عشق شیطانی من 😈 (۲)

1401/11/08

...قسمت قبل

این قسمت ادامه داستان عشق شیطانی 😈

دارای محتوای گی می باشد

+چه روز های که با دستای خودم لقمه ها غذا رو میذاشتم تو دهانش، بوسه های عاشقانه
اول باید اون غذاشو تموم میکرد
بعد من شروع میکردم

هر چقدر نگاهش میکردم، سیر نمیشدم
نقاشی خدا به معنای واقعی.
از روز اشنایی برای اینکه بهش دست نزنم
جلق زدن رو بیشتر کردم
آره
من یک آدم روانی هستم
روز به روز افسردگی بیشتر بر من غلبه میکرد
ولی افسردگی رو ترجیح دادم به دست درازی به شخصی که مثل خورشید زندگیم بود.

قبل از خواب باید تو بغلم باشه تا خوابش ببره
مگه من بدون اون خوابم میبره.

-فرهاد
+جانم
-ی چیزی ازت بپرسم راستشو میگی؟!؟

+مگه تا حالا بهت دروغ گفتم!
بپرس
-واقعا منو دوس داری؟

+این چ سوالیه!!
تو رو بیشتر از مادرم هم دوست دارم
اول تو بعد اون

شاید باور نکنی
ولی خوب نمیتونم بیشتر از این پنهان کاری کنم.

احساس میکردم چند وقته مثل قبل نیست حامد، هر بار که تو بغلم می گرفتمش
تا لحظه خواب فقط بوسش می کردم.

-پس چرا منو همش پس میزنی

+چی؟؟

-هر بار که کنارت هستم ، خود کاملت رو از من می‌گیری .

+حامد دست رو دلم نذار، چه شبای که تا صبح بیدار بودم و با خودم حرف زدم که دوستی با تو رو به هم بزنم.
هر بار که دیدمت دوباره یادم رفت و روز از نو …
میدونم منظورت چیه، فکر میکنی چون بهت دست نمیزنم حتما دوست ندارم.

نمیخوام خراب بشی
من یک سری اعتقادات دارم که نمیتونم
نا دیده بگیرم اونا رو

تا اینجا هم پا روی خیلی چیزها گذاشتم

اگه پدرم بفهمه جوابشو چی بدم؟؟

-من خودم هم خواهان این عمل هستم
فرهاد دو طرف راضی هستیم

+حامد
بحث راضی بودن نیست
این عمل گناه کبیره هست
چه راضی چه زوری

-اسلام مال 1400سال قبل هست
چرا نمیخوای قبول کنی
منم محبت لازم دارم
محبت فقط دوست دارم گفتن نیست

از وقتی که مادرم رفت

+دوباره شروع شد
حامد باشه
حق با تو هست
تقصیر من بود اون روز
کاش میشد من میرفتم به جای مادرت

سرشو بوس میکنم
اشکاشو پاک میکنم
حیف این چشما نیست گریه میکنه.

+درخواستت رو قبول میکنم ولی به یک شرط

-چ شرطی ؟؟
هر چی بگی قبوله

+چندتا سوال ازت میپرسم راستشو بگی

اگر چه خودم تقریباً به جواب همشون رسیدم

-بگو

+چرا کلید خونه رو از جیب من بردی ، وقتی با قرص های خواب تو غرق خواب بودم
میومدی و مادرم رو اذیت میکردی ؟؟!!

چشماش چهارتا شد
-دیگه چی
بقیه سوالات چی هستن؟

+اول اینو جواب بده

-جواب میدم ، ولی قول بده ترکم نکنی

+من بخوام هم نمیتونم ترکت کنم

-بعد از مرگ مادرم من تنها شدم، بابام هم هر شب بهم بد و بیراه میگفت که همش تقصیر اون دوست تو بود.
تازه روز تصادف
مادرم میخواست عقب بشینه ولی مادرت به زور فرستادش جلو سوار شد، واسه همین این چند وقت با انواع شکل ها اذیتش کردم تا دیوونه بشه .

