لذت گناه (2)

1393/06/24

…قسمت قبل

از دور دیدمش ، دم در مغازه وایساده بود ، ساعت نزدیک ۲ بعد از ظهر بود ، خیابون کمی خلوت تر از قبل ، اما بالاخره خیابون ولیعصر هیچوقت بی رفت و آمد نیست ، انقدر هیجانزده بودم که مثل دختر ۱۸ ساله شده بودم که می ره سر اولین قرار عاشقونه ، قلبم تندتند می زد، می ترسیدم اما هیجانم به ترسم غلبه کرده بود ، رسیدم بهش ، از کنارش رد شدم و رفتم دم ویترین ، جرات نداشتم نگاهش کنم .

  • سارا جون ، برو توی مغازه ، یه کم وایسا تا من بیام تو
    بدون هیچ حرفی عین یه موجود بی اراده رفتم تو سراغ رگال تاپ ها و خودمو باهاشون مشغول کردم ، شنیدم داره با کسی حرف می زنه اما نشنیدم چی گفت ، بعد از چند لحظه اومد تو، خیلی عادی انگار مشتری باشم شروع کرد به من قیمت دادن ، کنارم وایساد ، گفت
    همین جوری آروم آروم برو ته مغازه ، کنار اتاق پرو ،دست راست یه اتاقه که درش پرده ایه ، برو اونجا تا من خیالم راحت بشه کسی آماره اینجارو نزده و بیام پیشت جیگر…
    همینجا ؟
    آره جیگر ، همینجا می خوام بهت حال بدم …
    همین کارو کردم و یک دقیقه بعد توی اتاق بودم ، تعجب می کردم چطور وقتی برای پرو شلوار تو اتاق پرو بودم این اتاق رو ندیدم ، یه اتاق کوچیک با یه کمد خیلی کوچیک و یه تشک که کفش پهن شده بود ،نشستم گوشه اتاق، من واقعن این تو چیکار می کنم ؟ تو این فکر بودم که پرده کنار رفت و دامون اومد تو …
    نترس سارا جونم ! همه چیز حله!
    نکنه یه وقت کسی بیاد تو مغازه ، اینجا که امنیت نداره …
    اصلن نترس ، اولن که الان سر ظهره و کرکره پایین باشه کسی مشکوک نمی شه ، بعدم به مغازه بقلی گفتم ، هوامونو دارن ، بعدشم من ۵-۶ دقیقه کشیک دادم ، همه چیز عادیه ، همسایه هام همه بچه باحالن
    یه لحظه حالم از خودم بهم خورد ، سقوط به این سرعت مگه می شه ؟ یعنی من جنده ام که به همسایه اش گفته بپا تا من ترتیب اینو می دم ؟ حالا مگه فرقیم داره؟ الان اومدم اینجا که با این بخوابم … پس لایقه همه جور …
    نشست کنارم ، دستشو گذاشت روی پام و آروم شروع کرد به نوازش
    خانمی مانتو ، روسریتو در آر دیگه …
    بلند شدم که مانتو روسرویمو در آرم ، مانتو رو که در آوردم احساس کردم از پشت چسبید بهم و شروع کرد بازبونش گردنمو لیسیدن ، همزمان دستش رو گذاشت روی باسنم ، خیلی غیر ارادی و ناگهانی از جام پریدم و رفتم اونور اتاق ، یه جورحس دفاعی زنانه ، عصبانی شد :
    ببین جنده خانم !من مسخره تو نیستم این همه ریسک کنم و تو مثل دختر ۱۵ ساله آفتاب مهتاب ندیده با من رفتار کنی ، اینجا محل کارمه ، اومدی عین آدم بدی و بری ، پس یه کاری نکن جوری جرت بدم که نتونی راه بری بعدش…
    آخه من تا حالا… با کس دیگه ای …
    خفه شو ادای آدم حسابیارو در نیار ، بودی یا نبودی به من ربطی نداره ، الان اینجایی و باید به این حال بدی ، میل خودته عین آدم یا مثل حیوون ، خودت انتخاب کن !
    مثل یه گوسفند مطیع برگشتم سر جام ، بااینکه حرفش خشن بود اما راست می گفت ، خودم اومده بودم ، پس اینبار بدون هیچ مقاومتی جلوش وایسادم . می دونستم این اداها مال قبل اینه که بیام اینجا ، حالا که اینجام ، خوب یا بد ، باید خودمو بسپارم به دستش
    باریکلا دختر خوب…
    فقط آروم باش لطفن
    من کارمو بلدم نگران نباش
    و اینم راست می گفت ، اینبار با برخورد لبش به گردنم ، تمام بار روحی این چند ساعته آزاد شد ، ناخودآگاه چشمامو بستم و آه کشیدم …
    جوووووون ، تازه هنو اینو ندیدی سارا جون ، آهه اصلی مونده
    صورتمو آورد بالا ، شروع کرد لبای قفل شده ام رو بوسیدن ، همزمان دستش از رو لباس سینه هام رو فشار داد. زبونش رو فرستاد توی دهنم ، منم شروع به همکاری کردم ، همه چیز از ذهنم رفت ، دلم سکس می خواست و سکس اونجا بود ، لبام رو می مکید و سینه هام رو فشار می داد ، دستش از روی لباسم لغزید و از زیرش رفت بالا رسید به سوتینم ، چنان فشاری داد سینمو که ناله کردم
    آروم …
    این بیشتر حشریش کرد . سریع منو نشوند روی زمین ، با یه حرکت تاپمو در آورد ، مشغول در آوردن لباسهای خودش شد ، سینه کم مویی داشت اما هیکلش ورزیده بود ، نمی دونم چی توی نگاهم بود که گفت
    کیرم بهت می دم سارا جون ، صبر داشته باش…
    دستشو برد پشتم و قلاب سوتینم رو باز کرد ، نوک سینه های نه چندان بزرگم بدجوری برجسته شده بود
    جووون ، تو متاهلی انقدر سینه هات لیموئیه؟
    و همونطور لبامو بوسید و با زبونش یه خط از روی گردنم کشید تا خط سینه هام ، بدون اراده دراز کشیدم ، اونقدر خیسس بودم که خیسی ام از شرتم داشت به شلوارم سرایت می کرد، دیگه ذره ای مقاومت تو وجودم نبود یا ذره ای عذاب وجدان . هرچی بود لذت بود و لذت … لذت گناه
    سینه هامو خورد و مکید و با دستی که آزاد بود دگمه های شلوارم رو باز کرد ، شلوارم رو کشید پایین ، شرت نخیه سفیدم خیس خیس بود
    وای دختر ! تو چرا مثل دختر ۱۵ ساله ای ؟ چرا انقدر خیسی؟… کیر می خوای؟…خوب پس چرا ناز می کنی؟
    شرتمو زد کنار و افتاد به جونم ، کارشرو خوب بلد بود ، می مکید و می لیسید و انگشت می کرد و از بالا به پایین زبون می زد ، همزمان انگشتشو تند تند می کرد توش و من از اینکه دیشب خودمو تمیز نکرده بودم خجالت می کشیدم . اما خجالت از کی ؟ خفه شو ثمین /سارا … خفه شو
    من از لذت فقط به خودم می پیچیدم و ناله می کردم . کم کم به حرف زدن افتادم ، خجالتم ریخته بود
    بخورش ، تند تند بخور ، بیا بالاتر …آخ …
    احساس کردم دارم ارضا میشم ، نمی دونم اون کارشو خیلی خوب بلد بود یا من خیلی حشری بودم ، ترسید ، ازم پرسید که ارضا شدم ، با حرکت سر تایید کردم ، اما بهش فهموندم که این ارضای اصلی نیست و من هنوز می خوام .شرتم رو در آورد . بلند شد جلوم وایساد ، می دونستم منظورش از این حرکت چیه ، کمربندو شلوارشو باز کردم و از رو شرت شروع کردم به نوازش کیرش ، این دیگه کیه ؟ بعد از این همه مدت هنوز کاملن راست نشده بود ، درش آوردم ، و آروم کردم توی دهنم ، شروع کردم به مکیدن ، می دونستم که منم کارمو خوب بلدم ، با ریتم تند و تندتر شروع کردم به خوردن ، همزمان با خودم هم بازی می کردم ، فهمید که هنوزم آماده ام ، خوابید روی زمین ،و ازم خواست بچرخم و همزمان هر دوی برای هم بخوریم ، هیچوقت تو زندگیم همچین لذتی رو تجربه نکرده بودم ، نمی دونم با هام چیکار می کرد ، فقط می دونم نزدیک بود از شدت لذت چند بار گازش بگیرم در حال مکیدن . کیرش بزرگ بود و کلفت ، چقدر؟ نمی دونم ، اما می دونم که بزرگ بود.
    بلندم کرد، یه کاندوم از کشو در آورد ، ازم خواست که با دهنم بکشم روی کیرش ، این کارو که کردم ، منو خوابوند روی زمین به پشت ، چند باری با کیرش ضربه زد بهم ، و اروم آروم کردش تو ، واااااااای ، تجربه لذت و درد با هم ، نفسم بند اومده بود ، بعد از ۶ هفته سکس نداشتن ، تنگ شده بودم ، اما اونهمه خیسی کمک کرد که درد قابل تحمل بشه ، انقدر آه و ناله کردم که دستشو گذاشت روی دهنم
    سسسسس، دوس داری خانوم کوچولو؟ کیرمو دوس داری؟ …
    اوهوم …
    گفتم یه جوری می کنمت که تا حالا ندادی … مگه نه؟
    آره …
    منو چرخوند ، خوابوند روی زمین ، رو به زمین و پشتم به اون بود ، دوباره شروع کرد ، این بار به سرعت ، از پشت هیکلش رو انداخت روم و سینه هام رو چنگ زد ، همزمان با اون خودمم با کلیتوریسم بازی میکردم و ناله می کردم ، وقتی کیرش می رفت تو ، واقعن نفسم بند می اومد ، یک دفه سرمو برگردوند و گفت
    وقتی می کنمت منو نگاه کن و بگو دامون منو جر بده ، منو بگا… حرف بزن … ساکت نباش
    بکن منو دامون ، بکن ، تندتر … آخ …کیرتو می خوام … دامون
    ضرباتش تند تر و سنگینتر ، فهمیدم داره میاد از یه چیزی می ترسیدم که تو همون وضعیت گفت
    بریزم تو دهنت ؟
    نه دوست ندارم
    گه خوردی دوس نداری
    به سرعت منو چرخوند، قبل اینکه بتونم فرصت کنم عکس العملی نشون بدم ، نشست روی سینه ام ، کاندومو در آورد ، کیر بزرگشو کرد توی دهنم ، خواستم مقاومت کنم که با یه چک توی گوشم سریع بهم فهموند که حدم کجاست ، کیرشو کرد تو دهنم بهم گفت
    بخورش جنده خانم ، وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
    ناچاربا اکراه شروع کردم به مکیدن ، اما شروع کرد توی دهنم به عقب و جلو کردن ، بعد از چند بار عقب و جلو داشتم به حالت تهوع می افتادم و شروع کردم به دست وپا زدن ، فهمید و از روم پاشد و وایساد جلوم ، بلند شدم و کیرشو کردم تو دهنمو همزمان براش شروع کردم به بازی تا آبش بیاد ،سرعت حرکتامو بیشتر و بیشتر کردم و از فریادش متوجه شدم داره میاد ، و اومد ، توی دهنم ، چشامو بسته بودم و تمام عضلاتم و سفت کرده بودم که بالا نیارم … مجبور شدم با اکراه همه آبشو غورت بدم کاری که هیچوقت نکرده بودم … همزمان ، به شدت بدنم تکون خورد و برای بار سوم ارضا شدم …

لباسامو که می پوشیدم ، سعی می کردم به هیچ چیز فکر نکنم. مطلقن هیچ چیز ، دامون رفته بود که در مغازرو باز کنه ، منم لباس پوشیده بودم و نشسته بودم گوشه اتاق با یه بدن کوفته . ارضا شده و یه ذهن آشفته ، یدفه دامون اومد تو و گفت
سارا جون ! ببخش من چیزی ندارم بدم بخوری یکم مزه دهنت عوض شه ، هر وقت خواستی بیا برو … امن امنه .
اینو گفت و بدون اینکه تو صورتم نگاه کنه رفت بیرون ، کیفمو برداشتم ، اروم از اتاق اومدم بیرون ، رفتم خودمو مشغول کردم با لباسا که بهم بگه کی برم بیرون ، علامت داد، سرمو انداختم پایین و از در مغازه اومدم بیرون …
با خودم فکر می کردم الان و بعد ازبیرون اومدن از اون اتاق من ثمین رو جا گذاشتم و سارا اومدم بیرون ؟ من یه زنم که سکس می خواست و به حقش رسید یا یه جنده بی لیاقت ؟ اونکه صبح ازخونه در اومد قطعن ثمین بود اما اینکه داره برمی گرده چی؟ ثمین یا سارا؟
سارا خانم … سارا خانم
برگشتم به سمت صدا ، دامون بود ، در حالیکه نفس نفس می زد .
سارا خانم … خریداتونو جا گذاشتین
بسته شلوار و کیف رو به سمت من دراز کرد. با تردید بسته رو ازش گرفتم و بدون هیچ حرفی خواستم برگردم که براهم ادامه بدم اما …
سارا… این رفیق من … حمید ، که مواظب بود کسی نیاد … می گه تا ۱ میلیون میده اگه شما …
بقیه حرفشو نشنیدم ، چون نگاهم روی حلقه توی دست چپش ثابت مونده بود . ثمین یا سارا ؟

نوشته: ثمین


👍 0
👎 0
55916 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

436153
2014-09-15 15:44:09 +0430 +0430

اخه کیرم تو حلقت بالاخره اسمت سارا بود یا ثمین ؟ عجب اسم های تخمی هم داری

0 ❤️

436154
2014-09-15 17:20:30 +0430 +0430

بد نبود
ولی شاشیدم تو هیکل کسی که سکس خشن میکنه
بابا کونیا مگه حیوون میخواین بکنین
شمام وقتی دیدی پسره لاشیه میزدی بیرون بش نمیدادی
بهر حال اینطور آدمارو باید یه چیز کرد تو سوراخشون تا بفهمن دنیا دست کیه
دیوووووووووووووووووووووووووث(با اون پسره بودم)

0 ❤️

436155
2014-09-15 18:08:15 +0430 +0430
NA

دوستان خنگ، برین قسمت اولشو بخونین تا بفهمین اسمش سارا بود یا ثمین!

0 ❤️

436156
2014-09-15 18:49:56 +0430 +0430
NA

با راست و دروغش کاری ندارم خیلی قشنگ بود درضمن نویسندگیتم عالیه بووووووس

0 ❤️

436157
2014-09-15 21:13:31 +0430 +0430
NA

یعنی هنوز تو کفم داداش گلم جمشید یه داستان خوند نگفت جقی

0 ❤️

436158
2014-09-16 01:50:46 +0430 +0430
NA

ن خوب بود مرسی

0 ❤️

436159
2014-09-16 02:35:39 +0430 +0430
NA

چی بگم وا… نمیدونم داستانت واقعی بود ، از یک طرفلذت داستانت از یک طرف ناراحتی واسه گناهت ، اخه تو که میخواستی حال کنی چرا اینطوری اونم با یه آدم لاشی مثل دامون ؟؟؟؟؟!!! اینجور آدمها روحیتو خراب میکنن ، لا اقل با یکی دوست میشدی یه دوست پایه و سکس میکردی نه اینطوری با یه آدم لاشی !!! خب معلومه اونطوری که تو رفتار کردی هرکی باشه فکر میکنه جنده هستی ، روحیتم خراب میشه

0 ❤️

436160
2014-09-16 03:36:27 +0430 +0430
NA

از نظر داستان نویسی و فن بیان داستان بسیار خوبی بود .
ولی موضوع داستان ناراحت کننده بود ، اینکه این فقط یه داستانه و زاده تخیلات قوی نویسنده کمی آرومم میکنه ولی اینکه خانمی که به این زیبایی مینویسه بخواد به چنین سوژه ای برای داستانش فک کنه اصلا خوشحال کننده نیس .
خسته نباشی ثمین جان (:

0 ❤️

436161
2014-09-16 08:26:44 +0430 +0430

به نظرم من طرز نگارشش عالی بودجدای اینکه بعضی جاها زیاده روی کرده بودبهر حال ممنون

0 ❤️

436162
2014-09-16 08:53:09 +0430 +0430

لااقل پشماتو میزدی ابرومون رو بردی

0 ❤️

436163
2014-09-16 09:30:02 +0430 +0430

یه واقعیتی رو باید بگم . هرچی خانم تا حالا نظر داده کس شعر گفته به خدا . ولی ما مرد ها وقتی نظر میدیم یه جوری نظر میدیم که هم خودمون میخندیم هم بقیه بهمون میخندن :)) . مثلا همین بالایی

0 ❤️

436165
2014-09-23 10:07:14 +0330 +0330
NA

هارد كور - گي - گروپ فاك- سكس با حيوون- - گنگ بنگ اف ام اف - ام اف ام - ضربدري موازي مورب خط متقاطع خط مستقيم نيم خط پاره خط پاره آجر كير خر كير اسب با همش مخالفم
اه انسان باشيد يه كم

0 ❤️

436167
2014-09-26 04:05:10 +0330 +0330

خوب بود و قشنگ حس یه سکس در ذهن آدم تجسم میکرد

0 ❤️

436168
2014-09-27 21:53:29 +0330 +0330
NA

شوهرم به من گفت تو…حله فردا میرم جنده میشم
شوهرم امروز پول کم داد میرم به بقال میدم.
تازه فکر بد هم نکنید جنده نیست که
جنده منم
جنده اونیه که به شوهرش میده نه اینکه میره بیرون میده
ولی تخیلت خوب بود
مثلا کنار پروو پرده بود که به اتاق باز میشد
یا بعد سکس بهت لباس داد.خخخخ جالبه

0 ❤️

436170
2014-09-30 08:43:20 +0330 +0330

منم با نظر بعضی از دوستان موافقم که چرا موضوعی انتخاب نکردی که آدم کشش به خوندنش داشته باشه نه اینکه به گونه ای با داستان ارتباط برقرار کنیم که حتی از خوندن خط بعدی خجالت زده باشیم.قلم خوبی داری.یه جا تو قسمت اول میگی کارت را در جیبم لمس کردم. این فوق العاده بود.این یعنی به توصیف صحنه واردی.پس تو موضوع باید بیشتر دست ببری طوریکه خواننده هم ذات پنداری کنه نه که از قهرمان داستان حتی اگه مفلوک و شکست خوردس، دوری کنه.باز هم بنویس.دوست دارم نوشته جدید ازت بخونم.اما یادت باشه ما اینجا برای دلمون نمی نویسیم.برای بقیه مینویسیم که بخونن.پس باید طوری باشه که همراه داستان بشن.

0 ❤️

436171
2014-10-12 14:03:38 +0330 +0330
NA

تا قسمتی ابری کس و شعر بود اخه تو اطاق پرو میشه اینهمه عملیات انجام داد 1 متر در 2 متر
ذهنه تخمی تخیلی داری

0 ❤️

436172
2015-07-13 18:56:47 +0430 +0430

خوب و به اندازه,هم تلخی خیانتو نشون دادی و هم نیاز طبیعی خانومها به سکس رو.آقایون هم میفهمن نباید طرفشونو بیستر از یه روز بی سکس بزارن biggrin ,شوخی میکنم,منظورم یه ثانیه بود lol …مرسی

0 ❤️