پدرام یا پریچهر (۲)

1402/02/22

...قسمت قبل

سلام به همگی و ممنون از حمایت و نظراتتون
خواستم همین اول جواب نظرات و سوالاتی که زیرقسمت قبلی پرسیده بودین بگم و بعد بریم برای ادامه ی داستان.
دوستان در مورد آزمایش قبل ازدواج و تست باکرگی پرسیده بودن که باید بگم آزمایش قبل از ازدواج فقط آزمایش ادراره که آقایون باید جلو دوربین نمونه ادرار رو تحویل آزمایشگاه بدن، ولی تو قسمت خانمها دوربین وجود ندارد
تست بکارت هم چیزی نیست که مدرکش برای ازدواج ضروری باشه و بعضی زوجها انجامش میدن و بعضیا انجامش نمی‌دن.
قسمت قبلی رو یکم با عجله و بی حوصله نوشته بودم و قسمت (setting) داستان ایراداتی داشت و کمی گنگ بود، این داستان غیر واقعی نیست و واقعاً در مورد یک شیمیل هست که تمامی اسامی اینجا تغییر داده شدن و به داستان شاخ و برگ داده شده.
پدر پریچهر بخاطر این اتفاق غیر منتظره ای که برای پسرش افتاد و پسره از یه تاریخی به بعد دختر شد خیلی شوکه و ناراحت شد و یه جورایی حس آبرو ریزی میکرد و به سرعت تمام موهاش سفیدشد. حتی الان هم جامعه دوجنسه ها رو قبول نکرده چه برسه به یه مرد دهه چهلی که این اتفاق برای بچه ی خودش پیش میاد. و بعد اینکه پدرام شد پریچهر روابطش با همه ازجمله پدرش تحت تأثیر این تغییر قرار گرفت و پدر دیگه کمتر باهاش حرف میزد.
پریچهر از اولش منزوی و گوشه گیربود وبعد از این جریان بیشتر از قبل خودشو از دید دوست و آشنا و فامیل قایم میکرد. فامیل ها هم میدونستن که دو جنسه س و کاری به کارش نداشتن.
خانم روانشناس پریچهر هم توسط دکتر زنان به این خانواده معرفی شده بود و تا چند سال صادقانه و دلسوزانه بهشون مشاوره میداد اما بعد اینکه پریچهر کنکور داد و دانشگاه ثبت نام کرد دیگه خانم روانشناس جلسات مشاوره رو کمتر و کمتر کرد.
پدر پریچهر بعد از خواستگاری سعید به فکر فرو رفته بود و نمیدونست باید چیکار کنه. اون شب هم آنقدر فکر و خیال کرده بود که فشارش رفته بود بالا و سکته ی مغزی کرده بود و فوت شده بود.
بازم اگه سوالی داشتین من در خدمتم، ولی سعی میکنم قسمت دوم واضح تر و روشن تر باشه. سرتون رو درد نیارم.

صبح که بیدار شدم، چند ثانیه طول کشید تا بفهمم کجام! آهان یادم اومد، دیگه خونه ی مامانم نیستم! اینجا خونه ی خودمه! پس سعید کجاست؟
از تخت پاشدم و صداش کردم:« سعید؟! آقایی؟! کجایی؟»
برگشتم بهش زنگ بزنم، ولی متوجه شدم باید برم دستشویی وگرنه کلیه هم میترکن! بعد اینکه اومدم بیرون و دست و صورتمو خشک کردم دیدم ازآشپزخونه صدا میاد. رفتم دیدم سعید میز چیده. نون بربری تازه و یه قابلمه کاچی! گفت سلام عروس خانوم
صبح بخیر! با خنده پریدم بغلش و گفتم صبح بخیر آقا داماد! گفت بفرمایید مادرشوهرتون براتون کاچی فرستادن که ضعف نکنین!
چه بوی خوبی داشت! کلی زعفرون توش ریخته بود. نشستم سرمیز و به فکر فرو رفتم. سعید اومد کنارم نشست و گفت چی شدخانومی؟ گفتم سعید؟ پشیمون نیستی؟ گفت نه! چرا باید پشیمون باشم؟
گفتم من تا اینجاشم کلی سختی کشیدم. الان مامانت فکر می‌کنه من دیشب بهت کس دادم که این غذا رو فرستاده. تا کی باید از همه مخفی کنیم؟ اصلاً چطور مخفی کنیم؟
اگه یکی اتفاقی متوجه بشه چی؟
گفت غصه نخور گلم. کسی متوجه نمیشه، غذاتو بخور یخ نکنه
خودشم پاشد چایی ریخت.
بعد صبحونه دوباره رفتیم رو تخت، دراز کشیده بودم و نگام به سقف بود. گفت چیه؟ باز که تو فکری؟! گفتم خودت چی؟ تا آخرعمر میخوای قید کس کردنو بزنی؟!
گفت ببین قربونت برم. ارضای روحی مهمتر از ارضای جسمیه. من یا تو احساس خوشبختی میکنم. من عاشقتم. تو هم دیگه فکر و خیال نکن. راستی قرار بود ساک زدنو یادم بدی خانومی!
خندم گرفت، گفتم بیخیال. گفت نه جدی یادم بده
گفتم آخه تو مردی. مرد که ساک نمیزنه.
گفت مردم، مرد توام. تو هم زنمی و کیر داری پس باید کیرتو بخورم. با این حرف پرید و دامنمو از پام کشید. از روی شورت یکم با کیرم بازی کرد و شورتمم کشید پایین و کیرمو گرفت دستش. چند ثانیه نگاش کرد و بعد همشو کرد تو دهنش. از گرمی دهنش داغ شدم. کیرم شروع کرد بلند شدن، دیگه کم کم تو دهنش جانمیشد. اونم سرشو بالا پایین میکرد وکیرمو میخورد. دستم رو سینه هام بود و میمالیدمشون. یه دستشو رسوند به سینم و نوکشو فشار داد. یهو ارضا شدم و آبمو ریختم تو دهنش. زود پاشد تف کرد و دهنشو شست و اومد. گفتم ببخشید یهویی شد!
گفت اشکالی نداره قربونت برم. کنارم دراز کشید، زود پاشدم خودمو انداختم روش و بوسش کردم، کمکش کردم لباسهاشو دربیاره. کیرشو گرفتم دستمو و یکم براش ساک زدم. دستشو گذاشته بود رو کونم و انگشتشو میرسوند به سوراخم و باهاش بازی میکرد.
ازم خواست قمبل کنم.میدونستم قراره دردم بیاد ولی خجالت می‌کشیدم بهش نه بگم. قمبل کردم و رفت پشتم و سرشو برد لای کونمو شروع کرد لیس زدن سوراخم. خیلی حس خوبی داشتم.دوس داشتم همینطوری ادامه بده. یکم که کونمو لیس زد برم گردون و بغلم کرد و یکم لب گرفتیم. پاشد لباسهاشو از رو تخت برداشت و دیدم چند تا بات پلاگ روتخته! گفتم شیطون اینا رو از کجا آوردی؟ گفت: ازجایی نیاوردم همینجا بودن!
یکیشون داد بهم و گفت با آب دهنت خیسش کن. کردمش دهنم و درآوردم دادم بهش. نوکشو که زدبه سوراخم زود خودمو جمع کردم. گفت شل بگیری دردت نمیاد. سعی کردم خودمو شل کنم و با یه فشار بات پلاگ رو کرد تو کونم فقط یه ثانیه درد کشیدم و بعدش تموم شد. دوباره دراز کشید و اشاره کرد به کیرش. دوباره یا دهنم کیرشو گرفتم و شروع کردم ساک زدن. چند دقیقه بعد پاشد و رفت پشتم. پات پلاگ رو از کونم درآورد و نوک کیرشو گذاشت رو سوراخم، خودمو شل کرده بودم. با یه فشار جزئی کلاهک کیرشو کرد تو. حس میکردم آماده م. گفتم ادامه بده. آروم آروم فشار میداد تو. فکر کنم نصف کیرش رفته بود که حس کردم دارم پاره میشم. یه آه بلند کشیدم و گفتم سعید صبر کن. آروم آروم کیرشو کشید بیرون و اومد کنار گوشمو بوسید و دوباره رفت پشتم. کیرش و سوراخمو با لوبریکانت خیس کرد و دوباره آروم آروم کرد تو. بازم بیشتر از نصفشو نتونستم تحمل کنم. اونم دیگه ادامه نداد. تانصف میکرد توکونمو و میکشید بیرون، چند دقیقه همینطوری تلمبه زد تا آبش اومد و همه شو خالی کرد روکمرم و کونم. پاشدم رفتم حموم. چند دقیقه بعد خودشم اومد و باهم حموم کردیم.اومدیم بیرون و خودمونو خشک کردیم و لباس پوشیدیم. یه شورت و سوتین ست آبی و دامن و تیشرت پوشیدم. گفت عزیزم. من دیگه شوهرتم لازم نیست پیشم دامن بپوشی! عادت کرده بودم همیشه دامن پام باشه.
نشست جلومو دامنو از پام کشید و کمکم کرد درش بیارم،بعد از کمد یه شلوارک درآورد داد دستم. بغلش کردم و ازش لب گرفتم.

ادامه بدم؟؟!
پریچهر

نوشته: پریچهر


👍 45
👎 3
21801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927566
2023-05-12 01:12:48 +0330 +0330

ادامه بده

1 ❤️

927567
2023-05-12 01:18:09 +0330 +0330

ادامه بده ب شرطی ک کون سعید عزیز تو افتتاح کنی

2 ❤️

927571
2023-05-12 01:43:42 +0330 +0330

😶😶😶 اولش تخلیه نکردی خودتو که باتپلاگ رو بزاره؟؟ولی در کل قشنگه ادامشو بزار

3 ❤️

927579
2023-05-12 02:41:18 +0330 +0330

ادامه بده همشهری

0 ❤️

927587
2023-05-12 04:04:25 +0330 +0330

امیدوارم که اخر داستان اینجوری باشه که سعید زنت باشه تا تو‌ زن سعید سکسی تره 🔥

0 ❤️

927602
2023-05-12 08:08:57 +0330 +0330

خب کوتاه بود کمی اون آب و تاب اول داستانم که به عنوان شاخ و برگ گفته بودی وجود نداشت،
قسمت بعدی و کمی طولانی تر بنویس،یکی از اون بات پلاگ ها رو بزار همیشه همرات باشه، یکی هم بزار سعید همراش باشه، سری بعدی حتما کون سعید بزار

0 ❤️

927630
2023-05-12 12:35:39 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

0 ❤️

927631
2023-05-12 12:36:42 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

0 ❤️

927645
2023-05-12 13:07:51 +0330 +0330

بله عالیه

0 ❤️

927659
2023-05-12 15:25:19 +0330 +0330

بیشتر بنویس خب

0 ❤️

927660
2023-05-12 15:27:42 +0330 +0330

یه تم bdsm هم بگیره جذاب میشه

0 ❤️

927815
2023-05-13 16:24:56 +0330 +0330

خوبه ادامه بده
میخام ببینم آخرش چی میشه

0 ❤️

928933
2023-05-20 12:37:36 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

930226
2023-05-28 13:46:51 +0330 +0330

کاشکی منم همچین دوست دختری و همسری داشتم. رابطه با شیمیل خیلی خوبه به نظرم. تجربه نداشتم ولی جز آرزو هامه

0 ❤️