اولین کون دادن سامان

1401/09/16

سلام
اسم من سامان هستم و ۱۷ سالم هستش
ولی داستانی که مینویسم مربوط میشه سن ۱۴ سالگیم

تو تلگرام بودم مثل همیشه دنبال یکی بودم که از آکبندی من رو در بیاره واقعا دوست داشتم بدم نمیدونم چرا از بچگی حسی به دختر ها نداشتم و از پسرها خوشم میومد وقتی بزرگتر شدم و از سکس و این ها سر در آوردم دلم میخواست با پسر ها رابطه داشته باشم و باهاشون دوست بشم به عنوان شریک جنسی و به عنوان عشقم .
داشتم میگفتم مثل همیشه تو تلگرام بودم و دونبال کسی که نزدیک باشه بهم چون خیلی استرس داشتم دوست داشتم یکی باشه که نزدیکم باشه که اگه یه وقت پشیمون شدم بهش یگم نمیتونم بلخره یکی رو پیدا کردم یک پسر خیلی خوش تیپ ورزشکار بدنش عالی فیسش خیلی خوب اسمش هم علی بودش و سنش ۲۲ سال بود و سرباز بودش منم خوب ۱۴ ساله کیرشم عالی بودش یه کیر ۱۷ یا ۱۸ سانتی که کلفت بودش اولش خوب از کیرش یکم ترسیدم گفتم این اگه تو کونم بره که من پاره میشم ولی گفتم به درک پاره شم
بعد از چت کردن قرار شدش بریم بیرون همو ببینیم و فهمیدم پسره از اینا نیست که به خواطر عشق عاشقی باشه دونبال اینه بکنه فقط منم گفتم مهم نیستش حالا برای اولین بار خوبه ولی فهمیدم که علاقش به پسرا خیلی بیشتر دختراست خیلی به دختر علاقه نداشتش
به پسره گفتم مکان ندارم و اونم گفتش نداره ولی فعلا بریم بیرون یه جا نزدیک خون هم دیگه بودش اون جا قرار گذاشتیم و سر ساعت ۱۱ صبح بود قرارمون منم رفتم خوب دیدم پسره با یه موتور اومدش وایساد بهم دست دادش و گفتش بشین بریم یکم بچرخیم منم گفتم من از موتور خوشم نمیادش اگه میشه پیاده بریم اونم پسره خوبی بود قبول کرد و گفت پس بریم من موتورم بزام سر جاش برد گذاشت و اومدش گفت بریم راه بریم بلکه یه جا به ذهنمون برسه بعدش بریم یه کارهایی باهم بکنیم گفتم باشه .
رفتیم باهم پیاده روی کردیم کلی حرف زدیم که کجا میره سربازی درباره درس این چیزی و درباره خودمون صحبت کردیم و در کنارش دونبال جا و هیچ جا پیدا نکردیم .
من یه جا مد نظر داشتم ولی گذاشته بودمش اگه دیگه واقعا جا نبودش بگم بریم اون جا خلاصه که پیدا نکردیم منم آخر بهش گفتم خوب ببین میتونیم بریم پارکینگ که انباری هم داره ما پارکینگمون یه حالت عمومی هستش اخه تو یه شهرک هستیم برگشتم گفتم ولی خیلی خطری هستش چون نگهبان اینا داره هی ماشین اینا رد میشه گفت باشه اکی بریم رفتیم اقا اولش من در باز کردم و سمت شکمم را به ماشینمون فشار داده بودم که دور ور رو دید بزنم ببینم چه خبره اینم پشت من بودش اومد چسبید به من کیرش هنوز خواب بودش من کاری نکردم یکم شلوارم رو کشید مایین من یه شلوار ورزشی پام بود که خوب یعنی کشی بودش و کمربند اینا نداشتم کشید شلوار پایین دستش رو کونم کشید با انگشتش کا کرد تو دهنش یکم کرد تو کونم من حس درد تو وجودم را گرفت یکم عقب جلو میکردم منم خیلی آروم یه آهی کشیدم اون خوشش اومد منو کشوند سمت انباریمون رفتیم تو انباری درم بستم و چراغ رو روشن کردم شلوارش رو کشید پایین کیرش که نیمه بلند بودش رو در آورد گفتش دوست داری بخوری من یکم وایسادم اخه دوست داشتم ازش لب بگیرم ولی انقدر خر بود نفهمید منم روم نشد چیزی بگم گفتم اره دوست دارم نشستم کیرش رو کردم تو دهنم همشم استرس این که دوندون نزنم را داشتم گفتم حالا کیرش رو زخمی اینا نکنم
کلی دهنم را باز کردم و تو دهنم میکرد دیدم نه نسبتا انقدر سوپر دیدم که بلدم یکم سرعتش رو تند کردش و دستش رو سرم بود من موهام هم نسبتا بلند و داشت با مهام باز میکرد و هر از گاهی میکشیدش و منم میخوردم و بعدش گفت بسه پاشو که میخوام از آکبندی در بیارم منم گفتم اکی یکم باز انگشت کرد و بعدش سر کیرش رو آوردش رو کونم کشیدش رو سوراخم میکشیدش با کیرش سیلی میزد رو کونم و خوب کیرش خیس بود و بعد کلی تف زدش به کون من و کیرش رو آورد رو سوراخم منم خیلی حشری بودم دوست داشتم زود تر بکنه ببینم چطوری کرد تو سرش و من درد گرفت و آه نسبتا بلندی کشیدم دستش را گذاشت رو دهنم و خودش رو چسبوند بهم گفت این دفعه نمیزارم خیلی درد بکشی ولی از دفعه بعد جرت میرم لباش دقیقا پشت گوشم بودش حرارت نفسش به گوشم میخورد و صدای نفسش رو میشنیدم و دیدم داره عقب جلو میکنه منم آه آه میکشیدم و اونم خوشش میومد و خیلی خوب بودش و بیچاره کیرش رو نکرده بود تو فقط سرش بود بیشتر
داشت میکرد که یه ۵ دقیقه ای که گذشتش دیدم داره نفسش تند تند تر میشه و حسابی هم عرق کرده بودیم چون تابستون هم بودش و هوا خیلی خوب تو تابستون تو تهران گرم و ما تو انباری هم بودیم اصلا هوا جریان نداشت و یه دفعه وحشی داشت میشد گوشم را با دندوناش یکم گاز گرفت و یه دفعه کیرش رو کرد تا ته تو کونم و من یه آه خیلی بلند کشیدم و تمام آب گرمش رو حس کردم تو کونم ولی با این که خیلی دردم گرفتش ولی خیلی خوشم اومدش یه چند دقیقه ای تو کونم بودش و روم افتاده بودش و هرجفتمون خسته بودیم و یوم که گذشتش پاشد و بهم گفت میخوای کیرم رو تمیز کنی قشنگ و منم خیلی از این کلمش خوشم نیمد و گفتم نه و چیزی نگفتش پا شدم و دوست داشتم بوسم کنه که یه دفعه دست داد بهم و بغلم کرد و تشکر کرد ازم و گفت خوب بودش من از دست دادنش خیلی خوشم نیمدش و بعدش بهم گفن دفعه بعد اگه مکان رو تخت باشه خیلی راحت تره و بیشتر حال میده
و بعد خودمون را جمع کردیم و رفتیم بالا
این بود از داستان اولین سکس ما حالا بازم مینویسم از سکسم با علی
و دوست دارم داستان ها تخیلیم هم بنویسم
این داستانم واقعی بودش البته چیزیم نداره که بخوایم بگیم بهش نمیخورد واقعی باشه

نوشته: سامان


👍 9
👎 8
16201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

905718
2022-12-07 01:19:38 +0330 +0330

Hey Samaniii
I liked your story… it was real…I’m 100% sure…thank you boy…
Come to my pv and text me please…it’s important

0 ❤️

905755
2022-12-07 08:02:39 +0330 +0330

همه یه کونی پیدا کردن سر من ظاهرا بدون کلاه مونده😐😝

2 ❤️

905818
2022-12-07 18:17:15 +0330 +0330

سلام سامان. جان.
دوست دارم با هم در ارتباط و با هم دوست باشیم.
بیا تلگرام.
Tehgharbs@

0 ❤️

905837
2022-12-07 23:53:49 +0330 +0330

اره منم اتفاقا «دونبال» توام، آره خود کسخل تو

1 ❤️

905890
2022-12-08 06:02:17 +0330 +0330

نه خوب نه بد

0 ❤️

905945
2022-12-08 15:47:27 +0330 +0330

😍❤
Hr9012 تلگرام

0 ❤️

906130
2022-12-10 03:36:14 +0330 +0330

من خیلی می خام ات سامان کونی بیا من نیز جرت بدم
بت این داستان تخیلی ات
بدون کاندوم دادی نگفتی ک ایدز می گیری
پس الان تو ایدر داری ولی من با کاندوم بهت حال می دم
کجا درس خواندی بی سواد

0 ❤️

906778
2022-12-15 05:34:55 +0330 +0330

خوشم اومد
خاکی که میگن تویی چون هم تو انباری پرخاک کونی شدی و هم. تحت وخودمونی قبول داری که میگی خوب چیز خاصی نداشت که بهم نخوره بگین دروغ میگم آخه خاک برسرت فرمانده کو نداده چطور چیز خاصی نداشت کونی شدی رفت کیر تو کونت رفت

0 ❤️