سلام اسم من حمیدم ۲۵ ساله ساکن یکی از شهرهای گیلانم اول بگم ک زیاد تو داستن نوشتن خوب نیستم داستان برمیگرده به تابستان ۴۰۰ من تصمیم گرفتم ک تنهایی برم سفر و برا همین کیش انتخاب کردم و اول برج ۳ با هواپیما اومدم کیش ۱ هفته قرار بود بمونم ، من گی هستم و تو همین سایت چندتا تاپیک دارم ، تو هواپیما به سرم زد یه تاپیک بزنم از کیش ببینم کسی میتونم پیدا کنم ، رسیدم هتل یه تاپیک تو سایت زدم ولی روز اول هیچ خبری نبود روز دوم هم بی خبر گذشت تو تلگرام چندتا گروه بود ک اونجا هم پیام گذاشتم روز سوم یکی پیام داد و همون اول اصل داد و عکس فیس و کیرشو برام فرستاد ، اسمش رضا بود ۲۱ ساله بود و اینجا تو یه هتل کار میکرد ، خلاصه قرار گذاشتیم و رفتم پیشش همو دیدم ، چند ساعتی باهم بودیم بعد گفت من فردا بیکارم خونه دوستم هست زیاد دور نیست بیا اونجا قبول کردم و موقع رفتن هتل رفتم چندتا بسته پودر موبر دپی گرفتم و هتل شبش حسابی خودمو صاف کردم به خودم رسیدم ساعت ۱ بود پیام داد بیداری ، پیام دادم اره
من : اره بیدارم
رضا : استرس داری خوابت نبرده
من : ن استرس چی ، اولین بارم نیست ک ، حموم بودم داشتم صاف و صوف میکردم ، مگه تو استرس داری ؟
رضا : ن ، راستی سکس گروپ داشتی ؟؟
من : ن چطور ؟ به سرت نزنه یهو دوستتو بیاری
رضا : راستش دوستم بهم خیلی اصرار کرد ، منم گفتم اگه قبول کنی اونم میاد ، کیرش زیاد بزرگ نیست زودم آبش میاد
هرجور تو بخوای هم میتونیم تک تک بریم هم جفت ولی نمیذارم اذیت بشی
من : ببین من نمیخوام داستان بشه ، لطفا شر نشه !
رضا : منو کفن کنی هیچی نمیشه ، قول میدم بهت ، تهش ۱۵ دقیقه میخوای بدی ، بیاد ؟؟
من : اره
صب ساعت ۱۱ بود با صدای زنگ موبایل بیدار شدم ، رضا بود
من : بله
رضا : کجایی بابا ؟؟ میدونی چند بار بهت زنگ زدم ؟
من : چیزی شده ؟
رضا : ن بابا نمیخوای بیایی ؟
من : سر صب اخه ؟ هیچی نخوردم ؟
رضا : پاشو زود باش ، یه ربع دیگه میام دنبالت با دوستم هم میریم بیرون یه چی میخوریم ، هم تو با دوستم آشنا میشی و یختون اب میشه ، حله ؟
من : باشه
بلند شدم رفتم دوش گرفتم ، اومدم بیرون پماد زایلوژل گرفته بودم کلی مالیدم و‌موندم خشک بشه ، رضا زنگ زد که رسیده دم هتل بلند شدم لباس پوشیدم و رفتم بیرون سوار ماشین شدم سلام و احوالپرسی بعدش راه افتادیم دوست رضا اسمش امیر بود یه پسر آروم و خجالتی و در عوض رضا چرندیات زیاد می گفت سر راه تو یه کبابی موندیم غذا خوردیم رفتیم سمت خونه امیر تو راه رضا کیرشو در اورده بود کیرش ۱۷ سانتی میشد کیرش سیاه بود تقریبا ، یه کم کلفت بود چند باری دستم گرفتم ، رسیدیم تو خونشون ، رضا گفت دلم میخواد کیر منو امیر و بگیری خودت جلو راه بیوفتی ، کیرشونو دادن دستم و رفتم تو خونه ، رو اپن چندتا هایپ و تخمه ، آجیل ، چیپس و پفک یه کمی هم میوه بود
من : پ اصل کاری کو
رضا : اصل کاری ک بیاد اوضاع خراب میشه ، همینطوریش باید زجه بزنی زیرمون
امیر : بدجور هوس کون کردم ، بزنیم نفت در بیاد
یهو یه صدایی از اتاق اومد ، بدون ما کسکشا دلم ریخت کیر رضا و امیر ول کردم نگایی به اتاق انداختم نمیدونستم چیکار کنم و جریان چیه برا اینکه ضایع نباشه ترسیدم گفتم شما ک پشت پرده تشریف دارین ، بفرما بیا تو جمع باش یه چیزی هم به شما برسه
یه پسر هیکلی اومد بیرون ک فقط یه شرت تنش بود پشت یه پسر دیگه اومد ک اونم شرت تنش بود
من : چه خبر اینجا ، چند نفر به یه نفر ؟؟ من کلا ۱ سوراخ و ۱ دهن دارم ! پورن استارم نیستم ۴ نفر جواب بدم ک
امیر : اصلا نگران نباش امیرا کارشونو بلدن ، تو فقط شل کن همین و بس ، حالا بیا وسط بذار بچه ها بیان این کون خوشگلتو گرم کنن
اون پسر هیکلی اسمش جواد بود اون یکی هم محسن ، اومدن شروع کردن باهام ور رفتن اروم اروم لختم کردن امیر و رضا شلوارمو در اوردن ، جواد گفت دست به شورتش نزنید پارش می کنیم از سوراخ شورت میکنیمش ، زانو زدم محسن : دهنتو باز کن ببینم جنده
یه تف انداخت تو دهنم ، حالا دهنتو قشنگ باز کن کیر محسن ۱۸ میشد یع کیر سیاه خوش تراش ، البته خوش طعم هم بود امیر و جواد کیرشونو داده بودن داشتم ، رضا هم داشت اونور عرق میخورد محسن کیرشو نزدیک دهنم اورد ، جنده یه بوس از سرش بکن ، یه بوس از سر کیرش کردم ، شروع کردم اروم اروم ساک زدن یهو محسن گفت نشد دیگه بلد کار نیستی دهن باز سر ثابت بهت یاد بدم اولش اروم اروم داشت میکرد بعدش شروع کرد تند تند زدن بع حدی ک قشنگ ته گلوم کیرشو حس میکردم قشنگ معلوم بود اینکارس ، رضا گفت بسه دیگه بکش بیرون ، رضا منو برد سمت مبل ۳. نفره گفت دراز بکش سرتو بنداز پایین بذار گلتو برات برق بندازیم هیچ حرفی نمیتونستم بزنم یهو مجید شرتمو پاره کرد گفت دست اول کی میره محسن گفت معلومه که من اولین تق این سوراخ رو باید خودم بزنم ، رضا یه تف انداخت رو لبام کیرشو گذاشت رو لبام تفشو مالید به لبام محسن داشت جاشو درست میکرد ، جاشو که تنظیم کرد گفت رضا بیا در سوراخشو یه کم کرم بزن. من یه کم بدم کیرمو خیس کنه! تو اون حالت محسن کیرشو کرد تو دهنم و مثل وحشی داشته تو دهنم تلمبه میزد و کیرشو بازی میداد نفسم بالا نمیومد کیرشو کشید بیرون رفت سراغ کونم قبل اون رضا بعد اینکه کرم زد با انگشتاش کونمو یه کم بازی داد محسن کیرشو دم سوراخ کونم تنظیم کرد به مجید گفت بیکار نباشید بیایید وسط ، مجید سرشو بگیر بالا میخوام قیافشو ببینم موقع باز شدنش ، مجید سرمو گرفت بالا محسن ک کیرشو دم سوراخم تنظیم کرده بود یهو با تمام قدرت کرد تو یه لحظه چشام سیاهی رفت یه داد کشیدم ک همشون با هم یه هووووووووو گفتن ، محسن شروع کرد به تلمبه زدن کرد محید کیرشو کرد تو‌دهنم شروع کرد به تلمبه زدن کرد بعد چند دقیقه امیر اومد بالاسرم اونم شروع کرد به تلمبه زدن تو دهنم واقعا خیلی بد بود هم درد کونم هم ساک زدنم چشام قرمز شده بود داشت میسوخت نمیتونستم از درد نفس بکشم حدود ۲۰ دقیقه ای اینطوری به نوبت میکردن مجید گفت دیگه نوبت ۲ کیرس منو بلند کردن مجید خوابید رو‌مبل من رفتم روش بعدش و کیرشو تا دسته جا کرد تو‌ کونم بعدش محسن جلو‌وایستاد گفت دهن باز بکن دهنت اومد یهو دیدم امیر داره جاشو پشتم تنظیم میکنه به رضا گفتم این کارا نامردی لطفا دوتایی نکنید ک یهو امیر دودستی محکم زد رو‌کونم گفت هیس جنده تازه داریم گرم میشیم ، نفس در سینه حبس ک میخوام پارت کنم کیرشو گذاشت دم سوراخم و فشار داد تو خیلی درد داشت دیگه نتونستم جلو‌خودمو بگیرم گریه به راه افتاد امیر گفت بابا نکن ما دلمون کوچیک نمیتونیم ادامه بدیم العان گشاد میشی قشنگم ، آروم آروم سرعت تلمه زدنو بیشتر کردن منم دیگه فقط به قول اونا زجه میزدم مجید ثابت بود ولی بقیه نوبتی عوض میشدن تا اینکه امیر گفته بریم بعدی امیر خودش رو مبل دراز کشید من رفتم روش پشتم به سمت امیر بود امیر کرد تو دوباره مثل سری قبل بقیه نوبتی میومدن میکردن یه کم بعد رضا ۲ تا بالشت اورد گفت بیا دراز بکش رو بالشت دیگه دست آخرو بزنیم از کمر افتادیم رو شکم رو بالشت خوابیدم اونام نوبتی اومدن میزدن تو ، دیگه سوراخم بی حس شده بود اصلا سوراخ کونمو حس نمیکردم نوبتی آبشونو میاوردن هر کی هر جور دلش میخواست آبشو خالی میکرد فقط رضا گفت باید آب منو بخوری موقعی که میخواست آبش بیاد منو برد رو مبل سرمو انداخت پایین شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن یهو‌ کیرشو تا دسته جا کرد تو حلقم محکم سرمو‌گرفت خودشو‌خالی کرد تو حلقم ، آخرین نفر رضا بود من مثل یه جنازه افتاده بودم کنار مبل رو زمین انگار یه تریلی از روم رد شده بود سرم بدجور درد میکرد ، چشام داشت بدجور میسوخت شکم درد خیلی بدی داشتم نمیتونستم خودمو تکون بدم اونام داشتن منو مسخره میکردن بعد نیم ساعت رضا و امیر منو بردن حموم بعد حموم اومدم بیرون رضا گفت برو تو اتاق یه کم بخواب وقتی بیدار شدم ساعت ۹ شب بود و همچنان سر درد و شکم درد داشتم .
در ضمن اون بدبختی ک حالا پسر یا دختر میاد زیرت بخوابه نه پورن استاره نه از تیر اهنه که مثل وحشیها میفتین به جونش لطفا فیلم پورن نگاه می کنید رو اون بدبختی ک بهت اعتماد کرده و با هات اومده سر قرار روش پیاده نکنید .

نوشته: امیر