درود خدمت دوستان
امیدوارم بتونم جوری بنویسم که از خوندن و وقت گذاشتن بابتش پشیمون نشین و شرمنده روی گلتون نشم .

طناز خانوممه ،تاج سرمه ، عشقمه . دو سالی میشه که ازدواج کردیم و هر دو 29 بهار زندگیو تجربه کردیم . سال دوم ازدواجمون بود که آپارتمان مونو عوض کردیم و یه جای بزرگتر و بهتر خریدیم .
از ضلع جنوبی ، ساختمون ما با یه خونه ویلایی شیک همسایه بودیم . نقشه این خونه طوری بود که اتاق خوابشون از واحد ما یا بهتر بگم از خواب ما به خوبی دید داشت و به وضوح می شد فهمید که اون تو چه خبره .
یک هفته بعد از جابجا شدنمون بود که اولین سکسمون در خونه جدید و تجربه کردیم .
طناز: آیییییییییییی چقدر دلم برا این کمر زدنات تنگ شده بود . بزززززننننن بزنننن عشقم
در پوزیشن داگی سینه های طناز به تخت چسبیده بود و باسن خوش حالتش کمر منو در خود محو کرده بود . از پشت داشتم تو کصش تلمبه میزدم که چشمم افتاد به پنجره ساختمون روبرویی و زن و شوهری که داشتن سکس میکردن . ناخواسته سرعتم کم شد و حس و حواسم به طرفشون کشونده شد . طناز که متوجه تغییر حالات من شده بود برگشت سمتم تا علت کند شدن ریتم رو بفهمه که با دنبال کردن رد نگاهم اون هم متوجه خونه روبرویی شد .
یه زن و شوهر جوون که با ما در یک رنج سنی بودن . اقاهه خانومو چسبونده بود دیوار و خودش رو زانو نشسته و داره کس خانومشو میلیسه و میخوره . خانومه سرشو به بالا خم کرده و دوتا دستاش رو سر همسرش بود .
منو طناز هردو بی صدا و بدون اینکه حرفی به هم بزنیم نظاره گر این صحنه جذاب بودیم .
آقاهه که مثل خانومش قد و قامت خوبی داشت از زمین بلند شد و فیس تو فیس خانومش شد و مشغول بوسه و لبو گردن شدن .

طناز: سیاااااوششششش ؟! چه هیجانی دارن ؟
سیاوش: تو از اینجا چطور متوجه هیجانشون شدی ؟
طناز: ببین سیا … انگار که یه کارگردان بهشون گفته چیکار بکنین و چطور با هم ور برین . تازشم هم دختره خوش هیکله و هم پسره . ببین بدنش مثل تو هفته و عضلانی .
سیاوش:اووووویییی جلو من داری از یه مرد دیگه تعریف میکنی ؟
طناز: دیوونه اون چیزی ک میبینمو دارم میگم . درست مثل فیلمای پورن .

برای اولین بار داشتیم سکس یه زوج دیگه رو میدیدم و جذابتر میشد وقتی که در حضور هم نظاره گر این اتفاق بودیم .
خانومه الحق و والانصاف اصل جنس بود و به قول طناز پسره هم همه چی تموم بود .
هردو رو زانو روی تخت نشسته بودیم و داشتیم مثل تماشای یه فیلم پورن بدون هیچ حرف و کلامی معاشقه این زوج و نگاه میکردیم . طناز که به وضوح با دیدن این صحنه آمپر چسبونده بود از پشت بغلم کرد و دوتا دستشو رسوند به کیر منو از پشت مشغول مالیدن کیرم شد و همزمان داشتیم اون دونفرو نگاه میکردیم تا اینکه پسره که پشتش به ما بود ، دختره رو بلند کرد و آروم رو تخت خوابوندش و بعد از بوسه ای که به پیشونی خانومه زد خودش کمر راست کرد و بین پاهای خانومه قرار گرفت .
اینجا بود که کیر پسره کاملا عمود بر بدنش در معرض دیدمون قرار گرفت .
طناز به محض دیدن این صحنه کیر منو که تو مشتش بود ناخودآگاه فشار داد جوری که دردم گرفت .
سیاوش: آخخخخ طناز لهش کردی
طناز با چشای بشدت خمار و صورت برافروخته و گل انداخته شده نگاهم کرد و لبامو بوسید
طناز: وای سیاوشم… ببخش عشقم نمیدونم چرا اینجوری شدم . کاراشون اندامشون حرکاتشون و حتی عشق بازیشون خیلی زیبا و خیلی اروتیکه .سیاوش ببخش ولی با دیدنش بدجور تحریک میشم .
حرف طناز یکم برام سنگین بود ، دوست داشتم زنم با دیدن کیر یه مرد دیگه تحریک بشه ، اونم درست زمانی که من در خصوصی ترین شکل ممکن کنارش بودم . با همه‌ی ناراحت شدنم ، سعی کردم به روش نیارم تا اولین سکس تو خونه جدیدمون کوفتمون نشه
حس گردم طناز متوجه دلخور شدنم شده بود . همونطور که داشت کیرمو که تقریبا شل شده بود تو مشتش ماساژ میداد و از پشت سینه هاشو بهم چسبونده بود ، یه دستشو برد پایین تر و تخمامو خیلی آروم و با سر انگشتاش نوازش میکرد و با اون یکی دستش کمی ژل لوبریکانت به کیرم زد و مشغول بازی با کیرم شد . طناز برا اینکه حس و حال منو تغییر بده با زرنگی تمام توی گوشم و با لحنی شهوانی گفت :
طناز: بدن زن رو ببین ، چه بی نقص و ایرونی پسنده! چشاتو ببند و یکی از دستامو توی ذهنت با دست اون عوض کن . دستش داره روی کیرت میچرخه و دست من رو تخمات .
طناز محکمتر از پشت خودشو چسبوند بهم و گفت :
طناز: دختره از پشت سینه لختشو چسبونده بهت و داره کیرتو میماله ، عاشق کیرت شده

خوب بلد بود من و احساساتمو در کنترل خودش دربیاره . طناز موفق شده بود . حالا دیگه کیرم مثل سنگ شده بود و مو به مو کارایی که طناز میگفتو انجام میدادم و طبق گفته های اون توی ذهنم تخیل ایجاد میکردم .
طناز که کیرم تو مشتش بود و با ژل روانساز حسابی چربش کرده بود ، کم کم به نفس نفس افتاد و تو گوشم ناله میکرد و هرازگاهی گوشمو لیس میزد . معلوم بود خودشم خیلی تحریک شده بود که کصشو به باسنم فشار میداد . چشامو باز کردم دیدم دختره پشتش به پنجره س و دستاشو ستون کرده و گذاشته لب پنجره ، پسره کیرشو که بخوبی از این فاصله سایزش مشخص بود کرده تو دهن دختره و با عضلات منقبض شده و رگهای متورم روی گردن و بازو دستاش، با چشای بسته تو دهن و صورت دختره خالی شد .
منو طناز هم در همین موقع هر دو ارضا شدیم . آبم اومده بود و گند زده بودم به روتختیمون .
ارضای عمیقی داشتم ، جون تو بدنم نمونده بود و رو تخت ولو شدم .

چند روزی از این اتفاق می گذشت که یروز وقتی غروب از سرکار برگشتم دیدم توی اتاق خواب یه دوربین شکاری رو تخت افتاده . بخاطر فصل زمستون هوا خیلی زود تاریک میشد و حدس زدنش خیلی آسون بود . بعله طناز خانوم امروز یا روزای گذشته مشغول دید زدن این دوتا بوده .
بدجور حرصم گرفته بود ، با عصبانیت دوربینو برداشتم و رفتم اشپزخونه که طناز مشغول آماده کردن ظرف های شام بود
سیاوش : این چیه طناز ؟؟؟
طناز: ها !!!اون؟؟؟ از مینا (دوستش) گرفتم
سیاوش: که چیکار کنی .؟
طناز که متوجه وخامت اوضاع شده بود با تته پته گفت :
طناز: هیچی گفتم اگه خواستیم آخر هفته بریم…
حرفشو قطع کردم و گفتم
سیاوش: لطفا فکرشو از سرت بیرون کن ، ما با اون پنجره لعنتی کاری نداریم ، اون شبم نباید نگاه میکردیم

نوشته: ارسلان