سلام دوستان عزیزم این اولین داستانیه که من دارم مینویسم پس اگه مشکلی داشت ببخشید (اسامی مستعار هست )
من آتوسا هستم قد ۱۶۰وزن۶۰ پوستم سبزه هست و واقعا چهره جذابی دارم و سینه و باسن خوش فرمی دارم هر پسری به راحتی به دست میارم
داستان از اینجا شروع شد که من و محسن همیشه تو جمعا حواسمون پرت هم بود
یواشکی باهم یه لاس ریزی میزدیم و موقع مشروب خوری چهارنفرمون بیشتر حواسمون پرت همدیگه بود
به عشق اینکه یه روز برسه زیرش باشم کسم داغ میکرد و خیس بود همیشه خوشمون میومد از هم من حتی زیر دوست پسرم هم به محسن فکر میکردم سر یه سری اتفاقا محسن از دوست دخترش که رفیق من بود جدا شد یه مدت بعدشم من با دوست پسرم به مشکل خوردم و جدا شدم یه شب با یکی از دوستای دیگم بیرون بودم قرار شد محسن و دوستشم بیان پیش ما از قضا ماشین دوست من خراب شد و محسن اینام رسیدن پیشمون بخاطر اینکه بابای دوستم مارو با پسر نبینه من با محسن اینا رفتم
محسن و دوستش داشتن مشروب میخوردن تو ماشین واسه منم ریختن همیجوری با ماشین توشهر میچرخیدیم و پیک میزدیم
موقعی که محسن میخواست پیک بده دستم هی چند ثانیه دستمو میگرفت من دیگه دل تو دلم نبود داغ کرده بودم دلم میخواست همونجا لباشو بلیسم و بخورم
رفتیم سمت خونه دوستش رسوندیمش (از شر مزاحم راحت شدیم )
من خیلی شدید جیش داشتم محسن گفت کسی خونمون نیست بریم اونجا دسشویی کن گفتم باشه رفتم و برگشتم گفت خیلی خوابم میاد میخوای بری خونه ؟
(راستشو بخواین خودمم کسم پاشده بود که امشب جرم بده)
گفتم نمیدونم گفت همینجا بمون شب یکم مکث کردم گفتم باشه
توقع داشتم خودش تو اتاق بخوابه منم تو سالن بخوابم اما دیدم دوتا تشک پهن کرد کنار هم اما با یه پتو !!!
منم گفتم اخی که امشب شبشه
خوابیدیم سرجامون صدای قلب محسنو میشنیدم خودمم دست کمی از اون نداشتم همه سلولای تنم محسنو میخواست
داشتم روانی میشدم نفساش داشت میخورد به پشت گردنم اخه پشتم بهش بود همونجوری خودمو هل دادم تو بغلش
محسن از خدا خواسته دستشوگذاشت زیر سرم منم حسابی چسبیدم بهش
کلفتی و سفتی کیرشو رو کونم حس میکردم
در گوشم نفسای داغشو حس میکردم
کم کم زبون زد به گردنم و گوشم با دست دیگشم سینمو میمالید
هردوتامون داشتیم روانی میشدیم از حس خواستن هم
دوسال بود که منتظر این لحظه بودیم
محسن همینجوری قربون صدقم میرفت دستشو اروم برد لای پام از رو شلوار یکم کسمو مالید وقتی دید خیسی کسم به شلوارمم اثر کرده دستشو کرد تو شورتم انگشت وسطشو کشید لای کسم همین تماس دستش با کسم کافی بود که آه و نالم بلند شه
ایقد خیس بودم و داغ که اگه یکم با کسم بازی میکرد ارضا میشدم
همش بهم میگفت لعنتی میدونی چقد منتظربودم بکنمت
میدونی چقد به یادت جق زدم قربون بدن قشنگت برم
منم مست عطرش شدم بودم و حرفاش داشت روانیم میکرد
کشیدمش روی خودم پاهامو حلقه کردم دور کمرش وکیرکلفتشو رو کسم حس میکردم
دیگه نمیتونستیم تحمل کنیم همدیگه رو لخت کردیم افتاد به جون سینه هام با تمام وجود میک میزد من کمرشوناخن میکشیدم
میخواستم زودتر بکنتم طاقتم تموم شده بود
برای اولین بار کیرشو گرفتم تو دستم واقعا ترسیدم کلفتیش اندازه ۴تاانگشت دستم بود و بلندیش۲۰سانت(اینو واقعا میگم )
گذاشتمش در سوراخ کسم میخواستم این حس لعنتی رو زودتر تجربه کنم
همه رو بدون هیچ رحمی کرد تو کسم جیغم بلند شد و آه و نالمم همینطور
چند دقه اولو اروم اروم کرد وهمینجور قربون صدقم میرفت
بعد شروع کرد به تلمبه های وحشیانه زدن
دیگه داشتم روانی میشدم از لذت و درد فقط اه و ناله میکردم اونم همه جامو لیس میزد
بلندم کرد مدل داگ استایل شدم تا کردش داخل حس کردم دارم جر میخورم دیگه از درد و لذت داشتم زمینو گاز میزدم کمرمو زبون میزد و من دیوانه تر میشدم ایقد کسم خیس بود که صدای شالاپ و شلوپش با صدای اه و نالمون همراه شده بود
دوباره خوابیدم پاهامو تا اخر باز کردم محسن اومد بین پاهام دوباره همشو کرد توش شروع کرد تلمبه زدن منم با ناز کسمو میمالیدم و لباشو میخوردم وبراش اه و ناله میکردم هر دوتامون غرق لذت بودیم من ناز میکردم و اون نازمو میکشید
تلمبه هاش محکمتر و شدیدتر شده بود گفت دارم میشم ابمو کجا بریزم
گفتم قربونت برم محسن بریز تو کسم همشو بریز تو میخوام داغیشو حس کنم لعنتی یه اه بلند کشید و ابشو تو کسم خالی کرد دوباره از هم لب گرفتیم ویکمی خون اومده بود (متاسفانه محسنم کیر کلفتی داره )ابشو که از کسم داشت میچکید تمیز کرد اومد کنارم خوابید
ایقد نوازشم کرد و بهم حرفای قشنگ زد که تا صبح تو بغل هم بیهوش شدیم
اگه دوست داشته باشید سکسای بعدیمون هم براتون تعریف میکنم
بوس به کله های کیرتون

نوشته: آتوسا