مترو طرشت

1395/07/16

یه روز پنج شنبه از دانشگاه داشتم بر میگشتم خوابگاه حوالی ساعت یک بود اومدم توی ایستگاه مترو …، از قضا خیلی هوس کس کرده بودم، اما نمیخواستم خداییش باز پول بدم واسه جنده که هر کون نشوری از راه میرسه میزنه توش. میخواستم یکی باشه که تر و تمیز باشه و حال کنم باهاش و حداقل پول ندم. طبق معمول در حال رصد کردن اطراف بودم که متوجه خانمی شدم که یه ده متر اونورتر نشسته بود. یه چند باری نگاش کردم اونم متوجه شد و یکی دوبار به هم نگاه کردیم. قطار که رسید اون یکم به سمت من اومد و من هم از همون دری که اون رفت تو وارد شدم. کنار در ایستاده بود و روی زمینو نگاه میکرد و یه گاهی هم گوشیشو چک میکرد. حدود 30 سالش بود و مانتوش معمولی بود. شک داشتم برم تو کارش یا نه! خدایی توی مترو اگه صدای یه زن بلند بشه اونم تو قسمت مردا کون آدمو پاره میکنن.دو سه تا ایستگاه که رد شد یه چند تا مرد دیگه اومدن تو. منم رفتم نزدیک زنه ایستادمو بهش زل زدم. چندتا مردی که بهم نزدیک تر بودن شاید متوجه شده بودن. من اصولا آدم کس خلی نیستم ولی حشر گاییده بود دیگه. دستمو انداختم به میله کناری جایی که زنه تکیه داده بود. این کارم خداییش خیلی ضایع بود. دور و برم رو که نگاه کردم خیلی از مردا و زنا نگاه میکردن. و توی این مدت این زنه که منظور نظر ما بود فقط زیرچشمی حواسش بهم بود. با نوک انگشتم زدم بهش. توجهی نکرد ولی وقتی دوباره زدم برگشت توی صورتم نگاه کرد. خایه کردم یه لحظه. یه لبخند زدم زنه هم یکم خندید. سرمو تکون دادم گفتم آره؟! زنه هم گفت چی آره؟ خم شدم در گوشش گفتم میخوامت! گفتش یعنی چی میخوای منو؟با یه نگاه منو خواستی؟ گفتم چه کنیم دیگه. گفتم وقت داری؟ گفت چی. گفتم یه ساعت وقت داری. گفت واسه چی؟گفتم بدجور میخوامت. یه نگاه کرد پایین به کیربرآمده من توی شلوار و خندید. گفت من دارم میرم شهرستان. دیگه از ایستگاهی که من میخواستم پیاده بشم کلی رد شده بودیم. تا رسیدیم ایستگاه امام خمینی. گفت میای؟ گفتم آره. موقع پیاده شدن تمام جرأتمو جمع کردمو یه لحظه دستمو گذاشتم روی کونش و یکم فشار دادم. توی ایستگاه بهم گفت برو خونت بگیر بخواب. چی میخوای از من وسط ظهری؟ گفتم دیوونم کردی. گفت چی من دیوونت کرده؟گفتم باسنت. خندید گفت آخه من که مانتوم گشاده اگه اون مانتو تنگمو میپوشیدم لابد …گفتم لابد چی؟جواب نداد. گفت من گشنمه. گفتم کجا میخوای بری؟ گفت دارم میرم قم. تا ساعت 6 باید برسم. گفتم بیا یه ساعت کارمونو بکنیم ناهارهم بخوریم بعد برو. گفت نمیتونم اگه زودتر دیده بودمت شاید میومدم. گفتم لااقل شمارتو بده. شمارشو گرفتم اسمش نوشین بود. موقعی که داشت واسم شمارشو توی گوشیم میزد یکم بهم چسبید من آروم از بغل سینشو گرفتم. بعدشم قطار اومدو سوارشد و رفت سمت ترمینال جنوب. بازم موقع سوار شذن با دستم زدم در کونش. واقعاً حماقت بود این حرکتم. توی ایستگاه امام خمینی اونم با این همه دوربین. یک شنبه هفته بعدش بهش پیام دادم که نوشین خانم اومدی تهران؟ با کلی اشاره که من کی ام بالاخره شناخت منو. گفتم کی میتونم ببینمت؟ گفت میخوای چیکار؟ گفتم میخوام باهات بخوابم. گفتش با من بودن خرج داره. گفتم ای کیرم توش که اینو که فکر میکردم آدمه هم جنده از آب دراومد. خلاصه با کیری برافراشته قبول کردیم که بریم خونش و بکنیمش. با خودم گفتم چونه میزنم بهش پول نمیدمو اینا. خونش طرشت بود. یه محله خوف پر از خلافکار. خلاصه رفتیم آدرسش نزدیک اتوبان فضل الله بود قشنگ همسایه اتوبان:) رفتیم در خونش بهش زنگ زدم درو باز کرد گفت بیا طبقه سوم واحد 2. رفتیم بالا لای در باز بود. دیدم یه بچه دو سه ساله داشت بازی میکرد با آجراش. رفتم تو گفتم نوشین. گفت بیا تو. رفتم داخل دیدم یه تخت اونجاس یه مردی اونجا دراز کشیده و یه سرم هم بهش وصله خوابیده بود. دیدم خودش اومد و باهام دست داد. خیلی به خودش رسیده بود و خوشگل شده بود. گفت بیا بریم توی اتاق. گفتم این کیه ؟ گفت شوهرمه. گفتم چشه؟گفت بیخیال. گفتم ناراحت نمیشه. گفت اصلا نمیفهمه بهش آرام بخش زدم.گفتم چشه؟ گفت ام اس داره. یعنی اونجا آب شدم رفتم توی زمین. خداییش ادعای غیرت و اینا ندارم. ولی هرچی تا اون موقع به دل خودم صابون زده بودم واسم زهر شد. کیرمم همونجا خوابید. یهو برگشتم، گفتم نوشین من نمیتونم. گفت بیا واسه من قیصر نشو. روزی دو سه نفر میان. بدونه اینکه بفهمه 100 تومنی که باهاش طی کرده بودم و وقتشو گرفته بودم گذاشتم یه گوشه و برگشتم. از در که اومدم بیرون خیلی بهم فشار اومد چون خیلی به سکس نیاز داشتم و تا دمش اومده بودم. بعد از اونم خیلی وقتا پشیمون شدم حتی که چرا نکردمش!! ولی باز فکر اون مرد مریض که اون گوشه افتاده بود و نوشین که حتما بخاطر شوهرش اینکارو میکرد یه جور واسم تسلی بود.

نوشته: سعید


👍 37
👎 10
83888 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

559571
2016-10-07 20:54:33 +0330 +0330
NA

کیرم تو کس خار کسایی که باعث فقر و بدبختی این ملت شدن، کس خار یکی یکیشون

2 ❤️

559573
2016-10-07 21:00:38 +0330 +0330

دمت گررررررم مردی به مولا ?

4 ❤️

559580
2016-10-07 21:18:22 +0330 +0330

دمت گرم مردونگی کردی و شورت فرردین رو پوشید هستن همچین افراد چهارتا مثل تو یا چهار آدم خیر باشه هیچ هرزه ای نمیمونه مطهری خوبی خوب گفته که اگه میخوای مملکت خراب نشه دستشویی (کاباره یا فاحشه خونه ها ) رو خراب نکنید هواسمون باشه به کجا میریم

1 ❤️

559584
2016-10-07 21:26:19 +0330 +0330

چقدر خوبه که هنوزم مرررد پیدا میشه:) ?

1 ❤️

559602
2016-10-07 21:59:10 +0330 +0330

بلاخره یه مردونگی توی این سایت دیدیم …

2 ❤️

559607
2016-10-07 22:18:10 +0330 +0330

دمت گرم. واقعا کار هر کسی نیست تو اون موقعیت تصمیم درست بگیره. ?

1 ❤️

559623
2016-10-07 23:32:44 +0330 +0330

بنظر من سکس با زن شوهردار ته ته نامردیه حتی از سکس با محارم هم بدتره
به راست و دروغ داستان کاری ندارم ولی کاش آدم تو هر کاری حتی سکس آداب دان باشه و مرام داشته باشه
دمت گرم

4 ❤️

559634
2016-10-08 00:06:04 +0330 +0330

حتی اگه داستان باشه و فقط از فکرت این چیزا گذشته باشه بسیار عالیه –همینکه فکرهای مسخره درونش نبود خوب بود –کاش مردهایی مثل تو تو جامعه زیاد بودند البته مرد قسمت اخرش منظورمه

1 ❤️

559636
2016-10-08 00:08:20 +0330 +0330

ye nazar dar morede zanam bedin.

0 ❤️

559642
2016-10-08 01:08:16 +0330 +0330
NA

درود به شرفت !
خیلی جیگر میخواد که تا دم سوراخ بری ولی توش نکنی و بجاش بری با یه جق خودتو تلیه کنی !
اما جای این داستان ها و خاطرات واقعن اینجا نیست و باید یه جایی ارسال بشه که جاش هست و به گوش مسئولین برسه !
چون در عنوانِ این بخش از سایت نوشته شده " داســتان سکسی " ، نه داستانِ عبرت آموز !
خیلی وقتا پشیمون شدم حتی که چرا نکردمش
این جمله و این احساس رو هم کاملن از مغزت پاک کن .
هیچوقت بخاطرِ مردونیگیت پشیمون نشو .

جدا از اینها کامنتی که خانوم parmis نوشتن جای بسی تامل داره :
ولی از خودت خاستی طریف کنیاااااااا
طریف ؟؟؟؟؟؟
لامصب هیچ رقمه به کلمه ی تعریف شباهت نداره !
تن حافظ و سعدی و بزرگانِ ادبیاتِ ایران توی گور لرزید با این کلمه !

0 ❤️

559645
2016-10-08 01:17:44 +0330 +0330

کاری به راستی یا دروغی داستان ندارم اما حداقل اینو میدونم که اینا تفکرات یه جقی نیست درود بر شرفت

1 ❤️

559656
2016-10-08 04:21:32 +0330 +0330

خاطره خوبی بود تنها مشکلش اینه که کسی آخرش فحش نداده یکم بخندیم

2 ❤️

559660
2016-10-08 06:38:42 +0330 +0330

آفرین به شرافتت - معلومه سر سفره پدر و مادر بزرگ شدی.
تونستی مالی کمکش کن. یا کسایی رو پیدا کن که کمک میکنن به این ادام .
اینجور آدما پناهی ندارن و تو سیاهی این شهر گم شدن.
دمت گرم

0 ❤️

559662
2016-10-08 07:00:20 +0330 +0330

خاک تو سرت… کسخل… باید میکردیش از کون هم میکردیش… تو نکردی نفر بعد از تو کرده

0 ❤️

559675
2016-10-08 10:04:06 +0330 +0330

اگه راست گفته باشی دمت گرم واقعا

0 ❤️

559678
2016-10-08 10:14:01 +0330 +0330

کوکا غیرتت رو بنازوم گل پسر عشقی تو

1 ❤️

559679
2016-10-08 10:16:15 +0330 +0330

دادا یه چی دیگه بگم و برم اونایی که اینجوری به شهوت قلبه میکنن و روی نفسشون پا میذارن اون بزرگوار بالا سری هدایای خاصی براشون مهیا کرده منتظر هدیه خاص الهی باش

0 ❤️

559681
2016-10-08 10:27:12 +0330 +0330
NA

اگه واقعیت باشه خیلی حال کردم باهاش

0 ❤️

559697
2016-10-08 12:43:22 +0330 +0330

داداش بیا جای نوشین منو بکن مرد
خخخخ

0 ❤️

559701
2016-10-08 13:02:24 +0330 +0330
NA

دمت گرم

0 ❤️

559703
2016-10-08 13:47:40 +0330 +0330
NA

سرکار خانم parmis
میدونم خالی میبندی و اشتباه تایپی نبوده !
اشتباه تایپی معمولن در کلماتی پیش میاد که روی کیبور به هم نزدیک هستند !
حرف ت و ط خیلی با هم فاصله دارن رو کیورد ! ? ?
البته عیب نداره
راحت باش !

0 ❤️

559705
2016-10-08 14:16:00 +0330 +0330
NA

ایول داداش ایول

0 ❤️

559719
2016-10-08 17:57:53 +0330 +0330

عوضی طبقه سه واحد دو. مخ معیوبتو پاریکال بگاد

0 ❤️

559753
2016-10-08 21:51:06 +0330 +0330

این جقولو من میشناسم مث سگ دروغ میگه اخرشو اینجوری تموم کرد که فش نشنوه اما تو واقعیت زمانی که توهم این داستانو داشته که تو تخیلش تو مترو با یک نفر دوست بشه اخر تخیل سکس هم داشته برای حق زدن پس فحشش بدید این ولده جق رو .

1 ❤️

559792
2016-10-09 05:24:10 +0330 +0330

ای بابا این فردین ها کجان فقط تو افسانه ها میبینیم

0 ❤️

559814
2016-10-09 08:53:14 +0330 +0330

لایک داشت کارت

0 ❤️

559891
2016-10-09 22:48:55 +0330 +0330

چی بگم والا
اصلا تقصیر خودته که انقدر حیزی
چش چرونی نکن خو
بعدشم از قدیم گفتن پوست کیر خودتو بخور خایمالی قصابو نکن
چه ربطی داشت؟؟؟
نمیدونم!!

0 ❤️

561106
2016-10-18 06:57:24 +0330 +0330

گوه خوردی چاقال,اگه تو واقعأ ادم بودی و مردونگی حالیت بود اصلأ این داستانو تعریف نمیکردی و اسم با ادرس خونه اون طرفو نمیدادی.

0 ❤️

563332
2016-11-04 02:10:12 +0330 +0330

بد ترین نوع فعل برای بدست اوردن توجه دیگران استفاده از نقاط ضعف اخلاقی احاد مردم است،مثلا همه ی ایرانی ها از منش مردانه و لوتی گری خوششان می اید و شخصی حسرتمند چون تو در محیطی که همه بدنبال کس و کون و کیر میگردند بیاید و با مغز معیوبش قصه ای بنویسد که بن مایه اش به مروت و مردانگی برگردد،طبیعی است،گاف هایی که در متن داده ای را عوام از زیر سبیل دستمریزاد جوانمرد رد کنند و پای هرچیزی بگذارند الا کس گفتن قصگو،همانطور که در ابتدا گفتم این عمل بدترین نوع سو استفاده از اخلاقیات مردمان است،،مردک خونه ای که طرشت باشه و لب اتوبان قاعدتا دیگه نمیتونه توی یکی از محله های طرشت باشه حالا با خلافکار و بی خلافکارش بماند،هرکس یکبار از طرشت توسط شیخ فضل الله عبور کرده باشه خوب میدونه چی میگم،رفتی طبقه سوم واحد دو؟دوطبقه ی اول و دوم مشترکا یک واحد داشتن؟بچه دو ساله جلو در واحد داشته اجر میشمرده؟جدا اجر؟خب میگفتی داشت لنگه کفش میشمرد،اجر از کجات در اومده؟تو صد تومن رو بی اونکه بفهمه گذاشتی ی گوشه ای؟خب الاغ اگه پیداش نکنه چی؟اگه بچه دوساله اش پیداکنه بره باز ی کمپرسی اجر بخره چی؟تو اون روحت ریدم جاکش حسرت ب دل کس ندیده،بچه دوساله راه نمیتونه بره درست،حرف نمیتونه بزنه بعد اجر شمار بوده؟خخخخ کیر اعضا تو دهنت

0 ❤️

563333
2016-11-04 02:21:55 +0330 +0330

**بد ترین نوع فعل برای بدست اوردن توجه دیگران استفاده از نقاط ضعف اخلاقی احاد مردم است،مثلا همه ی ایرانی ها از منش مردانه و لوتی گری خوششان می اید و شخصی حسرتمند چون تو در محیطی که همه بدنبال کس و کون و کیر میگردند بیاید و با مغز معیوبش قصه ای بنویسد که بن مایه اش به مروت و مردانگی برگردد،طبیعی است،گاف هایی که در متن داده ای را عوام از زیر سبیل دستمریزاد جوانمرد رد کنند و پای هرچیزی بگذارند الا کس گفتن قصگو،همانطور که در ابتدا گفتم این عمل بدترین نوع سو استفاده از اخلاقیات مردمان است،،مردک خونه ای که طرشت باشه و لب اتوبان قاعدتا دیگه نمیتونه توی یکی از محله های طرشت باشه حالا با خلافکار و بی خلافکارش بماند،هرکس یکبار از طرشت توسط شیخ فضل الله عبور کرده باشه خوب میدونه چی میگم،رفتی طبقه سوم واحد دو؟دوطبقه ی اول و دوم مشترکا یک واحد داشتن؟بچه دو ساله جلو در واحد داشته اجر بازی میکرده؟جدا اجر؟خب میگفتی داشت لنگه کفش میشمرد،اجر از کجات در اومده؟تو صد تومن رو بی اونکه بفهمه گذاشتی ی گوشه ای؟خب الاغ اگه پیداش نکنه چی؟اگه بچه دوساله اش پیداکنه بره باز ی کمپرسی اجر بخره چی؟تو اون روحت ریدم جاکش حسرت ب دل کس ندیده،بچه دوساله راه نمیتونه بره درست،حرف نمیتونه بزنه بعد اجر شمار بوده؟خخخخ کیر اعضا تو دهنت
**

0 ❤️

563334
2016-11-04 02:33:38 +0330 +0330

کلاغ سفید،
اگر تعریف را طعریف نوشته بودند قابل بحث بود،اما طریف را بارها در کنار واژه هایی مثل کصافط،دخدر،بی شوعور وعظیضم،عذیظی بکار برده ایم و بکار برده شده و اصلن اتفاق عجیب و "تامل"برانگیزی با توجه به قابل تامل گفتن شما ، نبود،خاستی بجای خواستی،طریف بجای تعریف،کنیا بجای کنی ها،یک جمله ی ساده و مختصر شده که در متون محاوره مخصوصن در روی کیبورد ها بسیار دیده شده و تاملی را محتاج نیست

0 ❤️

568916
2016-12-16 21:02:59 +0330 +0330

دمت گرم همین مردانگی یک جائی تو زندگی به دادت میرسه اون وقتی که از همه ناامید بودی مثل یک معجزه میاد توزندگیت و کمکت میکنه ،هیچ وقت تو خیال ورویا هم پشیمان نباش از این کاری که کردی

0 ❤️

675407
2018-02-27 12:32:24 +0330 +0330
NA

درود به شرفت مرد حقا که سر سفره مردی بزرگ شدی

0 ❤️

675409
2018-02-27 12:44:42 +0330 +0330

بابا قیصر خان… فردین!!!
(: از شوخی گذشته اگه داستانت واقعیه ایول به ولت.
خوب بود.

0 ❤️

705757
2018-07-27 10:46:02 +0430 +0430

طبقه سوم ، واحد دوم
مگه میشه
چجوری آخه
حتما واحد اولش توی دو طبقه بوده

0 ❤️

712045
2018-08-20 11:09:02 +0430 +0430

تو رو مقایسه کردم با اینایی که با تهدید زن مردمو میکنن. تو فرشته ای اونا زباله

0 ❤️

720813
2018-09-30 12:56:24 +0330 +0330

آفرین.اگه ادم قراره سکس داشته باشه و لدت ببره بهتره اصولی و خوب اینکارو کنه ن مثه کثافت بازی اینطوری

0 ❤️

781061
2020-12-10 16:22:39 +0330 +0330

آووووورین

0 ❤️