کراش قدیمی و دخترش

1401/12/16

سلام
علی هستم ۴۶ ساله، زمان مجردی پسرخاله پدرم چندتا دختر داشت که یکیشون تقریبا همسن من بود، من از قیافه نسرین خیلی خوشم میامد و توی اون دوران واقعا دوستش داشتم ولی هیچ وقت بهش نگفتم. گذشت تا اینکه خبر دادن که نسرین ازدواج کرده، منم یکم ناراحت شدم. دو سال بعدش منم ازدواج کردم. حدود ۱۷ سال از ازدواج ما گذشته بود که توی سفر به اصفهان نسرین را بعد از سالها دیدم. عجب تیکه ای شده بود. خیلی راحت شماره را رد و بدل کردیم و پیام دادن از طرف من شروع شد. چیزی نگذشت که پیامهامون سکسی شد و قرار گذاشتیم که دفعه بعد که من رفتم اصفهان با هم باشیم. حدود هفت ماه بعد من به خاطر ماموریت رفتم اصفهان و از قبل با نسرین هماهنگ بودم. شناسنامه همسرم را هم با خودم بردم و موقعی که هتل گرفتم گفتم که دو نفریم و شناسنامه را دادم و اتاق دوتخته گرفتم‌. عصر با نسرین قرار گذاشتم نزدیک هتل، موقعی که رسید دیدم از ۲۰۶ پیاده شد و یک خانم جوان خوشگل پشت فرمون بود. البته اون منو ندید. احوالپرسی کردیم و به سکت هنل حرکت کردیم، تو راه ازش پرسیدم این خانوم کی بود، گفت نازیلا دخترم. تو دلم گفتم کاش اون پیاده شده بود. رسیدیم هتل و رفتیم بالا مثل قحطی زده ها افتادیم به جون هم، هیکل بیست، قد ۱۷۰ وزن ۶۰ سینه ۷۵, چنان کسشو خوردم که مثل مار به خودش پیچید، اون شروع کرد ساک زدن، خیلی حرفه ای میخورد. کم کم گفت بکن. منم نامردی نکردم نیم ساعت همه پوزیشن ها رو روش اجرا کردم. آب جفتمون اومد. رفت حموم دوش بگیره که تلفنش زنگ زد. دیدم نوشته نازیلا. گفتم دخترته گفت جواب نده. منم سریع شمارشو برداشتم. نسرین اومد بیرون از حموم، سریع آرایش کرد و به نازیلا زنگ زد و گفت الان میام. تند تند رفت. به نظرم هنوز به در هتل نرسیده بود که من به نازیلا پیام دادم و سریع خودمو معرفی کردم. اونم شناخت و بعد از احوال پرسی گفت مامانم داره میاد بعدا پیام میدم. پیش خودم گفتم مگه چکار خلافی میکردیم که از اومدن مامانش ترسید. همین موضوع را عصر در اولین پیامی که داد به نازیلا گفتم. یعو گفت خب مامان پیش خودش نمیگه من با عشقش چکار دارم؟ فهمیدم که مامان و دختر همه چیزو بهم گفتن. پیام دادم که خوب کاری کردی پس. پس بهش نگو که شب من شام دعوتت کردم. جواب داد چشم نمیگم ولی مگه قراره شب منو دعوت کنی؟ گفتم بله به صرف شام و نوشیدنی. گفت باشه ولی من نوشیدنی نمیخورم. شب شد با همون ۲۰۶ اومد دنبالم در هتل، سوار شدیم و گفتم برو یک رستوران توپ، گفت چشم، یهو سوال کرد پس کو نوشیدنی؟ گفتم تو که نمیخوری منم نمیخورم, گفت من شوخی کردم، گفتم پس برگرد هتل تا بیارمش, گفت نه بیرون نمیشه خورد.من میترسم. یهو گفتم پس بیا بریم تو اتاق من بخوریم بعد بریم رستوران، قبول کرد. دم هتل پیاده شدیم، از سوپر بغلی هم یکم مزه خریدم و ماسک هم برای نازیلا خریدم و ماسک و زد و خیلی عادی رفتیم تو اتاق. سریع بساط را چیدم و چند پیکی خوردیم. فهمیدم مست شده. یهو توی حالت مستی گفت رو همین تخت کردیش؟ گفتم کیو؟ خندید و گفت مامانمو، شوکه شدم ولی گفتم اره. گفت چجوری کردیش؟ گفتم بیخیال نازیلا، گفت با جزئیات بگو. منم زدم به اون درش و گفتم میخوای عملی برات توضیح بدم که یهو پرید روم لب گرفت. من شروع کردم. آروم آروم شلوارشو باز کردم دستمو کردم تو شرتش که خیس بود. یکم که کسشو مالیدم، گفت شلوارتو دربیار. منم کامل لخت شدم. اونم سریع لخت شد و شروع کرد ساک زدن. عین مادرش حرفه ای، منم چون اون روز یکبار سکس کرده بودم آبم دیر میامد. منم شروع کردن کسشو خوردن در حین خوردن آروم اومدم انگشتمو بکنم تو کسش که ببینم پرده داره یا نه که خودش گفت راحت باش، اتوبان بازه. آقا منم تو هوا بودم دیگه، دل سیر کردمش. کون خوش فرمی داشت، در حین کردن دو سه بار انگشتش کردم دیدم حرفی نمیزنه. آروم آروم کردم تو کونش، گفت یکم صبر کن دردم گرفت‌ منم یکم صبر کردم، بعد آروم آروم تلنبه زدم. آبمو کامل خالی کردم تو کونش. بعد گفت حالا نوبت منه، با انگشت چوچولمو بمال تا آبم بیاد. منم براش مالیدم تا لرزید و ارضا شد.
وقتی سکسمون تمام شد، دوش گرفتیم و رفتیم رستوران. تو راه و توی رستوران همش سوالشو این بود من بهتر بودم یا مامانم. واقعا نازیلا بهتر از نسرین بود.
اون یک هفته که اصفهان بودم. نسرین را یکبار دیگه کردم ولی نازیلا رو هر روز.
خوش باشین.
گرگ پیر

نوشته: گرگ پیر


👍 27
👎 23
55801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

917870
2023-03-07 02:59:36 +0330 +0330

گرگ؟
سگ اعتقاداتتو بگاد کصکش
حتما مسلمونم هستی
زنا؟
زنتو نصف بچه های ایران بگان دیوث

3 ❤️

917878
2023-03-07 04:38:36 +0330 +0330

تازه فردا باباش نازیلا رو رسوند اونم کردی
بعدش بابابزرگه باباش رو رسوند اونم کردی
دکتر با ویلچر بابابزرگه رو اورد اونم کردی
پستچی نامه اورد اونم کردی
پیک پیتزا اورد اونم کردی

1 ❤️

917902
2023-03-07 09:53:35 +0330 +0330

کس نگو دیگه ماسک زد رفتید اتاق اینا تخیلات هم مادررو گاییدی هم دخترو مگه تو چی هستی

0 ❤️

917907
2023-03-07 10:37:53 +0330 +0330

کص ننت

0 ❤️

917910
2023-03-07 10:53:01 +0330 +0330

به کجاچنین شتابان

0 ❤️

917933
2023-03-07 17:26:56 +0330 +0330

اره دیگه باباشم اومد اونم کردی یروز بابابابزرگش اومد اونم کردی صاحب هتلم کردی حتی گربه های هتلم کردی 😂😂😂بابا خیلی متوهومی خیلی 😂😂😂😂😂😂

0 ❤️

917966
2023-03-08 01:08:03 +0330 +0330

فانتزی های پسرک تخمی فیس 😂

0 ❤️

917969
2023-03-08 01:13:47 +0330 +0330
YM6

توهم نزن داش.
همرو کردی نه؟ ماشاالله.
جقی کونی کصکش عوضی خو یه جوری بنویس حداقل باور کنیم.

0 ❤️

918042
2023-03-08 13:45:44 +0330 +0330

وقتی یه گرگ پیر کونت گذاشت این تخیلات برای خودت بافتی؟

0 ❤️

918187
2023-03-09 17:07:35 +0330 +0330

نظرات بقیه رو خوندم،دیدم هیچکس باورشون نشده و مسخره کردن
اتفاقا منم تجربه مشابه تورو داشتم
یه مادر و دختر را میکردم،فکر میکردم بیوه هست،یه روز رو کار بودم شوهر زنه اومد تو خونه،گفت که گرگ پیر هستم،منم گفتم دستتو بگیر به کیرم
گرگ پیر روهم کردم
گرگ پیر رفت کونشو بشوره دیدم تلفنش زنگ خورد
دیدم زده خواهر گرگ پیر
خلاصه اونم کردم

0 ❤️

918263
2023-03-10 04:41:07 +0330 +0330

کاری به راست و دروغش ندارم، اما اونایی که تجربه کردن میدونن سکس با مادر و دختر چقدر لذت بخشه، خصوصا که دخترش ۱۸ ساله باشه، مثل سکس با دوتا خواهر، یا سکس با برادر و خواهر، برادری که گی باشه و روی خواهرش بیغیرت باشه

0 ❤️

919061
2023-03-16 15:07:47 +0330 +0330

زنتو گاییدم با خوارت
کوسکش این چرتو پرتا چیه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها