دوستان سکسولوژی من سلام
اسمم مهرانه بچه تبریز خوشتیپ خوش هیکل بد قیافه الان ۲۶سالمه این داستان مربوط به ۱۷سالگیم میشه من چون قد بلند بودم بدنم رو فرم اینا بود اون زمون شبه ۲۵ساله ها بودم زیاد طول نمیدم داستانو چون خوشم نمیاد از اونا که جزییاتو مینویسن ادم کونش پاره میشه تا بخونه .
من از انستاگرام بود یا لاین بود دقیق یادم نمیاد با یه زنی آشنا شدم ۲۸ساله که شوهر هم داشت این شوهرش یه شرکتی کار میکرد که یه هفته شیفت شب بود یه هفته شیفت روز خلاصه با این زنه آشنا شدم یه مدتی با هم حرف میزدیم . اونموقع هم من تازه یه تولیدی باز کرده بودم وضع مالیم بد نبود . تازه استارت زده بودم خودمو به این زنه یه ادم پولدار جلوه داده بودم و سنمو هم دروغ گفته بودم این زنه هم از مشکل مالی اذیت میشد دنبال کسی بود که ساپورتش کنه البته از حرفاش متوجه شده بودم همش پول پول میکرد از من زیاد درخواست پول میکرد منم که نداشتم همش خرج پیشرفت کارم میکردم خلاصه این خانم خوشگل دید از من پولی در نمیاد یواش یواش رابطه رو باهام سرد کرد منم که دوست زن زیاد داشتم اینم که دیدم پولکیه زیاد توجه ای نمیکردم براش خلاصه یه روز نشسته بودم بیکار و میدونستم شوهرش خونه نیست بهش زنگ زدم گفتم چه خبر بیام پیشت گفت نه دوستم پیشمه گفتم خب چه اشکالی داره به دوستت بگو یه مشروب بخرم بیارم بخوریم خوش باشیم اولش گفت نمیشه بعد گفت صبر کن زنگ بزنم بعد یه ربع زنگ زد گفت مشروب داریم کباب و مخلفات هم بخر شامم نخوردیم بیا اینجا منم از خدا خواسته کبابو مخلفات خریدم رفتم خونشون درو که باز کرد دیدم یا جنتلمن این دوتا با لباسای چسبان و تاپ ساپورت رنگ روش خونه هستن دوستش مبل نشسته بود عین ماه خودشم درو باز کرد خودش واقعا زیبا بود اندامشونم دوتاشونم یکی بود سینه ها ۸۵ کمر باریک باسنا رو فرم خلاصه منم رفتم نشستم واقعیتش اولش خیلی خجالت کشیدم خیلی باکلاس بودن هی به خودم میگفت مهران یعنی این خودتی اینا کجا تو کجا خلاصه سفررو پهن کردن مشروبو اوردن کبابارو گذاشتن مخلفاتو گذاشتن منو صدا کردن نشستیم چند پیک زدیم یواش یواش یخم باز شد بعد یه فکرای ناجوانمردانه ای به ذهنم رسید خودم عشق کردم واسه فکرم گفتم این دوتا رو باید من بکنم برای اینکه اینارو من بکنم باید مست میشدن خلاصه اینارو من دل سیر مست کردم اهنگو پلی کردن یواش یواش رقص شروع شد بلند شدن جلوم رقصیدن با لباسای سکسیشون بعد منم بلند شدم با دوست زن خودم میرقصیدم دیدم دوستش تنها میرقصه به دوستم گفتم بزار اونم بیاد راحت باهم برقصیم تنهاس براش خوش نمیگذره با حالت مستی و خماری اوکی داد من دوستشو کشیدم سمت خودم اونم مستقیم رفت تو بغلم بعد دوست خودمو کشیدم سمتم اونم رفت تو بغلم الان دوتا شاه کص بغلم بودن رقصیدیم من خسته شدم رفتم مبل نشستم این دوتا خوب برام قر میدادن بعدش اینام خسته شدن اومدن یکی اینورم یکی اونورم نشست دوتاشم افتادن بغلم این دوست خودم کمی حالش خراب شد رفت دستشوی بعد منم از فرصت استفاده کردم دوستشو دل سیر بغل کردم بوسش کردم دیدم لباشو اورد سمتم بعد دل سیر لب رفتیم دستمو باسنش کوصش کشیدم دیگه دنیا تو دستام بود انگار بعد دوست خودم اومد مستقیم بغلم بعد دیدم خواب میرن دوتاشم . از مستی دست دوتاشونم گرفتم بردم اتاق دراز کشیدن منم پریدم وسطشون یه پتو بزرگم انداختم رومون شلوارمم زیر پتو اروم در اوردم کلا متوجه نشدن بعد بغلشون کردم دوست زنم دستشو برد رو کیرم بازی داد بعد بهشون گفتم پاشین لباساتونو در بیارین گرمه اینا بلند نشدن بعد من تیشرتمو در اوردم اینام در اوردن بعدش زیر پتو یه دستمو گذاشتم کس دوستم و یه دستمم کص دوستش دل سیر باهاشون بازی کردم تا خیس کردن بعد بهشون گفتم برگردین ماساژتون بدم اینام برگشتنو وسطشون نشستم درست حسابی ماساژشون دادم الکی مثلا با کونشون بازی میکردم اینا هم که دیدن من لخت لختم چیزی نمیگفتن چراغام خاموش بود یه نور کم بود بعد شلوار دوستمو کامل کشیدم پایین که اولش نزاشت ولی زورش نرسید بهم کامل کشیدم پاین و دوستش یه اوو اووو کرد اینا زدن زیر خنده بعد از پشت روش دراز کشیدم کیرمو گذاشتم لای کونش یه تف هم زدم بالا پاین کردم دوستشم کشیدم کنار دوستش با کونش بازی کردم بعد زانو هامو گذاشتم زمین زانو های اونم گذاشتم زمین حالت داگی یه راست گذاشتم لای کوصش رفت که داخل یه اوف اوفی کرد بعد دوستشم بلند کردم باهاش لب رفتم و لباس اونم در اوردم دوتاشم جلوم حالت داگی وایسات تا دل سیر دوتاشم کردم بعد شوهر اون دوستش هی زنگ زد که پاشو بیا دارم میام دنبالت منم خودمو خالی کردم بعد بلند شدو با ترسو عجله رفت بعد منم رفتم خونه دیگه از فرداش از این زنه خبری نشد هنوز که هنوزه تو کفشونم تمام آخرای این داستان یه کار مهمی برام پیش اومد دیگه خلاصه کردم و یه بار هم نخوندم شاید غلط زیاد داشته باشم
نوشته: مهران
کوس و شعر
البته از نظر من که سم ۳۷ ساله و لی فیسم میخوره ۳۷ ساله باشم میتونم بفهمم چی میگی
این مورد واسه عموجانی هم قفل بوده . تبریک دوست عزیز 😂😂
خواهرت و دوستش رو تمام کسانی که اینجا عضو هستن بگان.چند حطش رو خوندم فهمیدم کله کیری ای بیش نیستی
دوستان دقت کردین چقدر کوسمغز توی جامعه زیاد شده؟؟
کیر هر چی مرد هست
لای پای ناموس هر چی نامرده
که دنبال زن شوهردار هست،یک یکشون
کیر هر چی مرده
لای پای ناموس هر چی نامرده
که دنبال زن شوهردار هست،یک یکشون
دوست من دوست اون دوست خودم دوست خوده خودم کیر هممون تو دهن خودتو دوستات
کفگیر ادمین به ته دیگ خورده از کودکان و نوجوانان کس ندیده داستان آپلود میکنه.
توکه راست میگی…
پسرجان تو هنوز گوز با «ذ»مینویسی داری میگی ۱۷ساله که بودی عنی بودی!!؟
دوست من، دوست اون، دوست من، دوست اون، ریدی با اون نوشتنت
کس گفتی بچه مشقاتو بنویس اقای معلم فردا کون خودتو کسو کون مادرتو میگاد
نفر چهارم اگه هنوز تو رو نکرده منم ی کامنت بزارم 🤣
نگفتی بعد چی شد
دوست عزیز جنتلمن رو به اقا میگن نه خانوم
جق مغزتو ترکونده فکر کردی بقیه هم مثل خودت کسخلن که توهماتت رو باور کنن
معمولا نمیام زیر داستان کسی فوش بنویسم منتها احساس کردم اگه به تو فوش ندم به تمام ملت سلحشور ایران خیانت کردم.
فقط میتونم بگم (زگهواره تا گورتو گاییدم )برای داستان نوشتنت خارکوسه مگه مجبورت کردن بیایی اینجا چرتوپرت بنویسی
والاتا اونجایی که من دیدم وشنیدم وفهمیدم کسی که ۱۷سالشه درحال درس خوندنه اونوقت تو تولیدی داشتی عجبا بعدم اون دوتامشنگم به توکوس دادن به راحتی تااونحاییم که اکثر بچه های شهوانی میدونن ی جنده هم به راحتی کوس نمیده 🤔🤔🤔🤔🤔
اخه لاشی کص پدر تو هفده سالگی تولیدی کص ننت رو داشتی؟
مهران چاقال محل ۱۷ ساله بودی بجز کون دادن کاری ازت بر نمیمود برو بده باقیش برا خودت و بکنهای باحالت
خوبه حالا جزییاتونگفتی
چون از داستان بیشتر بود جزییاتت
بابا بنده خدا رفته مخ زن زده شوهر طرف فهمیده اوردنش خونه با دوستش اینو تا جا داشته کردن واسه همین نتونسته جزییات رو تعریف کنه😂😂😂😂😂
کص مادرو ببین ۱۷سالگی تولیدی زده!!!اره جقی تولیدی اب دودولت تو حموم خونه اقات!کصکشای بچه سن
17 سالگی تولیدی باز کرده بودی؟ بچه کونی برو کونتو جمع کن باد نبره
ای انم تو دهنت با داستانت کونی کیرم تونوشتنت گوز داشتی ن کارگاه تولیدی اون موقع میرفتی کارگاه تولیدی شوهر این دوتا زنه میکردنت حالا اومدی ادعا میکنی کونی
نیم خط خوندم دیدم جفنگه
نخونید