لیلا زن همکارم

1402/06/21

سلام. من یه همکار دارم به اسم سعید و اسم زنش لیلا هست. چند سال از ازدواجشان گذشته ولی من زنشو ندیده بودم. تا اینکه چندروز مونده به عید رفته بودیم استخر بطور اتفاقی گوشیشو گرفتم عکس دونفره خودشو خانومش رو صفحه گوشی بود. از همون لحظه رفتم تو فکر زنش. واقعا عروسک بود. خب اون شب با بهونه های مختلف گوشیشو گرفتم تا اینکه دوتا عکس از خانومش فرستادم برا خودم. بعد بهم گفت یک روز بعد عید بیاد ببرمون یه جای تفریحی تو برگرد 3روز بعدبیا دنبالمون چون خودش ماشین نداشت. منم ک از خدام بود فوری قبول کردم. دو روز بعد عید شدو ساعت 9 صبح رفیقم زنگ زدم گفت بیا. منم آماده شدم و رفتم. رسیدم در خونه رفیقم بیرون بود یکم منتظر شدم تا عروسک بیاد از لای در یه لحظه دیدمش وای که چ تیپی و استایلی. خلاصه اومد سوارشدن سلامی باهام کرد و شروع کرد ب شوخی کردن بحث کردن با من. من که تو ابرا بودم. خلاصه رسیدیم مقصد پیاده که شد تازه توجه کردم ب پشتش باسنش طاقچه ای بود ک تا حالا مثلشو ندیده بودم مانتوشم تا رو باسنش بود. من برگشتم. 3 روز بعد رفتم آوردمشون. گذشت تا حدود 2ماه بعد شب یکی پیام دا دولی معرفی نکرد. دوباره تماس و بازم حرف نزد. خودم زنگ زدم حرف زد ی خانوم بود شروع ب شوخی کرد فهمیدم خودشه عشقم لیلا بود. میدونستم اون شب شوهرش سرکاره پیش خودم گفتم امشب کوس لیلا رو افتادم. ولی بعد کلی حرف زدن زبونش کشیدم خیلی جلوتر ک من اونو ببینم اون منو دیده وعاشقم شده ازشوهرش شنیده بود یه دوست خانوم دارم. همش درباره اون حرف میزد. میگفت از سکس هاتون بگو. بعد گفت اگه میخوای باهات بمونم درخواست سکس نکن. گذشت تا پدر مادرم مسافرت بودن اونم یه شب گفت فردا صبح آماده میشم اگه خواستی بیا دنبالم بیام خونه پیشت. منم ازخداخواسته صبح رفتم خلاصه سوار شد اومدیم. همین ک رسیدیم خونه لباساشو درآورد بایه تاپ و ساپورت دراز کشید. گفت بیا تو بغلم. دراز کشیدم پیشش اول کمی حرف زدیم بعد دیدم دمرخوابی ک باسنو نشون من بده. گفت حالا یکم دراز بکش روم. خوابیدم روش وای از باسنش. چند دقیقه بعد گفت برو دستمال بیار حالی بهت بدم. گفتم نه بیخیال ولی اون اصرار میکرد. خلاصه دستمال آوردم دید خودش لباسشو درآورد گفت بیا جلو ولی نگام نکنی. منم رفتم روش ولی نگاش نمی کردم تا اینکه خودش کیرموگرفت آروم سرشوگذاشت درکوسش به حدی تنگ بود که بزور رفت داخل. خلاصه چند دقیقه تلمبه زدم گ بلندشو ساک بزنم واست. آخ ک چطور می خورد کیرمو. از ساک زدنش فهمیدم واقعا دوستم داره. چشمم ب کوس وکونش بود تااینکه بلندشدم کیرمو گذاشتم تو کوسش هرچی میزدم ارضانمیشدم. کمرم سفت بود. خودش گفت میخوای از پشت بهت بدم الکی گفتم نه دوباره گفت بزارش پشت تا ارضا شی. منم قبول کردم. باشوق رفتم اول یکم سوراخشو کرم زدم. بعد یه تف انداختم رو سوراخش گذاشتم درش یواش یواش رفت داخل گفت درد داره. باسن تپلش مثل ژله میلرزید تلمبه زدم تا ارضا شدم ریختمش داخل سوراخ باسنش. فرداش خانوادم برگشتن. گفتمش حیف شد کاش هنوز خونه خالی بود میومدی. فرداش خودش گفت بیا دنبالم بریم. رفتم دنبالش گفتم ما که جا نداریم گفت جا هست با دوستش هماهنگ کرده بود خونشو خالی کرده بود برامون. رفتیم اونجا سوپرایزم کرد. ی لباس گیپور سکسی پوشیده بود. از انگشتای پا تا کف سر تما بدنش رو لیس زدم. اون روزم حسابی از جلو و عقب کردمش هی میگفت فدای اون کمرت بشم دردت بجون سعید.
درسته این داستان از تخیلات من بود ولی در واقعیت هیچ وقت اگر هم طرف آمد سراغت تو در حق رفیقت نامردی نکن. پیشاپیش هرکی فحش داد کیرم دهنش

