سلام اسم مستعارم جمشیده.24 سال دارم بچه شمالم . این خاطره به 6یا7 سال پیش برمیگرده .تازه دیپلم گرفته بودم و عشق دختربازی. یه روز که خیابون داشتم تنهایی دور میزنم یه زن سفید و تپل و تقریبا خوشکل از کنارم رد شد . چون شهر ما کوچیکه اکثرا همه همدیگرو میشناسن ولی اینو من نمیشناختم . منو دید لبخند زد منم کسخل کس ندیده افتادم دنبالش . شماره دادم و این حرفا تا بعد چند روز مخشو زدم.گفت از یه شهر دیگه اومده اسمش شیداست البته مستعار. 28 سالشه و شوهرش اینجا تو یه کارخونه کار میکنه .گفتش فقط این رابطه رو واسه وقت گذرونی میخوام چون خونه تنهام و فقط تلفنی. گفتم باشه.زد و بعد چند روز شوهرش سرکار بود دم دمای ظهر گفتم میخوام بیام ببینمت اول قبول نکرد و بعد با حرفای رمانتیک من قبول کرد .
با چه ترس و لرزی رفتم خونش . چادر سفید گذاشته بود سرش . کنارش نشستم و دستاشو گرفتم و کم کم بوس و لب و مالیدن سینه از رو لباس . از طرفی راضی نبود و از طرف دیگه حشرش بالا زده بود . مثلا ناراضی بود و من بزور لباساشو در اوردم. یه تن سقید و تپل و قد تقریبا بلند مث اکثر زنهای غرب گیلانی. اولین سکس کاملم بود که میخواستم تو 18 سالگی انجام بدم . ساک نزد و نمیذاشت منم واسش بخورم و مستقیم گفت بکن سریع برو . ترسیده بود و من سریع توش کردم واقعا اولین بار لذت خاصی داره. فقط زیرم بود و پاهاشو باز کرده بود و من لای پاهاش عقب جلو میکردم و بعد 5 دقیقه از خود بیخود شدم و ابم تا نصف توش ریخت و بقیش رو شکمش ریختم . سریع جمع و جور کرد خودشو ومن رفتم . دیگه جواب تلفنمو نداد که نداد . یک ماه خبری ازش نبود بازم هوسه کردنش به سرم زده بود یه غروب رفتم در خونشو زدم که شوهرش سرکار بود تا منو دید دادوفریاد زد و همسایه ها سریع جمع میشدن و من زرنگی کردم رفتم تو باغ کنار خونش. دیگه بیخیالش شدم و چندماه گذشت تا رفتن از شهر ما . یکی از دوستام که خبر داشت از رابطه منو اون برگشت گفت شیدا فلان شهر نزدیکهشهرمون میشینه . حدودا 60 کیلومتر فاصله . مشتاق بودم ببینمش ولی وقتی که دیدمش برق از سرم پرید شیدا با یه بچه که خیلی شبیه منه . منو تو پارک دید گریه کرد گفت بیشرف و کثافت منو حامله کردی . گفتم شوهرت میدونه بچه خودش نیست گفت نه نمیدونه دست از سرم بردار بزار زندگیمو کنم . تو که با این سنت بابا مامانت اجازه نمیدن ازدواج کنی با یه زن بچه دار پس مجبورم همینطور بسازم با شوهرم و تو هم بچه رو فراموش کن. در کل هم حس بدی داشتم و احساس گناه و هم حس خوبی چون حال میده ادم بدون ازدواج بچه داشته باشه . اینکه شوهرش بچه منو بزرگ کنه و خون من تو رگهاش باشه فقط ای کاش میشد اون دوباره با من بود و من همچنان میکردمش . بچه بودم و عقلم نرسید تهدیدش کنم و مجبورش کنم یه عمر زیرم بخوابه الانم که هیچ نمیدونم کجاست . پایان
نوشته: جمشید
باور کن تا چند وقت دیگه اون توله سگت میاد تو شهوانی داستان های سکس با محارم می نویسه .
الاغ عزيز تو حالیت نیست. اون زن 28 ساله بلده چطور بده حامله نشه. اینقدر جق زدی داری کور میشی.
ناموسا بهترین کامنت عمرم بود که دیدم :)کلی خندیدم :) دمت گرم
(بچه بودم و عقلم نرسید تهدیدش کنم) کون تپه این یعنی چی؟
زن مردم رو بکنی بعد حامله اش کنی بعدم تهدید!! میدونم داستانت الکیه ولی فقط یه بچه کون پاره عقده یی این کار را در قبال زنی که بهش اعتماد کرده انجام میده نه یه آدم پخته و جا افتاده ؟ اگه اونروز لعنتی مامانت پریود بود الان ماهم مجبور نبودیم کسشعرتو بخونیم سفید !!!؟
بچه کی بهت اجازه داده بیای اینترنت والدینت خبر دارن برو داستانهاتو واسه همکلاسیهات بگو باور کنن. توهم کیرداری
کیر گوریل انگوری تو کونت جغی بد بخت اولا که خیلی کس کشی که دنبال زن شوهردار هستی دوما چجوری میشه طرفو بکنی نصف آبت بریزه بیرونو بعد اون حامله بشه 3-4 ماه بچه بدنیا بیادو شکل تو هم باشه.کس مغز
دوستان نظرات کاملی گذاشتن جای بحث نیست که چرت و پرت گفتی
حالا اتفاق واقعی شبیه این که زیاده
این همه زن که از کس دیگه ای حامله شدن و شوهراشون نمی دونن که دارن بچه یکی دیگه رو بزرگ می کنن
چیز عجیبی تعریف نکرد که این همه فحش میدید بهش
اگه واقعی باشه کیرمممممممممممم تو حلق و هفت جد آبادت!!! طرف زن مردمو حامله میکنه به فکر خون در رگ هاشه!!!
اگه هم مزخرف و دروغ نوشتی بازم کیرم تو حلق و هفت جد و آبادت!!! آخه مرض داری مردمو با این چرندیات ذهنشونو منحرف میکنی شاید یه بچه 14 ساله این داستانو بخونه بعد به فکر حامله کردن یه زن شوهردار مثلا همسایشون که 40 سالشه بیفته!!!
حالا چیکار میشه کرد؟
باید تورو گااااااااااااااااایید!!!
تو چند ماه باردار شدو زاییدو و تو بچتو دیدی جقی بیشعور
بابا تو دیگه کی هستی.ایول.خون تو تو رگهای اون بچه جریان داره؟ shok آخه مادربه خطا یه زنه 28 ساله شوهر دار به تو بچه کونی18 ساله پا میده. مگه قحطیه کیر تو شمال اومده.
حالا این حرفارو بیخیال.بگو بچه کجای شمالی؟ آدرس بده بیام بکنمت نصف آبمو بریزم تو کونت نصف دیگشم بریزم رو شکمت