فانتزی که به حقیقت پیوست (۱)

1400/10/29

۲۱ سالم بود و حدود ۶ ماهی بود که فهمیده بودم بای هستم و هم به پسرا و هم دخترا علاقه دارم، جامعه ای که توش بودم برای تلاش در جهت روابط غیر straight زیادی بسته و محدود بود و اون قسمت رنگین کمونی من بالاجبار محدود شده بود به رویاپردازی و فانتزی و گاهی هم استفاده از چیزای مختلف برای تجربه کردن لذت آنال.
همیشه دوست داشتم سکس با یه پسر دیگه رو تجربه کنم ولی به هیچ وجه جرات تلاش کردن تو دنیای بیرون رو نداشتم، و این باعث شد که دست به دامان این سایت بشم و توش یه گشتی بزنم. چند تا تاپیک زدم، به تاپیکای بقیه جواب دادم و با افراد مختلفی هم برای سکس حرف زدم، اکثرا محدوده ی سنی شون خارج از تمایلات من بود یا هم اینکه فقط بخاطر رفع نیاز جنسیشون میخواستن با پسرای جوون تر سکس داشته باشن و بیشتر پدوفایل بودن تا گِی/بای.
بخصوص اینکه چهره ی جذاب و لطیفی داشتم و همشون بعد ازینکه عکسم رو براشون میفرستادم، خیلی هَوَل میشدن و با پیامای پی در پی و چرت و پرت اذیتم میکردن.
بالاخره بعد از دوماه، با پسری صحبت کردم که خیلی حس متفاوتی بهم میداد حتی بعد از کلی حرف زدن ازم عکس نخواست، عکس خودش رو برام فرستاد و یه پسر خیلی کیوت مثل خودم بود با موهای سیاهِ لختِ نیمه بلند و پوست سفید، صورتش بدون مو بود و انگار smooth ترین پوست دنیا رو داشت، اگه میخواستم از روی ظاهر قضاوت کنم، فکر میکردم که اونم مثل من باتم هست.
دانشجو بود و تنها زندگی میکرد و به صورت نیمه وقت تو یه کافه سالن کار بود، بعد کمی حرف زدن و آشنایی، حرفامون کم کم رفت سمت سکس و علایقمون و… و قرار شد جمعه (سه روز بعد) شب برم خونش تا اولین گِی سکس ام رو تجربه کنم.
بدنم رو کامل شیو کردم، حموم رفتم و داخل مقعدم رو هم با شلنگ آب چندین بار شستم تا کامل تمیز بشه، یه شرت قرمز تنگ و کوتاه پوشیدم و حاضر شدم تا برم خونشون.
بهش گفته بودم که خیلی خجالتی ام و میخوام که خودش کنترل سکس رو دستش بگیره و جلو ببره، در خونه رو که باز کرد، دوباره محو این شدم که چقدر چهره اش زیبا و دوست داشتنیه ولی خجالت میکشیدم که مستقیما بهش نگاه کنم، از شانس خوب من خودش کاملا متوجه بود که خجالتی ام و توی هر شرایطی سعی میکرد که خودش داستان رو پیش ببره. بعد از یه سلام و احوالپرسی ساده دعوتم کرد که برم داخل، یه آپارتمان ~90 متری خیلی شیک بود و میشد حدس زد که وضع مالی خودش یا خونوادش خیلی خوبه.
رفتیم داخل و توی حال نشستیم و بهم شیرینی و چای تعارف کرد ولی میل نداشتم و نخوردم، از همون اول شروع کرده بودم به فکر کردن به سکس و کارایی که میخوام باهاش بکنم که یهو بدون مقدمه برگشت و بهم گفت بریم تو اتاق یا همینجا راحتی؟ پرسیدم که آیا تو اتاق تخت هست و گفت آره، و گفتم که اگه مشکلی نداری من مبل و کاناپه رو ترجیح میدم، یه لبخند زد و گفت نه کاملا اوکیه، و یهو بلند شد و اومد به سمتم و یهو کل وجودم پر شد از استرس. نشست کنارم و گفت برای اینکه یخت آب بشه اول خودم شروع میکنم باشه؟ سرمو تکون دادم و گفتم اوهوم، بدون لحظه ای مکث، یه دستش رو گذاشت روی گونه ام و موهام رو که ریخته بودن رو صورتم زد کنار، دست دیگه اش رو برد پشت گردنم و همزمان که صورتشو نزدیک صورتم میکرد، بدنش رو هم می آورد روم و تا به خودم اومدم دیدم که دارم به پشت می افتم رو کاناپه و اونم داره باهام میاد.
همون لحظه ای که سرم آروم خورد رو کاناپه، لباش چسبید به لبام و شروع کرد به خوردن لبام، چند ثانیه توی شوک بودم و کاری نمیکردم، ولی کمی که ادامه داد چشمامو بستم منم شروع کردم به خوردن لباش، خیلی بهتر از چیزی بود که انتظارشو داشتم و هنوز یه دیقه نشده بود که کیرم تقریبا راست شده بود.
نمیدونم چقدر گذشت که لباشو از رو لبام برداشت و دستاشو برد زیر تی شرتم تا درش بیاره، کمکش کردم و سریع تی شرت رو درآوردم و الان که لخت بودم دوباره برم گردوند رو کاناپه و شروع کرد به خوردن لبام، دوست داشتم این حس تا ابد ادامه داشته باشه که یهو شروع کرد به پایین رفتن و بعد از چند تا بوسه به گردنم، نوک سینه ی راستم رو گذاشت تو دهنش و یه میک خیلی طولانی زد، فکرشم نمیکردم که خوردن سینه هام انقدر لذت بخش باشه، لباش دور نوک سینه ام بودن و زبونش رو داخل با سرعت زیادی تکون میداد و نیپل ام رو لیس میزد، از شدت لذت داشتم دیوونه میشدم حس میکردم که با همین کارش ممکنه آبم بیاد!
بعد از سه چهار دیقه رفت سراغ شلوارم و زیپش رو کشید، شروع کرد به پایین کشیدن شلوارم، پاهام رو دادم بالا تا راحت بتونه درش بیاره و نگاهش افتاد به شرت تنگ و قرمزم و یه لبخند دوست داشتنی زد. کیرم تقریبا تو سفت ترین حالتش بود و از زیر شرتم کاملا معلوم بود، دستش رو آروم برد رو کیرم و از رو شرتم شروع کرد به مالیدنش، از شدت لذت دیگه نمیتونستم درست فکر کنم حاضر بودم براش هر کاری بکنم، تنها مشکلم این بود که حس میکردم دارم به ارگاسم نزدیک میشم و باورم نمیشد که هنوز هیچکاری نکرده آبم داره میاد، نمیتونستم الان ارضا شم و کلی لذت دیگه که هنوز مونده رو تجربه نکنم، تصمیم گرفتم که خجالت رو بزارم کنار و بهش گفتم لطفا وایسا.
بلند شد و نشست رو کناپه، بلند شدم و پاهام رو گذاشتم دو طرفش، و رو به خودش نشستم روی کیرش، بدن سفیدم کامل بیرون بود و فقط شرت قرمزم تنم مونده بود ولی اون هنوز همه ی لباساش تنش بود، خم شدم روش و صورتشو با دوتا دستام گرفتم و شروع کردم به خوردن لباش، همزمان کمرم رو میچرخوندم و با کونم کیرش رو از روی شلوارش میمالیدم، حس کردن بزرگتر شدن کیرش از روی شلوار یکی از بهترین حسای دنیا بود، کمی بعد دیگه کامل کیرش رو حس میکردم و باعث میشد با حس بیشتری کونمو رو کیرش بچرخونم.
زیاد نگزشت که دیگه طاقتم تموم شد و شروع کردم به درآوردن لباساش، لباساش رو به کمک خودش سریع درآوردم و شرتش رو کشیدم پایین، یهو یه کیر سفید و خیلی خوش فرم که کلفت تر از انتظارم بود جلوم سیخ شد، چند ثانیه فقط نگاش کردم و تو فکرم کارایی که قراره باهام بکنه مرور شد. از پایین تا بالای کیرش رو یه لیس کشیدم شروع کردم به خوردن کیرش. نمیتونستم ازش سیر بشم و همه چی رو امتحان میکردم، با زبونم سر کیرشو قلقلک میدادم، تنه ی کیرش رو میزاشتم لای لبام و پالا پایین میکردم، زیر کلاهک کیرش (frenulum) رو لیس میزدم و آخر سر هم کیرشو کامل کردم تو دهنم و با ولع زیادی چند دقیقه براش ساک زدم، وقتی کیرش تو دهنم بود به چشاش نگاه میکردم تا بیشتر حشری بشه و چند دقیقه که گذشت، صبرم تموم شد و بهش گفتم میخوام بشینم روش.
با سر تایید کرد و از جلوش پاشدم تا شرتم رو در بیارم که یهو گفت میشه شرتت رو در نیاری؟ اینطوری بدن سفیدت توی شرت قرمز خیلی سکسیه، گفتم آره همونطور که نشسته بود رو کاناپه، مثل دفعه ی قبل نشستم رو پاش ولی ایندفه دیگه شلوار نداشت، ازش چند تا لب گرفتم و کیرش از پشت چسبیده بود به کونم. لبام رو از رو لباش برداشتم و تو چشاش نگاه کردم و گفتم میشه بکنمش تو؟ گفت آره عزیزم.
دستم رو بردم پشتم و شرتم رو دادم کنار، کمی خم شد جلو و شروع کرد نوک سینه ام رو خوردن، با اونیکی دستم کیرش رو گرفتم و سرش رو تنظیم کردم زیر سوراخم و همینطور که داشت سینم رو میخورد شروع کردم به نشستن روی کیرش.
همراه با کلاهک کیرش، موجی از لذت وارد بدنم شد و ناخودآگاه یه آاه طولانی با صدای کم دادم بیرون، باورم نمیشد که این صدا از من در اومده، از آه و ناله ی پورن استارای پورن هم بهتر و سکسی تر بود. فقط سر کیرش تو بود و کم کم شروع کردم با سرعت خیلی کمی به پایین اومدن روی کیرش، سانت به سانت کیرش که وارد کونم میشد و سوراخم رو گشاد تر میکرد رو حس میکردم، لحظه ای که کامل نشستم روش و سر کیرش خورد به پروستاتم، عقل از سرم پرید و شروع کردم مثل یه خرگوش بالا پایین پریدن روی کیرش، گردنم رو میبوسید، با دستاش سینه هام رو میمالید و گاها دستشو میاورد پشتم و اسپنکم میکرد، منم دیگه قدرت فکر کردن نداشتم و فقط میخواستم حس خوردن سر کیرش به پروستاتم تموم نشه و حتی با اینکه خسته شده بودم، نمیتونستم از بالا پایین پریدن روی کیرش دست بردارم…
ادامه دارد.

نوشته: Reznow


👍 22
👎 4
21401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

854375
2022-01-20 04:37:30 +0330 +0330

داستان قشنگی بود از روندش لذت بردم
منتظر قسمت بعد هستم

1 ❤️

854406
2022-01-20 10:26:20 +0330 +0330

منم باتم ولی خب هنوز نتونستم کیس مورد نظرمو پیدا کنم🤧. ولی کلا داستان قشنگی بود😄

2 ❤️

854461
2022-01-20 21:31:42 +0330 +0330

شورت قرمز کوتاه، تور نداشت؟ نگینی؟ چون تو ولایتتون محدودیت داشتی شورت قرمز کوتاه برای مبادا نگه داشته بودی؟
آرایش نکردی دیگه؟
عزیزان من، گی یک مرده که با حفظ هویت مردانه خودش، عاشق همجنس خودش میشه. این فانتزیای تخمی همجنسبازانه بخاطر محدودیت‌های جنسی تو ایرانه. وگرنه من به عنوان گی حالم از استفاده از جاذبه‌های جنسی زن‌ها بهم میخوره. شورت قرمز، سوتین قرمز، رژ قرمز. چطور این اجازه رو به خودتون میدید هشتگ گی بزنید؟
هرکسی هم با حرفم مخالفه، به عنم، نیومدم اینجا مخالفت شما عزیزان رو بشنوم

4 ❤️

854572
2022-01-21 12:39:38 +0330 +0330

فقط قسمت غیر سکسیشو خوندم، خوب بود😊

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها