سلام
بدون حرف اضافه میرام سراغ داستان …
من اسمم علی هستش از جنوب کشور یه روز با یکی از دوستام به اسم سهیل با ماشین میرفتیم واسه خوردن مشروب تو مسیر دوست دختر سهیل بهش زنگ زد و ازش پرسید کجایید اونم گفت با دوستم داریم میریم خونه مشروب بخوریم دختره هم گفت منو دوستم هم تو بازاریم کارمون تموم شده بیاین دنبالمون لازمه بگم من تا حالا اونا رو ندیده بودم ؛ رفتیم سمتشون و سوارشون کردیم ؛ موقع سوار شدن دوست دوست دختر سهیل که اسمش مریم بود واقعا خوشگل بود و چشمو گرفت راستی اسم دوست دختر سهیل هم زهرا بود خلاصه چهارتایی. رفتیم خونه بساط پهن کردیم و نشستیم اونروز کلی خوش گذروندیم و من با مریم اوکی شدم ؛ موقع برگشت واسه دو روز بعد برنامه باغ ریختیم و قرار شد من هماهنگی کنم ؛ فردا شبش زنگ زدم به زهرا واسه هماهنگی که عصر فرداش طبق برنامه بریم باغ زهرا جواب داد و گفت پیش دوستام نشستم و داریم مشروب میخوریم یه دوتا پسر هم هست یکیش داره اذیتم میکنه بیا دنبالم منم رفتم دنبالش وقتی رسیدم مست مست بود سوار ماشین شد گفت منو خونه نبر که داغونم ی دوری بزنیم حالم خوب شه آهنگو زیاد کرد و شروع کرد به رقصیدن یه دوری زدیم و موقع برگشت گفتم بریم خونه من تا حالت خوب شه اونم مست و قبول کرد بریم رفتیم بالا بیحال افتاد رو مبل منم کنارش نشستم و محو زیبایی اندامش شدم بهش گفتم میخوای ماساژت بدم تا بهتر شی اونم سریع گفت اره شروع کردم به ماساژ که یهو گفت علی من از روزی که دیدمت ازت خوشم اومده ولی تو با زهرا دوست شدی و من بیخیال شدم منم برگشتم گفتم تو دوست دختر سهیلی من تقصیری ندارم اونم گفت من با سهیل تازه اشنا شدم و تا حالا سکس نداشتیم معلوم بود مستی کار خودشو کرده و داغ داغ شده منم شروع کردم از زیر پیراهن ماساژ دادن تا ب خودم اومدم لخت بودیم و داشتم میکردمش و داشت داد میزد و میگفت کوسم جر بده منم پاهاشو رو شونه ام گذاشته بودم و میکردمش تا ابم اومد ریختم رو شکمش .
شرمنده که خیلی سکسی نبود
این شروع داستان ما بود جزییات شوهرش و بقیه اشو در صورت حمایت تو داستانهای بعدی مینویسم .
راستی اولین داستانی بود که نوشتم .
نوشته: Ali @ bnd
آخر کی داد و کی کرد دوبار خوندم متوجه نشدم
زهرا مریم سهیل دوست دختر سهیل یا دوست دوست دختر سهیل؟؟؟
طرف تو خواب هم ننه ی علی رو میکنه بازم اسم ها رو یادش میمونه میخواد تعریف کنه نمیگه:
زهرا گفت: من از تو خوشم اومده بود ولی تو با زهرا دوست شدی
شاید شیشه ای که کشیدی صورتی بوده عکس باربی رو جلدش داشته
زیادی کوتاه بود انگار برای گفتنش تعارف داشتی
مجلوغ هویت کس کمتر بگو
البته توووووووو یه کونی هستی کووووووووووونیییییییی
بردن باغ کونت گذاشتن کوننننیییی😂😂😂
به جامعه نویسندگان رحم کن و دیگه ننویس ، همینجا تو اوج خداحافظی کن
عالی کم جق بزن حدافل چسب دوقلو بی رنگ همراهت باشه کلاهک افتاد بزنی سر جاش زهرا یهو شد مریم تا اینجا خوندم مشخصه تو مستی دوستانت بخصوص سهیل بهت تجاوز میکنه
سایت نویسنده ی کس دست و جق مغز کم نداره
به هنرنمایی جنابعالی احتیاجی نیست
همین ریدمانی که کردی کافیه
دیسلایک ۲۸ م را بهت میدم
باشد که رستگار شوی.
اولا چرت بود و بعدشم کثافت بازیهای با زن متاهل و یا دوستتون رو باب نکنید
کسکش علف میکشی بشور بعد بکش که اینجوری قاطی نکنی و نفهمی کیو کردی کی داده و کجا داده
_ اینو میدم ___----___-----