سلام خدمت همه دوستان من داستان نویس خوبی نیستم خودتون ببخشید دروغ هم نمی نویسم چون بیکار نیستم خواستم شما هم از تجربه من لذت ببرید . خب برم سر اصل ماجرا
من ۱۵ سالمه و این ماجرا بر میگرده به هفته پیش
رفتم در خونه دوستم که باهاش برم بیرون ولی از قبل باهاش هماهنگ نکرده بودم آخه خونشون نزدیک مونه
زنگ در رو زدم مامانش برداشت گفتم سلام به ابولفضل میگید بیاد گفتش ابولفضل رفته خواهرشو از مدرسه بیاره (خواهر ابولفضل کلاس اوله ) منم گفتم باشه میرم خونه اومد بهش بگید بیاد مامانش گفت نمیخواد بری خونه بیا بالا الان ابولفضل میاد گفتم مزاحم نمیشم و اینا خلاصه رفتم بالا
مامان ابولفضل (حدودا ۲۹ ۳۰ ساله جوون خوشگل با قد ۱۷۰ اینا بدن ورزشی سکسی )خلاصه رفتم بالا با خانواده رفیقم رفت آمد داریم و با هم راحتیم مامان ابولفضل با یه شلوار کوتاه چسبیده و یه تاپ تنگ جلوم بود یه چایی آورد و شروع کردیم صحبت یه ده دیقه یه ربعی که گذشت گفتم ابولفضل نمیاد ؟ گفت با باباش رفته بیرون خواهرشم ۲ ساعت دیگه تعطیل میشه بعد از اونم میخوان برن خونه بابا بزرگش حالا حالا ها نمیان گفتم شما چرا نرفتی گفت من با خانواده شوهرم زیاد راحت نیستم تازگی ها با سعید (بابای ابولفضل ) دعوام شده دیگه اصلا نمیرم اونجا گفتم پس میخاید من دیگه برم گفت نه بمون اینجا منم تنهام یه خورده صحبت می کنیم من و من کردم و گفتم اوکی
یه خورده که صحبت کردیم دیگه داشتم دیوونه میشدم برق کون قشنگش با چاک سینه هاش که از تاپ تنگ اون زده بود بیرون حشریم کرده بود شق کرده بودم مونده بودم چکار کنم . دیدم لم داده رو مبل احساس کرده بودم خیلی خستس از صحبت هاش و حرکاتش معلوم بود یه فکری زد به سرم
از اونجایی که خیلی با مامان ابولفضل راحتم و دیدم خستس گفتم خاله میخوای یه خورده ماساژت بدم خستگیت در بیاد یه خورده مکث کرد از اونجایی که با شوهرش دعواش شده بود معلوم بود دو سه هفته کیر بهش نرسیده خودشم دوست داشت گفت باشه قبول گفتم پس بریم رو تخت اونجا راحت تری گفت اوکی رفتیم دراز کشید روی شکم جوری که کون خوشگلش روبه من بود منم سریع دست بکار شدم شروع کردم از کمرش تا پایین ماساژ دادن ده دیقه ای شد که ماساژ دادم گفتم خاله میخوای لباستو در بیاری بیشتر بهت حال بده منم راحت تر ماساژت بدم گفت آخه نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم پشتم به شماس قول میدم جایی رو نبینم فقط میخوام شما بیشتر لذت ببری من و من کرد و گفت اوکی .
لباساش رو در آورد من داشتم میترکیدم وای که چه سینه های رو فرم و خوشگلی داشت از که زیر سوتین سورمه ای و جذابش بیشتر حشریم میکرد شورت و سوتین ست پوشیده اصلا یه چیزی شده بود سکسی خوابید و شروع کردم به ماساژ دادن بیشتر میرفتم لای پاهاش و سمت کصش داغ کرده بود حشری شده بود گفتم که خودش خیلی دلش میخواست .،
یه ده دیقه یه ربع دیگه که ماساژ دادم سنگین شده بود داغ کرده بود یهو نمیدونم چی شد خودش بهم گفتم بسه دیگه درش بیار درش بیار از زور خستگی صداش کش دار شده بود منم سریع و از خدا خواسته شرتشو از پاهای سفید و خوشگلش در آوردم پاهاشو یه خورده باز کردم شروع کردم ور رفتن با کصش حسابی تو فضا بودم که یهو برگشت گفت من دیگه کامل در اختیار ت دیوونم کردی اینو که گفت دیگه سوتینش در آوردم سینه هاش سایز ۸۰ اینا بود عالی بودن مالیدمشون دیگه خودمم کامل لخت بودم رفتم شروع کردم خوردن کص خوشگل و کلوچه ایش بدون مو و سفید یه خورده که خوردم دیگه با کیرم شروع کردم مالیدن رو کصش نمیکردم تو میدونستم که داره دیوونه میشه دیگه خودمم تحمل نداشتم کردم داخل یه اه کوچیک گفت و شروع کردم تلمبه زدن اخ که بهترین لحظات عمرم بود همینطوری طلبه زدم حیفم اومد نخوره واسم کامل سیرش نکردم گفتم حالا نوبت توعه بیا خوابیدم رو تخت و شروع کرد واسم خوردن یه ساک مجلسی شیک واسم زد کون تنگی داشت گفتم داگی شو اونم که تشنه کیر دو سه هفته بهش نرسیده بود اطاعت میکرد داری شد یه تف انداختم سر کیرم گذاشتم دم سوراخ کون صورتی خوشگلش با یه زحمتی رفت داخل تنگ تنگ بود جوری انگار تاحالا نکرده بودیش اداگ استایل هم یه پنج دیقه طلمبه زدم دلم میخواست رو کصش آبم بیاد گفتم برگرد برگشت یه چار پنج دیقه که زدم دیدم آبم داره میاد اومدم بالا سرش زدم آبم اومد وای که چه حالی داشت انقد حال نکرده بودم تا حالا ریختم رو سر و صورتش یه دو دیقه که گذشت دلم نیومد ارضا نشه رفتم رو کصش انقد خوردم اون کص خوشمزشو نقطه جی هم پیدا کرده بودم به حدی میخوردم واسش تختو داشت گاز میگرفت یهو لرزش پیدا کرد آبش فواره زد بالا چون چند مرحله ارضا میشن دو سه بار دیگه هم همینطوری شد دیگه کامل ارضا شد یه چند دیقه خوابیدیم کنار هم گفت باورم نمیشد انقد خوب بتونی سکس کنی ممنونم ازت منم ازش تشکر کردم گفتش زمان که داریم اونا هم نمیان یه حموم بریم پاشدیم رفتیم حموم شستیم همو اونجا هم باز هوس کردم بکنمش سر پایی زیر دوش کردمش با پوزیشن های مختلف زیر آب هم که آدم دیر ارضا میشه تو حموم هم حسابی حال کردیم خلاصه عالی بود از جمعه هفته پیش که سکس کردیم دیروز چار شنبه هم زنگ زد گفت بیا هیچکس نیست هر موقع که بخواد زنگ میزنه
برای همتون آرزو دارم همچین حسی رو
ممنونم ازتون که خوندید
🙏
نوشته: محمد
تا ماساژ خوندم احساس کردم میخوای کسو شعر تفت بدی اخه توی ۱۵ ساله هنوز داری کون میدی رفتی چای خوردی و …
اگه داستانهای این سایت رو بالیوود یا هالیوود تشبیه کنیم، داستان تو حتی چس و گوز کلیپ کسشر یه تینیجر روستایی مناطق قحطی زدهی صحرای آفریقا هم حساب نمیشه…
نمیدونم فهمیدی چی میگم یا بیشتر توضیح بدم…
ضمنا، سرک کشیدن به دفترچهی خاطرات مامانت کار زشتیه بچه جون، شاید یه خاطرهی کاملا خصوصی نوشته باشه که توئه بیشعور یکیش رو خوندی و اینجا تحریف کردیش…
گوه خوری اضافه هم نکن
ممد…
کصکش…
اینقد نزن…کور میشی
کون گشاد اگه ننوشته بودی که ۱۵ سالته شاید باور میکردم…
یه جوری نوشتی انگار از داخل رحم مامانیت تا حالا مشغول کص کردنی…
ممد جقول با ۱۵ سال سابقه کص کنی…خخخ
حالا اینا رو ولش…طلبه رو چجوری زدی تو؟؟؟خخخخ…کیرم تو نوشتارت
مامانتو گاییدم من تا 15 سالگی فک میکردم کیرم زیگیله خودش خشک میشه میفته کسکش تو هنوز نوپای کستان نویسی ها هستی بیا بیرون از جرگه کستان نویسان
اوک فهمیدیم ۱۲ سالته حالا میتونی از سایت بری تا سن قانونی برسی بیای
اون چی بود آخرش؟
واسه ما دعا کردی؟
یعنی ماهم مثل تو جقی بشیم؟
آره اراح کونت، خیلی خوب بلدی سکس کنی
از کوسش درآوردی کردی تو دهنش… میخواستی بهش بگی همه خامه هارو تنها نخور، واسه ابوالفضل هم نگه میداشتی
به تو هم میگن رفیق؟
چه تخیلات کیری دارید شما جقول بچه های پانزده شونزده ساله
سلام
وقت بخیر
راستش تا گفتی15سالته نخوندم.
فقط
اومدم اخرش
تا اسم نویسندش و ببینم.
که
چشمم بهز جمعه هفته پیش که سکس کردیم دیروز چار شنبه هم زنگ زد گفت بیا هیچکس نیست هر موقع که بخواد زنگ میزنه
باتوجه به حرف خودتون
طی این مدت یکبار دیگه هم با هم بودید.
پس
چطوری میشه که میگید
هر موقع بخواد زنگ می زنه!!!
لااقل
میگفتی قرار گذاشتیم
هر وقت بخواد زنگ بزنه جونم!
💅💅💅💅💅💅💅
ینی گاییدم به ذهنت منحرفت ینی میخام الان دم دستم باشی اونقدر تو اون مغزت تلمبه بزنم که دیگه از این گوه ها نخوری …پوفیوز اینا چیه داری ب خورد مردم میدی…مگه توی ۱۵سالگی شومبولت میدونه کوس و کون چیه …سنین الان گاگیا ممه دین زمانین دی
ورودی سایت زده زیر۱۸ ممنوع تو اینجا چیکار میکنی؟!
بچه کونی ابوالفضل ۱۵ سالشه ننش ۲۹ سالشه؟یعنی ۱۴ سالگی ابولو زاییده؟تو اون سن حتما ننه تو و ابوالفضل شماها رو از کون ریدن!
من ۱۵ سالمه داستان مال یه هفته پیشه .《 الفاتحه اخلاص 》به بقیشم اصلا کاری ندارم سرتاپاش کسشعر بود.
ولی نکنین جون مادرتون نکنین چهار تا بچه کسخول زیر سن میان میخونن میرن خودشونو به گا میدن اینحا هم که درو پیکر نداره که نتونن بیان
د آخه کصکش رفتی فیلم سوپر جوردی رو دیدی اومدی داستانشو اینجا تعریف میکنی فک کردی همه مث خودت خرن
تخیلاتت هم تخمیه ببین دیگه چقدر بدبختی. عن تو فرق سرت
کمتر جق برن و بیشتر مطالعه کن تا شاید ی روزی ی کیر کلفت اومد مامانتو کرد.
اخه جقی چجوری میشه توورفتی اونو ماساژ دادی اونم ذرتی گفت بیا بکن
ابوالفظل 15 سالشه بعد مامانش 30 سالشه، یعنی دقیقا همون شب اول هم تو حجله تخم ابوالفظل رو کاشته باشن مامانش 15 سالگی ازدواج کرده، دیگه بقیشو خودتون حدس بزنید که ایشون یه دستی زده
البته اینم بگم اون چند خطی من خوندم به نظر نمیاد پانزده سالت باشه
در ضمن ادمین چرا این کم سن رو تو سایت راه داده
ببخشید مامانش با این شرایط 14 سالگی ازدواج کرده من اشتباه نوشتم
چرا هر کسکشی میاد اینجا فک میکنه ما نه دیدم و ن کردیم د کیری ی جور خالی ببند حد اقل با ی قوطی وازلین بتونیم بکنیم تو کونیمون کیرم دهن خودت رفیقتو مامانشو باباشو کلا همشون با هم
بچه تو شاشت کف کرده
کوس بند کار ندارم کون باور کن گاییدم
اینارو ولش کن، داستان بابای ابوالفضل با ننه تو کی برام می نویسی؟
با اینکه گی نیستم،گفتی ۱۵سالته کیرم راس شد برات. بچه کونی اولا الان وقت دادنته باید بریربری ۳سال دیگه بیای از دادنت بنویسی،دوما مگه کونی سر در سایت ننوشته زیر ۱۸ نیاد سایت؟
الان بچه های شهوانی خودت و خواهر مادرتو بکنن من جلوشونو نمیگیرمااا ،گم شو بیرون به سن قانونی رسیدی بیا
خدایی من تو 15 سالگی کص از نزدیک ندیده بودم خخخ
سلامی کنیم به جقیست نو شکفته ، نو پا و تازه دودول درآورده.
سلام جق اولی ✋
بچه برو درست بخون جای پورن دیدن و توهم و رویا
آخه بیشعور مامان دوستت اگه تو دستش بودی گوهشم میداد بخوری بعد شد برده و رام تو هرچی تو رویاهات توهم میزنی که نباید بگی راست آخه کونی میدونی کون دادن و ریختن تو صورت و … اونم خانمی که دو برابر تو سن داره و تو هم جوجه هستی
توهم نزن میزنی هم بگو اسم داستانت توهمات یک ذهن جوجه همراه با گلنار 😛
وقتی بچه۱۵ساله گوشی دست بگیره و وی پی ان نصب کنه روش نتیجش میشه این.من از مسئولین نظام تقاضا دارم طرح صیانت رو زودتر اجرا کنن😂😂😂😂
ماساژ و بعد سکس خیلی حال میده ولی نه با خانواده ی دوست ها
آخه جقی بچه پانزده ساله این زمونه ماساژ میدونه چیه حشر چیه
ولش کن دیگه از این داستانا ننویس
فقط بگو مامانت کجاس؟ بااین بچه بزرگ کردنش
کونی بادوستت چه مشکلی داری که اینجوری داری عقدتوخالی میکنی ناموسابگونکنه سرترقه ونارنجک چهارشنبه سوری دعواتون شده زده شتک وپتکت کرده که اینجورازش شکاری
کوسشرات یک جای
تو این فکرام بچه خوشگلایی مث شما
چرا دمپر ما نمیشن
کاری با سنت ندارم ولی ماکه دوتا کوس بیشتر کردیم میدونیم اگه مامان دوستت بذارم بود انقد راحت بهت نمیداد .بعدشم معمولا اینجور وقتا اگه اونجوری که تو میگی نداده بود باید کلافه بودو میپیچوندت.یه خانم عمرا به دوسته پسرش بده همه اینا به کنار کونی رفتی همه داستانای شهوانی رو خوندی بعد ریختی توی مخلوط کن جای شربت و چایی رو عوض کردی با افتخار نوشتی اینجا.
مامانش ۳۰ سالش بود ها،تُف
هرکی چندبار کوس کرده باشه میفهمه کل این داستان کسشعری بیش نبود توهمی احمق
جدا از داستان تخمی تخیلیت گوساله نکبت ورود زیر ۱۸سال به این سایت ممنوعه الاق
کصکش گفتی پشتم به شماست چیزی نمیبینم؟
چه جوری ماساژ میدادی وقتی پشتت بهش بود
جقی برو کونت رو بده
فکر کنم پشتت به بابای ابوالفضل بوده
خاطرات نوجوانی عمو جانی برام زنده شد! انگار خودشی لاشی!
منکه نخوندم چون همون اول سنت رو نوشتی افتادم دنباله کونت
بچه کونی تو هنوز شاشت کف نکرده آخه کیرم تو بینت
کیر تو بینه اون معلم کص کش تر از بابات،“چهارشنبه” نه “چارشنبه”
گمشو دیگه اینجا نبینمتا… چخه…
بقول یکی از دوستان ؛
من با ۱۰ سال سابقه کار در کارخونه روغن و روغنی شدن همه اعضای بدنم، باز این مطلب تو کونم نرفت.
این سایت هم پر شده از بچه
اونم بچه های جقی و کونی کص ندیده
طلبه زدن دقیقا یعنی چی
پانزده سالته؟ حتما رفیقت هم باید ۱۵ سالش باشه.
مامانش ۳۰ سالشه؟
یعنی ۱۳ سالگی ازدواج کرده، ۱۴ سالگی حامله شده، ۱۵ سالگی هم زاییده
بچه، تو خودت میگی ۱۵ سالته، یه کم صبر داشته باش