شاتوت، کیوی، انبه!

1401/04/30

شب
بشارت
هنوز خسته نبود
لیک، جادوی خواب، کرد اثر
چشم بست و خزید و سر بر بالینِ نرمَش گذاشت
تا که سحر زود برخیزد و به کار رسد
-لقمه‌نانیّ و جرعه‌ی آبی-
کار و کار و دوباره کار و تلاش
شب
به حمّام و شامی و خوابی!


روز و شب، با مجرّدی می‌ساخت
در سرش، ازدواج ممنوع است!
در دلش
فکرِ لمسِ یک بدنی که کند احتیاج
ممنوع است!
در تخیّل
به نازخاتونی که خودش ساخته‌ست
-روز و شبش- فکر می‌کرد و
فکر می‌کرد و
نام او بود، روز و شب به لبش!


نازخاتون، زنی سفید و بلند
چشم و ابروش، مشکی و زیبا
سینه‌هایش لطیف و خوردنیِ سفتِ هفتاد و پنجِ سربالا
دست‌هایش بلور و نرم و ظریف
هر دو پاها، کشیده و خوش‌ساق
تتوئی روی باسنش دارد
قلب!
یک قلب بی‌قرار
وَ
داغ!
روی انگشتِ دست‌ِ چپ، نُتِ سُل
مچ‌پا هم، جوانه‌ای از عشق
صورتش مثلِ قرصِ ماه، قشنگ
روی لب‌ها، ترانه‌ای از عشق!
توی گوشش زده‌ست یک شبدر
طرح پروانه روی قوس کمر
بال‌هایش گرفته پهلو را
پیله کرده‌ست، دور و سرتاسر


کُس او، مدخلِ بهشتِ برین
باسنش، کوهِ نورِ مروارید
بر تمامیّ کون و کُس‌های غیر او -هرچه هست-، باید رید!
یک بهشت دوپاره در تنِ او
اندکی در جلو
وَ
اندک پشت
راه فتح و گشایشش، تنگ است!
نرم‌نرمک گشا به هر انگشت
سر چوچوله‌اش، مکیدنی‌ است
از کُسش شهد می‌چکد، هر دم
زیر لب، -با خودش- بشارت گفت: “کُس، دوای همیشه‌ی دردم!”


مثل هرشب
به نازخاتونش فکر می‌کرد و
فکر می‌کرد و
نرم سمت اتاقِ خوابش رفت
تا که شاید
دوای هر درد و خستگی‌ها به خوابش آید و
او لذّت سکس را چشد!
-شاید!-
نه!
ولی عزمِ جزم را بلد است!
پس به دستش می‌آورد
باید!

چشم بست و
درون فکر و خیال غرق شد!
-غرق حسّ رویائی-
دید پیشش نشسته و
آرام، زیرِ لب گفت: “آه! اینجائی؟”
نازخاتون به عشوه گفت: “بله! من کنارِ توام، بشارتِ من!
جست و جو کن مرا درونِ خودت
حمله کن!
حمله کن به غارتِ من!
لخت شو!
لخت کن مرا
که به تو سخت محتاجم و
دلم خواهد آن‌قدر بوسه بر لبت بزنم که
به یک لحظه عمر من، کاهد!
دست بر سینه‌ام بکِش!
که مرا یکی از راه‌های کُشتنم است
بوسه‌ام ده که باز زنده شوم
بوسه‌ات آه!
داروی تنم است!”


شد بشارت اسیر شهوت خویش
حرْکتی در میان پایش دید
دست بر آلتش کشید و
هوس را خوابیده در صدایش دید
لخت شد!
پاره کرد پیرهنِ نازخاتونِ مست را
آنی
گفت: “بعد از لباس، نوبتِ چیست؟
من بگویم؟ خودت نمی‌دانی؟”
نازخاتون به عشوه گفت: “بله! آمدم پیش تو، که پاره شوم!
سکس، خورشید و لذّتش، ماه است
آمدم پیش تو، ستاره شوم!”


دست بر کیر زد
بشارت گفت: “آه! ای دستِ تو چُنان پنبه!
چشم‌هایت خمار و مست و قشنگ!
سینه‌هایت لطیف و
ران، پنبه!”

نرم‌نرمک به کون او پرداخت
می‌زد اسپنک و
کونِ گلگون را می‌فشُرد از وفورِ حرص و ولع
تا که فتحش کند، مگر کون را
نازخاتون که مستِ شهوت شد، گفت:
"دیگر به انتظار، مکُش!
چون‌که خودداری تو، بی‌سبب است
پس فرو کن هزاربار!
مکُش!


با فشار و تف و کِرم
آخر فتح شد کونِ نازخاتونش
مستِ کردن، بشارتِ خوشحال
شادِ جر دادن کُس و کونش
حسّ پرواز در فضائی نو
لذّتِ بی‌شمارِ کون کردن
دست بر سینه‌اش گرفت و
زبان می‌کِشید از کمر، سوی گردن
تنگیِ کونِ نازخاتون را با تمامِ وجود حس می‌کرد
سفت و محکم، عقب/جلو می‌کرد
داشت انگار که پِرِس می‌کرد
ناله‌های پر از حشر
آخر، کار دستِ بشارتِ هول داد
او که نائی نداشت
خسته
به‌زور، کیرِ خود را به کونِ او هُل داد
نازخاتون به خنده گفت:
"عجب! مثلاً مرد هستی و بُکُنی!
نصف کار تو باقی‌است هنوز!
باید اندازه‌ی خودت بکُنی!
استراحت کن و
کمی بنشین
اسپری بر دو تخم خود بزن و مدّتی را کنار من باش و
سکس از سر بگیر و باز از نو


اسپری کرد اثر
بشارت گفت: “راند دوم، به کُس بپردازیم؟”
نازخاتون به عشوه گفت: “بله! ما که امشب، در اوج پروازیم.
از درِ اصلی بهشت بیا
طعم شاتوت، کیوی و انبه … تجربه کن که من …”
بشارت گفت: “نه! که ما مثل آتش و پنبه از حرارت گداختیم و
هنوز میلِ سکسِ من و تو بالا هست!”
نازخاتون اشاره کرد: “بس است! فرصتِ گفتنِ همین‌ها هست.
وقت را
وقت را نکُش! یاالله!
فرصتِ حرف‌های بی‌جا نیست.
تنگ‌‌تر در بغل بگیر مرا
-که به غیر از من و تو این‌جا نیست!-
کیرِ سیخ ِ بشارت آماده‌ست
زودتر در کُسم، فرویش کن
پاره کن مرزِ بین ما را، زود
هم بمال و سریع، تویش کن!
دیگر از من نخواه، صبر کنم
انتظار تو و فرو کردن کُشته من را
بگیر از دستم فرصت تلخ جست و جو کردن!”


تا بشارت به لمس او پرداخت
کُسِ او، شهدِ ناب می‌پاشید
خیس و داغ و پر از حرارت سکس
گرمیِ آفتاب می‌پاشید
نرم‌نرمک به کار خود پرداخت
هیجانی که بار آخر بود
سعی می‌کرد تا فرو بکند
کُسِ تنگی که آب‌آور بود!
عاقبت رفت داخل و
لذّت به تنِ هر دو رفت و آمد داشت
کُسِ تنگی اسیرِ کیرِ کلفت بود و
این بهر هر دو آمد داشت!

تیرماه 1401

نوشته: لاکغلطگیر


👍 27
👎 3
8501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

886135
2022-07-21 01:44:09 +0430 +0430

با لحن علیرضا آذر خوندمش، شعر اتاقش 😄
زیبا بود 👏🏻👏🏻

4 ❤️

886141
2022-07-21 01:49:40 +0430 +0430

خیلی عالی بود 👏👏👏🌺
چقدر شخصیت پردازی زیبا و عالی
یه تصور ذهنی قشنگی ایجاد میشه
بشارت حرفه ای و کاربلد
و نازخاتون شیطون و بلا خوب از پس هم براومدن❤️

5 ❤️

886149
2022-07-21 02:31:34 +0430 +0430

راستش فکر نمی‌کردم یه روزی از لاکغلطگیر داستان بخونم!😁
حقیقتا سوپرایز شدم و خوشحال شدم که اسمتون رو زیر داستان دیدم.

جالب و متفاوت بود. خوشم اومد. لایک چهارم تقدیمتون❤

7 ❤️

886154
2022-07-21 02:42:16 +0430 +0430

با خوندن قسمت اولش سبک سهراب جان سپهری رو برای من تداعی شد
جالب بود 😃

1 ❤️

886193
2022-07-21 05:04:58 +0430 +0430

وایی ددع
بااینکه خوشم نیومد ولی خوب بود

1 ❤️

886222
2022-07-21 12:00:49 +0430 +0430

متن خوبی بود ولی نظم نوشته دربخش هایی خارج میشد و هجاهای اضافی ویا اشتباه باعث میشد ریتم روان خوانی ازبین بره.
فقط کافیه یکبار دیگه ویرایش کنی چندجا فقط باید کلماتی حذف بشن و چندجاهم با حرف (و)متن روتمام کرد اونوقت خیلی عالی میشه.خسته نباشی.
اگه دوست دارین همین داستان رو ویرایش کنم وتوی کامنتا بذارم

1 ❤️

886224
2022-07-21 12:16:50 +0430 +0430

موج نو نوشتی؟

2 ❤️

886227
2022-07-21 12:31:14 +0430 +0430

به ضیافت داستان نویسی به سبک شعر نو، با تدریس استاد مسلم ادبیات، نوید غلطگیر، خوش آمدید…

5 ❤️

886228
2022-07-21 12:35:55 +0430 +0430

خلیل بن احمد خیلی سلام رسوند

2 ❤️

886231
2022-07-21 12:41:07 +0430 +0430

به‌به
ووردت به بخش داستان‌های سایت رو خیر مقدم عرض می‌کنم لاکغلطگیر جان
شعر من رو یاد عبید زاکانی انداخت؛ انگار خدا بیامرز از گور برخاسته و شعر نو نوشته!( از لحاظ شیطنت عرض می‌کنم😁)
شعر زیبا بود.
نقد خاصی ندارم جز اینکه اون خطوط جدا کننده زیاد استفاده شده بود و گاهی رو مخ بود برای من.

پفک نمکی: این نازخاتون هم با اون تتو‌های متنوع‌اش چه سکسی بود!👀🙊

8 ❤️

886232
2022-07-21 12:52:16 +0430 +0430

Pure purple گرامی!
با لحن علیرضا آذر خوندمش، شعر اتاقش 😄
زیبا بود 👏🏻👏🏻
ممنون از حضور و نظر ارزشمندتون. لطفتون پایدار. 🌹

4 ❤️

886233
2022-07-21 12:55:10 +0430 +0430

Saraaajooon خیلی عزیز!
خیلی عالی بود 👏👏👏🌺
چقدر شخصیت پردازی زیبا و عالی
یه تصور ذهنی قشنگی ایجاد میشه
بشارت حرفه ای و کاربلد
و نازخاتون شیطون و بلا خوب از پس هم براومدن❤️

هم نازخاتون حرفه‌ای و شیطونه، هم بشارت، کاربلد. زوج خوبی میشن، البته در خواب! 🤪
خیلی ممنون از نظر لطفت و حضور ارزشمندت که خیلی خوشحال شدم و این شعر رو به خودت و تاپیکت تقدیم می‌کنم.

3 ❤️

886235
2022-07-21 12:57:44 +0430 +0430

Reza.sd77 عزیز و خیلی دوست‌داشتنی!
راستش فکر نمی‌کردم یه روزی از لاکغلطگیر داستان بخونم!😁
حقیقتا سوپرایز شدم و خوشحال شدم که اسمتون رو زیر داستان دیدم.

جالب و متفاوت بود. خوشم اومد. لایک چهارم تقدیمتون❤

هیچ‌چیزی درین دنیا، غیرممکن نیست، اگر اراده کنی!
خیلی خوشحالم از نظر لطفت و کامنت قشنگت. ممنون! ❤🌹

3 ❤️

886236
2022-07-21 12:59:50 +0430 +0430

Queen_Weary گرامی!
با خوندن قسمت اولش سبک سهراب جان سپهری رو برای من تداعی شد
جالب بود 😃

اسم بزرگواری رو اوردی که خیلی فاصله‌س تا رسیدن بهشون. خوشحالم که ایشون در ذهنتون تداعی شد.
ممنون از حضور و نظر ارزشمندتون. 🌹

2 ❤️

886237
2022-07-21 13:01:10 +0430 +0430

Faraz_raz محترم!
وایی ددع
بااینکه خوشم نیومد ولی خوب بود

شرمنده که نتونستم نظرتون رو جلب کنم.
ممنون از حضور ارزشمندتون! 🌹

1 ❤️

886238
2022-07-21 13:04:57 +0430 +0430

تیزی۶۹۱۰ عزیز!
متن خوبی بود ولی نظم نوشته دربخش هایی خارج میشد و هجاهای اضافی ویا اشتباه باعث میشد ریتم روان خوانی ازبین بره.
فقط کافیه یکبار دیگه ویرایش کنی چندجا فقط باید کلماتی حذف بشن و چندجاهم با حرف (و)متن روتمام کرد اونوقت خیلی عالی میشه.خسته نباشی.
اگه دوست دارین همین داستان رو ویرایش کنم وتوی کامنتا بذارم

ممنون از حضور و نظر ارزشمندتون ولی بایست عرض کنم که این چهارپاره‌های به‌هم پیوسته، هیچ اشکال وزنی ندارن و بنا به ضرورت، به قالب سنتّی‌شون نوشته نشدن.
شما اگه به شکل طبیعی و بدون وصل کردن مصرع‌ها به‌هم، بخونین، متوجّه این موضوع خواهید شد.
خوشحالم که پسندیدین. 🌹

1 ❤️

886240
2022-07-21 13:06:44 +0430 +0430

elham…joon عزیز!
موج نو نوشتی؟

نه! اینا چهارپاره‌های به‌هم پیوسته‌ان که مثل قالب مثنوی، مناسب داستان‌پردازیه.
ممنون از حضور و نظر ارزشمندتون. 🌹

1 ❤️

886241
2022-07-21 13:08:58 +0430 +0430

Esn~nzr رفیق شفیق و خیلی دوست‌داشتنی خودم!
به ضیافت داستان نویسی به سبک شعر نو، با تدریس استاد مسلم ادبیات، نوید غلطگیر، خوش آمدید…

احسان‌جان خیلی ممنونم از حضور خیلی ارزشمندت. قدم رنجه کردی مرد!
خیلی خوشحالم پسندیدی و کاش ایرادات کار رو هم گوشزد می‌کردی! ❤
خیلی عزیزی! 💋

2 ❤️

886243
2022-07-21 13:10:11 +0430 +0430

LucyTheMorningStar عزیز!
خلیل بن احمد خیلی سلام رسوند

خلیل بن احمد کیه؟ نمی‌شناسمش!
ممنون از حضور ارزشمندتون! 🌹

1 ❤️

886244
2022-07-21 13:15:09 +0430 +0430

Lilak lime خیلی عزیز!
به‌به
ووردت به بخش داستان‌های سایت رو خیر مقدم عرض می‌کنم لاکغلطگیر جان
شعر من رو یاد عبید زاکانی انداخت؛ انگار خدا بیامرز از گور برخاسته و شعر نو نوشته!( از لحاظ شیطنت عرض می‌کنم😁)
شعر زیبا بود.
نقد خاصی ندارم جز اینکه اون خطوط جدا کننده زیاد استفاده شده بود و گاهی رو مخ بود برای من.

پفک نمکی: این نازخاتون هم با اون تتو‌های متنوع‌اش چه سکسی بود!👀🙊

خیلی ممنون از استقبال و خوش‌آمدگوئی‌ت!
خوشحالم که عبید رو نام بردی و توی ذهنت تداعی شد. من کجا، عبید کجا؟
اون خطوط، صرفا سکانس‌های این فیلمن. بایست جداشون می‌کردم تا تصویرسازی‌هام درست و به‌جا باشن، بااینحال به بزرگواری خودت ببخش!
اووف! فکر کن روی پوست سفید، خطوط سیاه، سکسی‌ت کنه و حشری! یاابرفرزذضظ
ممنون از حضور و نظر ارزشمندت، احسنت داریخمائی!

4 ❤️

886245
2022-07-21 13:17:14 +0430 +0430

Ghul عزیز!
قشنگ بود ولی اسمش رو که دیدم یاد میدون میوه و تره بار افتادم و مثل این میوه فروشها که با شعر میوه میفروشن خودم
ولی دمت گرم

خوشحالم که این شعر، نظرهای متفاوتی رو برانگیخته.
ممنون از حضور ارزشمندتون! 🌹

1 ❤️

886248
2022-07-21 14:00:14 +0430 +0430

این شعر رو به خودت و تاپیکت تقدیم می‌کنم

نوید عزیز بسیار بسیار مایه خوشحالیه که این شعر قشنگ از طرف شما استاد گرانقدر مال من شد 😌😁😜😜😈
اومدم خانومانه و مودب تشکر کنم نشد 😁🤩
خیلی خیلی عالی بود 😍
اصلا کراش زدم رو بشارت و نازخاتون😜
امیدوارم بازم تو این سبک کارها ببینیم از شما 😈😘😘🌺❤️

1 ❤️

886249
2022-07-21 14:02:10 +0430 +0430

نویدخان رسیده‌ است وقت تلافی…
دنیا گرده!😂
دیشب رضا گفت لاکغلطگیر داستان داده! من هم گفتم عمراً! باور نکردم تا اینکه خودم اومدم و دیدم🥲♥️
سورپرایز شدم. شعر قشنگی بود. دو جاش خندیدم حقیقتاً!
باز هم بنویسید برایمان♥️
فقط من هنوز هم در جستوجوی اسم داستان با محتواشم😅 (می‌خوام بگم که چه قدر بچه مثبتم!)
در آخر هم نویدخان این لایک را حواله‌تان می‌کنم😂😂😂
(حواله‌ کردن در اینجا مجاز از تقدیم کردن است)

4 ❤️

886263
2022-07-21 16:17:16 +0430 +0430

Saraaajooon خیلی دوست‌داشتنی!
این شعر رو به خودت و تاپیکت تقدیم می‌کنم

نوید عزیز بسیار بسیار مایه خوشحالیه که این شعر قشنگ از طرف شما استاد گرانقدر مال من شد 😌😁😜😜😈
اومدم خانومانه و مودب تشکر کنم نشد 😁🤩
خیلی خیلی عالی بود 😍
اصلا کراش زدم رو بشارت و نازخاتون😜
امیدوارم بازم تو این سبک کارها ببینیم از شما 😈😘😘🌺❤️

شد، چرا نشه؟ خیلی ممنون از مهربونی‌ت عزیز! خودت هم می‌دونی که اون تاپیکت، تأثیر زیادی برای خلق این شعر/داستان داشت، منتها تفاوت راوی دارن.
بین خودمون باشه، من هم روشون کراش زدم و توی تاپیکت هم گفتم که به بشارت حسودی‌م شد.
من هم امیدوارم که بتونم و احتمالا پروژه‌ی بعدی، اکبر و کبرا باشن! 😁😁😁

1 ❤️

886269
2022-07-21 16:26:32 +0430 +0430

HiichKas محترم!
نویدخان رسیده‌ است وقت تلافی…
دنیا گرده!😂
دیشب رضا گفت لاکغلطگیر داستان داده! من هم گفتم عمراً! باور نکردم تا اینکه خودم اومدم و دیدم🥲♥️
سورپرایز شدم. شعر قشنگی بود. دو جاش خندیدم حقیقتاً!
باز هم بنویسید برایمان♥️
فقط من هنوز هم در جستوجوی اسم داستان با محتواشم😅 (می‌خوام بگم که چه قدر بچه مثبتم!)
در آخر هم نویدخان این لایک را حواله‌تان می‌کنم😂😂😂
(حواله‌ کردن در اینجا مجاز از تقدیم کردن است)

به‌به سهیل جان عزیز!
بله! منتظرتون بودم! 😝 واقعا دنیا گِرده!
خیلی ممنونم از حضور ارزشمند و کامنت قشنگت! کاش بگی اون دوجا، کجاش بود. خوشحالم پسندیدی و این توضیح رو بدم که شاتوت، کنایه از خون‌ریزی حاصل از پرده‌زنیه، کیوی به‌خاطر مزه‌ی ملسش و انبه هم صرفا به‌خاطر این‌که برای من طعم بی‌نظیری داره و من عاشقشم. حس کردم بشارت موقع سکس، این طعم‌ها رو تجربه کرده.
لطف کردی و انگشتت رنجه شد که لایک کردی. ❤

2 ❤️

886281
2022-07-21 17:48:45 +0430 +0430

.Nazanin. خانم بسیار محترم!
نوید خان
حقیقتش من دیروز داشتم به این فکر می‌کردم که شما تا حالا داستان ندادید. 😁
شعرتون جالب بود و خواندنی. قلم و حضورتون مانا. بیشتر بخونیم ازتون. 🥲❤

خیلی خیلی خوشحال و ممنونم از لطفتون و زحمتی که کشیدین.
خیلی بیشتر خوشحالم که پسندیدین و این برام، خیلی ارزشمنده.
لطفتون پایدار، دلتون شاد. 🌹🌹

2 ❤️

886284
2022-07-21 17:55:13 +0430 +0430

لاکغلطگیر
کاش بگی اون دوجا، کجاش بود.

  • یکی‌ش اونجایی که داشت نازخاتون رو توصیف می‌کرد. گفتم چه چیزیه این لامصب!😂 یکی‌ش هم این تیکه‌ش بود “از کسش شهد می‌چکد، هر دم”

مرسی از توضیحاتتون واسه میوه‌ها😁👌

  • اردتمندیم نویدخان. چاکریم! باز هم بنویسید برامون.
1 ❤️

886285
2022-07-21 17:59:58 +0430 +0430

.Unknown.user. خیلی باحال!
خیلی دوستت دارم ولی کلاً شعر نو رو دوست ندارم!

آلتم را کمی فشار بده
دست بر کله‌اش قرار بده
هی رها کن، ولی دوباره بگیر
توی مشت خود و شعار بده

رضاجان ممنون از حضور ارزشمندت. ❤🌹
درسته که قالب چهارپاره، جدیده، ولی این شعر/داستان، کلاسیکه. کلا هر اثری که خلق بشه و تکرار توش نباشه، نو و جدیده، فارغ از قالبش!
برای اون شعری هم که سرودی، قبلاً جواب دادم. 🤪

2 ❤️

886289
2022-07-21 18:48:08 +0430 +0430

بعنوان یه کسی که ادبیات خونده میگم
بهتر بود وزن عروضی ریتمیک تری انتخاب میکردی
دوما مصراع ها رو نامرتب اینتر زدی

1 ❤️

886290
2022-07-21 19:11:19 +0430 +0430

HiichKas گرامی!
لاکغلطگیر
کاش بگی اون دوجا، کجاش بود.

یکی‌ش اونجایی که داشت نازخاتون رو توصیف می‌کرد. گفتم چه چیزیه این لامصب!😂 یکی‌ش هم این تیکه‌ش بود “از کسش شهد می‌چکد، هر دم”
مرسی از توضیحاتتون واسه میوه‌ها😁👌

اردتمندیم نویدخان. چاکریم! باز هم بنویسید برامون

آره! خودم هم که توی تصوّراتم، داشتم می‌ساختمش، دیدم عجب چیزی شد، اون‌وقت به بشارت حسودی‌م شد. 🤪
شهد خیلی دوست داری انگار، شیطون!! 🤪
ارادت بنده رو هم بپذیر و چَـشِـمْ، بتونم، حتماً می‌نویسم! ❤

2 ❤️

886292
2022-07-21 19:23:42 +0430 +0430

.Unknown.user. جان!
اولاً اون فارق هست!
در ثانی، این، اون نیست که برات تو گـروه فرستادم!
عوض شده!
ولی الان برات عوض کردم!
ولی اگه بازم نمی‌پسندی:
لاکی دیدم، که کون او در به هواست
عالم به هوای کونِ او در به فضاست
بردم به میانِ چاکِ او، من دستم
دیدم به هوای کونِ او، من مستم

در به هواست؟ در به فضاست؟
آوردن دو حرف اضافه در کنار هم، جایز می‌باشد یا استاد؟
بردم من؟ دیدم من؟ سراسر حشوه که!
ممنون از لطفت! ❤

1 ❤️

886295
2022-07-21 19:29:20 +0430 +0430

CHE.PESARI گرامی!
بعنوان یه کسی که ادبیات خونده میگم
بهتر بود وزن عروضی ریتمیک تری انتخاب میکردی
دوما مصراع ها رو نامرتب اینتر زدی

ممنون از حضور ارزشمندتون.
دیگه وقتی شعر بجوشه، انتخاب وزن، دست شاعر نیست!
اون اینتر زدن‌ها، کاملاً آگاهانه‌س. تلاش کردم جملات مربوط به‌هم رو باهم بنویسم که مفهوم رو بهتر برسونم.

1 ❤️

886296
2022-07-21 19:43:35 +0430 +0430

نوید عزیز…
همه چی فوق العاده بود و تنها ایراد و انتقاد اینه:
حیف همچین داستان زیبایی که در این بخش بی در و پیکر سایت، منتشر شده…
حیف و صد حیف…

3 ❤️

886305
2022-07-21 20:47:07 +0430 +0430

baharak8 محترم!
اولین بار است داستان از شما خوندم
جالب بود تا حالا این سبکی نخونده بودم 👍👍👍👍👍

ممنون از حضور ارزشمندتون.
خوشحالم که پسندیدین! 🌹

1 ❤️

886306
2022-07-21 20:50:06 +0430 +0430

Esn~nzr عزیز!
نوید عزیز…
همه چی فوق العاده بود و تنها ایراد و انتقاد اینه:
حیف همچین داستان زیبایی که در این بخش بی در و پیکر سایت، منتشر شده…
حیف و صد حیف…

احسانِ‌جان! رفیق عزیز!
حرفت پسندیده‌س، ولی اینها رو کجا میشه منتشر کرد، جز این سایت‌ها؟
❤❤

3 ❤️

886399
2022-07-22 07:10:00 +0430 +0430

لاکغلطگیر عزیز
عالی بود و دمت گرم . توی این آشفته بازار سایت شهوانی که جدیدا بچه های سن پایین زیادی اومدن و با توجه به ناپختگی اینها و تخیلات عجیب و غریبی که دارن ، مطالب و داستانهای سَبُک و نچسبی هم ارائه میدن که آدم رو بیزار می‌کنه ولی قدیمی هایی مثل شما با یک پُست خوب و زیبا ، باعث امیدواری ماها میشه و به قول معروف ، همه اون چرت و پرتها رو می شوره و می‌بره و حال خوبی به آدم میده . کامیاب و بهروز باشید

1 ❤️

886424
2022-07-22 09:59:04 +0430 +0430

که اون تاپیکت، تأثیر زیادی برای خلق این شعر/داستان داشت، منتها تفاوت راوی دارن.

نوید عزیز منشا اون تاپیک رو خیلی دوست داشتم
حتی چیزی که باعث نوشتنش شد هم عالی بود
کلا اون سوگلی تاپیکامه از نظر خودم
و این شعری که لطف کردی نوشتی عاشقشممممم🥺🥺😍😍😍😍❤️

منتظر داستان اکبر و کبرا هستم 😁😁😜
ولی نباید قشنگ‌تر از نازخاتون و بشارت باشه ها 😈

1 ❤️

886475
2022-07-22 16:31:10 +0430 +0430

قلاغ جان عزیز!
لاکغلطگیر عزیز
عالی بود و دمت گرم . توی این آشفته بازار سایت شهوانی که جدیدا بچه های سن پایین زیادی اومدن و با توجه به ناپختگی اینها و تخیلات عجیب و غریبی که دارن ، مطالب و داستانهای سَبُک و نچسبی هم ارائه میدن که آدم رو بیزار می‌کنه ولی قدیمی هایی مثل شما با یک پُست خوب و زیبا ، باعث امیدواری ماها میشه و به قول معروف ، همه اون چرت و پرتها رو می شوره و می‌بره و حال خوبی به آدم میده . کامیاب و بهروز باشید

رفیق قدیمی! چه‌طوری؟
عالی توئی! خیلی ممنون ازت که لطف کردی و قدم‌رنجه!
راستش پرچم‌دارهای باسابقه‌تر و پیشکسوت هستن که چراغ اینجا رو روشن نگه داشتن. من هم به حدّ بضاعت خودم، گاهی ازین کوچه رد میشم.
خیلی ممنون از حضور ارزشمندت و خیلی خوشحالم که پسندیدی. ❤❤

0 ❤️

886476
2022-07-22 16:39:00 +0430 +0430

Saraaajooon خیلی باحال!
که اون تاپیکت، تأثیر زیادی برای خلق این شعر/داستان داشت، منتها تفاوت راوی دارن.

نوید عزیز منشا اون تاپیک رو خیلی دوست داشتم
حتی چیزی که باعث نوشتنش شد هم عالی بود
کلا اون سوگلی تاپیکامه از نظر خودم
و این شعری که لطف کردی نوشتی عاشقشممممم🥺🥺😍😍😍😍❤️

منتظر داستان اکبر و کبرا هستم 😁😁😜
ولی نباید قشنگ‌تر از نازخاتون و بشارت باشه ها 😈

خیلی ممنون که قابل دونستی! خوشحالم محرّک قوی و خوبی داشتی و من از بین اون همه تاپیکات، سوگلی‌شون رو انتخاب کردم که شعرش کنم.
بین خودمون باشه، من هم عاشق بشارت و نازخاتون شد. امیدوارم نازخاتون معتاد، اعتیادش اضافه شه و هرشب به خواب بشارت بیاد.
اکبر و کبرا هم چشم! تلاش میکنم ازینا بهتر نشه، ولی اونا هم دل دارن. می‌دونی که نمیشه به اکبر چیزی گفت! 🤪

1 ❤️

886478
2022-07-22 16:44:02 +0430 +0430

.Unknown.user. بی‌تعهّد به حرف بزرگترا!
نوید و احسان

ما دیشب تا دیروقت بسی دبر دریدیم و بحث کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم.

لیکن الان دارم با اعماق وجودم حسّ‌ش می‌کنم!
لکن خودتان می‌دانید چقدر دوستتان دارم و دیشب با فرستادن آن چالهٔ بهشتی به شما ثابت نمودم این امر را!

ولی، اون بیته بود که نوید تصحیحش کرد؟ اونو همینجا جای‌گذاری کنید!

عمرا دوست داشتنت رو بپذیریم! قرارمون چیز دیگه‌ای بود، که از زیرش شونه خالی کردی. لکن چیزی به ما اثبات نشد و ما کماکان قهریم.
نِنَنِ! اون بیت مال خودته، خودت بارگذاری کن!

0 ❤️

886494
2022-07-22 19:40:27 +0430 +0430

امیدوارم نازخاتون معتاد، اعتیادش اضافه شه و هرشب به خواب بشارت بیاد

نوید جان عزیز
نازخاتون طفلک که هرروز اعتیادش بیشتر میشه
بشارت دل نمیده به کار

چه کنیم دیگه عیب نداره اکبر و کبرا بهتر بشه
یه جماعتیه و یه اکبر اقا😁😁😁

1 ❤️

886496
2022-07-22 19:54:34 +0430 +0430

Saraaajooon مهربون!
امیدوارم نازخاتون معتاد، اعتیادش اضافه شه و هرشب به خواب بشارت بیاد

نوید جان عزیز
نازخاتون طفلک که هرروز اعتیادش بیشتر میشه
بشارت دل نمیده به کار

چه کنیم دیگه عیب نداره اکبر و کبرا بهتر بشه
یه جماعتیه و یه اکبر اقا😁😁😁

یاابرفرزذضظ که اعتیادش بیشتر میشه. یاابرفرزذضظ
ببرمش کمپ ترک اعتیاد؟ می‌ترسم تزریقی شه!
نه! قول میدم بهتر نشه، ولی بد هم نباشه!
کراشم بعد از بشارت، اکبره!

1 ❤️

886506
2022-07-22 23:21:53 +0430 +0430

نوید جان کمپ چرا
بشارت مواد بیشتر برسونه بهتره 😁😁
ای بابا اخه اکبر کراش زدن داره

1 ❤️

886599
2022-07-23 07:35:18 +0430 +0430

Saraaajooon عزیز!
نوید جان کمپ چرا
بشارت مواد بیشتر برسونه بهتره 😁😁
ای بابا اخه اکبر کراش زدن داره

خب اعتیادش خطرناک شده، بااینحال مواد امروزش رو بهش رسوندم، به‌جای بشارت!
اکبر؟ کراش؟ بام؟ شیب؟
خب گناه من نیست، تقصیر دله!!😝

1 ❤️

886622
2022-07-23 11:48:46 +0430 +0430

امیدوارم موجودی موادتون زیاد بشه
تند تند به نازخاتون مواد برسونید

ای خوشبحال اکبر😉

1 ❤️

886934
2022-07-25 03:30:03 +0430 +0430

Saraaajooon عزیزم!
امیدوارم موجودی موادتون زیاد بشه
تند تند به نازخاتون مواد برسونید

ای خوشبحال اکبر😉

چَـشِـمْ، جوری که نازخاتون به بشارت بدهکار شه! 🤪

1 ❤️

887035
2022-07-25 21:31:52 +0430 +0430

نوید جانم
نازخاتون بدجوربدهکار شد
و رفته تو فکر پرداخت بدهی 😁😁😋

1 ❤️

887135
2022-07-26 13:38:23 +0430 +0430

Saraaajooon معتاد!!! 🤪😝
نوید جانم
نازخاتون بدجوربدهکار شد
و رفته تو فکر پرداخت بدهی 😁😁😋

عه. چه خوب! خوشحالم که بدهکار شد.
بهش بگو هرچه زودتر، بدهی‌ش رو بپردازه، بشارت دیگه طاقت نداره، دستش تنگه، روزگارش سخت می‌گذره! 🤪

1 ❤️

887145
2022-07-26 15:10:31 +0430 +0430

نازخاتون بدهی رو کاملا پرداخت کرد 🥰😘😘😍

1 ❤️

895770
2022-09-17 10:12:39 +0430 +0430

این کسشعرا رو بفرست تتلو براش آهنگ درست کنه، یاد آهنگ خانم وزیری افتادم

1 ❤️

908871
2022-12-31 08:59:43 +0330 +0330

کسشر به تمام معنا

1 ❤️

919877
2023-03-23 03:52:34 +0330 +0330

Jabre jografia نامحترم!
این کسشعرا رو بفرست تتلو براش آهنگ درست کنه، یاد آهنگ خانم وزیری افتادم

من‌که می‌شناسمت و می‌دونم کی هستی!
آب رو بریز اون‌جا که می‌سوزه!
اون اسامی رو نمی‌شناسم و لابد سطحت در حدّ هموناس که می‌شناسی‌شون.

0 ❤️

919878
2023-03-23 03:54:27 +0330 +0330

yousef.
کسشر به تمام معنا

ممنون از حضورت! 🌹

0 ❤️

951580
2023-10-07 05:21:12 +0330 +0330

samansolati
همون مچ پاش تو کونت دیوث این چی بود خوندم حال بهم زن اخه این کس شعرا چیه که تو بخش داستان اوردی معلوم نیست از کدوم منجلابی بلند شدی اینجا داری ذهن جقی تو پرورش می دی

پس تو هم، همین هدف رو داری که تو این سایتی! پرورش ذهن معیوبت!
اگه دوزار سواد ادبی داشتی، چهاربیت شعر خونده بودی، می‌رفتی پرورشگاه تا مغز معیوبت رو پروارش کنی!

0 ❤️

978419
2024-04-05 16:40:18 +0330 +0330

کصشر خالصه
کامنتا هم خایه مالی

0 ❤️

978420
2024-04-05 16:40:54 +0330 +0330

کصشر خالصه
کامنتا هم خایه مالی

0 ❤️

978434
2024-04-05 20:44:32 +0330 +0330

Amir_80060422
کصشر خالصه
کامنتا هم خایه مالی

تقصیری نداری، بی‌سوادی و همه رو مثل خودت می‌بینی!

0 ❤️