صبحانه با طعم کوس

1402/01/28

سلام دوستان این خاطره برای دوسه هفته قبل هست. هر کس دوستداره بخونه.تو سن توهم زدن هم نیستم…یه روز صبح که داشتم صبحانه میخوردم در خونه رو زدن رفتم در باز کردم دیدم دختر داییمه حالا این دختر دایی کیه…از چهار سال قبل باهاش وارد رابطه شده بودم یک دختر توپولی سفید با یک کون خیلی بزرگ و قلمبه و محشر با سینه های سایز ۹۰ گرد سربالا… تقریباً یک سال بعد از طلاقش با هم رابطه مون شروع شد… ولی چون خانواده‌اش فوق العاده زیاد مراقبش بودن خیلی نمیتونستیم هم رو ببینیم و به جز سه چهار بار که تونستیم قرار بزاریم بقیه مدت از طریق سکس چت و ویدیویی در ارتباط بودیم. پرسیدم تو اینجا چیکار می کنی.تنها بود با ماشین خودش. یک کارت عروسی گرفت جلو گفت کارت نامزدی داداشم کلا یه داداش داشت. یه نگاه به اطراف کردم کارت و دستش رو با هم گرفتم کشیدم  گفتم بیا تو. یه کوچولو  مقاومت کرد گفت نه دیره باید برم. اخلاقش می شناختم یک دختر فوق حشری تشنه کیر گفتم بیا تو می خوام بکنمت ناز کردن دخترا که میدونید با صدای خیلی آروم میگفت نه نه باید برم دیرمه. یه لحظه نگهش داشتم تو چشماش زل زدم گفتم بیا تو می خوام بکنمت با یک حالت التماس گونه گفت میترسم کسی بیاد میفهمن آبرومون میره گفتم هرچقدر اینجا بیشتر ناز کنی بدتره بیا تو. اومد تو همونجوری دستش تو دستم بردمش وسط پذیرایی لبام گذاشتم رو لباش با دستم هم پستونش رو محکم گرفتم با یه حالت التماس گونه گفت زودباش یکی میاد برای این که خیالش راحت شه گفتم بچه ها رو غروب خودم باید برم بیارم. مامانم هم اگر  از سر و صدای تو بیدار نشده باشه فعلا بیدار نمیشه معطل نکرد شالش رو درآورد مانتوشم من در آوردم دست انداختم تیشرتش کشیدم بالا یه خورده تنگ بود تو سرش گیر کرد گفت بذار خودم در بیارم آرایشم پاک نشه تا این تیشرت در بیاره من کامل لخت شدم تیشرت که در اورد  منو لخت دید با کیر سیخ شده خندش گرفت گفت این کی بیدار شد گفتم تا دم در دیدت به احترامت بلند شد. کیرم گرفت دستش شروع کرد مالیدن… دست انداختم شورت و شلوارشو با هم کشیدم پایین یه دست لای پاش کشیدم دیدم عرق کرده برای اینکه ناراحت نشه گفتم اوه اوه کس بیچاره ات جوش آورده بیا بریم خنکش کنم. بردمش دستشویی با آب ولرم کسش رو میشستم و  میمالیدم که بیشتر تحریک بشه وقت کم بود بردمش پذیرایی همون سرپا رفتم تو لبهاش و بغلش کردم فشارش دادم به خودم سینه هاش واقعا محشر بود حیف همچین کوسی دست اون شوهر سابقش افتاده بودبعد چند دقیقه لب بازی و مالش سینه هاش دیگه تو اوج بود هر چی از شهوت این بگم کم گفتم من روی تخت سنتی مهمان نشستم لبه تخت و با اشاره بهش گفتم بخور…لعنتی قبلا هم برام خورده بود کله کیر رو میگیره تو دهنش مثل ابنبات مک میزنه واقعا تحملش سخته نپاشی… خیلی زود طاقتم تموم شد. بلندش کردم آوردم روی تخت خوابوندمش خودم هم رفتم روش بحالت69 حالا کس تمیزی که شسته بودم جلو دهنم بود کیرمم تو دهن اون فشار میدادم تو دهنش تا نتونه فقط سرش رو بخوره منم چوچولش مک میزدم بعد چند دقیقه که صداش دراومده بود گفت پاشو بکن بسه کیر میخوام جابجا شدم و گذاشتم رو چوچولش بازی دادم لعنتی دیر ارضا میشد الان هم نباید بدون ارضا شدن میرفت والا ممکن بود قاتی کنه قبلا بهم گفته بود که شوهری میخواد که روزی حداقل سه بار باهاش سکس کنه و جرش بده.خلاصه رو چوچولش بازی بازی دادم تا جایی که دیگه التماس میکرد و فحش میداد بکنم تو کوسش منم میزون کردم کیرم با فشار کردم تو کوس خیسش ی لحظه سفیدی چشماش اومد بالا و محکم با تمام قدرت میکوبیدم تو کوسش بازوم گرفته بود لای دندونش بهش گفتم سیاه کنی پریا کونت میزارم کثافت فشار داد دردم اومد برای اینکه از دست دندوناش خلاص بشم و نمای کون خوشگلش ببینم گفتم برگرد برگشت قمبل کرد ی قوسی به کمرش دادکه کون بزرگش فوق العاده محشر شده بود همونجا چندبار کیرم که از اب کوسش خیس بود کشیدم لای شیار کونش اونم آه میکشید کوسش هنوز اب ترشح میکرد.فشار دادم داخل کوسش .کمرش گرفتم تلمبه میزدم اونم مثل دفعه های قبل هن هن میکرد میگفت محکمتر بزن تا ته فشار بده .خیلی نمیتونستم محکم بکوبم چون صدا میرفت بیرون اونم صبح که همه جا ساکته. چند دقیقه که کردم از پشت گفت جون محکمتر محکمتر بزن. گفتم برگرد منم باهات بیام مثل فشنگ برگشت رفتم روش فشار دادم توش.خودم اندامتم رو سینه هاش محکم لبهاش گرفتم تو دهنم که جیغ نزنه موقع ارضا شدن چندتا تلمبه محکم که زدم لرزید و منو فشار میداد به خودش منم دیگه تحمل نکردم و خالی کردم تو کوسش…جفتمون حال نداشتیم چند دقیقه تو بغل هم نوازشش کردم …حالش که جا اومد بلند شد رفت خودشو تمیز کرد گفت که قرص اورژانسی باید بخورم خدا بگم چیکارت کنه… بعد هم ی فحش به داداشش داد گفت بخاطرش نامزدیش کوسم هم دادم و خندید…منم تشکر کردم اونم لبم رو بوسید گفت اول صبحی چسبید خیلی وقت بود سکس نکرده بودم … میدونستم دروغ میگه و دوست پسر داره و رفیق داداشش خواستگاری هم ازش کرده.ولی چیزی نگفتم و بوسیدمش یک دست به پستوناش کشیدم و گفتم بزار بیرون چک کنم رفتم دیدم اوکی هست اومدم راهی کنم بره از پشت حسابی انگشتش کردم یواش گفت سیر نشدی گفتم نه این یادم رفت توش کنم. گفت دفعه بعد و لبم و بوسد رفت… امیدوارم خوشتون اومده باشه…

نوشته: پسرعمه


👍 24
👎 12
59801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

923730
2023-04-17 00:45:41 +0330 +0330

اره وسط خونه مامانت مث اسب کردیش و مامانت هم نیومد
بعله شما درست میفرمایید

2 ❤️

923747
2023-04-17 01:20:01 +0330 +0330

نوشتی توی سن توهم زدن نیستی ؟
بابا این داستان اصل جنس بود برای توهم زدن!

2 ❤️

923756
2023-04-17 01:39:42 +0330 +0330

توهوم نزن پسر عمه ی دختر دایی

2 ❤️

923783
2023-04-17 04:31:39 +0330 +0330

قشنگ بود مرسی
خدا از این دختردایی ها نصیب ما هم بکنه
خدا آمین گو رو به زیدش برسونه

2 ❤️

923792
2023-04-17 06:51:30 +0330 +0330

بلند شو بلند شو تخم سگ کصشر نگو سرمون درد میکنه نیای پایین همین چرخو میکنم تو کونت

1 ❤️

923813
2023-04-17 11:12:18 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

923817
2023-04-17 12:48:06 +0330 +0330

یعنی کبر محمد علی کلی تو کونت با این چرندیات که نوشتی اخه کله کیری اینا چیه نوشتی

0 ❤️

924000
2023-04-18 17:52:07 +0330 +0330

خب زباله چک میکردی شاید ننت مرده باشه

0 ❤️

924025
2023-04-18 23:57:48 +0330 +0330

دختردایی هم نداریم ای به خشکی شانس

0 ❤️