نوشته: Mt


👍 7
👎 30
47201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

947056
2023-09-13 00:19:08 +0330 +0330

فقط کس شعر تنها باری که کوس از نزدیک لمس کردی توی صفحه گوشیت بوده

2 ❤️

947057
2023-09-13 00:28:13 +0330 +0330

من متوجه نشدم ،معمولا دخترا خودشونو چس میکنن اینجور وقتا .نکنه رفیقت میخواست کونت بزاره که گفتی نمیخوام؟

0 ❤️

947059
2023-09-13 00:35:23 +0330 +0330

راستو دروغش به کنار یکم وقت بزار درست بنویس سرو تهش درست بشه سگ دنبالت کرده حول حولکی آب بستی به داستان

0 ❤️

947069
2023-09-13 01:01:37 +0330 +0330

مادر ج، داری داستان زندگیتو مینویسی؟

1 ❤️

947074
2023-09-13 01:18:25 +0330 +0330

به قطع یقین سعید ننننتو گاییده که این توهمات رو تفت دادی

1 ❤️

947117
2023-09-13 05:50:49 +0330 +0330

اینجا دیگه به درد نمیخوره، با یه مشت کوس خل فانتزی باز همش سرکار داریم… !!! یادش بخیر قذیما چقدر شهوانی خستگی های روزمره زنذگی رو از تنمون در میکرد… 💔

2 ❤️

947200
2023-09-13 15:00:03 +0330 +0330

زنه رو با چادر چاقشو دیدی اوف چه کوصی بعد رو ابرا بودی اونم از تو. خوشش امد بهت زنگ زد بعد یهو رفتین سروقت سکس
چی میزنی اینقدر شنگولی

0 ❤️

947220
2023-09-13 16:56:32 +0330 +0330

بت گفت که اگه میخوای باهات باشم ازسکس حرف نزن.یهونی خونوادت رفتن سفر اونم کصش حسگر داشت.همینطور کیرخری گفت بیا دنبالم بکنم.تو هنوز نه کس زن جوون دیدی نه کونش رو

0 ❤️

947327
2023-09-14 04:54:20 +0330 +0330

خونه ایی ماشینی چیزی بنامت نکرد بخاطر اینکه کردیش؟بنظرم ازت سواستفاده کرده و مفتتو برده.حیفی ت واقعا با اینهمه استعداد و خلاقیت و نبوغت.حتی تو تخیلات هم نمیشه اینجوری یه جنده پولی رو بکنی چه برسه زن شوهردار که شوهرش هم رفیقته و همکارت.تخیلاتم حد و مرزی داره جقی جان.ازاین ببعد با صابون لوکس بزن شاید داستانات لوکس تر شد،گرچه پیشنهادمیکنم هرگز دیگه سمت این سایت هم نیاااااا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها