من محمد ۲۶ سالمه اهل شیرازم و در کل یه مقدار هم خجالتی ام.
چند مدت پیش تو اینستا مخ یه دختری رو زدم که دو سال هم از خودم کوچیکتر بود.
اسمش مونا بود و قد و هیکل درشتی داشت.
از عکساش مشخص بود رون بزرگی داره و خلاصه چند بازی با همون عکسا جق زده بودم تا اینکه یه روز قرار گذاشتیم و رفتیم بیرون.
همینجور تو خیابونا با ماشین داشتیم پر میخوریم هوا تقریبا غروب شده بود.
اما از همن لحظه ی اولی ک دیدمش دلم میخواست باهاش سکس کنم.دستاشو ک گرفته بودم کیرم بلند شده بود و از خجالت سرخ شده بودم.
غروب بود و هوا داشت تاریک میشد و دیگه داشتم از شدت حشریت میمردم که ماشینو زدم بغل و یهویی لباشو بوسیدم اونم محکم منو گرفت تو بغلشو یه لب ریز گرفتیم از هم.
بهش گفتم جامون خوب نیس بریم به جای بهتر گفت اوکی و داشتم میمردم از طرفی هم استرس داشتم.
همینجور که تو مسیر داشتیم میرفتیم دستمو انداختم دورش اونم سرشو گذاشته بود رو شونم.
اروم دستمو یواش یواش بردم سمت سینه هاش دیدم چیزی نمیگه و خلاصه دعا دعا میکردم برسیم به یه جای خوب.
کیرم ک از شدت حشریت داشت میترکید و خلاصه یجا تو کوچه پس کوچه ها زدم کنار.
سریع خودمو دادم سمتشو شروع کردم لبشو خوردن و سینه هاشو مالیدن.
محکم سینه هاشو میمالیدم که صدای اه و نالش بلند شد.
خودم و انداختم رو صندلیش و شروع کردم به خوردن لباش.خودمو بین پاهاش جا کردم و اروم خودمو جلو عقب میکردم.
حسابی داغ شده بود و منم دستمو بردم پایین شروع کردم به مالیدن کصش وای داغ داغ بود انگار بخاری روشن بود اون پایین.
سینشو اوردم بیرون یه سینه هفتاد و پنج گرد وای که داشتم میمردم
شروع کردم به مک زدن و خلاصه اروم کصشو میمالیدم که دیدم خودشو هی تکون میده و تند تند نفس نفس میزنه.
منم همینجور ادامه دادم که متوجه شدم شلوارشو خیس کرد.
بهش گفتم خوبی؟
آروم گفت اره.
گفتم خیس شدیا گفت بدجور.
کیرمو از زیپ شلوار دادم بیرون.
دستمو بردم سمت دکمه ی شلوارش یهو ترسید گفت چیکار میخوای بکنی.گفتم نترس.
دکمه ی شلوارشو باز کردم شلوارشو تا نصفه اوردم پایین
وای که کصش خیس خیس بود و داشتم میکردم کیرمو گذاشتم لای پاهاش و جلو عقب کردم وای که اینقد داغ بود مه داشتم میمردم
دستشو میکرد تو موهام
گوشامو میخورد
گردنمو مک میزد
و کس خیس داشت دیوونم میکرد
که یهو آبم اومد و تو بغلش بیهوش افتادم.

نوشته: محمد