...قسمت قبل

تو قسمت قبلی خاطره ام براتون گفتم که توی اینستا با حسام آشنا شدم و اومد خونم و ترتیبمو داد
۲۹ ساله بود و اونشب بهم گفت بار اوله که کون کردن رو تجربه میکنه کلن هم خیلی دل بکار نمیداد و بعد سکسم وقتی پرسیدم چطور بود جوابش این بود که ای بد نبود ولی من بار اول آخرم بود کون کردم و رفت
ده پونزده روز بعد اون شب یه روز دیدم پیام داد و سلام و احوالپرسی و پرسید تازگی بکسی ندادی و … بعد یهو پرسید خوب کی بیام باز ترتیبتو بدم؟تعجب کردم گفتم تو که گفتی بار اول آخرت بود گفت اینارو ولش کن بد تو کف کونتم بگو کی جوره بیام
راستش از تحویل نگرفتای اونشبش یکم دلخور بودم پس تصمیم گرفتم یکم امروز فرداش بکنم بعد دو هفته بهش گفتم امشب بیا فقط مشروب نداریم منم مست نباشم خیلی برا کیر حشری نمیشم و … گفت ندارم گفتم بخر گفت گرونه بابا!یکم زورم آورد آخه شب اول اومده بود خونه من و تا خرخره ویسکی زده بود حالا زورش میاورد اینبار خودش دس بکنه جیبش
با اینهمه چون از کمر سفتش و قدرت بدنیش خوشم اومده بود گفتم جهنم بیا همینجوری حال میکنیم
شب شد و اومدمن یه لباس زنونه راحتی تنم بود که تا وسطای رونم میرسید وارد حال که شد سلام کردم و همونجا بی معطلی زانو زدم جلو کیرش زیپو باز کرد بهش گفتم قمه تو نیوردی دیگه گفت نه بابا گفتم که اون برا بار اوله کیرش از همون اول نیمخیز بود و تا گرفتم دستم سفت شد شروع کردم به لیسیدنش از زیر تخما تا سرش بعد سرشو بوسیدم مکشی و بعد در حالی که با یه دس پایینشو میمالیدم سرشو تند تند تو دهنم میک میزدم یه لحظه برگشتم بالا رو نگاه کردم چشاش برق میزد و چشم تو چش که شدیم زیر لبی یه جووون هم گفت برعکس دفه قبل که بی خیال بود اینبار داغه داغ بود
کیر رو از دهنم در آورد و رفت نشست روی مبل و پاهاشو باز کرد و گفت بیا اینحا سر پا خوب حس نمیگیره رفتم بین پاهاش و کیرو گرفتم دستمو د بخور یکم دیگه که خوردم درش آوردم از دهنمو و همینجور که با دس میمالیدمش گفتم بریم تو کارش،؟ گفت یکمه دیگه بخور
راستش یکم زورم آورد آخه از خوردن خسته شده بودم و دوس داشتم زودتر بریم روی تخت اما چاره ای نبود گفتم باشه و کیرشو گذاشتن دهنمو با بیشترین شدتی که میتونستم میکش میزدم یه جوری از روی لج اما اون برعکس خوشش اومده بود و چنتا آخ حشری گفت و بعد گفت بسه دیگه از دهنم درش آوردم و وقتی سایزشو دیدم شوک شدم آخه با این مکشای وحشیانه که زده بودم کیرش چند سانت دراز تر شده بود طوری که یه لحظه از کیرش ترسیدم و ریختم بهم و کنترل همه چیز از دستم در رفت کاندومو کشیدم سر کیرش و یهو مث آدمای گیج بی اینکه چیزی بگم از جام پاشدم و رفتم سمت اتاق خواب حسامم پاشد و همینجور که پشت سرم میومد تیشرتشو در آورد و لخت افتاد دنبالم و پشت سرم که میومد گفت جووون عجب کونیه چه کونی بکنم امشب
یه حالی شده بودم عجیب انگار ترسیده بودم مث کسی که نصفه شبی تو یه کوچه خلوت یه گردن کلفت افتاده باشه دنبالش همینطور که به اتاق خاب نزدیک میشدم به خودم گفتم عجب غلطی کردم چرا اینقد کیرش دراز شد خیلیم حشریه امشب، نکنه بلایی سرم بیاره
توی اتاق خواب کنار تخت وایسادم رسید بهم دستشو انداخ زیر لباسمو باسنمو چنگ زد و شروع کردن مالیدنش و گفت اوووف عجب گوشتی باب سر سیخ زدن! تو چشاش نگا کردم فقط حشر خالص رو میشد توشون دید گفتم آقا حسام فقط لطفن یواش بکن جر نخورم خندید گفتم نترس جر نمیخوری برو روی تخت
