من و مهتاب (۱)

1402/09/03

وسطای فیلم بودیم که دیدم دکمه Stop رو زد، گفت :((دیگه نمیتونم)).
شروع کردیم به لب گرفتن از همدیگه، عاشقِ وقتی بودم که لبای گرمشو میمکیدمو رایحه تنشو حس میکردم…
آروم آروم رفتم سراغِ لاله گوششو و همینطور نوک زبونمو آروم روش میکشیدم، دستِ چپمو چِپونده بودم توی شورتشو کُسِ خیسشو که حسابی داغ بود با دستام میمالیدم،
چقدر گرم و مرطوب بود !
دوباره برگشتم سراغِ لباش که دیدم آروم آروم دستش به سمت کیرم خزیده شد،
شقِ شق بودُ یه آبِ لزج و بی رنگی از سوراخِ سر صورتی رنگه کیرم میومد بیرون که باعث میشد وقتی با دستش میمالیدش حسابی لیز باشه.
همینطور که داشتم لبُ گردنشو بوس میکردمُ لیسش میزدم گفت :(( جووووون، چقدر داغ و آبداره ! )).
گفتم: همش متعلق به خودته عزیزم، این اسباب بازیته، باهاش بازی کن.
و با شدَّت بیشتری شروع کردیم به خوردنِ لبای همدیگه…
حس کردم سرعت دستش وقتی داشت کیرمو میمالید بیشترُ بیشتر میشد، شعله های هوس و شهوت داشت بینمون زبانه میکشید،
من تکیه داده بودم به تخت و پاهام باز بود، مهتاب بعد از یه لب گرفتنِ محشر و طولانی رفت بینِ پاهامو با دستای گرم و ظریفش جوری با کیرم بازی میکردُ میمالیدش انگار یه ماهی رو همین الان از رودخونه گرفته و داره باهاش بازی میکنه !
همینطور که با دقت داشت با دستش کیر کلفت و حساسم رو لمس میکرد زبونشو دوره سرِ خوشگل کیرم میکشیدُ نوکشو بوسید و گفت :(( جون، با کیرت امروز حسابی باید کس و کونمو بکنی.))
و توی یه چشم بهم زدن همه کیرم توی دهنش ناپدید شد!
با ولعِ خاصی داشت کیرمو ساک میزد، میتونستم حرکتِ زبونو لباش و همچنین اون گرمیه دهنش رو با کیرم خیلی خوب حس کنم.
آروم آروم داشتم سریع تر نفس می کشید و در حالی که چشمام بسته بودُ از فرطِ لذت ناله های جزئی سر میدادم، سرعت ساک زدنشو حرکتِ ممتدِ دستشو بیشتر کرد، جوریکه کم کم داشتم حس میکردم آبم میخواد بیاد ولی نمیخواستم این سمفونی به این زودی تموم بشه؛
سریع پا شدمو روی همون حالتی که بود نشستم روی روناش و دستامو میکشیدم روی کونش که فقط یه شورتِ نازکِ مشکی پاش بود، سرمو از پشت به کونش نزدیک کردم و تقریبا دماغم به کونش چسبیده بود،
با یه صدای آکنده از شهوت بهش گفتم : ((جووون، چه بوییی دااارههه لامصب ! الهی من قربونِ این کُس و کونِ بهشتی بشم که روح و روان نذاشته واسم.))
و شروع کردم دستامو زبونمو روش کشیدن…
مهتابُ برش گردوندم، الان سرم بینِ پاهاش بودُ کُسِ صورتی و تنگش جلوی صورتم قرار داشت، شورتش یه مقدار خیس بود،
پیدا بود حسابی حشرش زده بالا!
لبه شورتشو با دندون گرفت مو با دوتا دستام آروم شروع کردم خیلی آروم شورتشو از پاش در بیارم؛ با بالا آوردنِ پاهاش کارمو راحت کرد.
وقتی شورتشو کامل از پاش درآوردم میتونستم کامل کُسه قشنگشو ببینم، یه کصه گوشتیه فوق العاده صورتی رنگُ پر پرُ پیمون که بوی محشرش داشت دیوونم میکرد !
سرمو بردم نزدیک،
((جووووون، چه بویی میده ! ))
و یه بوس به کصش کردم، همینطور که انگشتامو میکشیدم روش بهش گفتم :((این کس مالِ کیه؟))
(( ماله توئه عزیزم، همش مالِ توئه، همش مال خو…د…تههههه!))
یه آدمِ تشنه توی کویر که بالاخره موفق شده مقداری آب پیدا کنه چجوری شروع میکنه به نوشیدنِ آب ؟ با همون شدت شروع کردم به خوردن و لیسیدنِ کس مهتاب، کوچولو شور بود و از اونجایی که شاعر گفته :
یقین داریم و هرگز جای شک نیست
که طعمی در غذای بی نمک نیست
با اشتهای فراوون زبونمو میکشیدم روی لبه های کسشو با دوتا انگشتم آروم کسشو یه مقدار دادم بالا که چشمم به چوچوله فوق العاده حساسش افتاد.
شنیده بودم این قسمت کس حساسیتش فوق العاده بالاست و باعث میشه طرف به اُرگاسم برسه.
با وجودیکه دل کندن از لبه های صورتی و گوشتیه کُسِ مهتاب واسم سخت بود ولی واسه اینکه حشری ترش کنم دهنمو گذاشتم روی چوچولشو آروم نوکِ زبونمو روش حرکت میدادم.
مهتاب دیگه داشت تند تند نفس میکشید، چشماش خمار شده بودُ گاهی مردمکش ناپدید میشدُ به خودش میلرزید. با دستاش داشت سرمو روی کصش فشار میداد.
(( جوووون، بخوووورش، آه ه ه، کسمو بخور ،جوووون، بخورش که خوب میخوری.))
چقدر خوب بود که میدیدم اینقدر حشری شده و داره مثل یه جنده حال میکنه.
دوباره خدارو بخاطر زبونِ حساس و عزیزم که لذت و خوشحالی رو به بندگانِ خدا تقدیم میکنم شکر کردمُ واسه اینکه تاثیر لذت رو برای خودم توی سکس دوچندان کنم، از تهِ دل برای دو نفر دعای خیر کردم :
خدایا بسیار خوشحال و سپاس گزارم که آقای تنهایی دیگه احساسه تنهایی نمیکننو بسیار زیاد از سکس و روابط جنسی لذت میبرنُ خدارو بخاطر اینکه با شدَّتِ زیادی به اُرگاسم میرسنو پر فشار انزال میکنن شکر میکنن چون ایشون هم میدونن سپاس گزاری از ویژگی های بارزِ افرادِ دائما خوشحاله.
خدایا سپاس گزارم که فروغ فقط یه دروغ بودُ انشاالله بحقِ ۵ تن آلِ عبا همیشه سلامت باشه و با دوستپسرِ جارکشش سکسای خشنی داشته باشه !

فروغ اِکسم بود، بی خداحافظی گذاشتُ رفت، بهترین آنال سکسامو با فروغ تجربه کردم، هنوزم که هنوزه دلم واسه اون Creampie های شگفت انگیز و لذت بخش توی اون سوراخِ گرم و تنگ، تنگ میشه.
همینطور که با دوتا انگشت دستِ چپم بالای کسشو داده بودم بالا و با نوکِ زبونم با چوچولش بازی میکردم، انگشت وسطه دسته راستمو آروم آروم داخلِ کسش کردم.
(( چِقَد گرم و تنگههه، مثل تنور نونوایی داغِ داغه!))
دستم رو به بالا بودُ با انگشتم که تقریبا تا نزدیکای انتهاش تو کسش بود شروع کردم سطحِ بالای داخلِ واژنشو مالیدن.
میخواستم نقطه G مهتاب رو همزمان در حالی که داشتم چوچولشو میخوردم تحریک کنم.
ناله ها تبدیل به جیغ شده بودُ یه دفعه با یه لرزش آبِ کصش با شدت فراوون پاشید توی دهنُ صورتم، به خودش لرزیدُ از حال رفت.
ادامه دارد…

نوشته: امین


👍 1
👎 4
13401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959402
2023-11-24 23:53:38 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

1 ❤️

960609
2023-12-03 18:05:22 +0330 +0330

کوس گفتی آی کوس گفتی

0 ❤️