جر خوردن زن دایی تنگ

1402/04/15

دوستان بار اولم هستش که داستان مینویسم و خیلی استرس دارم که کسی از فامیل این رو بخونه حالم شر بشه برای همین اسم هارو عوض میکنم. من ۲۳ سالمه و اسمم وحید هستش قدم ۱۸۲ و وزنم هم ۷۱ و سبزه هستم نه قیافه بدی دارم نه خوب ولی اندامم بد نیست . این خاطره برای ۳ سال پیش هستش دوستان .

من مثل همیشه از شهری که بخاطر درسم رفته بودم اونجا یعنی تهران داشتم به شهرستان برمیگشتم و حس و حال خوبی داشتم که بعد از مدت زمان زیادی دارم برمیگردم من رسیدم شهرستان و اول از همه رفتم خونه پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریم چون برای ناهار هم دعوتم کرده بودن سلام و علیک کردیم و بعد ۱ ساعتی ناهار رو کشیدن غذا که تموم شد یه چند ساعتی استراحت کردم و بعد از ظهر شده بود و هوای واقعا خیلی خوبی بود که به سرم زد برم پیش پسر داییم پسر داییم ۱ سال ازم کوچیک تره و خیلی خیلی صمیمی هستیم و من از ۱۲ روزی که میرم شهرستان ۸ روزش رو تقریبا خونه اون ها هستم من از همون اول از زنداییم خوشم میومد چون همیشه جلوم راحت بود منظورم این نیست که پاچه هاش معلوم بودن یا این ها ولی گهگاهی میشد خط ممه هاش رو دید و شلوارش تو کونش میرفت خیلی خوب بود اون صحنه ها ولی مثلا شال یا روسری نمیپوشید جلوم مشخصات زندایی هم که یه زن ۳۸ ساله اگه اشتباه نکنم پوست گندمی قدش فکر کنم یه ۱۶۲ باشه و تپل مپل و کون گنده من وقتی که رفتم خونه داییم پیش پسر داییم زن داییم رو دیدم که مثل همون بچگی بغلم کرد و رو بوسی کردیم دستم که به بدنش میخورد حال میکردم بعد دیگه نرفتیم تو خونه و همونجا پیش درخت ها تو حیاط یه پتو قدیمی پهن کردیم و من پسر داییم و زندایی نشستیم که بنده خدا چیز زیادی هم نداشت یه چندتا زرد آلو و گیلاس اورد برام همراه یه پارچ آب یخ آب رو زدیم تو رگ که یخ موند و آب تموم شد چونکه زیاد آب رو یخ ها نبود بعد زندایی گفت تشنمه من هم گفتم خودم برات میارم و با هزار تا اصرار رفتم آب کردم تو لیوان کیرم رو در آوردم انداختم توی لیوان و ۱ دقیقه ای با کیر سیخ ۱۹ سانتی اما کلفتم به همش زدم و یخ انداختم توش و بردم دادم زندایی که همش رو سر کشید و برای من خیلی حس خوبی بود همش آرزو میکردم یه بار این زندایی رو بکنم پسر دایی باید میرفت ماشین داییم رو که داده بود شیشه هاش رو دودی کنن بیاره و اصرار کرد که باهاش برم ولی گفتم خسته ام و فلان اینها راضیش کردم خودش تنها بره کم کم داشت شب میشد من و زندایی هم رفتیم خونه من نشستم رو مبل که از روی مبلی که من نشستم کامل آشپزخونه معلوم بود و زندایی داشت شام درست می‌کرد که یه شلوار بلند که حتی انگشت هاشم به زور معلوم بود پوشیده بود ولی نوک ممه هاش معلوم بود که سوتین نداره و شال یا روسری ای نداشت میخواست لیوان هارو در بیاره که گفت وحید اگه میشه کمکم کن منم بلند شدم و رفتم و لیوان هارو از بالای کابینت بهش دادم رفتم نشستم سر مبل دوباره خیره شدم به اون موهایی که رنگشون کرده و اون کون تو شلوار گشاد که زیاد معلوم نبود که پیازی رو که داشت خورد می‌کرد حواسش نبود از دستش افتاد و رفت زیر یخچال به حالت داگی کامل شم شد که درش بیاره و با اون دست های تپل داشت تلاش می‌کرد منم که دهنم وا مونده بود از این عظمت کون که خط افتاده لای کسش و وقتی هم بلند شد شلوار از سمت کون جمع شده بود و رفته بود تو چاک کونش دیگه داشتم دیوونه میشدم که خواستم برم از تو کلمن آب بخورم که زندایی هم داشت پیاز هارو کنار کلمن رو اپن خورد می‌کرد که حواسم نبود کف آب ریخته و پام لیز خورد خواستم ِلبه‌ی اپن رو بگیرم که حواسم نبود اصلا نفهمیدم چیشد شلوار زندایی رو گرفتم و کامل کشیدمش پایین که دیدم یه کون تپل مپل بدون شرت افتاده بیرون زندایی تعجب کرد و من مثلا خواستم بگم که ندیدم جلو چشام گرفتم و گفتم زندایی بخدا ببخشید حواسم نبود و سریع کشید بالا و گفت عیب نداره اتفاقه و این حرف ها راستی نگفتم داییم برای کارش رفته بود شهرکرد بعد پسردایی هم برگشت شام رو خوردیم بعد چند ساعت و کم کم جارو پهن کردیم زندایی رو به روی من خوابید اون طرف حال و من و پسردایی کنار هم این طرف حال که یه چند متری فاصله بین من و زندایی بود کولر هم که ابی بود و خنک نمی‌کرد زیاد و هوا هم بدجور گرم بود و پتو سرمون نذاشتیم و ملافه بود که حتی همون هم نذاشتیم بعد زندایی یه جوری خوابیده بود که کونش داشت دیوونه ام می‌کرد چون لامپ توی حیاط روشن بود میشد ببینی و اصلا یه وضعی بود که بهونه کردم و گفتم امیرعلی همون پسر داییم گفتم که امیرعلی خیلی گرمه میرم جلو باد مستقیم کولر و به مادرش نزدیک تر شدم اینقد نزدیک که فقط فکر کنم ۸۰ سانت فاصله مون بود که اگه یکم خودم تکون میدادم میتونستم دست به کونش بزنم بعد ۱ ساعت دیدم پسر دایی کامل خوابیده چون چند بار صداش زدم حتی تکون هم نخورد منم از سر جام غلت خوردم دقیق رفتم پشت کون گنده زندایی که واقعا خیلییی خیلیی ترسیده بودم که آبروریزی بشه و دیگه کسی منو قبول نداشته باشه و تو خونه کسی راه نداشته باشم و اینا که گفتم یکم دست میزنم اگه بیدار شد که خودم به خواب میزنم و میگم بدخوابیدم تو خواب جا به جا شدم اگرم چیزی نشد ادامه میدم ولی واقعا زندایی خوابش خیلی سنگین بود از همون بچگی هم میدونستم ولی بازم ریسک نکردم یکم دست زدم به کونش واقعا یه حس عجیبی داشت مثل پنبه نرم و گنده و مثل ژله تکون تکون میخورد دیوونه شده بودم که یکم بیشتر لپ کونش رو تو دستم فشار دادم تعجب کردم چرا بیدار نمیشه شلوارش رو یواش یواش تا نصفه کشیدم پاین فک کنم یه ۵ دیقه ای طول کشید چون خیلی یواش میرفتم جلو کیرمم که این سنگ شده بود و میخواست جر بده فقط کیرم رو یواش لای چاک کونش بالا پایین میکردم یکم فشار میدادم ولی بیدار نمیشد باعث تعجب بود که خودش میدونه یا نه همینجوری میکشیدم لاش که یکم توف زدم سر کیرم و در سوراخ کونش فشار دادم در حدی محکم فشار میدادم که مطمعن بیداره دیگه که دیدم یه آه ریزی کشید دستش گذاشت جلو دهنش منم دیگه ترسم ریخته بود شلوارم یا زانو کشیدم پاین تو شب هولش دادم رو شکم خوابوندش و رفتم‌ روش که دیدم کیرم لیز خورد و فرو رفت تو کصش وای وای وای هیچوقت فراموش نمیکنم انقد آبش داغ بود انگار کیرت کردی تو آب‌جوش ولی خیلی حال میداد تنگ تنگ بود و داغ آب دار حس میکردم آب کصش داره از بغل کیرم بیرون میزنه که دیدم یه آه کشید که یکم ترسیدم و محکم زدم رو لپ کونش که بفهمه یواش تر باید صدا کنه دستش رو گرفته بود جلوی دهنش منم نمیدونستم دارم چیکار میکنم و فقط تلنبه میزدم و صدا التماس کردن هاش داشت میومد و فقط بهش میگفتم خفه شو الان تموم میشه انقد کردم توش که دیگه کلا تشک خیس و لزج شده بود از آب این جنده خانوم تنگ منم انقد زدم توش آبم اومد دیگه‌ نکشیدم بیرون و رو کون پنبه ایش خوابیدم چند دیقه که تمام آب کیرم تو کصش جمع شده بود و ریخته بود بیرون که دیگه کیرم خوابیده بود و کشیدم بیرون و یکی سیلی محکم زدم رو لپ کونش که بدجور معلوم بود قرمز شده که بازم حشری شدم ولی دیگه کیرم اونجوری سفت نبود که بکنم تو کونش و اون رو گذاشتم برای یه شب دیگه.

دوستان ببخشید طولانی شد ولی واقعا خواهش میکنم داستان که می‌نویسید راست باشه به کسایی که میخونن احترام بزارین با تشکر

نوشته: وحید


👍 11
👎 42
137501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

936441
2023-07-06 23:59:31 +0330 +0330

خاک تو سر زود انزالت کنن از لحظه کردن مشغول جقیدن شدی اصلا توضیح ندادی کیرت کلفته و درز و زن داییت و جر دادی
خاک تو سر شل ناموس نمک به حروم ، نمک اون هونه رو میخوری و پشت سرشون یاوه میبافی ، حرمت نگهدار پسر

0 ❤️

936448
2023-07-07 00:27:00 +0330 +0330

فش ندید بهش این فقط یه جغیه که اومده فانتزی هاشو‌نوشته
ماتحت گشا‌د
مردانگیم بر کامت

3 ❤️

936453
2023-07-07 01:08:24 +0330 +0330

منم یکبار صدای سکس دایی و زن دایی شنیدم چجوری پسر دادی بیدار مشد اون هم با ضربه های که به باسن زن دایی میزدی

0 ❤️

936456
2023-07-07 01:43:13 +0330 +0330

یه فیلم سوپر از جوردی دیدم با همین محتوا

2 ❤️

936457
2023-07-07 01:45:15 +0330 +0330

کاملا تخمی تخیلی
محکم زدی رو کونش که صدا نکنه؟!!!کیرم تو کیر ۱۹ سانتیت

1 ❤️

936459
2023-07-07 01:53:29 +0330 +0330

فانتزی های یک جقی
اولش که زن دایی بود بعدش شد جنده بعدش محکم زدی در کونش امیرعلی پسر داییت هم خوابش مثل زنداییت سنگین گوشه‌اش هم کر ماهم ببخشید از دوستان عزیز حتماً درازگوش فرضکردی نه

2 ❤️

936466
2023-07-07 02:42:45 +0330 +0330

عجب بی ناموسی بود این پسر داییت نمی تونست یواشتر کونت بزاره که عقده ای نشی بیایی داستان را بر عکس بنویسی و اما اصل داستان از این قرار بود تو رفتی کنار زندایی خوابیدی پسر داییت فهمید که میخوای کرم بریزی خودشا به خواب زد همین که دستت رفت طرف مامانش اومد مچتا گرفت تو به گوه خوردن افتادی اما دیگه فایده نداشت و کیر پسر داییت آماده جر دادن کونت بود شلوارتو کشید پایین و چنان خشکا خشک بهت تپانید که همون لحظه تصمیم گرفتی برا انتقام بیایی داستان را بر عکس کنی تحویل بدی البته به قول خودت استرس داری پسر داییت تو سایت باشه و داستان رو بخونه و دهنت را هم بگاد
البته یه جای داستانت راست بود اینکه زن داییت خودشا به خواب زده بود تا پسرش راحت بتونه کونتا به سیخ بکشه
اینا نوشتم چون خواسته بودی اگه خواستیم داستان بنویسیم واقعی باشه،😀😀😀😉

1 ❤️

936472
2023-07-07 03:23:32 +0330 +0330

وحید(مستعار) جان شماره کارتتو بزار من هزینه حق نشرش رو بدم خدمتت
باید حتما چاپ بشه این اثر هنری

1 ❤️

936483
2023-07-07 04:57:13 +0330 +0330

آه کشید تو محکم زدی رو کونش ک دیگه آه نکشه!اوکی منطقیه
فقط کیرم توی عقل نداشتت بعد بقیه رو هم تشویق می‌کنی مثل تو داستان واقعی بنویسن؟؟

0 ❤️

936485
2023-07-07 05:24:47 +0330 +0330

آخه بچه مجبوری شرور بنویسی ، تو که راست میگی کیر ۱۹ سانتی خیلی خیلی کلفت داری ، ولی درک کردن اینکه بکنی و حس کنی آب داغ داره از کصش بیرون میزنه یکم زیادی متوهم هست و مثلاً یکی بغل جناب عالی خواب بود و رفتی روش ، شروع کردی تلمبه زدن ، رو کونشم که محکم می‌زدی ،؟! جلو دهنش از ترس صدا گرفتی ولی خودت فرت فرت ، اسپنک محکم می‌زدی ؟! اون صدا نداشت ؟!
لطفاً احترام بگذارید ، راست بگید ، دلوغ نگییید تو لو خدا 😕 😕
باز جای شکرش باقی که کیر کلفت ۱۹ سانتی که بزور رفت کصش نکردی کونش و لیز خورد رفت کصش ، حالا خودمونیم تو بخونی این خزعبلات از کس دیگه ای باور می‌کنی بچه تپاله مجلوغ ، متوهم ؟؟
این بود احترام گذاشتن به قشر خوب و عزیز شهوانی ؟؟ کصصصصخول
مالیاتی

0 ❤️

936486
2023-07-07 05:40:41 +0330 +0330

Pure taboo زیاد نگاه نکن پسرم ، زیادی جلق زدن کار خوبی نیست ، توهم میزنی تو خواب و بعدش فکر می‌کنی ، واقعنی گاییدی زن مردم و یه موقعی میری خونه دایی جان و تنها شدی میزنی در کون زن دایی جان و اونم بی هوا میزنه لا پات و ماتحت شما پاره میشه ، اونجا هست که از شدت درد توهم پریدن همانا و عقل سر جا آمدن همانا و میفهمی که چه گوهی خوردی ، بعدم دیگه کسی تو رو خونش راه نمی‌ده ، آبروی نداشته رو هم از دست دادی ، کون هم به دایی با کیر ۱۹ سانتی کلفت باختی .

0 ❤️

936491
2023-07-07 06:11:34 +0330 +0330

این سایت رسمی تبدیل شده به محل تجمع ملجوقان راه ولایت که اوهام ذهنی خودشون رو بنویس و تنظیمات پیش فرضشون هم این هست که همه مثل خودشون اسکل و کند ذهن هستن

1 ❤️

936499
2023-07-07 08:08:56 +0330 +0330

نوش کصش
زن دایی کلا خوبه برا کردن

0 ❤️

936501
2023-07-07 08:36:32 +0330 +0330

احمد ۹۱۳ فرمایشت ناتموم موند.
توهمات یه جقی کص ندیده که ….؟
تا اینجاش که پشت بند اسمته بقیش رو بگو.

2 ❤️

936515
2023-07-07 10:39:58 +0330 +0330

بازهم زندایی جنده کیر ندیده
کس نگو بابا

0 ❤️

936516
2023-07-07 10:40:31 +0330 +0330

ارزوبدل موندم این احمد۹۱۳ یکبار کامنتش نباشه جان ما بی خیال شو یاحداقل چیز دیگه بنویس وقتی نظرات رو میخونم به کامنت جنابعالی میرسم حالم بدمیشه

0 ❤️

936518
2023-07-07 10:48:16 +0330 +0330

کوس و کونش رو کردی نون نمکشون رو خوردی بعدش میگی جنده اس؟

0 ❤️

936522
2023-07-07 11:04:05 +0330 +0330

کوس کش ظهر هوا عالی بود که زیر درخت نشستی بعد شب با کولر گرم بود؟؟

1 ❤️

936524
2023-07-07 11:46:00 +0330 +0330

پسرداییت به بهونه این که بره ماشینیو که داده بود شیشه هاشو دودی کنن بگیره، رفت خونتون و یه دل با مامانت کشتی رو تشک گرفت🤗اصن شیشه ها رو هم واسه همین دودی کرده که بی مکان نمونن
تو هم زنداییت از این ارباب برده ها دوس داشته، دیده پسرشم نیس، گرفته کفگیرو تا انتها با مقعدت آشنا کرده

0 ❤️

936526
2023-07-07 12:01:46 +0330 +0330

قد ۱۶۲
یعنی تو پاسپرت اینقدر دقیق نمینویسن

0 ❤️

936535
2023-07-07 13:09:27 +0330 +0330

محکم زدی روی کونش جقی اون پسر دایی بی غیرتت بیدار نشد
آنقدر نزن که کور بشی

0 ❤️

936536
2023-07-07 13:13:10 +0330 +0330

مگه می‌ذاری آدم فحشت نده تو ولی کونی همه فانتزی کردن کسهای تپل اقوام دارن ولی به دروغ نمیگن کنار پسرش مادرش گاییدن تو که نکردی امید وارم که بکنیش و به آرزوت برسی چون حسرت نکردن خیلی حال بدیه که بعد ده سال ول کنم نیست

0 ❤️

936537
2023-07-07 13:16:12 +0330 +0330

کیر 19 سانتی اما کلفتت تو کونت. شاشوی جقی. ریدم تو رشته های عصبی مغزت

0 ❤️

936538
2023-07-07 13:21:13 +0330 +0330

آخه کصخل کله پسر داییت از کصش اومده بیرون به اندازه کافی پاره شده هر قدر کیرت کلفت باشه جر نمیخوره
تنگ و زاییده تا حالا ندیدیم زن که زاییده باشه کسش مثل تونله تنگ بوده وقت دختری

0 ❤️

936539
2023-07-07 13:22:42 +0330 +0330

از من به تو نصیحت وقت جق تایپ نکن آبت اومد بعدش بنویس 😂

0 ❤️

936546
2023-07-07 15:31:31 +0330 +0330

انقدر تناقض داره و متوهّمانه‌س که خیلی خندیدم.
اصل داستان اینه: پسردائی میره که ماشین رو پس بگیره، همراه خودش تقی طلا، حسن بلا، عباس ملا و علی خِلا رو هم میاره و گشادش می‌کنن.
زن‌دائی هم نکته‌ی انحرافی بود که بکشوننش خونه.
دائی‌ش هم بعد از پسرش، رفیقاش رو اورد که چون نمی‌خواست براش شر بشه، اسماشون رو نگفت!!
ساعت دیواری‌های تموم خونه‌ها حواله‌ت بادا ابله داغون متوهّم گشاد الدنگ!!

0 ❤️

936692
2023-07-08 13:12:42 +0330 +0330

چرندیات وحید با آب داغش یه چایی نسکافه ای می‌زدی عمه ننه

0 ❤️

936727
2023-07-08 18:30:49 +0330 +0330

همه فکر میکنیم مثلا توی آمریکا بیشتر سکس انجام میشه.ولی زیر پتو و ملحفه درایران آمریکا سگه کیه.کم کم زیرپتو رفتن یعنی کون و کص دادن

0 ❤️

964225
2023-12-29 03:07:45 +0330 +0330

خوبه بیشترازخونه خودتون خونه داییت بودی و خیلی دوسش داشتیو برای زن داییت آب آوردنی کیرتو توش کردی وهم زدی اگرغریبه بودویامثلاازش بدت میومدچیکارمیکردی فقط اینکه انسانم آرزوست …واقعا دمتون گرم به چه چیزهایی حس خوبی دارین…

0 ❤️