قبول کردم صیغه اش بشم (۱)

1401/01/31

داستان واقعی ،، بعداز مرگ شوهرم حمید برادر شوهرم به خاطر پسر ۳ساله ام خیلی خونه ما رفت و آمد داشت ۲سال از مرگ علی شوهرم می گذشت حمید ۷سال از من کوچکتر بود و مجرد بود همیشه کنارمان بود هرچی درآمد داشت نصفش را به من میداد خرید های خونه من را انجام میداد همیشه لیست خرید که میدادم بدونه این که من بنویسم داخل لیست چندتا بسته نوار بهداشتی میخرید چند روزی رفت مسافرت برگشت اومد خونه ما گفت زن داداش رفتم قشم لباسهای زنانه خیلی ارزون بود چند دست واست خریدم یه پلاستیک بهم داد گفت خودت بعد ببین بعد که رفتن با پسرم بیرون بازشون کردم چندتا شورت و سوتین ست واسم خریده بود چندتا لباس خواب بندی واسم خریده بود اسپره بدن واسم خریده بود مات و مبهوت مونده بودم دفعه های قبل رفته بود از این چیزا خبری نبود با پسرم از بیرون برگشتن ناهار خوردیم پسرم خوابید ازش سوال کردم چرا اینقدر لباس زیر خریدی گفت نگهدار داشته باشی خوب بودن مهتاب آره تشکر اومد داخل آشپز خونه داشتم ظرف ها را میشستم گفت دوتا هدیه دیگه واست آوردم برگشتم چی ،، بشور بیا تا بگم سریع شستم رفتم یه ادکلن خیلی خوشبو از کیفش در آورد گفت این یکیشه وای حمید ممنونم ازت و اون یکی چیه راستش مهتاب نمیدونم چی بگم روم نمیشه من یه چیزی بهت میدم و می رم وقتی رفتم بازش کن تمام حرفها و خواسته های من داخل اون بسته هست اگر قبول کردی بهم خبر بده اگر هم نه مجبورم تا مدتی اینجا نیام یه بسته کادو پیچ از داخل کیفش بیرون آورد گرفتم رفت بازش کردم یه بسته کاندوم تاخیری بود وای حمید با این کارش همه چیز را واسه خودش راحت کرد و رفت حالا فهمیدم ازم چی میخواد یه کاغذ هم روش نوشته بود اگر قبول کردی صیغه هم میشیم خبر از تو مهتاب من دیگه چیزی نمی گم ۱ساعتی میشد حمید رفته بود فکرم مشغول بود گفتم چرا که قبول نکنم اون همه کار واسم میکنه چرا از دستش بدم ولی چطوری بهش بگم میخوام یه روش مثل خودش پیدا کنم هرچی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید یه تک زنگ بهش زدم قط کردم زنگ زد باز قط کردم پیام داد چیه مهتاب جواب ندادم ،، زنگ زد قط کردم پیام دادم بیا خونه تا باهم حرف بزنیم ۲۰دقیقه نشد اومد نشست من خجالت می کشیدم با هر زوری بود اومدم جلوش بسته ‌کاندوم را بهش دادم گرفت گفتم بگیر من بهش نیازی ندارم گفت ببخشید شرمنده باور کن نتونستم حرف بزنم منو ببخش مهتاب این راهنمائی را یکی از دوستام داخل قشم بهم گفت،، واسه بیان مطلبت خوب بوده حمید ولی وقتی با منی اینو استفاده نکن حمید ماتش برد چی میگی مهتاب من صیغه تو میشم جدی میگی آره (ادامه دارد) نوشته: مهتاب کاربر: مهتاب

حمید باورش نمی شد من بهش گفتم صیغه ات میشم ،،زن داداش ،، ببخشید مهتاب جون خنده ام گرفت ،،بله ،، الان باید چیکار کنیم ‌هیچی باید بریم یه دفتر خونه طلاق ازدواج اونجا منو صیغه کنی مهتاب متنش داخل اینترنت هست نه عزیزم باید اونجا باشه حالا اومدیم من ازت بچه دار شدم بعد بگیم خودمون یه متنی خوندیم رفت،، باشه هرچی تو بگی زنگ زدم یکی از دوستام که خیلی باهام صمیمی بودیم آرایشگاه داشت ،، سلام نغمه جون سلام مهتاب خوشگله چه خبر یادی از ما کردی نغمه بله من میخوام آرایش کنم وقت داری بله واسه شما وقت هم نداشته باشیم میخریم میتونی الان بیایی آره میام حمید نگاه میکرد گوش میداد ،، حمید من باید برم آرایشگاه تو بمون خونه ،، خودم میبرمت نه بچه خوابه مواظبش باش من برم بیام باشه برو ،، رفتم آرایشگاه نغمه جریان را واسش گفتم محکم بوسم کرد۳ تا از همکارانش را گذاشت واسه بقیه مشتری هاش خودش اومد سراغ من پرده های دور را کشید مهتاب لباسهاتو در کن کل بدنم را اپیلاسیون کرد میگفت یه چیزی بسازم شوهرت کفش ببره ۵ساعت تمام آرایشگاه بودم نغمه دیگه خسته شده بود اومد پیشم عروس خانم تمام شد کارت پول بهش دادم گفت مهتاب خجالت بکش حالا برو گفتم نمیشه و خیلی تعارف کردم آخرش سینه مو فشار داد آخ دیوانه برو دیگه بوسش کردم رفتم سمت خونه درو باز کردم شب شده بود بچه ام اومد بغلم مامانی ،، جانم مامان حمید اومد تو در لبخند زد مهتاب من می رم خونه بمون شام نه باید برم آرایشگاه خوب برو من شام درست میکنم بیا باشه رفت من شام درست کردم حمید ۲ساعت بعد اومد یه شاخه گل با یک کیک خامه کوچیک خریده بود روش نوشته بود خیلی دوستت دارم یه M هم روش نوشته بود که اول اسم من بود ازش گرفتم تشکر کردم مشغول بازی با بچه شد منم شام را کشیدم و رو میز چیدم میدونستم عاشق خورشت سبزی هست واسش درست کردم یه لباس پوشیده بودم که خط وسط سینه هام پیدا بود زیر چشمی یه نگاهی مینداخت شام را خوردیم ظرفها را چیدم ظرفشور آب گرفتم رفتم چای دم کردم و میوه بردم یه سیب واسه خودم پوست کندم یه موز واسه حمید بچه هم اونطرف هال داشت بازی میکرد ۳سالش بود چیزی نمی فهمید حمید گفت چرا واسه خودت موز بر نداشتی گفتم من موز واسه خوردن دارم پس سیب خوبه توهم سیب واسه خوردن داری پس موز بخور حمید بله متن صیغه که گفتی چیه داخل گوگل هست سریع پیدا کرد بیا دیدم اگه مهتاب تو بخونی من بله بگم صیغه میشیم بعد می ریم محضر هم میخونیم قبول کردم خوندم حمید قبلت را گفت یعنی ما صیغه شدیم آره مهتاب رفت سر جیب کتش یه حلقه واسم خریده بود گفت این هم هدیه و مهریه ات ازش گرفتم بکن دستم حمید حلقه را کرد دستم بلند شد سر یخچال کیک آورد گذاشت رو میز مهتاب چندتا عکس بگیریم آره حتما رو سریمو بر داشتم مو هام بلند بود نشستم کنار حمید عکس سلفی گرفتیم یه چاقو باهم گرفتیم تو دست کیک را برش دادیم حمید یه تکه کیک گذاشت دهن من دستش و گاز گرفتم من یه تکه کیک گذاشتم دهن حمید دستم و بوس کرد برگشت بچه را نگاه کرد سر گرم بازی بود یه انگشت خامه مالید به لبهام لبهاشو گذاشت رو لبهام انگار نه انگار چندسال از من کوچکتر حسابی خورد مهتاب خوب بود عالی بود فدات بشم موز و سیب داخل پیش دستی بود بخور مهتاب یه قاچ سیب برداشتم گفت موز بخور گفتم الان زوده تازه دو زاریش افتاد خندید گفت الان فهمیدم سینه هام و گرفت اینا سیب منه نه اینا اناره پس سیب کجاست لپمو تکون دادم بوسش کرد من تپل بودم حمید هم ۱۷۸تا قدش بود بدن متوسط داشت کیرشم ۲۲سانتی میشد ولی کلفت بود از کیر شوهرم کلفت تر بود بچه رو ببر بخوابون تا عشق کنیم ساعت نگاه کردم ۱۱بود آره موقع خوابش هست بردمش اتاقش کنارش دراز کشیدم تا خوابش ببره حمید پر رو شده بود دیگه خجالت نمی کشید اومد پشتم دراز کشید منم بدم نمیامد دست میکشید به کونم وای عجب چیزیه هیچی نگو بزار بخوابه پاشو گذاشته بود رو پام واز روی لباس کمرشو تکون میداد

کنار بچه ام دراز کشیده بودم حمید پشت سرم بود کیرش و از رو لباس حس میکردم پشت گردنمو بوس کرد گفت می رم دستشویی میام تا حمید رفت و برگرده دیگه بچه خوابش برده بود اومدم بیرون از اتاق حمید داشت دستاشو می شست رفتم سمت دستشویی پشت در منو گرفت ول کن بزار برم بیام حمید خیلی پر رو شدی حالا کجا شو دیدی خوب بشورش میخوام جرش بدم بی ادب خندید رفتم داخل خودمو شستم اومدم حمید رو مبل نشسته بود کیک میخورد حالا چه خبره اینقدر کیک میخوری مهتاب میخوام کوس بکنم جون داشته باشم یه آهنگ گذاشتم دست حمید را گرفتم پاشو باهم برقصیم من قدم ۱۶۵ بود یک سرو گردن از حمید کوتاه تر بودم کونم تنگ بود عقب سینه ها ۸۵ تپل هستم ولی چاق بی معنی نیستم رقص خوبی دارم شروع کردم رقصیدن حمید بلد نبود بیشتر باهام حرکت میکرد و دست میزد شلوارک پوشیده بود کیرش داشت شلوارشو جر میداد عقب عقب میرفتم کونمو میمالیدم به کیرش با رقص ازش لب میگرفتم بدجور داشتم حشریش میکردم دیگه اومد جلو از پشت منو گرفت محکم بوسم کرد بسه عزیزم خسته شدی در گوشم گفت یه فیلم سکسی دارم بزارم ببینیم آره دوست دارم رفتیم رو مبل حمید یه فلاش داشت زد به تلویزیون اومد کنارم شروع شد فیلم تکیه دادم به حمید ،دستش رو سینه هام بود و فیلم می دیدیم فیلم تو محل کار بود که مرده آخر کارمنشیشو نگه می داره و ترتیب شو میده قرارشد با حمید فیلم را ببینیم بعد بریم واسه سکس حس و حس زنه بلند بود دست حمید رو سینه ام از رو لباس نگاه کردم به شلوار حمید بد چیزی توش بود دستم و گذاشتم رو دست حمید که رو سینه ام بود زنه خوابیده بود رو میز مرده داشت کوسشو زبون میزد بدجور تحریک شده بودم حمید گفت دوست داری بخورم مال تو سرم و تکون دادم حسابی کوسشو خورد من هم یه صدا هایی آروم میکردم زنه جلو مرده زانو زد کیرش و در آورد من دلم ریخت گفتم وای حمید غیرتی شد گفت مال من بزرگتره شلوارکشو کند نگاه کردم لبمو گاز گرفتم راست میگفت موهای بلندم را کشید آخ برو پائین مبل و بخورش مست بودم جلوش زانو زدم دست کشیدم به کیرش وای چه کلفته حمید مالیدمش بوسش کردم نگاه کردم تو چشماش سرشو کردم تو دهنم شروع کردم خوردن آب شو نمیتونستم بخورم هی پس میدادم بیرون درش آوردم حمید بسه دیگه نمیتونم کشیدم بالا لبهامو چسباندم رو لبهاش لباس مجلسی نیم تنه تنم بود کمرم و می مالید آروم اومد بالا زیپ لباسم را کشید پائین از تنم درش کرد با شورت و کورست رو حمید بودم وای چی هستی تو واقعا مهتابی تک پوش حمید را در آوردم سینه سفید و کم مویی داشت سر پستونشو مک زدم قلقلکش شد خندید حمید کامل لخت بود آروم قفل کورستامو باز کرد از سرشانه هام ردشون کرد انداختش کنار سینه هام آویزان بود این حالت با این حال سخت بود واسم گفتم حمید بزار بخوابم رو مبل درازم کرد لبهام و خورد لاله گوشم را با لبهاش گرفته بود آی وای حمید بدجور حشری شده بودم گردنمو مک میزد وارد بود منم کیرش و گرفته بودم‌تو دستم فشار میدادم کیف میکرد دو طرفم زانو زد و شروع کرد سینه ها مو یکی یکی خوردن آی آه حمید صدام خونه را پر کرده بود رفت رو شکمم خوب زبون زد لیس میزد از رو شورت کوس مو بو میکرد و زبون میزد مهتاب جانم اجازه میدی شورتتو در کنم‌ خودتو لوس نکن دیگه بگم نه در نمیاری خندید آروم کشیدش پائین از پام درش کرد انداختش کنار وای چه دمبه ای داری مهتاب سرم رو متکای مبل بود پاهامو باز کرد خیلی آب داده بود با دستمال خشکش کرد لبهاشو گذاشت رو لپه های کوسم آه آه ای داشتم پرواز میکردم خیلی حرفه ای کوس مو خورد پای راستمو گذاشت رو تکیه گاه مبل پای چپم رو بازوی راست حمید کیرش و گرفته بود تو دستش رسوندش به کوسم کلاهک پهنی داشت آه میکشیدش لا کوسم آی آه چندسال کوچکتر بود ولی وارد بود مهتاب جان تو بزرگتری منو ببخش اجازه میدی چشمامو به علامت تائید بهم زدم با بالا پائین کردن جفتش کرد در سوراخم فشار داد آی آخ کلا هکش رفت داخل دستامو گرفتم جلو کمرش حمید صبر کن باشه عشقم انگار دوباره داشت پرده مو میزد یه کم صبر کردم دستامو آروم برداشتم حمید هم آروم آروم شلش کرد تو کوسم حس میکردم که کیرش داره میاد جلو آه تا ته چسباند مهتاب تمام شد کوست به نام کیرم شد آی حمید بزار توش باشه خیلی خوب بود هرچی می گفتم گوش میداد چشم خانمی آه داشتم لذت میبردم حمید آروم بکن شروع کرد عقب جلو کردن آی آه فدات بشم بکن بیشتر حمید پاهامو جمع کرد تو شکمم شروع کرد به تلمبه زدن آه ای بکن بکن جرم بده جیغ میزدم چنگ میزدم به سینه هام یک دفعه تنم لرزید ارگاسم شدم حمید داشت میکرد آخ ای کیرش و کشید بیرون آبش پاشید زیر چونه ام بقیه شم ریخت رو پستون هام وای کیرش یه نمه خونی بود شاید چون من خیلی وقت سکس نداشتم حمید منو پاک کرد بغلم کرد بردم حمام ،،حمید دوسال بعد ازدواج کرد ولی از زنش بچه دار نشد رفت آزمایش اسپرم داد اسپرمش صفر بود یعنی هیچ وقت نمیتونه بچه دار بشه زمانی هم که ازدواج کرد هفته ای یک بار باهم سکس داشتیم چون من همیشه صیغه اش میشم الان هم خانمش ای یو ای کرده کیرش بلند بشه میاد پیش خودم میگه من سنم از نسرین زنش بیشتره ولی سکس بامن خیلی واسش باحاله منم دیگه میدونم اسپرم نداره نه قرص میخورم نه می زارم آب شو بریزه بیرون خیلی ممنون که این داستان را خوندید امیدوارم خوشتان اومده باشه فدای همتون 💋 🌹

ادامه...

نوشته: مهتاب


👍 15
👎 13
68701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

869758
2022-04-20 03:09:45 +0430 +0430

شرتت رو درش کرد؟ نوشته سکسی که دیگه لحجه نمیخواد زاقارت

2 ❤️

869778
2022-04-20 05:28:08 +0430 +0430

توهم یه پسر کونی. تا 22 سانت که رسیدم فهمیدم با ادامه خوندن بیشتر متوجه گوه خوری بیشترت میشم

0 ❤️

869792
2022-04-20 06:09:28 +0430 +0430

همینکه نوشتی خورشت سبزی معلوم شد اهل کجایی

2 ❤️

869816
2022-04-20 09:49:35 +0430 +0430

داستانی سراسر تخیل کیری پسند

0 ❤️

869837
2022-04-20 13:09:52 +0430 +0430

لباست را در کن؟؟؟؟!!! مگه گوزه

2 ❤️

869848
2022-04-20 15:22:00 +0430 +0430

سلام
عصرتون بخیر
طبق معمول
اشتباه نگارشی فراوان.
علایم نگارشی صفر.
و
قفل کروستامو باز کرد،
یعنی چند تا سوتین تنتون بود؟
کرست نوشته میشه جونم.

💅💅💅💅💅💅💅

0 ❤️

869858
2022-04-20 17:01:32 +0430 +0430

انقدر بد نوشته شده بود که تا وسطش بیشتر نتونستم بخونم
اه اه

1 ❤️

869882
2022-04-20 21:42:49 +0430 +0430

زیلد جالب نیود اما چون خیانت نداشت خوبه دوسدارم واس خیانت نداشتنش لایک کردم فقط❤

0 ❤️

869897
2022-04-21 00:47:13 +0430 +0430

فک کنم موقع جق زدن نوشتی ،خوب میزدی جقتو بعد مینوشتی

0 ❤️

869999
2022-04-21 10:47:36 +0430 +0430

امشب همه کیرا بالای ۲۰ ان بهتره بریم یه شب دیگه بیایم

0 ❤️

870209
2022-04-22 17:48:16 +0430 +0430

بد بود

0 ❤️