سلام به همه ی دوستای شهوانی گلم.من الهام هستم۳۲ سالمه قدم ۱۶۰ و وزنم ۷۰ سایز سینه هام هم هفتاده(اسمم مستعاره).من ساکن یکی از شهرستان های جنوب تهران هستم.همین اول بگم من بار اولمه دارم داستان مینویسم اگه کم و کاستی داشت به بزرگیتون ببخشید دوستان.این داستان دوماه پیش آخرای بهمن ماه برام اتفاق افتاد زمانی که شوهرم یه ساختمون دو طبقه خرید که طبقه پایین تکمیل بود و طبقه بالا نیمه کاره خلاصه یه اوستا با دوتا کارگر آورد که طبقه بالای ما مشغول به کار بشن.اون دوتا کارگر معلوم بود اهل افغانستان هستن پیش خودم فکر کردم اوستاشون ایرانیه.از شوهرم پرسیدم این بنّایی که آوردی ایرانیه؟؟؟گفتش نه اوستا هاشم افغانیه ولی از بچگیش ایران بزرگ شده اونجا بود که فهمیدم آقا هاشم قصه ما هم افغانیه از هاشم بگم که یه مرد تقریبا ۳۵ ساله و قد متوسط بدن عضله ای داشت قیافش هم معمولی بود و ریشش هم بلند بود.نمیدونم چرا وقتی میدیدمش انگار دست و پام شل میشد چند روز که کار کردن متوجه شدم اونم داره یواشکی منو دید میزنه یه روز که طبق معمول واسشون چایی و صبحونه بردم گذاشتم میخواستم برگردم اوستا هاشم صدام زد گفتم جانم بفرمایید گفت آقا سجاد هستن؟گفتم نه رفته شهرک صنعتی سرکار (سجاد شوهرمه که توی شهرک صنعتی کارخونه داشت و بشدت هیز و خانوم باز هستش شوهرم بعضی مواقع تا یه ماه میشه که واسه سکس سمت من نمیاد) هاشم گفت میخواستم باهاش حساب کتاب کنم پول کارگرا رو بدم گفتم اشکال نداره بیایین پایین منم در جریان حساب کاراتون هستم خود سجاد گفت به حسابتون رسیدگی کنم.گفت باشه میرسم خدمتتون وقتی داشت حرف میزد انقدر جذب اون چشای مشکی و صدای کلفتش شده بودم که حس کردم کسم خیس شده و نوک پستونام سیخ.وقتی اومدم پایین رفتم حموم و کسمو تمیز کردم انگار یجورایی حس میکردم قراره به هاشم کس بدم از حموم اومدم بیرون یه ساپورت کرمی با یه پیرهن قرمز گل گلی پوشیدم یه کم آرایش کردم نشستم رو مبل که دیدم هاشم داره صدام میکنه گفتم بفرما تو آقا هاشم در بازه وقتی اومد تو منو دید چشاش داشت از حدقه میزد بیرون گفتم بفرما بشین واستون چایی بیارم که کلی تشکر کرد.چایی رو آوردم همونجور ک داشت چایی میخورد داشت بابت کارش و هزینه هاش توضیح میداد و به من زیر چشمی نگاه میکرد آخر سر گفتم باشه و من همه مبلغو میزنم به کارتت.وقتی داشت میرفت از سکس باهاش نا امید شده بودم که بهم گفت ببخشیدا شرمنده میشه اسمتون رو بدونم؟؟؟گفتم واسه چی میخوای بدونی؟گفت همینطوری گفتم الهام هستم گفت اسمتون هم به زیبایی خودتونه.گفتم لطف داری هاشم جان.وقتی بهش گفتم هاشم جان زیر شلوارش داشت یه چیزی باد میکرد.از رو شلوار معلوم بود کیر گنده ای داره.اومد سمتم گفت من چند روزه تو کفتم الهام جون میخوام باهات حال کنم اجازه میدی؟اولش یخورده نقش بازی کردم که آقا هاشم خجالت بکش این چه حرفیه اصلا ازتون انتظار نداشتم داشتم حرف میزدم که یهو بغلم کرد و شروع کرد به مالیدن کمرم و بالای کونم منم هیچ مقاومتی نتونستم بکنم چون خودمم هوس کیر کرده بودم کم کم لباسامو داشت درمیاورد تیشرت خودشم درآورد سینه ش پشمالو بود برخلاف شوهرم منم عاشق مردای پشمالو هستم دیگه منو کامل لخت کرده فقط شورت پام بود بهش گفتم کارگرا نیان پایین مارو ببینن؟؟؟گفت که نه مشغولن.بهش گفتم بریم تو اتاق خوابم وقتی رفتیم تو اتاق شورتمم درآورد تموم بدنمو لیسید داغ داغ شده بودم وقتی سینه هامو میخورد ریشش به شکمم برخورد میکرد واقعا دیوونم میکرد حسابی گردنمو لاله گوشمو لیس میزد دیگه ناله هام در اومده بود بهش گفتم کسمو بخور گفت نه دوس ندارم یه کم از این کارش بدم اومد با لهجه افغانی گفت اگه کستو نخوردم بجاش کیر خوبی دارم که بهت حال بده این حرفش حشرمو دوباره برد بالا بهش گفتم دراز بکش میخوام کیرتو بخورم گفت جوووون چشم الهام جون.دراز کشید شلوارشو درآوردم واقعا کیرش از زیر شرت خیلی کلفت و دراز بود شورتشو کشیدم پایین لامصب اندازه بادمجون بود کیرش بدنش سفید بود ولی کیرش بشدت سیاه فکر کنم راحت۲۵سانت میشد به حدی کلفت بود که وقتی خواستم ساک بزنم بزور تو دهنم رفت تقریبا دوبرابر کیر شوهرم بود.خلاصه شروع کردم به ساک زدن و لیسیدن. تخماشو کردم تو دهنم که هاشم رفته بود فضا از شدت حال بعد ده دیقه ساک زدن گف میخوام بکنم توش منم حالت داگی گرفتم اومد پشتم سر کیرشو با آب کسم خیس کرد آروم داشت فرو میکرد بزور رفت تو کس تنگم حس کردم دارم پاره میشم هرچی التماس کردم در نیاورد گفت عزیزم تحمل کن الان عادت میکنی چن دیقه بی حرکت موندیم کسم جا باز کرد آروم شروع کرد تلنبه زدن یخورده ک به حالت داگی کسمو گایید گفت دراز بکش دراز کشیدم پاهامو دادم بالا اومد روم داشت با اون کیر سیاه و درازش منو جر میداد لامصب یه ده دیقه که تلنبه زد دستشم رو چوچولم بود داشت میمالید حس کردم دارم ارضا میشم یه دفعه ای تموم بدنم لرزیدو بهترین ارگاسم عمرمو تجربه کردم.هاشم هم گفت آبم داره میاد گفتم بریز رو شکمم کشید بیرون سریع کیرشو گرفتم شروع کردم به خالی کردن آبش انقدر آبش زیاد بود که تا زیر گلوم پرید آبش.هاشم سریع بلند شد لباسشو پوشید گفت تا کارگرا شک نکردن من برم شمارشم بهم داد گفت از این به بعد همیشه باهاتم گفتم هاشم جون بهترین سکس عمرم بود کسم مال توئه از این به بعد خداحافظی کرد و رفت منم رفتم دوش گرفتمو خوابیدم.امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: الهام