همسایه باحال

1401/07/26

باسلام خدمت همه عزیزان
من سعید هستم سی و پنج ساله
سه چهار سال پیش یه واحد از یه مجتمع شلوغ داشتم واونجا زندگی میکردیم که اون مقطع زمان من مدیر ساختمون بودم…
شماره موبایلم توی برد کنار آسانسور پارکینگ زده بودم چون گفتم که تعداد واحدها چون زیاد بود نمیخواستم وقت و بی وقت بخاطر هر چیز بیخودی بیان در خونه و دیگه با یه زنگ و یا پیامک گاها مشکلی اگه بود حل میشد…
خودم طبقه اول یعنی روی پارکینگ بود واحدم… یه روز برای یکی از واحدهای طبقه چهارم مستاجر اومد… خب زمان اسباب کشی چیزی متوجه نشدم از اینکه چند نفرن و چکاره ان اما بعد چند روز مشخص شد یه زن تقریبا سی و هفت ساله مانتویی با قد نسبتا بلند و صورت گرد و سفید با دوتا بچه هستن… دخترش تقریبا سوم راهنمایی و پسرش هم دوم سوم دبستان… بعد یه مدت یه روز غروب که من و خانومم جایی دعوت بودیم اومدیم از داخل پارکینگ که بریم بیرون دیدم زنه با دوتا زن چادری دیگه اومدن برن تو آسانسور…برای اطلاع رسانی و موضوعات جاری ساختمون نیاز داشتم به شماره تلفن شون و واقعا اون روز هنوز نفهمیده بودم طلاق گرفته… یه لحظه گفتم ببخشید خانوم؟ سلام خیلی خوش اومدین به این مجتمع بعد معرفی خودم که گفتم مدیر ساختمونم گفتم لطفا شماره آقا رو بدین برای کارهای عادی ساختمون و هماهنگی دریافت شارژ و…
یه نگاه خریدارانه بهم کرد… چون منم داشتم میرفتم مهمونی یه شلوار جین راسته با یه پیرهن جذب تنم بود… لبخندی زد و به اون دوتا خانوم گفت برید بالا تا من بیام… اونا با آسانسور رفتن و یه خوش و بشی با منو خانومم کرد و گفت شماره خودمو یادداشت کنید و منم زدم تو گوشی…
اما یه جورایی مرموز میومد…
روز بعدش سرکار بودم گفتم بذار یه پیامک بهش بدم ببینم چی ازش میفهمم وسر صحبت رو باهاش باز کنم و اصلا چرا شماره خودشو داد؟
همین شاید معنیش این باشه که میتونم برم تو کارش…
یه پیامک دادم و نوشتم:
-سلام خانم… صبحتون بخیر فلانی هستم…
راستش خواستم ازتون عذرخواهی کنم بابت اینکه گفتم شماره آقا رو بزنید آخه من چیز زیادی راجع به خانواده شما نمیدونستم و نمیدونستم آقا نیستن و ضمنا هم گفتم اگه مایل باشین تا قوانین جاری و نحوه پرداخت شارژ و… مجتمع رو براتون توضیح بدم…
جواب نداد تا سه روز…
بعد سه روز دیدم اینطوری جواب داد:
سلام خواهش میکنم ببخشید تازه پیامتون رو دیدم
نه خواهش میکنم اشکالی نداره
هر کاری بود به خودم زنگ بزنید ماسه نفر فقط اینجا هستم و آقامون اینجا نیست…
دوباره نوشتم:
چشم… و اینکه حالا که آقا تشریف ندارن اگه کاری بود که دیدین از دست من برمیاد لطفا تعارف نکنین…
البته فقط هدفم این بود که بیشتر به حرف بیارمش و ازش اطلاعات بیشتری بگبرم که دیدم در جوابم یه چیزی نوشت که باور کنین هنوز هنوزه هم از تعجب در نیومدم و میدونم شما هم باور نمیکنین…
نوشت:
مرسی از لطفتون چشم حتما اگه کاری بود مزاحمتون میشم…
هرچند من خودم یه پا مرد هستم…
فقط یه کیر و خایه کم دارم!!!
اولش باورم نشد تو پیامک سوم همچین چیزی نوشته و گفتم لابد اشتباه تایپی چیزی بوده…
برای اینکه مطمئن شم نوشتم ببخشید متوجه نشدم!
دیدم عینا دوباره همون پیامک رو کپی پیس کرد برام فرستاد…
دیگه مطمئن شدم از قصد نوشته و دوحالت داره
یا خیلی سلیطه و دهن دریده هستش و براش مهم نیست ویا واقعا میخاره…
برای فهمیدن این و هم اینکه نخواستم کم بیارم نوشتم:
-ای بابا مردونگی که فقط به کیر نیست
حالا من که یه ۱۸ سانتی تقریبا کلفت اش رو دارم کجا رو گرفتم…
که دیدم نوشت:
-جووون بخورمشششش
دیگه فهمیدم واقعا میخواره و پیامکهای سکسی مون شروع شد و اونموقع فهمیدم یه زن مافوق حشریه
خلاصه پیامک بازیمون تا شب ادامه داشت و قرار گذاشتیم اولین وقتی که بچه هاش خونه نبودن و منم تونستم زنمو بپیچونم سکس کنیم…
ساعت حدود یک و ربع شب شده بود و منو بشدت حشری کرده بود با حرفاش و خودشم داشت منفجر میشد
بهش گفتم باید امشب یه حال بهم بدی حتی شده یه لب…
که گفت نمیشه و برا توبدمیشه وگرنه من ازخدامه
اینو که گفت گفتم فکر منو نکن
گفت تو اگه میدونی زن وبچه ات بیدار نمیشن من میتونم بیارمت داخل واحد خودم…
ریسک خیلی خطرناکی بود…
خانمم و بچه کوچیکم تو اتاق تهی خابیده بودن
با خودم گفتم میزنم بیرون اگه هم بیدار شد و زنگ زد گوشی که رو بیصداست و میگم صدا از تو پارکینگ شنیدم و اومدم یه نگاه به ماشینا بکنم…
باهاش هماهنگ کردم و صندل هامو دستم. گرفتم از پله ها بالارفتم چون آسانسور صدای زیادی میداد و طبقات هم چهار واحدی بودن…
رسیدم طبقه شون و دیدم لای در رو باز گذاشته اروم رفتم داخل و دیدم بچه هاش خوابن… زدیم کنارشون و رفتیم اتاق تهی و درو بستیم
خیلی اروم گفت صدامون نباید دربیاد و تو تاریکی مطلق باید انجامش بدیم
هردو فوق حشری بودیم و حتی سعی میکردیم صدای نفس زدنمون هم بیرون نره…
رفتیم تو لبای هم و بسرعت لخت شدیم… البته قبل اینکه بزنم بیرون یه کم لیدومایین زدم به کیرم که البته یه کم ضدحال شد و نمیذاشت کامل سفت بشه… چون ازبس حشریم کرده بود با خودم گفتم جرش بدم زیاد زدم…
خلاصه یه کم لب گرفتیم و توهمون تاریکی لخت شدیم و سریع 69شدیم
یه پنج دقیقه واسه هم خوردیم اونم با چه وضعی…
کیرمو محکم میخورد و تا تخمام تو دهنش بود… البته گفتم که کامل راست نشده بود…
منم وسواسو گذاشتم کنار و همونجوری کسشو میخوردم…
اول داگی اش کردم و تو اون تاریکی دادم داخل کسش…
دیدم نه خیلی تنگه نه خیلی گشاد ولی حسابی خیس بود و تاحدودی هم گرم…
و شروع کردم تلمبه زدن دیدم کیرم نسبتا سفت شد و ادامه دادم تند تند و انگشت شستمم دادم تو سوراخ کونش…
کلا بدن نرم و انعطاف پذیری داشت و سوراخ کونشو که حس کردم با انگشتم حشرم بیشتر زد بالا و تندتر توش زدم و سرعتم بیشتر شد…
چون سوراخ کونش خیلی باحال بود و نرم و انعطاف بامزه ای داشت…
خودشم همراهی میکرد و جلو عقب ولی یه دفعه از خودش کشید بیرون و هولم داد تا به پشت افتادم و اومد نشست روش و شروع کرد بالا پایین شدن…
یه دفعه سرعتش رو بیشتر کرد و دیگه نتونست جلو ناله اش رو بگیره و چندتا محکم در و یه دفعه ثابت شد و با کسش چنان فشاری رو کیرم آورد که گفتم الان شکمم پاره میشه و تا جایی که جا داشت داد داخل خودش…و گفت اووووی ارضا شدم
منم که دیگه دیوونه شده بودم هلش دادم و به پشت خابوندمش و باتمام سرعتی که میتونستم شروع کردم تو کسش تلمبه زدن…
و صدای شالاپ شلوپ هم برام مهم نبود از بس حشریم کرده بود
البته صداش هم خیلی زیاد نبود…
اونم همش پشتنو ناخن میکشید و فشارم میداد تو کسش که با اوووی کشداری که گفتم فهمید میخوام ارضا شم و لحظه ای که کشیدم بیرون برا ارضا به سرعت برق بلند شد و تو تاریکی با دست پیداش کرد و فواره اول فکر کنم افتاد رو سینه هاش ولی سریع کردش تو دهنش و تاآخر ارضام تو دهنش نگه داشت…
البته شاید چون تاریک بود و نمیخواست بریزه اطراف و تابلو بشه
خلاصه یکی از بهترین ارضاهای عمرم بود
یه کم بعدش تو هم لولیدیم و خیلی اروم حرف زدیم و همونجور بیصدا زدم بیرون…
کلید انداختم بیصدا رفتم داخل دیدم زنم اصلا بیدار نشده خوشبختانه…
این شد شروع سکسای بعدیمون تا یکسالی که اونجا بود البته دیگه باحوصله و هروقت واحد یکیمون خالی میشد…
یه بارم اجازه داد سوراخ کون نرم و بامزه اش رو بکنم که مشخص بود اولین بارش نیست که اگه خاستین اونم مینویسم
ممنون که وقت گذاشتین

نوشته: سعید


👍 25
👎 11
85701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899292
2022-10-18 00:37:23 +0330 +0330

توهمات یک جلقی
خداییش چرا اینقدر اصرار دارید که نشون بدید ملت لنگ شمان و چرا باید اینقدر الکی خیانت کنید
خوب لامصب میخوای خالی ببندی نمیشه خیانت توش نباشه؟؟؟؟

1 ❤️

899318
2022-10-18 03:05:02 +0330 +0330

کس کش لیدوکائین بزنی ب کیرت ک دیگه نمیشه ساک زد
لیدوکائین فوق العاده تلخ و و نمیشه کیر لیدوکائین زده رو خورد
خیلی کس کش و خالی بندی


899320
2022-10-18 03:09:48 +0330 +0330

این داستانی که تعریف کردی تو ایران اتفاق افتاده که بعد از اس ام اس چهارم پنجم رفتی کوس کنی؟؟؟ یه سوال کوسش تا حدودی گرم بود یعنی چی دقیقا ؟؟؟ یعنی ولرم بود ؟؟

3 ❤️

899341
2022-10-18 08:02:10 +0330 +0330

لیدوکایین زدی اونم خوردش
تو کفشی درست اما چرا طرف و جنده کردی
یهویی تو پیام دفعه اولش نوشت کیر و خایع ندارم داری بیا بکن
مگه داریم ، اصلا قابل هضم نیست برام

4 ❤️

899349
2022-10-18 09:17:43 +0330 +0330

بهمین سادگی

1 ❤️

899388
2022-10-18 20:23:54 +0330 +0330

سکس از عقبو بنویس

0 ❤️

899396
2022-10-18 21:25:19 +0330 +0330

بد نبود قابل هضم بود این می تونه واسه همه اتفاق بیفته

0 ❤️

899434
2022-10-19 00:45:19 +0330 +0330

خداوکیلی بعد ملت میخوان گشت ارشاد جمع بشه
آقا جان بنده بیمقدار حاصل تجارب خود در خصوص گائیدن انواع اکساس(جمع کوس) در بلاد کفر و اسلام شامل مالزی تایلند دبی ترکیه روسیه و تاجیکستان و فرانسه را در طبق اخلاص نهاده و تقدیم شما مینمایم .
و اما بعد …
بچه کونی در هیچکدام از این کشورها حتی یک خانم جنده را ندیدم که تا بهش بگم بگه بیا بکن چه برسه که همسایه باشه و بگه کیر میخوام

0 ❤️

899514
2022-10-19 15:29:31 +0330 +0330

شما عزیزم اصلا دیگه نزن چیزه ببخشید ننویس

0 ❤️

899533
2022-10-19 21:38:14 +0330 +0330

دستت گرفتی چشاتو بستی هرچی تصور کردیو گفتی جقی

0 ❤️

900781
2022-10-29 22:06:39 +0330 +0330

اون موقع که تو رفتی بالا منم اومدم کس زنتو جررررر دادم از اونی که کردی تنگ تر بود.کس کش از دروغ دروغ میبافی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها