بعد از فوت مادرم پدرم رفت زن گرفت و من مجبور شدم برم پیش مادربزرگم و خواهرم الهام هم به زور به پسر خواهر زنش داد
به یکسال نکشید که الهام طلاق گرفت و اومد پیش من و مادر بزرگم بعد از فوت مامان بزرگم و تقسیم ارثیه ما مجبور شدیم از اونجا هم بریم با پولی که از ارثیه بابام به ما رسید تازه با کلی دعوا با زن بابام یه خونه رهن کردیم و من و الهام اونجا زندگی میکردیم
چند ماه گذشت یه روز توی خیابان الهام رو توی ماشین یه پیرمرده دیدم رفتم خونه و وقتی اومد خونه با هم دعوا کردیم و رفت خوابید فردا وقتی خواست بره نذاشتم بره گفت اصلا به توچه؟ آقا جون این سقف تیر میخواد زنم کیر میخواد دوست دارم صیغه پیرمردا بشم گفتم کیر میخوای؟ الان بهت کیر میدم لخت شدم و افتادم به جونش اولش می خواست جیق بزنه انداختمش زمین و خوابیدم روشو دهنشو گرفتم و لختش کردم کلی دست و پا میزد انگشت کردم توی کوسش انقدر انجام دادم تا آب کوسش راه افتاد کیرمو کردم توی کوسش و خوابیدم روش و دستاشو گرفته بودم گفتم مگه کیر نمی خوای اینم کیر تند تند توی صورتم توف مینداخت میگفت بیشرف جاکش هرزه کونی منو میکنی؟ کوس منو میگایی؟ جرت میدم حروم زاده کونی منم آروم آروم توی کوسش تلمبه میزدم و یواش یواش تندش میکردم دیگه فقط چشماشو بسته بود و گریه میکرد و منم توی کوسش تلمبه میزدم دستاشو ول کردم و با سینه هاش بازی میکردم آروم ازش لب گرفتم همراهی کرد و می بوسیدم پاهاشو دورم حلقه کرده بود کیرمو فرو میکردم توی کوسش تا صدای آی آی گفتنش نمیومد درش نمیاوردم کوسش تنگ بود و لذت بخش آبم که اومد ریختم توی کوسش بلافاصله شروع کردم خوردن کوسش و انگشت کردن داخلش تا اینکه اومد گفتم از الان هر چقدر کیر بخوای هست نرو با پیرمردا گفت نمیشه صیغشم گفتم صیغه نامت کو؟
چیزی نگفت.
رفت دستشویی و اومد لخت نشست بود روی مبل گفتم برو یه چیزی بپوش گفت واسه چی؟
تو لختم کردی کوسمو کردی دیگه لازم نیست چیزی رو ازت بپوشونم.
رفتم خوابوندمش روی زمین و خودمم خوابیدم کنارش و با دستم کوسشو میمالیدم در گوشش گفتم این کارا تابلوت میکنه آبروت میره بغلم کرد و با گریه گفت من شهوتم بالاست باید منو هر روز بکنی گفتم باشه هر چقدر بخوای میکنمت شلوارمو کشید پایین و کیرمو خورد و من خوابیدم و اون اومد نشست روی کیرم و بالا پایین میکرد و سینه هاشو میذاشت دهنم بعدش وقتی خسته شد من تلمبه میزدم گفت آروم بزن تا آبت زود نیاد بعدش داگی شد و کردم توی کوسش و با هم ارضا شدیم اول اون ارضا شد بعد من.
خوابید روم و گریه کرد گفت ببخشید حواسم نبود دارم آبروتونو میبرم شهوت بدجوری بهم فشار آورده بود و بوسیدم گفتم تیر سقفو نمیدونم اما کیر بخوای هست که بلند شد و کیرمو بوسید با هم رفتیم حمام توی حمام هم کوسشو براش خوردم.
راست میگفت شهوت بالایی داشت هر شب سکس داشتیم در طول روز هم یا براش میخوردم یا میکردمش.
تازه فهمیدم چرا طلاق گرفته بود چون یه مرد به تنهایی نمیتونست ارضاش کنه دیگه توان کردنشو نداشتم
برای همین بهش اجازه دادم رسمی و قانونی صیغه یه پیرمرد بشه تازه هم من میکردمش هم پیرمرده.
تازه پریودیشم درد نداشت و شهوتش بیشتر میشد.
چند وقت بعد پیرمرده دیگه صیغه رو تمدید نکرد و رفت
و دوباره من باید میکردمش که بعضی شبا موقع تلمبه زدن بیهوش میشدم. بهش گفتم حداقل می خوای سکس کنی طرف آشنا باشه گفت دو قلوهای عمو رضا چطورن؟ یاسین و یاشار؟
تا حالا چندین بار توی اینستا پیام دادن من جواب ندادم گفتم خوبه وقتایی که من دانشگاهم بگو بیان…
از اون روز تا الان 3 ساله یاسین و یاشار روزها میکننش منم شبا میکنمش تا شهوت خانم ارضا بشه.
لعنتی شبا میکنمش صبح هم که بیدار میشم میفته به جون کیرم و شقش میکنه و مجبورم میکنه بکنم کوسشو…
واقعا مثلش تا حالا ندیدم…
کم کم اتفاقی افتاد که در دفعات آینده میگم…

نوشته: سروش