رفتم روی تخت و داگی گرفتم کونم که قمبل شد انگار آب از لب و لوچش راه افتاده باشه فقط قربون صدقه کونم میرفت و ازش تعریف میکرد و همش اوووف عجب چیزیه جوون چه کونیه اومد روی تخت و رفت پشتم پهلوهام رو گرفت و یه نفس تپوند توی کونم یه درد شدید اومد تو وجودم که نمیشد تحملش کنی و یه جیغ خفه زدم که آخخخح اومدم خودمو بکشم جلو ولی دستای واقعن قوی حسام مث گاز انبر محکم منو گرفته بود و نمیذاشت حتی تکون بخورم شروع کرد تلمبه زدن منم میخاستم تحمل کنم اما آخرش دیدم نمیشه آخم رفت بهوا کشید بیرون گفت چت شد؟ گفتم لعنتی مگه نگفتم یواش چرا یهویی تپوندی گفت ببخشید حشرم انقد بالا بود دیگه شد گفتم بخاب تا بیام سرش همینکارو کردیم و نشستم سر کیرش دادم داخل و یکم بالا پایین شدم تا هم جا باز کردم و هم دردم رفت بازم حین بالا پایین شدن با انگشتام توی موهای شکم و سینه پشمالوش ور میرفتم و داشتم از کیرشو بدنش لذت میبردم
بعد بلندم کرد و خواست فرقونی بگیرم نشست جلوم پاهامو باز کرد و زد داخل یکم که زد انگار خسته شد پاهامو انداخ گردنش و افتاد روم دستاشم ستون کرد دو طرفم صورت تو صورت کیرو میکشید بیرون و شلپ میزد داخل و بعد سرعت میداد بکار شلپ شلپ شلپ و کون من بود که داشت پاره میشد زیر کیرش و تو اون پوزیشن کل وزنش پشت کیرش با هر تلمبه زده میشد دم باسنم بازوهای کلفتش دو طرفم بود و خیلی از قدرت بدنی و بازوهاش خوشم اومده بود همینطور که زیرش بودم شروع کردم بازوهاشو مالیدن و ماساژ دادن باز از کونم تعریف کرد و گفت اوووف عجب چیزی هستی عجب کونی داری منم از گاییدنش و از بازوهاشو و از تعریفاش هوایی شده بودم تو فضا بودم گفتم مال خودته آقا حسام. گفت چی؟ مال خودمه؟ گفتم آره مگه من زنت نیستم؟ اصن تو یه حال و هوای دیگه بودم این حرفو که زدم انگار انرژی زا به حسام زده باشن قدرت دوباره گرفت گفت البته که زنمی منم شوهرتم و تقه هاش قدرت و شدت گرفت شلپ شلپ شلپ قشنگ کونم زیر کیرش بازه باز شده بود صورتش غرق عرق شده بود کشید بیرون و بلند شد گفت کشتیم امشب آبمم نمیاد میدونستم هرچه تماس بدنا بیشتر باشه آب زودتر میاد پس گفتم بیوفت روم گفت یعنی چجوری؟ لباس زنونه که هنوز تنم بود رو در آوردم یه بالشت تپل گذاشتم و شکمم رو گذاشتم رو بالشته و خابیدم و حسابی قمبل کردم گفتم بیا روم معلوم بود که قبل من هیچوقت کون نکرده
افتاد روم و پاهاشو دو طرف پاهام گذاشت و دستاشم دو طرف کمرم و کیرو تپوند توی سوراخ و افتاد روم پشمای سینش که میمالید روی کمرم و سنگینی وزنشو و نفس نفس زدناش پشت گردنم و کیرش که تند تند توی کونم میرفت و میومد دیووونم کرده بود همینجور که زیرش بودم سعی کردم هرچه بیشتر قمبل کنم و کونمو باز کنم که کیرش بیشتر فرو بره اونم حشری شده بود و وحشیانه تلمبه میزد بعد یهو پاشد و نشست برگشتم دیدم داره کاندوم رو در میاره با خودم گفتم آخیش آبش اومد بالاخره!دیگه راحت دراز کشیدم و بدنم رو شل کردم و ریلکس کردم و گذاشتم آقا حسام کیرشو بماله و آبشو تا قطره آخر رو کمر و کونم خالی کنه
امیدوارم خوشتون اومده باشه و بازم از کون دادنم به حسام براتون مینویسم

ادامه...

نوشته: ساسان