لز نازنین و الناز

1400/10/05

سلام به همه من نازنین هستم همونی که داستان فوت فتیشم با الناز و تعریف کرده بودم نازنین و الناز. خب داستان از یه هفته بعد فوت فتیش منو الناز اتفاق افتاد. بعد اون روز یه هفته بعد تولده من بود و قرار شد که یه جشن کوچیک بگیرم و فقط الناز و دعوت کنم. اون روز تولد جشن گرفتیم و الناز تا شب موندو به اصرار من و مادرم برای شام هم موند بعد شام خداحافظی کرد و رفت خونشون. ما صبح که میخواستیم بریم مدرسه تو راه که باهم صحبت میکردیم الناز به من گفت اون لباسی که برات خریدم اولین کادوت بود و دومی رو امروز غروب بهت میدم. اما بهم گفت که کادوش خیلی محرمانست و باید وقتی تنها شدیم بهم نشون میدادش اتفاقا از قضا اون روز مادرم اینا صبحش با بابام میخواستن برن خونه خواهر بزرگم که ازدواج کرده بهش سر بزنن. و شبم میخواستن برگردن من چون قرار بود فردا برم مدرسه نمی تونستم برم چون میخواستن شب دیر برگردن. من زنگ آخر سرکلاس به الناز گفتم بیا بعد مدرسه بریم خونه ما به مامانتم از خونه ما زنگ بزن بهش بگو که خونه مایی. اونم قبول کرد بهم گفت کادوت تو کیفمه جاساز کردم. هیچی زنگ آخر مدرسه خورد و منو الناز هم یه راست رفتیم خونه ما بعد که رسیدیم الناز تلفن خونه مارو برداشت و به مامانش زنگ زدو گفت که خونه ماعه مامانش برگشت گفت بده تلفن و میخوام با مادر نازنین صحبت کنم که الناز برگشت گفت نیستش رفته بیرون یه کاری داشت گفت که زود برمیگرده که مادرش گفت باشه عیب نداره اگه امد سلام منو بهش برسون. منو الناز همونطور با لباس مدرسه نشستیم (چون خسته بودیم حال نداشتیم فعلن لباسمونو عوض کنیم). به الناز گفتم خب کادوت چیه که میخواستی هروقت تنها بودیم بهم بدی اونم گفت الان بهت میدم. زیپه کیفشو باز کرد یه جعبه کوچیک دراورد که کادو پیچ شده بود. بعد کیفشو گذاشت کنار گفت بازش کن منم باز کردم دیدم که الناز یه کیر مصنوعی خریده اول یکم جاخوردم گفتم الناز این چیه خریدی کادوی بهتر از این نبود. اونم خندید گفت خوبه که دیلدو کمریه دیگه بعد منم با خنده گفتم اع پس بیا اول رو تو امتحان کنم. بعد جفتمون خندیدیم منم جعبشو پاره کردم بعد از رو شلوار دیلدو رو پوشیدم بندشو سفت کردم. بعد الناز دیلدو رو گرفت دستش گفت وای چه بزرگه گفتم الناز قرار الان با این یه حالی بهت بدم که هیچ وقت یادت نره. اونم برگشت گفت پس بیا جرم بده بعد جفتمون خندیدیم من اول سر دیلدو رو کردم تو دهن الناز. الناز اول شروع کرده بود به میک زدن سره دیلدو بعد چند دیقه دیلدو رو تا نصفه کرد تو دهنش هی عقب جلو میکرد وقتی الناز دیلدو رو لیس میزد انگار واقعن من کیر داشتمو الناز داشت لیسش میزد خیلی حشری شده بودم. بعد الناز شروع کرد به عمقی لیس زدن دیلدو تا ته میکرد تو حلقش هی تند تند لیس میزدو و اوغ میزد. نزدیک 5 دیقه دیلدو رو لیس زد تموم صورتشو دیلدو خیس خیش شده بود. بعد بهش گفتم الناز به کمر بخواب اونم خوابید بعد شلوارشو در اوردم بعد دیلدو رو یواش یواش میمالیدم به کصش بعد سره دیلدو رو کردم تو کصه الناز الناز هی یواش آه و ناله میکرد. من بخاطر اینکه نمیخواستم پرده النازو بزنم از تو کصش دراوردم گفتم الناز طاقت داری بهش گفتم حالا برگرد ایندفعه به شکم بخواب اونم برگشت و خوابید بعد قمبل کرد. منم یه ذره کرم مالیدم که دیلدو لیز بشه بعد الناز گفت نازنین یه وقت بی هوا نکنی تو کونم. منم گفتم نه خیالت راحت اول که میخواستم بکنم تو کونش نمی رفت خیلی تنگ بود هرکاری میکردم نمیرفت تو کونش بعد با کلی زور سرشو کردم تو کونش الناز یدفعه گفت آیی کونم پاره شد درش بیار منم گفتم فعلن سرش توعه. بعد منم نامردی نکردم تا نصفه کردم تو کونش دیدم یدفعه الناز یه جیغ کشید سریع دهنشو گرفتم افتادم روش حسابی تند تند تو کونش کردم انقدر تلمبه زدم تو کونش تا ارضا شد. منم از روش بلند شدم دیلدو رو وقتی کشیدم بیرون الناز گفت ای کونم پاره شدم بعدش الناز گفت مگه نگفتی تا ته نمی کنی تو کونم منم گفتم حیفم امد یه همچین سوراخ تنگی رو نکنم بعد دیلدو رو از کمرم باز کردم. دیدم آب کون الناز ریخته رو تمام دیلدو منم همشو لیس زدم و خوردم. بعدش من شروع کردم به دراوردن مغنعه و شلوار و پیرهنم جورابمم دراوردم النازم شروع کرد به دراوردن مغنه و پیرهنش (شلوارشو از قبل دراورده بودش). بعد منو الناز به حالت قیچی درامدیم و کصامونو به هم نزدیک کردیم و بعد شروع کردیم به مالیدن به هم بعد تو همون حالت من یکی از پاهای الناز و که تو جوراب بود و گرفتم (جورابش هنوز پاش بود جورابشو در نیورده بودش). یه پاپوش مشکی پاش بود همون پاشو با جورابش کردم دهنم همینطوری هم پاشو لیس میزدم هم کصامونو به هم میمالیدیم الناز از شدت اینکه حشری شده بود چشماشو بسته بود. بعد 5 دیقه که کصمونو به هم مالیدیم جفتمون ارضا شدیم آبه جفتمون امد ریخت رو بدنمون جفتمون بدنمون خیس شده بود. بعد من به کمر خوابیدم الناز هم امد افتاد رو من بعد شروع کردیم به لب گرفتن از هم بعد 2 یا 3 دیقه لب گرفتن از رو هم پاشیدیم رفتیم اتاق خواب من لباس راحتیم رو پوشیدم یه لباس هم به الناز دادم بعد الناز تا ناهار پیش من موند و ناهارو گرم کردم و باهم خوردیم مادر الناز زنگ زد که گفت بیاد خونه چون میخواستن برین جایی الناز لباس های منو دراورد و لباسای مدرسشو پوشیدو موقع رفتن تا دم در بدرقش کردم بعد اینکه خم شده بود بند کفشاشو ببنده بلند شد قبل رفتن یه لب از من گرفت و بعد بهم گفت که خیلی دوست دارم عشقم منم بهش گفتم منم دوست دارم عشقم بعد از پله ها رفت پایین و درو بست و خداحافظی کردیم. این بود از داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه منو الناز باهم ماجرا های دیگه ای هم داشتیم که اگه دوست داشتین اونارم براتون مینویسم.

نوشته: نازنین


👍 14
👎 6
41201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849800
2021-12-26 00:34:21 +0330 +0330

با اینکه لز نیستم ولی به احساست احترام میگذارم 🌷

0 ❤️

849805
2021-12-26 00:41:35 +0330 +0330

منم مشابه شما برام اتفاق افتاد

0 ❤️

849831
2021-12-26 01:55:13 +0330 +0330

آب کووووون النااااز!!!؟

1 ❤️

849841
2021-12-26 02:48:24 +0330 +0330

وااای خیس شد کصم💦💦💦

1 ❤️

849862
2021-12-26 06:26:09 +0330 +0330

اول اینکه آب کون دوم اینکه دختر دوم دبیرستان از کجا اونهمه پول دیلدو آورده اونم کمری مثلا 500 600 تومن گرفته از خونواده اش اونا نپرسیدن با این پول چه کادویی خریدی خلاصه اش میکنم بچه بیا پایین کص نگو سرمون درد گرفت

0 ❤️

849864
2021-12-26 07:25:19 +0330 +0330

سلام قشنگ بقیه اش بگو ممنون میشم

0 ❤️

849900
2021-12-26 16:29:26 +0330 +0330

از مدرسه که اومده خونه بعد 8 ساعت نرفته کونشو تمیز کنه؟ اینجوری کل دیلدو گوهی میشه

1 ❤️

849908
2021-12-26 19:09:49 +0330 +0330

خیلی کیری ملجوق

0 ❤️

850084
2021-12-27 20:31:29 +0330 +0330

خيلي قشنگ بود عشقم 💖💖💦

0 ❤️

850587
2021-12-30 09:22:56 +0330 +0330

سلام قشنگ بازم بذار

0 ❤️