عاشقانه دو متاهل

1400/08/04

میدونی قصه از کجا شروع میشه ؟ از من در انتظار تو حداقل یکساعت قبل اینکه برسی رو نیمکت سر چهارراه میدون امام خمینی😅
میدونی اوایل که زود می رسیدم با خودم می گفتم الان میگه چقد هوله اما من آدم تظاهر کردن نیستم من اشتیاقم به تورو با زودتر رسیدن و منتظرت بودن نشون میدم با بهونه نیاوردن و همیشه حاضر و آماده بودن وخیلی چیزای دیگه .
آخ ازون لحظه ای که از دور میبینمت …
باور کن بیشترین هیجان همون موقع به قلبم وارد میشه وقتی که میخواد از سینه بیرون بزنه و تو رو بغلت کنه .
وقتی دستاتو میگیرم تازه میفهمم چقد دلتنگت بودم لعنت به تایم خونه ها که ساعت ۱۲ س و ما حداقل یک ساعت و نیم باید تو خیابون تو آتیش یه بغل عاشقونه بسوزیم تا بشه رفت تو خونه . گرچه تمام گفتنیهارو تو اون یه ساعت با یه معجون میگیم و بالاخره لحظه ی بغل کردنت میرسه .
قلبم میخواد از چشمام بزنه بیرون انقد که ذوق آغوش گرمتو دارم تنها چیزی که بهش فکر میکنم اینه که زودتر بغلم کنی و دلتنگی مو تو بغلت در کنم .
طبق معمول تو توی رفت و آمدی که من میچسبونمت به خودم میگم اول یه بغل بده نامرد عینکتو در میارم و حسابی لب گرم و خوشمزه همو میگیریم و میخوریم . راستی دقت کردی لب گرفتن عین بیماری استسقا میمونه ؟ تو این مریضی مریض هرچی بیشتر آب میخوره تشنه تر میشه ما هم هرچی لب میگیریم عطشمون بهم بیشتر میشه . اینبار سناریو اینجوری پیش میره که گور بابای غذا که سرد میشه ، همونجا من با یه عطش نگفتنی لباس تو در میارم و تمام تنتو سرپا بوس میکنم تا نافت نه پایین تر. واسه اونجا برنامه دارم .
تو هم مانتو و شالمو در میاری دست میکنی زیر لباسم سینمو میگیری اما سختته تاپمو هول هولی میکنی و شروع میکنی به خوردن سینه هام… من حشری تر میشم دستم و میبرم تو شورتت آخ که کوچولوی من هنوز بزرگ نشده و من دلم واسش تاپ و توپ میکنه همونجا سرپایی شلوارتم باز میکنم نصفه میکشی پایین من زانو میزنم جلوی عظمت خلقت خدا 😜 میکنمش تو دهنم تو یه آه عمیق میکشی یعنی خوشمان آمد 😅 منم بیشتر میخورمش یه برجستگی اون نوک نرمش داره جای حساسشه اونجا رو لیس میزنم بزرگتر و سفت تر میشه تا ته میکنم تو دهنم نوکشو محکم مک میزنم تو حسابی حشری میشی جوری که میتونی تو لحظه منو جر بدی 😂 اما صبوری میکنی تا من قشنگ دیوونت کنم منم که ول کن نیستم وقتی میخورمش انگار تمام لذت های دنیا رو میریزن تو دلم چون میدونم اون لحظه عشقم داره یه عالمه حال میکنه و هر چی اون بیشتر حال میکنه منم حشری تر میشم . دیگه طاقت نداری شلوارتم کامل در میاری شلوار منم در میاری دستم و میگیری میبری رو تخت اول حسابی لب و زبون و لیس و گردن و بعدم سینه و دستات هم رو چوچولمه دست منم رو اون ک ی ر خوشگل و کلفت و خیس و سفتته که انقد خوردمش قرمز شده . حالا میفتی به جون چوچولم و میخوریش . اوووف که چقد خوشمزه میخوری فقط باید من باشی تا بدونی عشقت چقد خواستنی و پر حرارت میخوردت منم دلم میخواد همزمان بخورمت 69 میشیم اینبار من میام روت و من از پایین و تواز بالا انقد می خوریم همو تا طاقتت تموم بشه فکت هم درد میگیره البته مال منم درد میگیره چون اون ک ی ر خوشگلت از دهنم بزرگتره اما من عاشقشم.
نوبت منه که بیام روت و بریم فوت کوزه گری (میشینم رودکیرت تا ته بره تو کسم) اول کار از پودر مخصوص خودمون زدیم و الان کاملا مسدود شده 😂 اوووف که لامصب تو نمیره اما هی فشارش میدی در میاری باز میکنی تو تا بالاخره میره توش و آه و اوه تو درمیاد . هر چی چشمای تو خمارتر میشه من حشری تر میشم یه جوری که فقط خاص خودمونه بالا پایینش میکنم تو قشنگ دیوونه میشی و این لحظه قشنگترین لحظه ی زندگی منه چون تونستم عشقمو دیونه ی بدن خودم دیونه ی حرکات و بقول تو دلبری های خاص خودم کنم دیونه ی سکس خودم . فقط همه چی مال من و توئه تو اون لحظه . تو که معلوم نیست چیکار میکنی انقد ابت دیر بیاد 😋 دیونه شدی اما هنوز نمیخوای دل بکنی واسه همین باز پوزیشن عوض میکنی اینبار تو میای روم من پاهامو میدم بالای بالا میکنی توش پاهام و دور کمرت حلقه میکنم میدونم هرچی حلقه رو تنگ تر کنم تو بیشتر دوس داری پس هی تنگ ترش میکنم تند تند تلمبه میزنی اما باز نمیذاری بیاد میگی از عقب میخوام و عقب که قبل بهش پماد زدیم و سر شده آروم نوک قرمز و خوشگلشو میکنی توش من یکم واست ناز میکنم و آخ و اوخ میکنم تو هم هی میگی نمیخوام اذیت شی اما دلت هم شدیدا میخواد که بکنی توش بالاخره سر میشه و میره توش و حالا داستان از اول شروع میشه و اووووف نگم واست که تازه اول لذته باید خودم یه دیلدو بگیرم بکنمت 😅 تا بفهمی چه حالی میده عشقت و همه زندگیت از هر جهتی که باهات سکس میکنه لذت خودشو داره .
بالاخره آبت میاد پرفشار پر حجم پر از شهوت می ریزی همون عقب و آروم میگیری تو بغلم و بعدش فقط صدای دوتا قلب که انگار یکی شدن و تند تند از ذوق یکی شدن میتپن تو سینه هامون و آرامش و آرامش محض و یه سیگار دوتایی واسه کم کردن این هیجان و دوتا عشق که خودشون نمیدونن اما دیگه نمیتونن بی هم بمونن و خاطره تک تک لحظاتشونه که افسار اونا رو تو دست گرفته . دیگه نه دوری نه تاهل نه هیچ مشکل مادی و غیر مادی از پس این عشق برنمیاد تا وقتی که نفس میکشن …

نوشته: ررر


👍 7
👎 7
44801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

839231
2021-10-26 00:52:54 +0330 +0330

یه آه عمیقی می کشی یعنی خوشمان آمد؟؟؟؟؟؟

1 ❤️

839259
2021-10-26 02:46:56 +0330 +0330

انگار داره با ما سکس چت میکنه کون پاره🙄
آقا پسر یه جق کمتر بزن اینقدر مخ بچه های شهوانی رو مورد عنایت گایش قرار نده
کونی این چه خزعبلاتی بود تفت دادی؟

1 ❤️

839270
2021-10-26 03:55:46 +0330 +0330

یبس شدم 😑
قکر کردی داری نوآوری می‌کنی با این سبک نگارشت ولی ریدی دوست عزیز. دیگه ادامه نده لطفا

1 ❤️

839304
2021-10-26 11:55:23 +0330 +0330

یاد خودم و پری افتادم که هردو متاهلیم و دیوانه وار عاشق همیم و بارها وبارها باهم به اوج لذت رسیدیم،من تو دهن اون و اون تو دهن من. لذتی که هیچکدوم با شریک زندگیمون بهش نمیرسیم

2 ❤️

839434
2021-10-27 13:30:07 +0330 +0330

دوست داشتم. شاید چون هم حس هستیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها