پنجره همسايه

1391/04/21

اسم من امير 23سال دارم من تا حالا نزديك 400تا از داستانهاى سكسى رو خوندم.وهميشه ميگفتم همشون دروغه و…خلاصه باورشون برام سخت بود.اين اولين داستان من وهمچنين لمس يه جنس مخالفه كه براتون مينويسم.فقط بدونيت همش راسته راسته.وكمو كسريهاشو دال بر بيتجربگيم بزاريد.
من تا حالا با3تا دختر رابطه داشتم اوليش كه عشقو عاشقى.دومى يه كم سكس تلفنى داشتيم اما سومىّ!!!
من به اندازه موهاى سرتون فيلم سوپر ديدمو داستان خوندم خلاصه هات هاتم.تازه خدمت سربازيم تموم شده بود وزيدى نداشتم.ودنبال كارهاى استخدامم بودم.تو كوچمون يه دخترى بود به اسم نسترن.من از 6.7سال پيش بش علاقه داشتمو تو كفش بود اما غرورم اجازه نميداد پا پيش بزارم.از نسترن بگم.كه قدش حدود 176وبدن مانكنى داشت وسينه هاى خيلى خيلى ناز كه تو عكسا ميشه ديد.هميشه وقتى ميديدمش لبخند داشت.خلاصه تو كفش بودم تا اينكه شمارشو تو گوشيه ابجيم ديدم.سريع باخط دومم مزاحمش شدم.بعد 1.2روز مزاحمت گفتش كه زيد داره وخيلى دوسش داره.بااين حرف تمام دنيا خراب شد سرم.كمتر مزاحمش شدم تا اينكه بعد 2روز رازيم كرد كه خودمو معرفى كنم به كسى نميگه منم گفتم:همسايتونم امير.نسترنم زودى گفت كه دروغ گفته وزيد نداره بااين حرفش دنيارو غلفتى زدن به نامم و اينجورى رابطه ما شروع شد.
اونم مثل خودم هات وحشرى بود.به يه هفته نكشيد كه كارمون ردو بدل كردن فيلم سوپر كشيد,خيلى باهم راحت بوديم تا اينكه ازم خواست با sms ارضاش كنم,منم زود ازش پرسيدم شرتو سوتينش چه رنگيه؟گفت:سوتين توريه قرمز با شرت بنفش.از رنگ سوتينش خيلى خوشم اومد.بش گفتم برو توى اتاق درو ببند سوتينتو درار وخوشبو كننده به كست و شرتت بزن.بعد 5دقيقه انجام داد.گفتم لب ميخام اونم گفت اوووووم بيا بخور.رفتم سراغ گردنش وبعد سينه هاش.نسترنم اهو ناله ميكرد.التماس كرد برم سراغ كسش.داشت تند تند كسشو ميماليد اينقد كه شرتش خيس خيس بود.گفتم شرتتو ميخام بادندون بكشم پايين.گفت كسمو بخور.شروع كردم به خوردن.بش ميگفتم زبونمو لوله كردم ميفرستم تو كست.ميگفت امير جرم بده.اينقد كسشو ميماليد كه ميگفت اخ كسم.گفتم پاتو بده بالا ميخام بزارم درت.اونم داد بالا.كيرمو ميماليدم در كسش اما نميكردم تو التماس ميكرد كه بكنمش.بش گفتم انگشتتو كن تو كونت اونم كرد.بعد چند دقيقه گفت از كونش خون اومده.گفتم ناخنت بوده ديگه ادامه نده.يه خورده كه كردمش.گفت داره ابم مياد.منم تند تند كردم تا ارضا شد.توى اين مدت خودمم 2بار ارضا شدم.كلى ازهم تشكر كرديم.وقربون صدقه هم رفتيم.
2.3 باره ديگه باsms همو ارضا كرديم خيلى حال ميداد.؟تا اينكه يروز ازم خواست ساعت 2نصفه شب برم پشت پنجره اتاقش,اخه خونشون طبقه هم كف بود ومحلمون هم جاى خلوتى بود كه شب كسى رفتو امد نميكرد.گوشيمونو گذاشتيم روى ساعتو خوابيديم.شب بش smsدادم بيدار بود خيلى اروم از خونه زدم بيرون جورى كه مامانم بيدار نشه اخه خوابش خيلى سبك بود.رفتم پشت پنجره.2.3دقيقه منتظر شدم تا تا اومد.اما پنجره بالا بود وتازه نرده هم داشت.كلى اينورو اونور گشتم تا اجر پيدا كردم.ابان ماه هم بود وهوا سرده سرد.باهم ازهمه جا حرف زديم اما رومون نميشد كه سكسو شروع كنيم.دل تو دلم نبود.
واسه اولين بار دست كسيرو ميبوسيدم كه خيلى دوسش داشتم.دستم ميكشيدم روى صورتش وموهاش.
برادر نسترن هم تو اتاق خوابيده بود و واسه همين 2تامون خيلى ميترسيديم.
ازش خواستم كه ازش بوس بگيرم اونم قبول كرد.توى دلم غوغايى بود.اروم سرمونو از پشت نرده ها به هم نزديك كرديم وبه چشماى هم زل زده بوديم.
واى كه چقدر نرده ها مزاحم بودن.
لبم به لبش كه رسيد انگار خوشمزه ترين خوراكيه دنيارو ميخوردم.اروم شروع به بوسيدنش كردم ولباشو ميخوردم.بااينكه بار اولم بود اما انصافا حرفه اى بودم.نسترن زبونشو وارد دهنم ميكرد,زبونش خيلى داغ بود,منم زبونمو وارد دهنش كردم يه لحظه نزديك بود حالش به هم بخوره.
با گوش و گردنش بازى ميكردم وگاهى ازش لب ميگرفتم گاهى به چشماش نگاه ميكردم.دستشو گذاشت رو دستم وگفت امير سينمو بمال.منم شروع كردم.
يه دفه گوشيم زنگ زد.نگاه كردم ديدم مامانه.جواب دادم گفت پس يه ساعته كجا رفتى؟نگرانت شدم اخه تو دستشويى نبودى.منم يه خورده من من كردمو گفتم دلم درد ميكرده اومدم قدم بزنم,
گفت تو هواى سرد اونم ساعت 3 نصفه شب؟گفتم زود ميام وقطع كردم.
دوباره رفتم سراغ نسترن ازش خواستم سوتينشو بزنه بالا.داد بالا دستم گذاشتم روى سينش,از سرديه دستم بدنش لرزيد اما اون حشرى بود وبدنش داغه داغه,
همون طورى كه حدس ميزدم سينه هاش خيلى خوشگل وخوش فرم بود.اندازه پرتقال گنده,گوشتى,سفت,با نوك ريز وسر بالا,واصلا اويزون نبود.شروع كردم به ماليدن اما از شانس پنجره تاقچه داشت وبدنمون به هم نميرسيد كه سينشو بخورم.
گاهى نسترن ميرفت وبه برادرش ومامانو باباش سركشى ميكرد كه بيدار نشن.ازش اجازه گرفتم كه كسشو بمالم كه قبول كرد,خيلى تعجب كردم,
اينو بدونيت اون خيلى دوسم داشت كه خودشو در اختيار من گذاشته بود وفكر نكنيد دختر هرزه اى بود.منم اونو خيلى دوس داشتم.
دستو بردم زير شلوارش اما به بهشتش نميرسيد.ازش خواستم زير پاشو بياره بالا وخودمم چندتا ديگه اجر پيدا كردم و دوباره شروع كرديم,دستم به سختى به كسش ميرسيددستمو بردم تو شرتش.واى كه چقدر نرمو داغ بود.دستمو كه گذاشتم رو كسش اه بلندى كشيد و بدنش به عقب خم شد.شرتش خيسه خيس شده بود.انگشتامو گذاشتم لاى قاچ كسش وشروع كردم به ماليدنش.الان لحظه به لحظش جلو چشمامه,باورش برام سخته,خوشترين لحظات عمرمو داشتم تجربه ميكردم.
كسشو ميماليدم واون يه دستم روى كون گندش بود.وگاهى ازش لب ميگرفتم يا قربون صدقه خودش وكس تپلش ميرفتم.نسترن هم پنجره بازو 2دستى گرفته بود وچشماشو بسته بود واهو ناله ميكرد.گاهى انگشتامو از كسش درمياوردم وبو ميكردم وميخوردم,چه حالى ميداد انگار كسشو ميخوردم,نسترن گاهى انگشتامو ميخورد وگاهى سرمو نوازش ميكرد و امير امير ميگفت.تا اينكه دستشو گذاشت رو دستم گفتم امير كسمو تند تند بمال.فهميدم داره ارضا ميشه.
تندتند ماليدم اينقد ماليدم كه همين جورى از كسش اب ميومد.صداى انگشتم تو كسش بلنده بلند شده بود.يه دفعه لرزيد وازم خواست ديگه ادامه ندم وارضا شد.
هميشه تو داستانها ميخوندم دختره ارضا شده باورم نميشد و ميگفتم بااين راحتى ارضا نميشن اما فهميدم كه راسته.
كلى ديگه از هم لب گرفتيم ورفت تو اتاق كون واستيلشو بم نشون داد,لامصب خيلى خوش استيل بود.دست وپيشونيشو بوسيدم واز هم خدا حافظى كرديم.اومدم خونه مامانم بيدار بود كلى حرف بارم كرد .وگقت كه 2ساعتو نيم كجا رفتى.كلى بهونه اوردم اما باورش نشد.رفتم خوابيدم اما مگه خوابم ميبرد. مدام صحنه هاى نيم ساعت پيش جلو نظرم بود وانگشتامو كه تو بهترين سوراخ دنيا بود بو ميكردم.ديدم نميشه رفتم دست شويى وبا تجسم اتفاقهاى نيم ساعت پيش مشغول هنرهاى تجسمى ودستى شدم ويه كف دستيه مشت زدم.بهترين جلق عمرم بود يه نصف ليوان اب ازم اومد.
حيفيم ميومد دستمو بشورم اخه بهترين بوى دنيارو ميداد.دوباره اومدم خوابيدم در حالى كه به بهترين شب زندگيم وبه بهترين زن زندگيم فكر ميكردم, اخه خيلى مهربون ودوست داشتنيه.قراره داستانو بدم به نسترن اديتش كنه.ازطرف من باى شايد نسترنم اخرش باهاتون خدا حافظى كرد.تمام

نوشته: وروجک


👍 1
👎 0
79839 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

324645
2012-07-11 19:54:43 +0430 +0430
NA

Ziyad jaleb nabood vali fosh nemidam kholase zahmat keshidi

0 ❤️

324646
2012-07-11 20:21:06 +0430 +0430
NA

من که باورکردم فرداصبح میرم ثبت احوال اسمم را عوض میکنم میذارم عبدالعلی کوس غرنه تواول برو فکرکن چطوری به دختره گفتی بره توی اتاق ودرراهم ببنده بعدباsmsارضاش کردی اقایی که مدعی هستی دوتا سیم کارت داری باsmsنمیگن بلکه مینویسندای که هرچی دکل مخابراته توی کون ادم خالی بند

0 ❤️

324647
2012-07-12 00:59:31 +0430 +0430

ببخشید یه دستت بزور به کسش میرسید اما اون یکی دستت روی کون به اصطلاح گنده اش بود؟
ببخشید بدونیت یعنی چی؟ یار اول فکر کردم اشتباه تایپیه.
ببخشید پاتو بده بالا میخوام بزارم درت؟؟ به به یه قطعه ی ادبیه ها…
دنیا رو غلفتی زدن به نامت یعنی چی؟
همون شیش دنگ دنیا منظورته اوسکل؟
بعد داداش نسترن خانوم با این همه سر و صدا بیدار نشدن دیگه؟
قطعا توی تاریکی که حال نمیکردید یعنی یه لامپی چیزی باید روشن میشد… حالا بیخیال اینا.
یعنی واقعا این همه جیمز باند بازی واسه یه دستمالی کردن اونم از پشت نرده های پنجره؟
هی تو بری آجر پیدا کنی هی اون بره سر کشی کنه هی مامانت زنگ بزنه… :(
راستی کس خول توی سکس اسم ام اسیتون جوری میگفتی تند تند کسش رو میمالید و میگفت آخ کسم که فکر کردم بالای سرشی و داری نگاهش میکنی.
کس مشنگ نمره ی 20 هم زیادیته ها…
داستانت همش عیب و ایراد بود و با توجه به اینکه گفتی نسترن ادیتش کرده معلومه اونم یه کس خول مثل خودته

0 ❤️

324648
2012-07-12 01:23:11 +0430 +0430
NA

خداییش داستانت خیلی کیری بود .فقط همینو میتونم بگم.همون نرده هایی که مزاحمت بودن تو کونت.

0 ❤️

324649
2012-07-12 02:16:56 +0430 +0430
NA

خوشم نیومد فکرکنم واقعیت نداشت

0 ❤️

324650
2012-07-12 02:20:30 +0430 +0430
NA

حالا خوبه این همه داستان خوندی…واقعا ریدی با اون داستانت…اصلا همون نرده ها توی کونت

0 ❤️

324651
2012-07-12 02:30:48 +0430 +0430

فقط میتونم بگم خدا شفات بده که اونم بعیده امیدی اصلا بهت نیست

0 ❤️

324652
2012-07-12 04:58:07 +0430 +0430
NA

نميدونم والا…راستش من به راست و دروغ بودنشون كاري ندارم…
فقط يه چيز خيلي ناراحتم ميكنه اونم فحش داد بچه هاست…بابا توروقرآن اينقدر فحش نديد…خب بنده خدا داستان نوشته ديگه …به جاي اينكه كاري كنيد بهتر بشه بدتر ميزنيد داغون ميكنيد…

0 ❤️

324653
2012-07-12 06:35:33 +0430 +0430
NA

Panjereye in hamsaye o unyekio kolan kole kuchatun tu kunet

0 ❤️

324654
2012-07-12 06:46:18 +0430 +0430

آخه بچه کونی خودت میگی 400تا داستان سکسی خوندی و هیچکدوم رو باور نکردی اونوقت انتظار داری که ما این داستان سراسر کس و شعرت رو باور کنیم؟ نه اخه چی در مورد ما فکر دی؟ نکنه راستکی فکر کردی که ما رفتیم ثبت احوال اسممون رو گذاشتیم عبدل کس قرنه؟ اونوقت اون شاهین مالت 212میاد میگه فحش ندین. ببینم تو خودت این خزعبلات رو بخونی فحش نمیدی؟ اگه بنا به راهنمایی کردن بود یه تک پا میرفت داستانهای اول شده ی هرماه رو میخوند یه مقدار نوشتن یاد میگرفت. ما اینجا هرکسی که بخواد کس و شعر تفت بده و سرو کنه به فحش میبندیم. مرتیکه کس کش کونی جلقی. امیدوارم “ریپکس” طوری بچسبه به کیرت که تکه تکه بشه و بری جراحیش کنی…
“توضیح اینکه ریپکس یه وسیله ایه که جهت جلوگیری از تجاوز به زنان اختراع شده که مثل یه لاستیک چسبده یه آلت فرد متجاوز میچسبه که برای جداکردنش باید به دکتر مراجعه کرد.”
اینو الان توی همین سایت خوندم…

0 ❤️

324655
2012-07-12 06:58:36 +0430 +0430

ای کاش ادمین بخش داستان وخاطره راجدا کنه.حیف وقت که برا این مطلب گذاشتم.راست یادروغ این دستنوشتهامهم نیست.مهم اینه که ارزش خوندن ندارن.ای کاش یه هیئت داوری اول مطالب رابخونن بعداگه ارزش داشت توسایت گذاشته بشه.ممنون

0 ❤️

324656
2012-07-12 07:21:10 +0430 +0430
NA

معلوم نیست قبلش تو خدمت چطوری سرهنگه ترتیبتو داده که اینجوری داری هزیون میگی کس مقز دختر همسایه زید داشت!!! شاشیدم تو استعدادت بدبخت…جون ننت دیگه ازین کس شرا اینجا نگو!!

0 ❤️

324658
2012-07-12 07:23:29 +0430 +0430
NA

معلوم نیست قبلش تو خدمت چطوری سرهنگه ترتیبتو داده که اینجوری داری هزیون میگی کس مقز دختر همسایه زید داشت!!! شاشیدم تو استعدادت …جون ننت دیگه ازین کس شرا اینجا نگو!!

0 ❤️

324660
2012-07-12 07:27:03 +0430 +0430
NA

معلوم نیست قبلش تو خدمت سرهنگه چطوری ترتیبتو داده که اینجوری داری هزیون میگی…کس مقز دختر همسایه زید داشت!!! شاشیدم تو استعدادت …جون ننت دیگه ازین کس شرا اینجا نگو!!

0 ❤️

324661
2012-07-12 08:29:18 +0430 +0430
NA

هیییییییی
خدایی کلی به چرت و پرت هات خندیدم
ولی درکت میکنم مکان نداشتین خیلی سخته
داستانت دور از واقعیت بود
ولی کارای عجیب غریب خیلی حال میده
تکاورجون بسرا شعری بس زیبا در وصف سکس از پشت نرده فقط یه جوری بگو بخندیم

0 ❤️

324662
2012-07-12 11:32:29 +0430 +0430

بچه ها بهت لطف داشتن و گفتن نرده ها تو کونت اما بنظر من خیلی واست کمه پس کلا پنجره توکونت

0 ❤️

324663
2012-07-12 15:54:55 +0430 +0430
NA

jaleb nabod.engari dorouq bod.bet nomre nemidam.chon nemidonam raste ya dorouq.

0 ❤️

324664
2012-07-12 16:12:27 +0430 +0430
NA

تک تک آجرا تو اون کون کثیفت این چیه نوشتی کس مغز؟؟؟

0 ❤️

324665
2012-07-12 21:54:16 +0430 +0430
NA

بچه ها من اصلا" حوصلم نمیگیره داستان بخونم چیکار کنننننننننننممممممممممم؟؟/

0 ❤️

324666
2012-07-13 06:52:07 +0430 +0430
NA

بد نبود، کلی خندیدم واسه این مسخره بازیهایی که از خودتون در کردین!!!
اون صحنه آجر گذاشتنش خیلی فان بود!
راستش یاد یه چیزی هم افتادم… کم نبودن آدمهای احمقی که همه سعی شون این بود که یه مکالمه شبانه رو سکسیش کنن و وقتی کوچه علی چپ و منطق و اراده جوابگو نبود بددد سر کار میرفتن…

  • الان لختی؟
  • آررررررررررره! (من درحال چک کردن ایمیلام زیر پتو) … تو اوج سرو صدای طرف هم یهو تلفنو خاموش میکردم
    واسه همین زیاد به این مسج ها یا صحبتهای تلفنی اعتماد نکنین (((((((((((:
    راستی سواد خودتو نسترن جونت روهم قد نمیده به املاء صحیح کلمه “راضی” دیگه انتظاری از شما نیست، خوش باشید!
0 ❤️

324667
2012-07-14 22:11:45 +0430 +0430

شعری برای تو . . . . . . . . . . . . . .

بگویم داستانی از برایت
که از شهوت بگیری کیر و خایت

امیرم، سن من بیست و سه ساله
ولی سرهنگ ما کونم میذاره

بدیدم فیلم سوپر قد موهات
زدم جلقای نا حق توی باغات

یکی دختر بدیدم، عشق من بود
که اسمش چون گلای نسترن بود (گلا=گلها)

بمن گفت نسترن: یک زید داره
ولی از بهر من کونش میخاره

برایش تیپ زدم خوشگل نمودم
پس آن صاحب یک زید بودم

از اول توی اس. ام. اس، بازی
بکردم نسترن را خیلی راضی

توی بازی بکرد انگشت درونش
که خون می آمد از اونجای کونش

چنین بگذشت دوران زیادی
سر راه خوردمی گوه زیادی

ولی میخواستم بیشتر بشم هات
و او میگفت میخوابم توی جات

شبی از روی ناچاری و زاری
به من گفتش باهام کاری نداری؟

بهش گفتم بیا من در خفایم
گذاشتم آجری در زیر پایم

رساندم دست خود بر نسترن جون
همی لاس می‌زدم دائم بگفت جون

توی تاریکی و بدبختیه من
بلیسیدم لبانش توی بهمن (منظور در ماه بهمن که هوا سرده)

ولیکن میله‌ای رو در میان بود
دادشش هم توی خواب روان بود

در این حالت:
رسانم دست خود بر کونِ یارم
به دست دیگرم بر کوس سوارم

خلاصه میله‌ها گایید ما را
که میخ هزگر نرفت در سنگ خارا

یهو زنگ تیلیف ریدش به حالم (تیلیف= تلفن)
که مامانم بگفت اینجا تو هالم

همانجا آب نستر را بریختم (نستر=مخفف شده‌ی نسترن)
دو پا قرض کردمو زودی گریختم

برفتم سوی خانه بی بهانه
خزیدم بی درنگ در چاهِ خانه (چاه=منظور مستراح)

زدم جلقی که دشمن هم ندیده
کف دستم دگر پوستش تکیده

کنون من داستانم رو نوشتم
رَوَم دنبال درس و سرنوشتم

بدادم نسترن ویرایشش کرد
نفهمیدم چرا کیری ترش کرد

تکاور جان بیا با ما وفا کن
نظر افکن به ما، دِینت ادا کن

0 ❤️

324668
2012-07-16 10:34:35 +0430 +0430
NA

:) مرسی تکاورجون خیلی خوب بود
حال کردم با شعرت
ترشی نخوری یه چیزی میشی…

0 ❤️