سکس با دختر خاله در راه مدرسه (۲)

1402/09/30

...قسمت قبل

داستان سکس منو پروانه که با هم همکلاسی بودیم رو خوندین و میدونید که چه اتفاقاتی افتاد که هر روز من پروانه رو لاپایی می کردم
ادامه داستان
من هر روز هنگام برگشتن پروانه رو لاپایی می کردم و اصلا فکر این نبودیم که کیرمو بمنم تو کونش یا کوسش هر روز پشت درختا یا علف ها سریع شلوارمونو می کشیدیم پایین و پروانه رو شکم دراز می کشید منم تف میزدم لای پاش و می کردم تا کل بدنم منقبض می شد و بلند می شدم کلا از سکس همینو بلد بودیم و می اومدیم خونه و ناهار می خوردم و مرفتم پیش گاو و گوسفندا تا داداشم که بزرگتر بود بیاد بره مدرسه ما همیشه گاو گوسفندان رو با پسرخالم که پسر خاله پروانه هم می شد یه جا می بردیم یه روز وقتی تو چراگاه بودیم کنار یه رودخونه و جلوی آب رو گرفته بودیم آب جم شده بود پریدیم تو آب و شنا می کردیم هوا کمی به سردی میزد و بخاطر هوا ناخودآگاه کیرم بلند شده بود که پسرخالم یه دفعه زد به کیرم گفت جوجه کفتر چه کیری داری منم خجالت کشیدم پسر خالم دو یا سه سال از من بزرگتر بود خلاصه ول کن نبود همش از کیر و کون و کوس حرف میزد و اینکه گاو رو بکنیم و همدیگرو بکنیم تا اینکه من گفتم من هر روز پروانه رو می کنم البته بچگی کردم گفتم
که این حرف منو پسر خالم بل گرفت و گفت بیا همو بکنیم وگر نه به همه میگم و بابات می کشت و منم با اینکه بچه بودم ولی می دونستم کار اشتباهی با پروانه دارم می کنم . بخاطر همین حرف پسر خاله رو قبول کردم ولی نمی دونستم باید چیکار کنم که پسر خالم شلوار منو کشید پایین با کیرم بازی کرد حسابی راست راست شده بود گفت اول تو منو بکن بعد من می کنم منم قبول کردم که پسر خالم سریع قنبل کرد منم گفتم دراز بکش دیگه و اون گفت اینطوری راحت میره توش اومدم لای پاش کمی جلو عقب کردم گفت بزار توش که من کمی متوجه شده بودم که توش بکنم که خودش به کونش تف زد منم کیرمو چسبوندم به سوراخش که سیاه بود و هیچ مویی نداشت و هول دادم رفت داخل که یه حس گرمای عجیبی درونم ایجاد شد کیرم داشت کیف می کرد خیلی گرم بود تازه فهمیدم کردن چیه چهار پنج بار عقب جلو کردم کل بدنم به لرزش افتاد ولی در نیاوردم و تند تند تلنبه می زدم که شاشم گرفت و در آوردم و شاشیدم رو زمین حالا نوبت اون شده بود می خواست کونم بزاره و مثل اون قنبل کردم کمی تف زد به کیرش و کون من کیرشو که ۱۰ سانت و کلفتتر از کیر من بود فرو کرد تو کون من که یه درد شدید تو کونم احساس کردم و پریدم هوا و بلند شدم و بالاپایین می پریدم و گریه می کردم که پسر خالم خایه فنگ شده بود و قربون صدقم می رفت و معذرت خواهی می کرد و می گفت تو هم کردی من کاری نکردم و به کسی نگی و فلان تا دیگه دردم کم شد و نشستم و پسر خاله هر کاری کرد نزاشتم دیگه منو بکنه و تا باز حرفای سکسی و خاطرات خودش که به داداشم هر روز کون میده رو تعریف کرد و گفت کون دادن بیشتر از کون کردن حال میده خوش به حالت که پروانه رو میکنی و ردیف کن با هم بکنیم و از کوس بکنیم و فلان که من فهمیدم از کوس هم می کنن اون روز تموم شد ولی من منتظر فردا یا فرداهای دیگه بودم که پروانه رو بکنم .
فردا موقع برگشتن دوباره پروانه رو بردم تو باغ کنار جاده و خر رو بستیم به درخت و همه جارو نگاه کردیم خبری نبود زود شلوارمونو کشیدیم پایین مثل همیشه ولی من به پروانه گفتم قنبل کن اونم مثل اینکه بلد بود و قنبل کرد یه سوراخ خیلی تنگ اندازه یه دکمه کوچک بود و چروک ولی سفید کمی به قهوه ای میزد کمی خیسش کردم و با غرور کیرمو هول دادم داخل که نصف کیرم که رفته بود یه دفعه پروانه خوابید رو زمین و گفت خیلی دردم گرفت و دیگه نذاشت بکنم و منم ترسیده بودم و کیرم خوابید و بلند شدیم اومدیم خونه و رفتم پیش پسر خالم قضیه رو تعریف کردم و اونم شلوارشو کشید پایین و قنبل کرد منم حسابی کردمش ولی اون دیگه به من نگفت تو هم بهم بده و میگفت وقتی کیر میره تو کونم خیلی حال میکنم یه جور تعریف می کرد منم وسوسه می شدم کون بدم ولی میترسیدم از درد کون
خلاصه اون روز تموم شد فردا دیگه پروانه قبول نکرد لاپایی بکنم و می گفت درد داشته شبش و تا چند وقت اصلا بهم نمی داد و منم فراموش کرده بودم و هفته ای یکی دو بار پسر خالمو می کردم البته خودش می گفت بیا بکن و اون اصلا منو نمی کرد تا اینکه چند هفته بعد پروانه گفت بیا امروز هم دودولمونو به هم نشون بدیم مال من مو درآورده و تو راه برگشت رفتیم باغ و شلوار همو کشیدیم پایین و یه کوس تپل داشت که بالای اون حدود ده تا مو نازک دراومده بود لای کوسشو باز کردم نگاه کردم صورتی و چوچول کوچیکی داشت و کیرمو چسبوندم بهش و مالیدم و سکس های ما باز شروع شد و هر روز انجام میدادیم
ادامه داستان و اینکه چطور شد پردشو زدم در قسمت بعدی تعریف میکنم

نوشته: دکتر حسین

ادامه...


👍 11
👎 12
42001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

963317
2023-12-22 06:18:51 +0330 +0330

جلق الجالق … 😑

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها