گی بعد از کار، مستی، اخراج

1401/12/01

سلام خاطره گی هست پس لطفا اگه دوست ندارید نخونید که فحش ندید زندگی هرکسی به خودش مربوطه😊
دیگه حالم از ظرفشویی توی رستوران کیری به هم میخورد،دلم تفریح میخواست یه سکس یه کیر، چند وقتی بود با یه بدنساز و ماساژور میانسال آشنا شده بودم توی تلگرام اسمش ایمان بود سنش چهل بود قدش یک و هفتاد دیگه گزینه مناسبی نداشتم همیشه دوست داشتم پارتنرم ازم هیکلی تر باشه و کلا وضعش بهتر باشه چه مالی چه ذهنی اما خب شانس ما تخمیه دیگه.راستی از خودم نگفتم سنم۲۱قدم۱۸۰وزنم۶۵سایزم۱۷ورس باتم چهرم مردونس(شاید اینجا شوهر پیدا کردم😂)و فوق العاده خوشتیپ و خوش لباس،عاشق مردای سکسی خوشتیپ و مؤدب هستم اما همشون دنبال کوس هستن😥
وقت استراحت یکم دیرتر شروع میشد از سرآشپز اجازه گرفتم نیم ساعت زودتر برم اونم قبول کرد سریع به ایمان پیام دادم(از شب قبل هماهنگ کرده بودم باهاش)زود پیشبند و کلاه آشپزخونه رو در آوردم(من کجا اینجا کجا از آرزوی پزشکی الان شدم ظرفشور)آهی کشیدم رفتم دستشویی خودمو کمی آماده کردم باسرعت به طرف خوابگاه رفتم لباسامو پوشیدم یه شورت کرم هفتی،یه دوبند نقره ای سکسی که سینه هام رو بهتر نشون میداد،شلوار ساپورت لی نوک مدادی زخم خیلی چسبون،جوراب سفید ساق بلند،یقه اسکی آبی تیره،پالتو خز قهوه ای سبک گوتیک،کمربند قهوه ای چرم و کفش کتونی ساق بلند طوسی اما حیف موهام کوتاه بود چون تازه معافیتمو از آموزشی گرفتم،کارت قرمز دوقطبی، عطر لورد که خیلی دوست دارم رو زدم و از رستوران رفتم بیرون تاکسی گرفتم مترو سوار شدم و بلاخره خودمو رسوندم در خونش تماس گرفتم و اومد پایین وقتی دیدمش خیلی با عکساش فرق داشت انگار عکسای پنج سال پیشو داده بود بدجور خورد توی ذوقم اما دلمو زدم به دریا و باهاش رفتم آپارتمانش واقعا خیلی شلخته بود با این سن.برام نسکافه و میوه و آجیل آورد فقط نسکافه خوردم بعد از گفت و گو درمورد کار و نارضایتی من و پیشنهادات اون گفتم وقت نیس بیا شروع کنیم استراحت کاریم دوساعته گفت باشه لخت شدیم و شروع کردم براش به ساک زدن تا شق کرد سایزش خوب بود کمی خوشم اومد و براش ته حلقی زدم که اونم گفت بیا کونتو بخورم کونمو خورد۶۹بودیم منم براش میخوردن کل کیرو خایه هاشو سرویس دادم اما چون برام جذاب نبود راست نمیکردم رفتم سرویس برای شستشوی آخر و اومدم،کاربلد بود اما من خیلی تنگ بودم و از زیرش در میرفتم چون خیلی درد داشت لوبریکانت زد و گفتم کاندوم بزار ولی نزاشت با این حال که کاندوم بود پیشش پرسیدم سکس بدون کاندوم داشتی گفت خیلی کم منم از سختی و بدبختی به سطوح رسیده بودم برام فرقی نداشت ایدز بگیرم قبلا هم سکس بدون کاندوم داشتم آزمایشم دادم اما خب سالم بودم بهش گفتم پس حداقل آبتو تو کونم نریز قبول کرد یه دور سکس کردیم اما من راست نکردم آخرشم رفت آبشو خالی کرد بعدش برام نسکافه آورد خوردم اما تهش یه قرص آبی رنگ بود منم لبخندزدم و هیچی نگفتم چون میدونستم روم اثر نداره قویترین داروهای اعصاب منو درمان نکردن حتی بهتر نشدم حالا حتی این قرص آمفتامین باشه مگه چیه گفتم عرق داری تعجب کرد گفت مگه میخوری برام آورد کیفیتش خوب بود چهار استکان با کمی آب پرتقال خوردم مست مست شدم آهنگ هایده گذاشتم و از عشق های شکست خورده و بدبختیام گفتم بعدش یه دور سکس کردیم وسط سکس دیگه حواسم سرجاش نبود داشت روی صورتم جق میزد که یهو بهم حالت تهوع دست داد ازش کمک خواستم و رفتیم دستشویی و اونجا استفراغ کردم بعدش بیهوش شدم یه صحنه رو یادم میاد داشت فرش تمیز میکرد صحنه بعدی توی حموم منو تمیزکرد بعدش که از خواب بیدار شدم دیدم ساعت یازده شبه فهمیدم کارم رو توی رستوران از دست دادم میخواستم برم که نزاشت بازم سکس میخواست اما اینبار زودتر کام شد منم زو، لباسامو پوشیدم و یه تپسی گرفتم چون اسنپ نداشتم بعد از چندبار لغو شدن از طرف راننده ها بلاخره یه راننده جون اومد منم سریع رفتم بیرون سوار شدم چون رستوران سمت قیطریه بود و منم الان سمت عبدل آباد چهل دقیقه طول کشید برسم وقتی رسیدم رستوران داشت تعطیل میشد رفتم داخل سراشپز گفت کجا بودی حالم خوب نبود گفتم خوشگذرونی میکردم و مستم.اونم گفت رئیس اخراجم کرده و حتی اجازه نداد شارژر یا داروهام رو از چمدونم بردارم و یا برم خوابگاه و بیرونم کردن منم جایی رو نداشتم و تا صبح ساعت۹توی خیابونا و کبابی های شبونه و متروی صبح گذروندم، حس بدبختی و بی کسی تا صبح امونم رو برید صبح کارت ملی و شناسنامه و وسایلمو از رستوران گرفتم و یه بلیط به سمت شهر خودم که برام مثل جهنم هست و خونه ای که شکنجه گاه منه گرفتم و الان صبح دو روز بعده که دارم اینو مینویسم میدونم حوصله سربره و ممکنه غلط املایی داشته باشه و علائم نگارشی اصلا رعایت نشده داستان جذاب نیست و…حتی لایق توهینه
اما این یه اعتراف بود و شاید درخواست کمک و یا … نمیدونم.همیشه دوست داشتم یه پسر ثروتمند باشم که تمام خواسته هام و سکس هام و اهدافم رو به دست بیارم اما نشد دنبال پارتنر پولدار گشتم اما چون بیبی فیس نیستم و اونقدر زیبا به دست نیاوردم حتی دیگه توانایی مالی درس خوندن رو ندارم میگن خدا میرسونه مزخرفه این عقاید ابله هاست دیگه خیلی وقته به توهم خدا باورندارم و آتئیستم و منتظر فرصت یا بهترشدن بیماریم و حتی امید و انگیزه و شاید عشقی که قلب یخ زده من رو گرم کنه هستم
از رهیال نویسنده سری داستان های علیرضا،راهروها،تقارن،باراد و آتش زیرخاکستر تشکر میکنم داستان محشری مینویسه خیلی با علیرضای داستان همزاد پنداری میکنم و عاشق پیانو هستم و بتهوون و باخ اما پول خرید پیانو یا یادگیریش رو ندارم😂
ممنون که اعتراف رو خوندید.

نوشته: علیرضا،خوناشام،تنهاترین تنها


👍 19
👎 7
16501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

916022
2023-02-20 01:27:08 +0330 +0330

قشنگ بود
دوست دارم باهات ارتباط بگیرم

0 ❤️

916025
2023-02-20 01:38:10 +0330 +0330

نمیدونم کدوم شهری منم دنباله یه عشقه واقعیم دوست داشتی پیام بده بهم
واینکه چرا رهیال جان رمان جدید نمیزاره مردم از انتظار🙃

1 ❤️

916028
2023-02-20 01:48:41 +0330 +0330

خوب بود خصوصا جوراب سفید ساقدار که تو سکس عاشقشم

0 ❤️

916030
2023-02-20 02:01:41 +0330 +0330

لطفا پیویت و چک کن

0 ❤️

916033
2023-02-20 02:05:12 +0330 +0330

عزیزم نتونستم پیویت و پیدا کنم

@Pesaraktanha23

ایدی تلگراممه خواستی پی بده هم صحبت بشیم بکم

0 ❤️

916038
2023-02-20 02:20:45 +0330 +0330

سلام خواستی بهم پی ام بده من تو یه شهر شمالی در گیلان زندگی می کنم می تونی چند روز بیایی پیشم یکم استراحت کنی
دوست داشتی پیام خصوصی بزار

0 ❤️

916040
2023-02-20 02:23:46 +0330 +0330

منم تو نوبت . خخخ

0 ❤️

916060
2023-02-20 06:50:10 +0330 +0330

كونكونك جون ، با اين تيپت كه توصيف كردى خر باهات بيرون نمياد بعد دنبال مرد جذابى كونى !!؟؟

1 ❤️

916068
2023-02-20 08:35:35 +0330 +0330

👍آخر داستانت دلم رو شکوند نمیگیم درکت میکنم ولی درد و رنجت رو حس میکنم متاسفانه توی این خراب شدمون خیلی ها با همچین معیاری از زندگی میشناسم.

0 ❤️

916124
2023-02-20 20:36:55 +0330 +0330

ایرانه دیکه باید سعی کنیم دوام بیاریم زژر این بدبختی ها و نا ملایمات اجتماعی

0 ❤️

916159
2023-02-21 02:02:23 +0330 +0330

عزیزم تلاش کن حتما بهترین چیزا برات اتفاق میوفته زندگی پراز این بالا پاییناس امیدتو به خودت از دست نده و درضمن لایق توهین نیسی 👍

0 ❤️

916182
2023-02-21 05:43:29 +0330 +0330

ی مفعول از تهران پیام یده

0 ❤️

916200
2023-02-21 11:05:06 +0330 +0330

پسرم سعی کن باواقعیت کنار بیای،سعی کن تو پشتوانه کسی باشی نه اینکه مثل فیلم هندی منتظرباشی یه مرد پولدار بیاد و تورو به آرزوهات برسونه،،دنبال دلخوشیهای کوچک باش که میتونه لحظاتی زندگی رو شیرینتر کنه

0 ❤️

916357
2023-02-22 16:50:58 +0330 +0330

امیدوارم توزندگیت موفق باشی همین وبس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها