مرد با ناراحتی رو مبل نشسته بود و سخت در فکر فرو رفته بود تکون خوردن کوسن مبل نشان از این داشت که همسرش برای دل جویی امده است
_علی جوننننم ببخشید دیگه قولل قول دیگه اون مانتو رو بیرون نمیپوشم
علی از زیر پلک هایش نگاهی به چهره زیبای همسرش انداخت که لب برچیده بود و با پشیمانی نگاهش میکرد دلش میخواست ان لب های اناری را زیر دندانش حس کند اخ خدا چقد این دخترک دلبر و ناز بود
اما برای اینکه نشان دهد که از او ناراحت است میل شدیدش برای به آغوش کشیدنش را سرکوب کرد
دخترک با ناز کش و قوسی به بدنش داد و دستانش را نوازش وار بر روی سینه ی علی کشید مانند گربه ای ملوس خودش را لوس کرد سرش را به شانه علی مالید در دل علی غوغایی به پا بود در دلش گفت باید ناراحتی را بیخیال شود و این دلبرک را در اغوش بگیرد
دستهایش را به دور دخترک انداخت و در گوشش زمزمه کرد _گربه ی شیطون
به ارامی او را روی مبل خواباند روی او چنبره زد دستاهایش را ستون خودش کرد و در چشمان دخترک نگاه کرد در نگاه جفتشان خواستن و عطش به هم حس می شد
علی با انگشتان دستش نوازش وار بر گونه ی دختر کشید و خم شد و لبانش را بین دندان هایش زندانی کرد
لبانشان سخت در هم گره خورده بود و زبانهایشان در دهان یکدیگر می لولید
علی شروع به باز کردن لباس دختر کردو ارام ارام دکمه ها یکی پس از دیگری باز کرد سرش را میان سینه های انار مانند دختر بود بو کشید و اسمش را زمزمه کرد_اه الهه ی نازم
الهه از ته گلویش اه میکشید و موهای علی را نوازش میکرد
علی نوک یکی از سینه های الهه را به دندان گرفت و محکم مکید با دست دیگرش سینه ی دیگر را احاطه کرده بود و میمالید
با مهارت سینه هایش را میخورد نوکشان را ارام میمکید و ارام لیس میزد الهه از شدت شهوت به نفس نفس افتاده بود و به کمر علی چنگ می انداخت
علی زبانش را تا پایین شکمش کشید ارام زبانش را به بهشت الهه برد
الهه ناله میکرد و کمرش را به مبل میکوبید
علی زبانش را میچرخاند میمکید و داخل کس الهه میکرد از کس الهه مانند رود اب جاری بود
طاقت علی تمام شد و سریع لباس خودش را در اورد و کیر سفت و کلفتش را به کس الهه می مالید
_ اخ علی امم
ارام ارام وارد الهه شد و تصرفش کرد
شروع به کمر زدن کرد عقب جلو عقب جلوو
هر دو از شدت شهوت به نفس نفس افتاده بودند و اه و ناله میکردند
الهه موج شهوت را که به سمت کسش میرفتند را حس کرد و بدنش داغ داغ شد _ زود باش الهه برام بیارش اه
چند بار که کمر زد الهه با جیغی ارام در بغل علی ارضا شد
علی لبخندی زد و و با سرعت بیشتری تلمبه زد انقدر محکم میزد که سینه های الهه ی میچرخیدند بدنش داغ شد و با فشار زیادی خالی شد خم شد و لبان الهه را بوسید و او را در اعوش گرفت
_ مرسی گربه ی ملوس
نوشته: Far
این داستانی که نوشتین اگه اروتیکش حذف بشه هیچی ازش نمیمونه یعنی یه زن مانتویی پوشیده که آقاش بدش میاد بعد آقاهه تحریک میشه و … که اونم بعضی جاهاش شبیه نثر دوره قاجار بود و سکسی که اینجا هر روز بهمین سبک مینویسن : لب و برهنه شدن و … میشد از این سوژه واسه پیام مظلومیت زن استفاده کنی که بابت لباسش باید مواخذه بشه … لایک کردم ولی بیشتر مطالعه کن
اروتیک بود یا زیست شناسی و تشریح اعضا پزشکی قانونی؟ اینجور که تو نوشتی… . هیچی نگم بهتره
خدایا برس به داد جونها برس به داد حال بد ما.
تا به کی حسرت ، عقده های بدخیم.
تنها حسی که به من دست داد با خوندن این داستان این بود که:
ساعت نه شب دارم آشغال ها رو میبرم بزارم تو کوچه که با صحنه جفت گیری دوتا گربه مواجه میشم!
گربه نر اولش سخت مشغول خوردن آشغال ها هست که گربه ماده همش کرم میریزه و میخواهد آشغال گوشتی که گربه نر مشغول خوردنش هست از گربه نره بگیره که ناگهان گربه نره سر اون یکی گربه رو میکنه توی سطل آشغال و مشغول تولنبه زدن میشه و یک درس حسابی به اون گربه خطا کار میده!!!
اگه فیلم پورن توسط بهترین کارگردان دنیا ساخته بشه وبهترین بازبگران دنیا هم توش بازی کنن.بازم هرزه نگاری هیچ ارزشی نداره.کلا یه شوخی زشته.داستان سکسیم همینه.بهترین نویسنده با بهترین نثرهم بنویسدش بازم چرته…حالا این داستان کوتاهم که اصلا نثر خوبی نداشت اتفاقا هدف اصلیش که تحریک جنسی باشه.نمیرسه.بجای اروتیک بازی برو مشقاتو بنویس.
حس کردم دارم تاریخ طبری میخونم!!!
این نوع نثر اصلا برای داستان اروتیک مناسب نیست وقتی نمیتونید از پسش بربیایید و انقدر نوسان روی زبان نثر ندید!!!