ❤️

912017
2023-01-24 13:36:51 +0330 +0330
  • آغاز داستان با توضیح روابط کیری ژنتیکی شروع میشه.مردک کدی این توضیحات کیری اول نوشته تخمیت زیاد مال نبود.
    نوشتت هم چنگی به دل نزد.شبیه نواربهداشتی بود که سه تا زن عموی تخمیت در عرض سه سال استفاده کردن و بهم پاس دادن
1 ❤️

912044
2023-01-24 17:20:47 +0330 +0330

زنا کارها تا ابد در جهنم جاودانه اند

1 ❤️

912049
2023-01-24 18:11:22 +0330 +0330

قربون اون مادر روشنفکرت برم . منم وقتی ۲۰ سالم بود با زن همسایه ۵۵ ساله روهم ریخته بودیم و گاهی روزی دوبار تو انباری پشت بوم سکس میکردیم. مادرم فهمید و مادر اونو گایید جوری که از اون محل رفتن😂😂

1 ❤️

912061
2023-01-24 20:27:02 +0330 +0330

اینجور که گفتی الان باید حدود ۶۰ ساله باشی و زن عموت هم الان ۹۰ سالشه. سلامش برسون

1 ❤️

912140
2023-01-25 11:09:40 +0330 +0330

زنا کرده ننه تو کسکش ک نکرده البته اونو خودم میکنم زن جنده ب توچ ک زنا کار تو جهنمه یا بهشته کس زن تو با بهشت و جهنمتون

2 ❤️

912219
2023-01-26 02:01:14 +0330 +0330

بنده خدا گناه داشت🤣🤣

1 ❤️

912329
2023-01-26 20:22:14 +0330 +0330

شما کیرکلفت ولی عصب سیاتیک ربطی به سوراخ کون نداره کسمغز 👎

1 ❤️

912590
2023-01-28 15:04:10 +0330 +0330

هشتصد هشتاد بار راجبه کلفتی کیرش گفت و تعریف از سکسش کرر
حالا خوب که پیره زن کردی
خودت گفتی کیرت کلفته ماهم میگیم کیرت کلفته
الان بهت جایزه میدیم
ولی بدون هرکاری کردی باید عوضشو بدی در جوانی کس پیره زن گذشتی
الان در پیری کونت میزارن

1 ❤️

920357
2023-03-26 18:16:59 +0330 +0330

نو که رسید به بازار کهنه میشه دل آزار.بالاخره گذر پوسن به دباغ خونه میافته.کونی

0 ❤️

959608
2023-11-26 10:23:50 +0330 +0330

الان زن عموعه در قید حیاته یا عمرشو داده با کاربرای شهوانی؟

0 ❤️