...قسمت قبل

شب خواهرم با خانواده امیر پرواز داشتن وقتی رفتن سوار ماشین که شدم امیر یه نگاهی کرد بهم گفت روز از نو روزی از نو گفت اره دیگه که گوشیشو در اورد گفت زنگ بزنم بیاد خونم گفتم کی با خنده گفت دوست دخترم وقتی این حرفوزد مثل اینکه اب یخ روم بریزن حالم بد شد رفتم تو لاک خودم ساکت شدم که دیدم گوشیم زنگ خورد نگاه نکرده قط کردم باز زنگ خورد خواستم جواب بدم و فوش بکشم به کسی که زنگ زده که دیدم امیره نگاهش کرد با لبخند همیشگی گفت نمیخوای جواب بدم با ناراحتی حمله کردم سمتش با تمام زورم با مشت میزدمش اونم فقط میخندید دستمو گرفت گفت خره من ترو ول میکنم میرم دنبال کس دیگه ساکت شدم یه نفس کشیدم گفتم خیلی ناراحت شدم بوسم کرد گفت فهمیدم خواستم حالتو بگیرم زد زیر خنده که گفتم باشه نبت منم میرسه پدر مادرم اینقدری که به امیر اطمینان دارن به برادرم ندارن بخاطر همین اگر یک ماه خونه امیر تنها باشم چیزی نمیگن قبلز بریم خونه رفتیم کلی خرید کردیم رسیدیم خونه یه شامی خوردیمو بعد فیلم تماشا کردیم وقبلز خواب سکس داشتیم داستان من در مورد چیز دیگه هستش چند وقت پیش با امیر یه فیلم دیدم که دوتا زن با یه مرد سکس داشتن که امیر خیلی خوشش امده بود چند باری گفته بود اگر بشه یک بار سکس اینطور بکنیم خیلی خوب میشه منم از یک ماه قبلش که خواهرم بخواد بره مخ دوستم سمانه رو زده بودم که اون دوست مشترک منو خواهرم بود وامیرو دیده بود وخیلی خوشش امده بود از امیر
امیر قد بلندی داره چهار شونه خوشتیپ همه چشمشون دنبال همچین تیکه ای هستش
سمانه مجرده طلاق گرفته بود همون شب بعد سکس گفتم امیر یه سوپرایز دارم برات امیر پدر پول داری داره که یه نمایشگاه مبل بزرگ داده به امیر صبح امیر رفت که حساب کتاب کنه که بگه تا دوهفته نمیام که بریم مسافرت وقتی رفت زنگ زدم سمانه امد خلاصه برنامه چیدم با سمانه ظهر شد امیر امد تا امد داخل پریدم بغلش بوسو لب گفتم امیر شهوت وجودمو گرفته بلندم کرد بردم داخل اتاق خواب بشمارسه لخت شدیم من شروع کردم به خوردن کیرش همینطور خوردم تا امدم بالا در گوشش گفتم میخوام سوپرایزت کنم فقط چشماتو ببند تا نگفتم باز نکن هر چی شد تو باز نکن قبول کرد سمانه که زیر تخت بود امد بیرون اشاره کردم که ساک بزن براش من میرم بالای سرش تا کیر امیرو دید چشماش گرد شد بعد ها به گفته خودش من حتی توی فیلم ها همچین کیری ندیدم شروع کرد به ساک زدن که در گوشش گفتم باز کن چشمتو تا باز کرد سمانه رو دید پرید من زدم زیر خنده گفت سمانه چی میخواد اینجا گفتم خودت گفتی دوست داری دونفره سکس کنی مثل همیشه خنده ای کرد نه سلامی نه چیزی دراز کشید سمانه ساک میزد منو گرفت کشید رووی خودش وگفت عاشقتم وقتی لبهاش روی لبهام میاد یه حس خوبی دارم و یه حس بد خوب که پیشمه بد که چرا مال من نباشه امیر و اون لحظه یه حس حسودی هم داشتم که دارم با سمانه قسمت میکنم امیرو اما گفتم اشکال نداره یک باره سمانه ورزشکاره حیکل خوبی داره وهمینطور کون خوبی که دیدم امیر چشمش به کونشه بعد چند دقیقه سمانه رو بلند کرد وجوری خوابیدیم که امیر مال منو من مال سمانه رو و سمانه مال امیرو میخورد وقتی امیر شروع کرد به خوردن مثل همیشه توی اسمونها بودم اینقدر تو حس بودم که یادم میرفت برای سما بخورم یه ۱۰ دقیقه کارمون همون بود امیر منو کشید سمت خودش که اول با من شروع کنه که گفتم اول سما میخواستم ببینم چکار میکنه سما با شوغ امد سمت امیر من تو دلم میخندیدم که الان که رفت داخلت میفهمی که دیگه عجله نکنی پاهاشو باز کرد من کیر رو گرفتم مالیدم در کس سما گذاشتم در سولاخش و یواش یواش کرد داخل دیدم سما داره قرمز میشه نسف کیرش که رفت داخل صداش در نمیومد که با یه فشار جیقش به اسمون رفت که من با دست زدن به شکم امیر بهش فهموندم بسه بیشتر نره داخلش اونم همون کارو کرد همونطور که تا نصف داخل بود شروعکرد به زدن و یواش یواش میزد که تا جا باز کنه سما چیز پنهانی نداریم از هم من خبر داشتم که با کسی رابطه نداره منم رفتم جلو و همینطور که امیر داشت میزد منم شروع کردم به خوردن سینه هاش یواش یواش جیق زدنش شده بود ناله با ناله هاس او کن داشتم شهوتی میشدم یک لحظه بلند شدم رفتم کنار نشستم امیر ایستاد گفت کجا یه لبخندی زدم گفتم دوست دارم نگاه کنم اگر ناراحت نشی به کارش ادامه داد
وای خدای من از اینجا صحنه خیلی قشنگه سما از نظر قد از من کوتا تره وهمیتطور از نظر حیکل هم از من لاغرتر ولی حیکل ورزشی داره وقتی اون همه گوشت داره میره داخل کسش و زمانی که بیرونش میکشه لبه های کسش دور کیر امیرو گرفته چه حالی بهم دست میده تا نصف میره داخل در میاد خدای من چه حسی دارم همینطور که اینادارن سکس میکنن من شهوتم بالاتر میره وقتی فیلمه سوپر میدیدم شهوت تمام وجودمو فرا میگرفت الان که دارم فیلم سوپر زنده میبینم چه حالی دارم ایا اگر سما هم جای من بود این حسو داشت یا اگر من با یه مرد دیگه سکس میکردم وامیر تماشاچی بود چه حسی داشت امیر اما نه دوست ندارم به این فکر کنم که با کسی دیگه سکس کنم چون روزی که طلاق گرفتم امیر امده بود در دادگاه دنبالم و بهم یه حرفی زد و گفت این حرفو تو کلت فروع کن گفت معصوم الان دیگه شوهر نداری و خیلی ها هستن که میخوان بهت نزدیک بشن اگر روزی روزگاری بفهمم که با مردی قیرز من رابطه برقرار کردی فکرشو نکن که ولت میکنم نه کاری میکنم که تا زمانی که زنده هستی هیچ مردی نگاهت نکنه و حواست باشه به خودت وهمیشه فکر کن که من پشت سرتم از اون روز به بعد من همیشه سرم پایین بود وهست وهمیشه خیلی میکنم که واقعا پشت سرمه
یه نگاهی به امیر میکنم با چشمم اشاره میدم که بیشتر بکن داخل سما تو حال حس خودش بود وقتی یه فشار داد جنان جیقی میزنه وناله میکنه وداره التماس امیر میکنه امیرم توجه ای نمیکنه وداره تند تند میکنه من نفسام تند شده بدنم گرم شده دارم اتیش میگیرم عرق از سرو روم جاری شده چشمام دوخته شده با کیرش که چطور داره داخل و بیرون میره احساس میکنم نفسم تنگ شده بزور نفس میکشم یه لحظه دستای امیرو دور گردنم حس میکنم که جلوم نشسته داره میگه معصوم چی چیشده نگاهش میکنم لبام خوشک شده نمیتونم حرف بزنم اما او مثل همیشه لبخند روی لبشه بوسم میکنه بلندم کرد بردم سمت تخت سمارو بدون هیچ حرفی حلش میدو اون طرف داز شدم روی تخت تمام بدنم خیس خیس شده از عرق چرا من اینطور میشه گرمه خیلی گرمه. نمیتونم نفس بکشم. پاهامو باز میکنم دستشو میکشه روی چشمام که یعنی ببند چشماتو میبندم چشمامو لباشو روی کسم حس میکنم یه اهای از تع دل میکشم وای خدای من چه حسی خوبی دارم همینطور که داره میخوره سما هم میاد سینه هامو میخوره خدایا چه حسی دارم دارم به اسمان میرم خیلی حس خوبی دارم باید زن باشی که بفهمی چی دارم میگم امیر داره با تمام شدت میخوره برام بدنم بیشتر عرق میکنه اتیش بدنم بیشتر میشه نمیتونم جلومی خودمو بگیرم با دستام سر امیرو بلند میکنم میکشمش سمت صورتم میاد بالا شروع میکنه لب گرفتم پاهامو دور کمرش حلقه میزنم به این معنی که امیر بکن منو وقتی سر کیرشو روی کسم حس کردم نفسام تند تر میشه سرکیرش داخل که رفت وای خدا نمیتونم حسمو بگم فشار میده بازم کسم پر میشه بیشتر فرو میکنه دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم چشمامو باز میکنم سر امیرو میگیرم و از لبام جدا میکنم تو چشماش نگاه میکنم امیر بکن منو بیشتر میخوام امیر بکن بکن من امیرم شروع میکنه به کردن تند تر میخوام امیر بکن تند تر افرین امیرمیکنه منو بازم اون کیر کلفتش داخل بدنمه نمیدونم چرا اسم خواهر م روی زبونم میاد شوهرت مال منه امروز شوهرت داره منو پاره میکنه فدات شم با این انتخابت اخ امیر مال خودمه به کسی نمیدم باید خودمو جر بده بکن منو امیر بکن منو انقدر شهوت چشامو کور کرده بود که اصلا به فکر سما نبودم اصلا نمیدیدمش داره حس خوبی بهم میده بکن منو امیر بکن دره نفسام تنگ تر میشه عرقهام بیشتر میشه چنان با شدت میکنه منو نفسام بیشتر میشه دیگه ناله هام به جیق تبدیل شده اره بکن منو بدنم به لرزش میفته وای خدای من اخ چه حس قشنگی دارم بشدت به لرزش میفتم و احساس میکنم تمام وجودم تبدل به اب شده و از دهنه کسم خارج میشه بازم اون حس قشنگ میاد بازم به ارگاسم میرسم بدنم کامل بی حس میشه حتی حس ندارم انگشتمو تکون بدم امیر روم داز میکشه میبوسه منو و بازم با اون لبخند قشنگش میگه خانمی خوش گذشت بهت یا نه با چشمام بهش میگم اره با انگشتاش چشمامو میبنده در گوشم میگه استراحت کن که منم کار سمارو راه بندازم وای خدای من سما راستی فراموش کردم که اینجاست اما حس ندارم که معظرت خواهی کنم بلند میشه از روم بعد چند لحظه صدای ناله های سماهم بلند میشه که ایندفعه بیشتر جیق میزنه تا ناله وای این صدا بیشتر بهم ارامش میده گوشام تیز شدن که فقط صدای سمارو بشنوه و دارم توی مخم تصور میکنم که چطور داره اون همه کیرو میخوره بعد ۱۰ دقیقه حسم خوب میشه تکون میخورم بلند شدم چشمامو باز کردم دیدم سما داز کشیده کنارم اما امیر نیستش گفتم امیر چیزی نگفت ترسیدم داد میزنم امیر امیر کجای امیر عزیزم کجایی امی با دو میاد داخل اتاق چی شده من اینجام چی شده عشقم میاد بغلم میکنه گفتم هیچی چشمامو باز کردم ندیدمت ترسیدم بوسم میکنه نه عزیزم رفتم اب بخورم خنده ای مینه سماهم بلند شد تازه فهمیدم که سماهم ارضا شده امیر اب بیار برام رفت گفتم سما بیا یه حالی بهش بدیم وقتی امید ابو خوردم گفتم داز بکش تا منو سما یه حال خوبی بهت بدیم کیرش خواب بود داز کشید منو سما شروع کردیم به خوردن کیرو تخماش کاری کردیم که دیگه داشت داد میزد با خنده گفتم تو فقط بلدی جیق مارو در بیاری جیقتو در میاریم میدونستم که امیر خیلی چشمش به کون سما هستش و دوست داره یه حالی بکنه با کونش و خدایش هم کون خیلی فشنگی داره و از طرفی میدونم که سما سری هندونه زیر بقلش میره البته ببخش سما منو که اون کارو کردم شروع کردم با کون سما ور رفتن همینطور که سما داشت ساک میزد من دستمو رسوندم به کون سما و با سولاخ کونش ور میرفتم که دیدم چیزی نمیگه انگشت کردم داخلش چیزی نگفت خودمو رسوندم به کونش و شروع کردم سولاخ کونشو لیس زدن که سما شروع کرد به ناله کردن ۳تا انگشت گرد کردم کردم داخلش اول نمیرفت بااب دهن فرستادم داخل امیر که حواسش نبود وقتی دید نگاهی بهم کرد و یه چشمک زد بهم منم لبخندی زدم و بیشتر با کون سما ور رفتم بعد به سما گفتم بشین روی کیرش اما به پشت کونشو داد سمت امیر و کیرشو کرد داخل کسش و یواش بالا پایین میکرد از اون طرف منم انگشت کردم داخل کونش که داشت کیف میکرد چند تا سیلی محکم به کونش زدم که شهوتی شده بود بعد یه خورده کشیدمش جلو کیر امیرو در اوردم گذاشتم در سولاخ کونش اول نمیرفت داخل بزور سر کیرش که رفت داخل چنان جیقی زد که من ترسیدم امد بلند بشه با هزار زور نگذاشتم خلاصه یه ربساعتی طول کشید تا نصف کیرش رفت داخل اما بنده خدا درد میکشید یه خورده که موند خودش بالا پایین میکرد که وقتی دیدم کیر به اون کلفتی داخل کونشه بازم شهوت مخمو پر کرد با هر بالای پایین رفتن من بیشتر شهوتی میشدم چند دقیقه ای که زد. بلندش کردم اینقدر شهوت چشمامو کور کرده بود که همونطور که امیر به کمر خوابیده بود نشستم روی کیرش چندباری تو کسم تا اخر کیرشو بالا پایین کردم و بلند شدم کیرشو گرفتم گذاشتم در کونم خوستم با تمام زور بشینم روش که نمیدونم امیر چکار کرد که به خودم امدم دیدم امیر روم خوابیده داره گردنمو میخوره که با حرس گفتم بکن منو بکن که با گاز گرفتن امیر که از گردنم کرد به خودم امدم که چی شده و هیچی نگفت کیرشو کرد داخل کسم و شروع کرد به کردن دو دقیقه ای گذشت که تمام ابشو توی کسم خالی کرد و بی حال خوابید روم سما بلند شد رفت که حمام کنه وقتی حالش بهتر شد چشماشو باز کرد گفت چکار داشتی میکردی اون بنده خدا با اونهمه زور تونس بخورش تو میخواستی یه دفعه بکنیش داخل خودت که بوسیدمش وگفت میدونم تو حال خودت نبودی

این بود خاطرهای ار سکس من با امیر این داستان قیرز اسامی تمامش حقیقت داره اونم از ترس امیر اسمهارو درست نگفتم چون اگر بفهمه ناراحت میشه
هرکسی دوست داره باور کنه دوست داره باور نکنه لطفا نظرهای خودتونو بدید دوستان

نوشته: معصوم