سال قبل بخاطر مشکلات خانوادگی رفتم پیش مشاور، خانم دکتر جوانی حدود ۳۵ساله بود و تقریبا زیبا و کمی چاق، صدای دلنشینی و بی حجاب بود و من ۵۰ ساله و اقتصاد خوب ک همه رو یادداشت میکرد، بعد از چند جلسه و اینکه نداشتن سکس ۷ساله با خانمم ک دچار وسواس فکری بود، خانم دکتر گفت ، شما مرده متحرک ید، مشکلات روحیتونم بخاطر نداشتن سکسه، پیشنهاد من وارد شدن ب رابطه جدیده، گفتم نمیتونم ساندویچ گاز زده ی کس دیگر رو بخورم و ضمنا از آبروم میترسم، گفت کسانی هستند مثل شما، گفتم من نمیشناسم و اون جلسه هم تموم شد، ۱۰ روزی گذشت و تلفنم زنگ خود، خانم دکتر بود گفت، اگر فکراتو کردی کیس مناسبت رو پیدا کردم و همه جوره تاییده، با شک و خجالت گفتم مطمئنید؟ گفت آدرس میفرستم ۴شنبه ساعت ۱۱ منتظر شما هستند، خیلی تعجب کردم چه دکتر خوبی، برای مریضاش کیس جور میکنه! روز موعود مرتب و تمیز و کمی استرس به آدرس مراجعه کردم، زنگ ۵ رو فشار دادم خانمی جواب داد ک صداش آشنا بود، خودم رو معرفی کردم و در باز شد، ب طبقه ک رسیدم در آپارتمان باز بود و صدایی تعارف کرد ک ، بفرمایید داخل الان خدمت میرسم، رفتم تو ، خونه ی مرتب و بزرگ و شیکی بود، چند دقیقه بعد با کمال تعجب دیدم خانم دکتر اومد، اولش فکر کردم جهت معارفه حضور داره، سلام و احوالپرسی و تعارف به نشستن و پذیرایی، کمی ک گذشت گفتم ببخشید تشریف نمیارن؟ خندیدو گفت، آوردن ، خشکم زد، من من کنان گفتم، خودتون! با لبخند گفت، عیبی داره؟ و تعریف کرد که مدتی هست ک طلاق گرفته و مجرده و با توجه به شناخت نسبی و نیاز هردوتامون تصمیم به این کار گرفته. از این بهتر نمیشد، دکتر، جوان، خوشگل…دستش رو دراز کرد بسمتم،بلند شدم به باهاش رفتیم توی اتاق، خوشگلتر شده بود، بغلش کردم و بوسیدمش، بوی خوبی میداد، هرکدوم لباسامونو درآوردیم، البته با کمی خجالت، سعی میکردم زیر چشمی نگاهش کنم ک معذب نشه، نیمه لخت همو بغل کردیم و لب بازی کردیم و رفتیم رو تخت، درازش کردم و مشغول خودنش، بدن سفید و گوشتی داشت ،از گردن تا نوک پاهاشو زبون زدم بدون مو و جوش بود، پول لامصب چیکارش کرده بود، چشماش خمار شده بود، سینه های بزرگ و سفیدش رو میمالیدم و آه میکشید، شورت ساتن صورتیشو کشیدم پایین، ی جفت کلوچه سفید لای رونهای تپل و سفیدترش، آب دهنم راه افتاده بود، کنارش خوابیدم و یکی از سینه هار میخوردم و یکی دیگه رو میمالیدم و همزمان چوچولش رو میمالیدم، کمتراز چند دقیقه ارضا شد، لبای گرمش رو تقدیم کرد، و گفت کاندوم روی میزه، لطفا، جستی زدم و کاندوم رو کشیدم روی کیرم، از نگاهش فهمیدم ک له له کیره، رفتم لاپاش و کمی کیر رو مالیدم روی کوسش، چشماش میرفت، ژله ازش زده بود بیرون بنظر میرسید مدتی سکس نداشته، کیرو گذاشتم دم کوس و بازی بازی هول دادم توش، خودشو جمع میکرد، بلاخره رفت تا تهش، ی لبی گرفتمو تلمبه زدن شروع شد، ب لطف قرص و اسپری زده شده توی آسانسور کم نیاوردم و اون آخ و اوخش در اومده بود، آوردمش لبه تخت و لنگاشو دادم بالا و دوباره کردم توش و تلبمه میزدم، کوه گوشت سفیدش و لبای خوشگلش ک گاز میگرفت آبم رو آورد، خیس عرق شده بودم، رفتم روش و لب میگرفتم، بعداز مدتها با این شاه کوس سفید استخونی نرم کردم، دقایقی بعد دوش گرفتم و ناهار خوردیم، گفت ساعت۳ باید مطب باشم گفتم چشم بعداز دادن مجدد آزادی، خندید گفت بازم، چشمک زدم و تایید دادم، روی تختخواب ب پهلو خوابوندمش و از پشت سینه هاشو میمالیدم و کیرمم توش و تلبمه، لای کون بزرگش دستو پا میزدم، داغ بودا، ۳۰تایی تلمبه زدم و آبم اومد ، روز خوبی بود، خدا قسمتتون کنه.
نوشته: بهمن
😂😂😂مردم دکتر هم میرن برا دیونگی بعد میان تو توهوماتشون دکتره رو هم میکنن
بهمن خان ،
من لایک کردم به احترامت
ولی خداییش خالی نبستی !!!
چه قلم شیوایی داری.
تا اونجا خوندم که نوشتی نمیتونی ساندویچ گاز زده ی کس دیگر رو بخوری.
هـا کــُـکا
چطور تو که خبر نداشتی سکس میکنی رفتی آشنا بشی باکسی آنوقت اسپری زده بودی توی آسانسور؟ لعنتی تخیلات شما به کجا میبره شماهارو آخه. چه فایده داره این توهمات
تو ساندویچ گاز زده دیگران و نمیخوری؟
تو به گربه های نر محله تونم رحم نمیکنی
این مزخرفات چیه نوشتی
آنقدر این دروغ و به این و اون گفتی خودتم باور کردی که ساندویچ گاز زده دیگران و نمیخوری
شرط میبندم پیرزن های شوهر مرده ی کوچه تون و از دم کیر گذروندی توی این هفت سال
آقای اقتصاد خوب
بهمن یا بیستون؟؟
عجب خانم دکتری…مجبور نیستین بیاین دست به کیر اراجیف ببافین
پدصگ جقی!!!بهمن جق نزن. بهمن بخاطر مردم مظلوم فلسطینم که شده نزن !!!بهمن نزن اگه بزنی نمیگن مشکل از اونا بوده میگن مشکل از مااااااست.
توی اون مطب خراب شده اش کیس بهتری و جوانتر و خوش تیپ تر از تو بهش مراجعه نکرده بودند آیا؟
یه دفتر صد برگی آخی