از دور دیدمش ، دم در مغازه وایساده بود ، ساعت نزدیک ۲ بعد از ظهر بود ، خیابون کمی خلوت تر از قبل ، اما بالاخره خیابون ولیعصر هیچوقت بی رفت و آمد نیست ، انقدر هیجانزده بودم که مثل دختر ۱۸ ساله شده بودم که می ره سر اولین قرار عاشقونه ، قلبم تندتند می زد، می ترسیدم اما هیجانم به ترسم غلبه کرده بود ، رسیدم بهش ، از کنارش رد شدم و رفتم دم ویترین ، جرات نداشتم نگاهش کنم .
لباسامو که می پوشیدم ، سعی می کردم به هیچ چیز فکر نکنم. مطلقن هیچ چیز ، دامون رفته بود که در مغازرو باز کنه ، منم لباس پوشیده بودم و نشسته بودم گوشه اتاق با یه بدن کوفته . ارضا شده و یه ذهن آشفته ، یدفه دامون اومد تو و گفت
سارا جون ! ببخش من چیزی ندارم بدم بخوری یکم مزه دهنت عوض شه ، هر وقت خواستی بیا برو … امن امنه .
اینو گفت و بدون اینکه تو صورتم نگاه کنه رفت بیرون ، کیفمو برداشتم ، اروم از اتاق اومدم بیرون ، رفتم خودمو مشغول کردم با لباسا که بهم بگه کی برم بیرون ، علامت داد، سرمو انداختم پایین و از در مغازه اومدم بیرون …
با خودم فکر می کردم الان و بعد ازبیرون اومدن از اون اتاق من ثمین رو جا گذاشتم و سارا اومدم بیرون ؟ من یه زنم که سکس می خواست و به حقش رسید یا یه جنده بی لیاقت ؟ اونکه صبح ازخونه در اومد قطعن ثمین بود اما اینکه داره برمی گرده چی؟ ثمین یا سارا؟
سارا خانم … سارا خانم
برگشتم به سمت صدا ، دامون بود ، در حالیکه نفس نفس می زد .
سارا خانم … خریداتونو جا گذاشتین
بسته شلوار و کیف رو به سمت من دراز کرد. با تردید بسته رو ازش گرفتم و بدون هیچ حرفی خواستم برگردم که براهم ادامه بدم اما …
سارا… این رفیق من … حمید ، که مواظب بود کسی نیاد … می گه تا ۱ میلیون میده اگه شما …
بقیه حرفشو نشنیدم ، چون نگاهم روی حلقه توی دست چپش ثابت مونده بود . ثمین یا سارا ؟
نوشته: ثمین
بد نبود
ولی شاشیدم تو هیکل کسی که سکس خشن میکنه
بابا کونیا مگه حیوون میخواین بکنین
شمام وقتی دیدی پسره لاشیه میزدی بیرون بش نمیدادی
بهر حال اینطور آدمارو باید یه چیز کرد تو سوراخشون تا بفهمن دنیا دست کیه
دیوووووووووووووووووووووووووث(با اون پسره بودم)
دوستان خنگ، برین قسمت اولشو بخونین تا بفهمین اسمش سارا بود یا ثمین!
با راست و دروغش کاری ندارم خیلی قشنگ بود درضمن نویسندگیتم عالیه بووووووس
یعنی هنوز تو کفم داداش گلم جمشید یه داستان خوند نگفت جقی
چی بگم وا… نمیدونم داستانت واقعی بود ، از یک طرفلذت داستانت از یک طرف ناراحتی واسه گناهت ، اخه تو که میخواستی حال کنی چرا اینطوری اونم با یه آدم لاشی مثل دامون ؟؟؟؟؟!!! اینجور آدمها روحیتو خراب میکنن ، لا اقل با یکی دوست میشدی یه دوست پایه و سکس میکردی نه اینطوری با یه آدم لاشی !!! خب معلومه اونطوری که تو رفتار کردی هرکی باشه فکر میکنه جنده هستی ، روحیتم خراب میشه
از نظر داستان نویسی و فن بیان داستان بسیار خوبی بود .
ولی موضوع داستان ناراحت کننده بود ، اینکه این فقط یه داستانه و زاده تخیلات قوی نویسنده کمی آرومم میکنه ولی اینکه خانمی که به این زیبایی مینویسه بخواد به چنین سوژه ای برای داستانش فک کنه اصلا خوشحال کننده نیس .
خسته نباشی ثمین جان (:
به نظرم من طرز نگارشش عالی بودجدای اینکه بعضی جاها زیاده روی کرده بودبهر حال ممنون
یه واقعیتی رو باید بگم . هرچی خانم تا حالا نظر داده کس شعر گفته به خدا . ولی ما مرد ها وقتی نظر میدیم یه جوری نظر میدیم که هم خودمون میخندیم هم بقیه بهمون میخندن :)) . مثلا همین بالایی
هارد كور - گي - گروپ فاك- سكس با حيوون- - گنگ بنگ اف ام اف - ام اف ام - ضربدري موازي مورب خط متقاطع خط مستقيم نيم خط پاره خط پاره آجر كير خر كير اسب با همش مخالفم
اه انسان باشيد يه كم
خوب بود و قشنگ حس یه سکس در ذهن آدم تجسم میکرد
شوهرم به من گفت تو…حله فردا میرم جنده میشم
شوهرم امروز پول کم داد میرم به بقال میدم.
تازه فکر بد هم نکنید جنده نیست که
جنده منم
جنده اونیه که به شوهرش میده نه اینکه میره بیرون میده
ولی تخیلت خوب بود
مثلا کنار پروو پرده بود که به اتاق باز میشد
یا بعد سکس بهت لباس داد.خخخخ جالبه
منم با نظر بعضی از دوستان موافقم که چرا موضوعی انتخاب نکردی که آدم کشش به خوندنش داشته باشه نه اینکه به گونه ای با داستان ارتباط برقرار کنیم که حتی از خوندن خط بعدی خجالت زده باشیم.قلم خوبی داری.یه جا تو قسمت اول میگی کارت را در جیبم لمس کردم. این فوق العاده بود.این یعنی به توصیف صحنه واردی.پس تو موضوع باید بیشتر دست ببری طوریکه خواننده هم ذات پنداری کنه نه که از قهرمان داستان حتی اگه مفلوک و شکست خوردس، دوری کنه.باز هم بنویس.دوست دارم نوشته جدید ازت بخونم.اما یادت باشه ما اینجا برای دلمون نمی نویسیم.برای بقیه مینویسیم که بخونن.پس باید طوری باشه که همراه داستان بشن.
تا قسمتی ابری کس و شعر بود اخه تو اطاق پرو میشه اینهمه عملیات انجام داد 1 متر در 2 متر
ذهنه تخمی تخیلی داری
خوب و به اندازه,هم تلخی خیانتو نشون دادی و هم نیاز طبیعی خانومها به سکس رو.آقایون هم میفهمن نباید طرفشونو بیستر از یه روز بی سکس بزارن biggrin ,شوخی میکنم,منظورم یه ثانیه بود lol …مرسی
اخه کیرم تو حلقت بالاخره اسمت سارا بود یا ثمین ؟ عجب اسم های تخمی هم داری