مترو

1400/07/20

سلام
من یه پسر کاملا داغ وشیطونم که کلا از سکس های ریسکی وپراسترس خوشم میاد
من اهل تهران نیستم ودوران سربازیم تو تهران بود
روز آخرسربازیم که قراربود برگردم شهرستان چون اکثر وسایلمو چند روز قبل برده بودم دستم یه ساک مشکی ورزشی بیشتر نبود (راحت بودم)
وگفتم شاید دیگه پیش نیاد که به زودی برگردم تهران
سوار مترو شدم وقصدم پیداکردن یه کیس مناسب بود برای سکس (البته اگه باشه)
بعد ازچندبارخط عوض کردن تو مترو(سال۹۶) یه خانوم بایه تیپ مشکی عالی که یه ساپورت پاش بودویه مانتوتنگ که با یه بدن کاملا گوشتی وسکسی که وقتی راه میرفت آدمو دیونه میکرد(یه کیف چرمی هم داشت که سیم هندزفری یه کم ازش افتاده بود بیرون چون تیپش کلا مشکی بود
وهندزفری سفید کلا میزد توچشم )
توایستگاه امام دیدمش ودنبالش راه افتادم تا این که از مترو پیاده شد ورفت توبازار توراه بهش نزدیک شدم وگفتم هندزفریتون از کیفتون افتاده بیرون گیر نکنه جایی و بیفته یه قطع بشه
ازم تشکرکرد وبه راهش ادامه داد بعدازچند دقیقه که یه سری خرید کرد
دوباره سوارمتروشد بعدازچندباری خط عوض کردن از مترو پیاده شدیم و سوار متروکرج شدیم که کندرو بود و دو طبقه
از توبازار تا اونجا نزاشتم بفهمه که دنبالش هستم
اما فکرکردم اونجا بهترین جاست برای نزدیک شدن
وقتی که وارد مترو شدم دیدم که اولین صندلی نشسته و داره هندزفریشو از توکیفش درمیاره بعدازظهر بود، تابستون ،هوا گرم،و خیلی خلوت
خیلی آروم ازش پرسیدم میشه بشینم پیشتون
جواب نداد ولی من نشستم
بعد چندثانیه که مترو راه افتاد هندزفریشو که وصل کرده بود یه موزیک پلی کردباصدای زیاد و خودشو زد به خابیدن
منم چون حسابی دورواطراف خلوت بود داشتم حسابی دید میزدمش و چون خط سینه هاش معلوم بود ول کن نبودم ولی این دست فروش ها هی میومدن و میرفتن
من بااسترس (چون حتی یه کلمه هم جوابمو نداد ونمیدونستم ممکنه چه واکنشی نشون میده) دستشوآروم گرفتم و چیزی نگفت وحرکتی نکرد
یه کوچولو دستشو مالیدم بازم چیزی نگفت گفتم شاید جدی جدی خابه چه زود خابید؟؟!!
بعد آروم دستمو بردم دکمه اول مانتوشو باز کردم که سینه هاشو بهتردید بزنم
چون دستم تو دستش بود ومنم اون روز کاملا اتفاقی تیپ مشکی زده بودم هرکی از پیشمون ردمیشد فکر میکرد زن و شوهریم و زیاد دقت نمیکرد و رد میشد میرفت
این شده بود بهترین فرصت برای دید زدن ودست مالی کردن من کار تااون جای پیش رفت که (انقدر که پوست سفیدی داشت وعطر سکسی زده بود)من لبشو بوسیدم واون واکنش نشون داد و اخم کرد بدون این که چشمشو باز کنه
منم هندزفریشودراوردمو گفتم خوب چته هرچی دست مالیت میکنم هیچی نمیگی بعد چرا بعد بوسیدنت اخم میکنی
باصدای آروم گفت عجله نکن بزار پیاده شیم بهت میگم
منم تاپیاده شیم یکم دست مالیش کردم وسینه هاشو مالوندم تااین که پیاده شدیم وسوار تاکسی شدیم ازش توتاکسی پرسیدم خوب چته گفت اون جاریسگش بالا بود بیا بریم خونتون
منم گفتم شهرستانیم و تهران خونه ندارم
بعد شمارمو گرفت وهرچی گفتم شمارتو بده نداد
منم گفتم حتما منو قال گذاشت
خلاصه من برگشتم شهرستان
یه چند ماه بعدش دیدم یه پیام اومده سلام
جواب دادم بفرما وخودشو معرفی کرد
گفت که اگه میخای بیای تهران زود بیاکه یه دوروزی شرایط سکس دارم
گفتم کجاست خونتون گفت نه خونمون کرجه
گفتم کجاست گفت محل کارم توتهران
گفتم کارت چیه گفت خیاطی
داستانوازش پرسیدم چه جورجایی هست
مشکلی پیش نیاپ گفت نه
اولش میترسیدم گفتم نکنه جاامنی نباشه یا داستان خاصی داشته باشه خوب من نمیشناختمش وبهش اعتماد نداشتم
خلاصه رفتم وساعت ده شب بود که بهش پیام دادم که الان تومحلی هستم که آدرس رو فرستادی(نزدیک به ورودی مترو بازاربزرگ)دیدم ازتوساختمون طبقه بالا اشاره میکنه بیا بالا دروبازکردم
خلاصه رفتم بالا وپشت سرم دروباتردید بستم
داخل که شدم سلام که کردیم دستمو که گرفت وبوی عطر تنش که به دماقم رسید دیگه نتونستم خودمو نگه دارم ونفهمیدیم چه جوری لباس همدیگرو درآوردیم
انقدر خوردمو لیسش زدم که کلا فه شد گفت نمیخای بکنی تو منم شروکردم به کردنش اما شاید پنج دقیقه هم نتونستم خودمو نگه دارم چون واقعا به اوج لذتی که میخستم رسیدم ولی ازاین آدما نیستم که آبم میاد بی حس میشم ومیوفتم کنارتخت تا بخاد دوباره کیرم راست بشه فقط کسشو خوردمو لیس زدم و…
تادوباره کیرم راست شد ودوباره کردم توکسش البته دیگه این سری کاندوم نداشتم
نمیدونم چند باری تکرار شد ولی فکرکنم شیش بارارضا شدم تابتونم ارضاش کنم ووقتی ارضا شد حسابی لب تولب شدیم شاید ۷یا۸دقیقه مدام زبونمون تو دهن هم دیگه میچرخید که دیگه زبونمون خسته شد که پیش هم داز کشیدیم که اومد توگوش من گفت تاحالا هیچ کس نتونسته بود ارضاش بکنه
من بااین که احساس میکردم شاید سکس خوبی نداشتیم بااین حرفش خیلی خوشحال شدم وبغلش کردم وتاصبح خابیدیم صبح زود هم پاشدم رفتم
ولی بعدازاون جریان فقط یه سال باهم بودیم چون شرایط من جوری نبود که هرماه برم وبهش سربزنم وباهم رابطه داشته باشیم
وبعد یک سال خبرداد که ازدواج کرده
منم دیگه بهش زنگ نزدم تا (۱۴۰۰/۶/۶)
اگه خاستین بگین تا باقیشوبگم

نوشته: بهروز


👍 4
👎 29
42501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

836971
2021-10-12 00:37:41 +0330 +0330

آخه تو مترو

1 ❤️

836973
2021-10-12 00:43:43 +0330 +0330

پسذ گلم بخواب فردا شبکه پویا کلاس انلاین جانمونی توی برازرسم قفله این حرکت

4 ❤️

836974
2021-10-12 00:45:02 +0330 +0330

شیش بار ارضا شدی؟؟ شیش بار؟؟ نکنه به جای شیاف اون شب سد کرجو استعمال کرده بودی چاقال؟؟

5 ❤️

836978
2021-10-12 00:46:10 +0330 +0330

دماق؟
دروغای قبلی‌ت کنار، بعد از چندماه بهت پیام داد؟ یعنی کسی نبوده بکندش؟
اصل داستان اینه که می‌کِشوندت خونه‌ش و اونجا با دوازده سبیل‌کلفت روبرو میشی و فوقع ماوقع!
جوری گشاد میشی که تا چندسال قابل استفاده نبودی تا ۵/۶/۱۴٠٠ که تنگ میشی و دوباره باهات قرار میذاره.
واگن اوّل و آخر متروهای کلّ دنیا حواله‌ت بادا ابله بی‌سواد.

6 ❤️

837005
2021-10-12 01:07:40 +0330 +0330

بخاطر یه تیکه کوص از شهرستان کوبیدی تهران عجب کوص مغزی هستی دودست انتهاری جق میزدی

4 ❤️

837050
2021-10-12 02:43:07 +0330 +0330

حالم ازت بهم خورد مرتیکه دروغگو
تهران تایلنده یا شهرستانیها امل و اسگولن!؟

2 ❤️

837075
2021-10-12 06:56:41 +0330 +0330

اینا چرا به بچه های تهران نمیدن که بغل دستشونن

1 ❤️

837079
2021-10-12 07:44:55 +0330 +0330

من کلا داستان ها را نظر نمی دم ولی این یکی حیفه که از دستم بره. هر چه که لیاقت داشتی دوستان بهت گفتند و بقیه هم در ادامه تو را به فیض کامل می رسونند، قطعا حقته با اون ذهن پر از چرت و پرتی که داری. تو را بخدا دیگه حداقل بی خیال بقیه این کس و شعر شو و فقط برای ذهن مریض خودت نگهدارشون و فقط ننویس . فقط ننویس. احیانا فکر نکنی که بیمار هستی، مگر اینکه کسخلی را هم بیماری تشخیص بدهند. تو سالم سالمی . مطمئن باش.

2 ❤️

837132
2021-10-12 16:16:44 +0330 +0330

خاستین نه عن مغز. خواستین. برو املا تمرین کن نمی خواد داستان نویسی کنی

1 ❤️

837265
2021-10-13 10:31:46 +0330 +0330

داش کم بزن همیشه بزن 6 بار آخه لاشی

1 ❤️

857824
2022-02-06 18:51:24 +0330 +0330

خاور با بارش تو کونت چاقال خالی بند!!!یجوری میگی انگار ما مترو سوار نشدیم!!کیر والی قندهار فیت نلسون ماندلا تو دهنت!!

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها