من و دختر عمو بعد از یک تولد (2)

1393/01/20

…قسمت قبل

  • میشه بیام تو.
  • دارم تمرین می کنم
  • یه گوشه می شینم گوش می دم.
  • از بیرون صداش نمیاد مگه؟

دودل بودم می دونستم عصبیه. به بهانه سنتور زدن خودش رو کرده تو اتاق. دیگه این شهوت نبود که منو مجبور می کرد وارد اتاق شم ترس بود. ترس این که اتفاق آشپزخونه به گوش کسی برسه.

  • می خوام ببینم چه جوری می زنی
  • بیا

رفتم رو تختش نشستم گوش دادم. خیلی قشنگ می زد. انگشتای کوچولوش تند تند بالا پایین می رفت. محوش شده بود. پای نازش آروم بالا پایین می رفت و ضرب می زد. هوس کردم دوباره برم از پشت بغلش کنم. اما یادم افتاد که واسه کار دیگه ای اومدم تو اتاق؛ جبران گندکاری آشپزخونه! اهنگش تموم شد سرشو برگردوند سمت من:

  • تموم شد
    منظورش این بود که برم بیرون. سرمو انداختم پایین
  • سارا معذرت می خوام.
  • باشه تموم شد.
  • آخه دست خودم…
  • نمی خوام دیگه ادامه پیدا کنه گفتم تموم شد
    . من دیگه چیزی نگفتم. ناخودآگاه گریه ام گرفت. از این که من پسر هرزه ای نبودم و حالا اون راجع به من چی فکر می کرد. وقتی برگشت دید دارم گریه می کنم .
  • چی شده?
    گریه ام شدیدتر شد. نمیدونم دلیلش ترس بود یا می خواستم تحت تاثیرش بذارم یا هر چیز دیگه فقط می دونم دست خودم نبود و اشکام می اومد.
  • به خدا دست خودم نبود. چه جوری بگم یه لحظه نفهمیدم چی کار می کنم. تو پسر نیستی نمی تونی بفهمی. من دوستت دارم خیلی دوستت دارم. ولی اگه تا حالا چیزی نگفتم چون می دونم به درد هم نمی خوریم تو رو به من نمیدن.

سرمو آوردم بالا نگاش کردم چشماش گرد مونده بود اولین بار بود این حرفا رو می شنید. اومد کنارم نشست.

  • من ازت انتظار نداشتم سو استفاده کنی. من رو تو حساب دیگه ای بازمی کردم. فکر نمی کردم بهم نظری داشته باشی
  • دست خودم نبود. ببخشید
  • ببخشید یعنی چی؟ یعنی دیگه نظر نداری
    سرمو انداختم پایین با انگشتام بازی می کردم. چشمم به گوشه سنتورش دوخته شده بود.
  • چرا ولی دست خودم نیست.
    می خواست پاشه بره.
  • من تا حالا با دختری تنها نبودم. توام پسر نیستی شرایط منو درک نمی کنی.
  • چرا درک می کنم اما آدم نباید پاکیشو از دست بده گناه داره
  • یعنی مشکل تو فقط گناهشه
  • یعنی چی؟
  • یعنی اگه گناه نداشت …؟
  • نه یکیش گناهه.
    -بقیه اش چیه؟
    -نمی تونم بگم
  • احساس خیانت؟
  • من کسی رو ندارم که بهش احساس خیانت کنم
  • پس چی؟
  • همین که حس می کنم کار خوبی نیست
  • خب این حس کار بد میشه گناه دیگه اگه فکر نکنی که گناه حس بد نداری درسته؟
  • نمی دونم.
  • میای محرم شیم؟
  • تو که گفتی ما به درد هم نمی خوریم.
  • گفتم به درد ازدواج نمی خوریم. ولی موقتا می تونیم باهم باشیم که حداقل نگاه کردنمون گناه نباشه. نه؟
  • نه نمیشه من دخترم
  • من مرجعم آیت الله صادق روحانیه اون میگه اگه دختر بخواد میشه.
    رفتیم کامپیوترش رو روشن کردم رفتم تو اینترنت خدا خدا می کردم راحت تو بخش استفتا اینو پیدا کنم. البته خودم قبلش از قتوی گرفته بودم ولی جوابش رو به ایمیلم فرستاده بود و نمی خواستم جلوی سارا ایمیلم رو نشون بدم که فکر کنه من با قصد قبل این کار رو کردم. خوشبختانه تو خود سایت پیدا کردم که در جواب به سوال مشابه من نوشته بود: در صورتی که دختر بالغه رشیده باشد و خوب و بد خود را تشخیص بدهد اذن پدر لازم نیست اما لازم است تا حفظ آبروی دختر بشود.
    سرشو پایین انداخت و چیزی نگفت. سرخ شد یکم.
  • به نظرم اینم کار خوبی نیست آخه مگه میشه با یک جمله محرم شیم
  • دیدی که میشه
    پاشد از اتاق رفت بیرون. حس کردم بدش نمیاد اما روش نمیشه بگه آره. صداش زدم اومد اومد گفتم سارا دوستت دارمو اگه بگی نه همین الان میرم. بازم حرفی نزد.
  • مدت رو تو بگو مهریه رو من.
    -… (سکوت)
  • از الان تا هفته دیگه خوبه سارا؟
  • … (سکوت)
  • مهریه هم صد وچهارده تا …
  • چی؟
  • بوس
    خجالت کشید. وای که وقتی سرخ میشد چقدر نازتر بود. صیغه رو حفظ بودم اما واسه ضایع نشدن جلوی سارا لو ندادم رفتم از سایت خوندم.
  • سارا بگو دیگه
  • چی بگم تو گفتی دیگه
  • توام باید قبول کنی.
  • (بعد از سکوت طولانی) قبول

اومدم کنارش. رو تخت نشسته بود. سرش پایین بود چونه شو گرفتم آوردم بالا نگاش کردم

  • می دونی چقدر دوست دارم بغلت کنم؟ چند شب تو رویای این که دستاتو بگیرم خوابیدم؟ نگام نمی کنی
  • آرمین قول دادیا. من بهت اعتماد کردم اذیتم نکنی
    رفتم بغلش نشستم. دستاشو گرفتم آوردم جلوی لبام بوسیدم. شالش رو در آوردم بعد از بچگی اولین باری بود که موهاشو می دیدم. دستمو بردم لای موهاش صورتمو آوردم جلو لبامو نزدیک لباش نفس می کشید گرمی اش می خورد به صورتم آروم بوسیدم چشاشو بست. نزدیک به یک دقیقه لباشو خوردمو مکیدم تا اونم یه حرکاتی کرد. دستشو گذاشت زیر گردنم، زیر گوش، لبمو مکید این کارو که کرد دیونه شدم. دست دیگه اشو که بهش تکیه داده بود از زیرش خالی کردم و خوابوندمش. تند تند می بوسیدمش. اونم خجالت رو گذاشت کنار خوب منو بوسید اما از من جلو تر نمی رفت. گردن و گلوشو بوسیدم و لیس زدم. یقه اش زیاد باز نبود نمیشد برم پایین.
    پشت سر هم می گفتم سارای من عشق من جون من. اونم فقط می گفت عزیزم. دستمو بردم زیر لباسش. گرمی تنش دیونم کرد. خودشو انداخته بود تو بغلم. لباسشو در آوردم شکم و پهلوهاشو ناز کردم. وای که چقدر سارا سفید بود. دستمو که گداشتم رو سینه هاش با این که سوتین داشت یه نفس سنگین کشید. از حالا به بعد دیگه نمی خواستم حس کنه که من همه کار می کنم و اون راحت بشینه. سوتینشو باز کردم انتظار داشت سینه هاشو بمالم اما به جاش شکم و نافشو مالیدم تا خودش به صدا در بیاد. سرمو گذاشتم روی شکمش بوسیدم پهلوهاشو ناز کردم با صورتم. با دستش سرمو گرفت آورد بالا. یه مرحله جلو رفته بود. سینه هاشو آروم زبون زدم. خودش رو نگه داشته بود که ناله نکنه اما نتونست و بالاخره ناله قشنگش در اومد.
    سینه های سارا رو گرفتم آروم مکیدم ناله هاش منقطع اما بلند بود همین جوری که روش بودم تلاش کردم با پام شلوارشو بدم پایین اما باسنش بزرگ بود و اجازه نمیداد شلوارش بدون دست در بیاد. این قدر تحریک شده بودم که نمی دونستم باید چی کار کنم. سرمو گذاشتم روی شکمش بوسیدم با انگشتام شلوارشو دادم پایین. پاهاش مثل ساقه سفید گلی بدون خار نرم و لطیف بود. زانوشو بوس کردم دست می کشیدم روی رون پاش. وقتی محکم و تند می مالیدم حسی نداشت براش اما وقتی آروم ناز می کردم آه می کشید چشماشو می بست سرشو می داد عقب ناله میکرد آروم دستمو گذاشتم رو شرتش. پاهاشو به هم فشار داد. وسط شرتش خیس بود. از رو شرت شروع کردم به مالیدن لب کسش که از زیر شرت برجستگیش حس می شد. سرمو آوردم بالا پرسیدم
  • توام می خواستی عزیزم؟
    -…
  • سارا میگم توام می خواستی؟
    چشاشو بست در حالی که داشت لبش رو گاز می گرفت سرشو تکون داد. داشتم لذت می بردم. حس کردم بیشتر از اینکه خودم لذت ببرم دارم از لذت بردن سارا کیف می کنم. اومدم بالا بغلش دراز کشیدم اما دستمو گذاشتم رو کسش و واسش مالیدم. اطلاعات زیادی نداشتم تجربه هم نداشتم تصمیم گرفتم بیشتر حسی عمل کنم و از واکنشش بفهمم از کجای کسش بیشتر لذت می بره.
    لحظات سنگینی بود. کسشو که محکم فشار می دادم از روی شرت چشماشو به هم می کشید. انگشتامو بردم زیر شرتش. خجالت کشید سرشو چسبوند به بالش که نبینمش. شرتش رو دادم پایین رون پاشو نوازش کردم. قلقلکش می اومد خودشو تکون می داد. شنیده بودم کس دخترا لزجه و بوی بد میده، اما کس سارا با این که مرطوب بود امالزج نبود و بوی بد هم نمیداد، اما بازم نخوردم چون خیس بود. فقط مالیدم خیلی مالیدم خودمم خسته شدم.
    مونده بودم به سارا چه جوری بفهمونم که نوبت اونه باید سراغ من، اومدم بالا بغلش کردم گفتم دوستت دارم. سرشو از بالش بلند نکرد صورتشو از بالش برداشتم دیدم چشماش خیسه. گفت بعد این همه مدت حالا باید بیای بگی دوستت دارم؟ نمی دونستم چی بگم فقط بوسیدمش با دستاش صورتمو ناز کرد. شلوارم داشت می ترکید اونم فهمید دستشو گذاشت وسط پام مالید خیلی لذت می داد مچ دستشو گرفتم که سرعت مالیدنش رو کم کنه تا آبم نیاد، دستشو برد زیر شلوارم اما کش شلوارم تنگ بود و مچ دستشو فشار می داد خودم شلوارمو کشیدم پایین.
    شرتمو هم سارا در اورد یه جوری به کیرم نگاه می کرد انگار تا حالا اصلا ندیده بود، البته می دونستم واقعا ندیده ولی فکر می کردم حداقل عکسی چیزی دیده باشه از کیر، اما اون جوری که با تعجب نگاه می کرد احساس کردم تا حالا اصلا ندیده. نگام کرد:
    -خیلی بهم لذت دادی
  • خب جبران کن( باخنده)
  • بلد نیستم (باخجالت)
  • بلد بودن نمی خواد
    همزمان خودمو کشیدم بالا اونو هم یکم نامحسوس با دستم دادم پایین. فهمید منظورمو. کیرمو بوسید خیلی بهم لذت داد واقعا داشتم به شدت جلوی خودمو می گرفتم آبم نیاد. پیشاب من اومد، یه نگاه ناامید کننده ای بهم کرد که یعنی چرا آبت اومد گفتم این آب نیست عزیزم با دستمال پاک کردم به لباش فشار دادم بلد نبود، اما همین بلد نبودنش لذتش رو بیشتر می کرد. شروع کرد به مکیدنش باورم نمی شد سارا داره کیر من رو می خوره. سرشو با دستم نگه داشتم زمزمه کردم یواش. آروم لیسید کیرمو.
    تو ذهنم داشتم دنبال کلمه ای می گشتم که بتونم بهش بگم می خوام بکنمت، نمی دونستم از چه لفظی استفاده کنم. بهش گفتم سارا بیا بغلم اومد بالا برش گردوندم به شکم خوابید یواش اومدم روش تا لحظه ای که روش خوابیدم هیچی نگفت، اما نوک کیرم که خورد به سوراخ کونش برگشت.
  • آرمین چیکار میکنی.، بمن قول دادی
  • هیچی گلم
    به بهانه بوسیدن پاهاش رفتم پایین، می خواستم آب دهنمو بریزم رو کونش، اما لامصب آب دهنم خشک شده بود، تف نداشتم به زور تفم رو جمع کردم ریختم رو سوراخش رونش رو بوس کردم اومدم بالا دوباره خوابیدم روش. دستاشو گرفتم صورتمو گذاشتم رو صورتش نوک کیرمو فشار دادم،
  • واییییییییییییییییییییی
  • آروم باش گلم به خاطر من ، الان تموم میشه
    از درد نتونست حرف بزنه فقط سرشو تکون داد و بالش رو گاز گرفت. راستش هنوز احساس نکرده بودم که کیرم وارد سوراخی شده باشه واسه همین نمی دونستم چرا جیغ میزنه یکم که بیشتر فشار دادم حس کردم انگار یه چیزی دور کیرمو گرفت و یک رعشه لذت بار به تنم دوید. سارا سرشو به بالش فشار می داد منم خودمو روش فشار میدادم، کیرم با سرعت خیلی کم می رفت تو و من از لذت در حال انفجار، یکم که بیشتر فشار دادم، حس کردم دیگه نمی تونم، تا می خواستم بیشتر بکنم حس می کردم آبم داره می اد، گیر افتاده بودم، دستمو از زیر بغلش رد کردم، حس کردم داره درد می کشه رحمم اومد. سینه هاشو گرفتم یکم کیرمو بردم. تماس کیرم با دیواره سوراخش لذت عجیبی داشت. با چند تا تکون آّبم اومد ریختم تو سوراخش ولی از روش بلند نشدم.
    سرشو آورد بالا نگام کرد بازم گریه کرد بود. نمی دونستم به خاطر درده یا باز مثل چند دقیقه پیش احساسی شده تند تند بوسیدمش، از سوراخ کونش یکم آب اومد بیرون، می خواستم براش پاک کنم، گفت نمی خواد میرم دستشویی. منتظر بودم بره اما نمی رفت حس کردم معذبه، حالا که سکس تموم شده جلوی من لخت باشه همین جوری که دراز کشیده بودم سرمو به بالش فشار دادم اونم دید من نمی بینمش پاشد رفت دستشویی.

فکرم بدجوری درگیر شده بود، سارا نسبتا خوشگل و بسیار خوش اندام و سکسی بود دختر مهربونی هم بود، اما همون مشکلی که قسمت قبل گفتم دائم منو از فکر ازدواجش منصرف می کرد. تو این لحظه سعی کردم تصمیم بگیرم، سارا رو می خوام یا نه. خیلی سخت بود، احساس و شهوتم می گفت آره عقل و منطق می گفت نه. بالاخره تصمیم لازم رو گرفتم سارا در اتاق رو باز کرد، من سرمو بالا نیاوردم داشت لباساشو می پوشید، بدون این که سرمو از رو بالش در بیارم گفتم:

  • سارا یه چیزی رو درباره من می دونستی؟

ادامه…

نوشته: narmina


👍 0
👎 0
295749 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

416225
2014-04-09 22:20:23 +0430 +0430
NA

جالب بود ؛ خوشم اومد
خوش باشید باهم ؛
همین که غلط املایی نداشتی خوب بود

0 ❤️

416226
2014-04-10 00:43:15 +0430 +0430
NA

چی بگم!؟

0 ❤️

416227
2014-04-10 08:14:59 +0430 +0430
NA

جالب بود
منتظر بقيش هستم
فقط نريني به داستان

0 ❤️

416228
2014-04-10 08:37:12 +0430 +0430
NA

آفرین.
متاسفانه من قسمت اول و نخوندم و الان یه مقدار حیرونم.
ولی زیبا بود.
واقعا از این نویسنده ها خیلی نیاز داریم.
موفق و موید باشی

لت وپار سابق

0 ❤️

416237
2014-04-10 12:34:03 +0430 +0430
NA

بقیش رو بگو

0 ❤️

416229
2014-04-11 13:29:31 +0430 +0430
NA

رفتم قسمت یک رو خوندم :| گفتم قسمت دو دیگه تمومه :|

خب پسره الدنگ تو کف موندیم :"> بذار قسمت بعدی رو زووووووووووووووووووووووووووود ~X(

0 ❤️

416232
2014-04-25 03:20:42 +0430 +0430
NA

ادمین تایید کنه قسمت های بعدی میاد

0 ❤️

416233
2014-05-29 06:08:02 +0430 +0430
NA

دوماهه خوندم این داستانو هی منتظر قسمت بعدیشم.
بذارین بعدیووووووووووووووووو

0 ❤️

416234
2014-06-12 09:14:18 +0430 +0430
NA

سارا بگو دیگه

  • چی بگم تو گفتی دیگه
  • توام باید قبول کنی.
  • (بعد از سکوت طولانی) قبول- در ازدواج ایجاب را زن میگوید قبول را مرد - محضردار
0 ❤️

416235
2014-06-27 13:28:48 +0430 +0430
NA

:| Man ke Nakhoondam Vali Mes INKe JalEB BOode MIram Bekhoonam :D

0 ❤️

416236
2014-07-04 07:00:02 +0430 +0430
NA

با تشکر از رهگذر عزیز.
آقای عزیز داداش گل برادر ارجمند هموطن گرامی چرا فکر میکنید با چند تا اراجیف که به هم میبافید بقیه فکر میکنن چرندیاتی که نوشتید راسته؟!
متن صیغه رو زن یا وکیل زن میخونه و بعدشم مرد یا وکیلش اعلام میکنه که قبول کرده.
آیت ا… صادق روحانی؟! من در موردش نشنیدم و نمیشناسم اما ازطرف حوزه علمیه مراجع تقلید معرفی میشن که من اسمی از این آقا نشنیدم. شایدم جدیدا به عنوان مرجع تقلید معرفی شده باشه.
در کل برو (قتوی) بگیر ببین به سنی رسیدی که اومدی اینجا یا نه؟

0 ❤️