دستام شروع به لرزیدن میکنه

+دیگه چیزی نمی شنیدم
فقط صدای گریه می اومد، پس همش کار تو بود، می کشمت حامد ، تیکه تیکه ات میکنم
رو سینه اش میشینم، یک سیلی
دو
سه
چهار
دستام خیس میشن از اشک چشماش

با ریختن چند قطره اشک نمیتونی دل منو بسوزونی

از بچگی چون پیش پدرم کار میکردم
هیکل درشتی داشتم
مشت هام یکی یکی مثل پتک رو صورت ظریفش فرود میاد

صدای زنگ در میاد
با مشت میزنن به در
فرهاد پسرم
چیزی شده

شانس آوردی مادرم اومد وگرنه همین جا زنده به گورت میکردم.

+در رو باز میکنم
-وای خاک به سرم ، دستت چرا خونی هست

حامد کجاست؟؟

دعوا کردید؟
ی تسویه حساب بود ، البته هنوز مونده تا تموم بشه.

-برو کنار میخوام برم داخل
+نمیشه ، مامان برگرد خونه چیزی نشده
-الان به بابات زنگ میزنم

+دوباره میرم تو اتاق
تمام صورتش خونی هست

دوباره میرم سراغش
حامد می کشمت
زنده زنده آتیشت میزنم

حرومزاده چطور دلت اومد این کار رو بکنی

-فر
ف
فره
فرهاد
+چیه ؟؟
حتما میخوای بگی گوه خوردی

ما با هم دوستیم ،
من دوستی به اسم تو ندارم
گوه خوردی بد جور
بوش هم میاد

+حیف اونموقع با قرص های خواب تو حرومزاده تو تخت بودم وگرنه همون جا دندون هات رو میریختم تو دهانت.
شیطان تو حرومزاده هستی نه من

تو که این همه ترسو هستی غلط کردی این کارو کردی
باشه به موقعش برات دارم.
با مشت میزنم تو دیوار.

مامان میاد داخل

-. فرهاد چکار کردی؟

خانم صبوری قبل از رفتن حامد رو دست من سپرد.

+کارم به بیمارستان کشید، دست راستم
تمام انگشت ها شکسته بود بخاطر مشت زدن تو دیوار

+خیلی ممنون آقای دکتر
-خواهش میکنم

+بابا تو برو ماشین رو روشن کن منم الان میام
-میخوای دوباره دعوا کنی
کم آبرو ریزی کردی ، مهمون خونشون بودی
حالا هم پسرشو زدی لت و پار کردی.

+از اتاق دکتر میرم بیرون ، روی صندلی منتظر نشسته کنار آقای صبوری
صورتش رو ترکوندم، دماغش شکسته
زیر چشم هاش کبود شده

آقای صبوری میاد سمت ما

دستت درد نکنه فرهاد جان
این مزد خوبی ما بود؟
حامد که همیشه از تو دفاع میکرد

+سرمو پایین میندازم

از مطب دکتر میام بیرون
رسیدم خونه ، دوباره میرم تو اتاق و در رو قفل میکنم.

مادرش رو ازش گرفتم ، حالا هم زدم درب و داغونش کردم.
از هر چیزی که می ترسم سرم میاد، میدونستم
این پسر منو بیچاره میکنه.

+صدای در میاد
در رو باز میکنم
-فرهاد پسرم آماده شو، بریم خونه آقای صبوری
+مامان ، من بیام چی بگم
بیخیال
-بابات هم الان میرسه
رفته ی چیزی بگیره واسه معذرت خواهی از طرف تو

+نیم ساعت بعد همه خونه آقای صبوری بودیم

همش زمین رو نگاه میکردم

-آقای صبوری برای معذرت خواهی خدمت رسیدیم

اختیار دارید جناب راد
من فقط نمیدونم این دوتا با هم این همه دوست چرا اینکار رو کردن

فرهاد پسرم
+بله مامان
-صورت حامد رو بوس کن ازش معذرت خواهی کن
+چشم

+ببخش حامد جان
سرمو بردم نزدیک در گوشش گفتم
البته هنوز هم یادم نرفته

صورتش رو داغون کردم

حالا با هم برید تو اتاق حامد
البته اگه دوباره دعوا نکنید
+ببخشید آقای صبوری واقعا تقصیر من بود

با هم میریم تو اتاق

+به محض بستن در

تو چشماش نگاه میکنم
میشه ترسو تو چشماش دید
-فرهاد غلط کردم ، گوه خوردم
هر کاری بگی میکنم فقط نگو بخاطر چی دعوا کردیم.
یک سیلی آبدار تو صورتش فرود میاد
با دست تهدیدش میکنم که گریه نکنه
دستشو میزاره جلو دهانش تا صدای گریه اش بیرون نره.

گریه کن تازه شروع ماجرا ست
بغضش رو قورت میده و …

-بابام از عصر گیر داده میگه باید از فرهاد بپرسم برا چی مثل سگ و گربه به جان هم افتادید.
+سرتو بالا بگیر
تو چشام نگاه کن
چرا این کار رو با من کردی؟؟
تو که میدونستی دوست داشتم
اون تصادف عمدی نبود
تموم بدنش مثل گنجشک زیر بارون می لرزید

جواب منو بده؟؟
منو دوباره کفری نکن حامد

-ببخشید
اشتباه کردم
اشتباه کردی فقط همین
به همین راحتی

جواب خوبی های من این نبود

سرتو بلند کن تا نرفتم بابات رو بیارم
اون دیگه من نیست نگاهت کنه

تو چشاش ترس رو می بینم
کی به اینجا رسیدم که شکنجه کسی که دوسش دارم برام لذت بخش باشه

حامد
حامد
دندون هام رو به هم فشار میدم
رو بد کسی دست گذاشتی

هر بلای سر خودم آوردی اشکال نداره
ولی مادرم

+آدمت میکنم ، کاری میکنم بدون اجازه من آب نخوری
رو خط قرمز من پا میزاری
-من نمیدونستم دارم چکار میکنم اونموقع
+صداتو ببر ، خفه شو تا خفه ات نکردم
یک بار ناخواسته ،دو بار ناخواسته
ده بار اون کار رو انجام دادی
دوباره عصبی میشم
کفری میشم
مثل یک بره که گرگ دیده باشه
کز کرده
ولی بی فایده است.

گفتی هر کاری بخوام انجام میدی ؟؟
-آره
+اول از همه اون تقویم رو باید بهم بدی
ببینم چی می‌نویسی
-مگه از تقویم هم خبر داری؟؟
+خیلی ساده ای
چندتا از قرص های که دادی رو بردم داروخانه گفتن قرص خواب با دز بالاست

هر کاری بخوام باهات میکنم
باید تاوان اذیت کردن مادرم رو پس بدی

اشک چشماش مثل الماس دونه دونه میریزه

-باشه قبول
ففط وقتی که کسی خونه نیست

واسه من تعیین تکلیف میکنی ؟!!
-غلط کردم فرهاد
+یکی دیگه میزنم تو گوشت تا یادت بمونه هر کار اشتباهی هزینه خودشو داره.

اشک هاش دلم رو به لرزه میندازه
نباید تسلیم بشم
مثل ابر بهاری گریه میکنه
نمیدونم از کی تحقیر کردن بقیه واسم لذت بخش شد!!!

+اون دیگه انتخابش با من هست
یادت که نرفته چکار کردی؟؟؟
-نه
+میگن ادم اونای که دوست داره رو اذیت میکنه، منم فکر می کردم این از دوست داشتن زیاد هست.
از شما چ پنهون از صدای گریه ها و التماس کردن هاش وقتی به پام میفتاد
خیلی خوشم میومد.
آره
من عقده ای هستم
تو این کشور هر کسی با زدن تو سر یکی دیگه عقده هاشو خالی میکنه
منم باید عقده هام رو خالی میکردم
چه کسی بهتر از حامد که مثل موم تو دستم بود.

سه ماه تابستان تازه شروع شده بود
فردا صبح زود رفتم سراغش
زنگ رو زدم

باباش از وقتی که پیش پدرم تو کارخانه استخدام شده بود تا شب خونه نبود
چند بار زنگ زدم
ولی حامد در رو باز نکرد
برگشتم خونه
+چند ساعت گذشته بود که گوشیم زنگ خورد
حامد بود
جواب دادم
حالا دیگه در رو برای من باز نمیکنی
-بیا برات توضیح میدم

وقتی رفتم تو اتاقش بود
دیشب دلم برات سوخت هار شدی

-بابام بعد از رفتن تو از خجالتم در اومد
+چی ؟؟
-هیچی
تو هم اومدی بزنی
بیا
+حامد درست حرف بزن ببینم چی شده ؟؟

بابام بعد از بازنشسته شدن بخاطر مسائل اعصاب و روان همش تو خونه بود تا اینکه
بابات قبول کرد بره کارخانه پیش اون کار کنه
دیشب بعد از رفتن تو
اومد تو اتاق و گفت حتما الکی با تو دعوا کردم تا بابات بخاطر تو اونو اخراج کنه.

حسابی از خجالتم در اومد

+در حد دعوای پدر و پسر بوده اشکال نداره
ناراحت بوده از دعوای ما

-نه اشتباه میکنی
کار هر روزش هست

+چی کار هر روزش هست ؟

-فرهاد هر کاری میخوای بکن فقط به بابام نگو

+اشک تو چشاش دوباره جمع میشه
دونه دونه میریزه

+حامد درست حرف بزن
دیشب چی گذشت بعد از رفتن من

-کمکم کن لباسم رو در بیارم

+بدنش مثل دونه های برف سفید و شکننده است.

-لخت میشه
+اینا چیه رو تنت
-جای سیگار هست
+کی اینکارو کرده؟؟
-بابام
البته چندتاشون مال دیشب هست

+دیشب واسه چی؟؟؟
-گفتم که بعد از رفتن شما
اومد تو اتاق
گفت حرومزاده چی به فرهاد گفتی
بهش گفتی راستشو به من نگه
میخوای منو از کار اخراج کنن
افتاد به جانم
آخرش هم سیگارش رو با تنم خاموش کرد.
انگار فراموشی داری فرهاد

+از خودم بدم میاد
چطور دلم اومد دست رو حامد بلند کنم

حامد بیا اینجا

+تو چشای من نگاه کن

منو ببخش
بیا تو بغلم
قول میدم نزارم کسی اذیتت کنه

+داداش قول میدم هر کاری واست بکنم

-هر کاری؟؟
+منظورش رو فهمیدم
بلاخره بعد از یک سال
باید به بزرگترین خواسته عشقم جواب میدادم
گر چه خودم هم دیگه از جلق خسته شده بودم

باشه قبول

-سمتم اومد
لباسامو در آورد
یکی یکی لباس ها رو بو میکرد
اومد رو تخت

+به سمت تخت هولم میده
میاد رو بدنم قرار میگیره
لباش رو میزاره رو لبام
یاد روزای میفتم که لقمه هام رو میزدم به لبهاش بعد میخوردم
نیازی به همراهی کردن نیست من در اختیارش هستم.

لاله های گوشم رو به دهان میگیره
نفسم هام به شماره میفته
حامد
حامد
اونجا نه
میره سمت لبام دوباره
لحظه ها نمیگذره
با زبون سینه ام رو لیس میزنه
از بالا به پایین
چندبار
شرت رو از پام در میاره
کیرم تو دستش میگیره
-خوب شد دستمو نشکستی وگرنه
الان نمیشد کاری کنم
+تقصیر خودت بود
نوکش رو بوس میکنه
میزاره تو دهانش

به چشمای عسلیش نگاه میکنم

واقعا بعضی پسرا خیلی جذاب هستن

تو ابرا هستم
صدای ناله ام اتاق رو گرفته
از بالا به پایین لیس میزنه
خایه هام
انگار اب نبات هست
نمیدونم چقدر طول کشید
حس کردم داره جانم از تنم در میره
اومد
اومد
بدنم به لرزه میفته
تو دهانش خالی میشم
همشو میخوره.

چشام سنگین میشه
ی چیزی تو صورتم میخوره
دوباره شروع شد
چشامو باز میکنم
-تازه شروع شده
میخوای بخوابی
+پس چکار کنم ؟
-بشین رو اون مبل
من میام میشینم روش
+بیخیال شو
اون یکی دستم هم خراب میشه
ول کن نبود
از شما چ پنهون تازه داشت خوشم میومد
نشستم رو مبل
پشت به من اومد بشینه
من که خالی شدم
بزار حامد هم ی کم حال کنه

همین جوری بمون چند لحظه
-واسه چی؟؟

+زبونم رو سوراخش می چرخونم
اه و ناله اش بلند میشه
سوراخ صورتی خوشگل
چند بار زبونم رو میکنم داخل و بیرون میارم

انگشت
یک انگشت
تو سوراخش نگه میدارم
جا باز کنه
این بار دو انگشت
صدای ناله هاش بیشتر میشه
واسه خودش داره جلق میزنه
دوباره زبونم رو تو سوراخش میکنم

-اومد
اومد
میریزه رو کف اتاق

+بدنش شل میشه
حالا وقتش هست

سر کیرم رو میزارم رو سوراخش
سوراخش نبض میزنه
حامد مطمنی؟؟؟
-آره
منو مال خودت کن

+ی کم فشار میدم
سرش میره داخل
صورتش جمع میشه

حامد درد داری؟
-خوبم ادامه بده
تمومش کن

+یک دقیقه تحمل کنی تمومه
بقیه اش رو هم فرو میکنم
صدای ناله هاش دوباره بلند میشه

میخوای ادامه ندم؟

-فرهاد جان خودت تمومش کن
حالم خوبه

+خایه هام به سوراخش میخوره
ی کم میزارم جا باز کنه
شروع میکنم تلمبه زدن
انگار کیرم داخل بخاری هست
پا هام رو زمین نیست
سرعت تلمبه ها رو بیشتر میکنم

خیس عرق شدم

داره میاد
داره میاد
-بریز داخل

برای بار دوم خالی میشم
بی حال رو مبل میفتم

چشماش قرمز شده
صداش گرفته
بدنش میلرزه

حامد
-چیه
چرا نگفتی درد داری؟؟

-نخواستم تو اوج لذت حالت رو بگیرم
بیخیال الان که تموم شده

+میخواد بلند بشه میخوره به دیوار

دستشو میگیرم و میبرمش رو تخت
برعکس بخواب رو تخت ببینم
-لازم نیست ، حالم خوبه
+دوباره شروع نکن
برعکس میشه
سرمو میبرم بین پاهاش
از سوراخش خون میاد
وای چکار کردم

اصلا یادم نبود وازلین بزنم اول
حامد حالت خوبه؟
-آره
خودتو ناراحت نکن
من خودم ازت خواستم
حالا فقط ی چیزی بده بخورم
حالت تهوع دارم

+از یخچال اب میوه براش میبرم
کنارش رو تخت میخوابم

نوشته: Deadlover


👍 5
👎 1
9901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

912496
2023-01-28 00:19:40 +0330 +0330

اولین لایک اولین کامنت😉😂

1 ❤️

912502
2023-01-28 00:41:08 +0330 +0330

چقدر زود اومد بالا😁😁

0 ❤️

912505
2023-01-28 00:49:24 +0330 +0330

دوستان اشتباه شده
این عظق شیطان 😈 3
قسمت اخر هست
البته شاید ادامه داشته باشه

0 ❤️

912558
2023-01-28 07:48:42 +0330 +0330

جنایی ،-گی ژانر جدید هست تو هم الفرد هیچکوی

1 ❤️

912576
2023-01-28 12:39:22 +0330 +0330

سلاام
داستان اوکی ایه ، خوبه
ولی گیج کننده
بیشتر جا ها رو باید خود ادم توی ذهنش ترميم کنه و ربط بده
مرسی🪽

1 ❤️

912579
2023-01-28 13:12:28 +0330 +0330

یک مدل جدید داستان نویسی

جنایی گی

1 ❤️

912661
2023-01-29 02:28:39 +0330 +0330

ریدم‌تو سبک نوشتنت.

0 ❤️