سلام. خاطره من مربوط میشه به دوران دانشجوییم. من تو یکی از شهرهای شمالی دانشجو بودم و مثل همه دانشجو ها با چند نفر یه خونه اجاره کرده بودیم. دوستای من که چند سالی با هم خونه میگرفتیم درساشون تموم شده بود اما من به خاطر افتادن چندتا واحد مجبور بودم سال جدید رو با چندتا دانشجوی تازه وارد خونه بگیرم. خلاصه بعد از کلی ماجرا من با سه نفر جور شدیمو یه خونه اجاره کردیم. کلاسای ما طوری بود که سه روز اول هفته رو دوتامون و سه روز آخرو دوتای دیگه خونه بودیم و چون بیشتر وقتا میرفتیم خونه هامون همیشه دو به دو بودیم. پسری که من و اون کلاساموم تو سه روز اول هفته با هم بودن یه پسری بود از من 6 سال کوچکتر که اسمشو میذارم مجید. مجید اصلیتش مال شمال و شهر بغلی بود و چون عموش اینا تو اون شهر بودن پسر عموش بعضی وقتا بهش سر میزد. وسطای آذر ماه بود که یه روز من دانشگاه تا ساعت 8 کلاس داشتم. وقتی که تو کلاس یکی مونده به آخر بودم مجید اس ام اس داد و پرسید که کی میرم خونه. منم نوشتم تا 8 کلاس دارم . خلاصه کلاس تموم شد و من رفتم تو حیاط دانشگاه تا ساعت شروع کلاس بعدی برسه(6).اما یکی از بچه ها گفت که رو بورد آموزس اعلام شده استاد نمیاد وکلاس تعطیله. منم با خوشحالی راه افتادم به سمت خونه.

خلاصه بعداز 20 دقیقه رسیدم. (خونه ی ما ته یک کوچه بن بست بود وقتی در ورودی رو باز میکردیم وارد حیاط میشدیم طوری که خونه وسط خیاط بود و پنجره های اتاقها از اطراف رو به محوطه باز میشدن). خلاصه من وارد شدم و قبل از ورود به خونه رفتم تا دستامو تو سرویس که کنار ساختمون بود بشورم. مشغول شستن دستام بودم که از پنجره بسته اتاق خوابه رو به حیاط یه صداهایی شنیدم. رفتم آرون کنار پنجره . صدای مجید بود که داشت آخو اوخ میکرد . یه لحظه به ذهنم خطور کرد که ناقلا دوست دختر داشته و رو نکرده الانم آوردتش خونه دارن حالشو میبرن. از صداش حدس زدم که زیدش داره واسش ساک میزنه اونم آخو اوخ میکنه میگه یواش. اما یه چند ثانیه که گذشت دیدم داره حرفای عجیب و غریبی میزنه. (اوف بکن . بیشتر . تا ته تورو خدا ) تعجب کردم. ما به شیشه ها از تو روزنامه زده بودیم ولی لعضی جاها یه کوچولو باز بود و میشد تو تاریکی روشنایی داخل رو دید. رفتم آروم جلوی یکی از سوراخها و تو رو نگاه انداختم. از چیزی که دیدم داشتم شاخ در میاوردم. مجید داشت به پسر عموش کون میداد. اونم چه کونی . هر دوشون حرفه ای بودن. تو فکرم قاطی کردم خواستم برم حالشونو بگیرم ولی مگه میشد این صحنه رو از دست داد؟ بکن بکنای مجید و چلپ چلپای صدای رفتن کیر پسر عموش تو کونش منو میخ کوب کرد. این کردنای ادامه پیدا کرد تا آب پسر عموش اومدو همشو ریخت تو کون مجید.یک دفعه یه فکر خفن زد به سرم. رفتم تو حیاط و با سرو صدای زیاد بهشوم فهموندم که اومدم. بعد یه چند دقیقه به بهونه کشیدن سیگار صبر کردم و رفتم تو. خودشونو جمو جور کرده بودن و پسر عموی مجید نشون داد که مثلا میخواسته بره. با ورود من به خونه خداحافظی کرد و رفت. من موندم و مجید جون. شب بعد از اینکه شامو زدیم فوتبال داشتم فوتبال میدیدم که اومد کنارم دراز کشید. من تو گوشیم پر بود از کلیپای سکسی. گوشیمو برداشتمو بی مقدمه یکیشونو اجرا کردم. از صداش مجید فهمید چیه. گفت نامرد تو کلیپ داشتی رو نمیکردی؟ خلاصه منم واسش کلاس گذاشتم اما اون خفن شروع کرد به التماس کردن که واسم بلوتوث کن . منم خودمو بهش نزدیک کردم و چندتا کلیپ پشت سر هم گذاشتم. یه نگاه بهش کردم دیدم سرخ شده و کیرش زده بالا. کیر اون به خاطر کلیپا و کیر من به خاطر کون اون زده بود بالا. از فرصت استفاده کردم گفتم چندتا گی دارم میبینی بذارم؟ گفت من عاشق گی هستم.منم گفتم عاشق گی هستی یا عاشق کلیپای گی؟ اونم با پر رویی گفت هردوش. ازش پرسیرم دوست داری بدی یا بکنی؟ سرخ شد و جواب نداد. منم دلمو زدم به دریا به خودم گفتم الان بهش میگم یا قبول میکنه یا قاطی میکنه هر چی شد. ازش پرسیدم جوابمو ندادی؟ گفت چه فرقی میکنه. گفتم خیلی فرق داره اگه دادنو دوست داشته باشی میتونیم با هم تو این شبا خیلی حال کنیم. چیزی نگفت و بلند شد و رفت که بخوابه منم که دیگه کاری اون شب از دستم بر نمی اومد دیدن فوتی رو ادامه دادم. یه نیم ساعتی که گذشت دیدم نمیتونم طاقت بیارم . رفتم پیش مجید. دراز کشیده بود زیر پتو. گفت کازی داری؟ بهش گفتم من امروز ماجرای تو و پسر عموتو دیدم.اول منکر شد ولی وقتی بهش گفتم که ازشون فیلم گرفتم جا خورد قاطی کرد. دیگه هیچی حالیم نبود. بهش گفتم اگه بهم ندی فیلمتونو تو دانشگاه پخش میکنم. خندید و گفت هر قلطی میخوای بکن.منم گفتم باشه و رفتم تا نیمه دوم بازی رو ببینم. یه ربع گذشت که دیدم اومد پیشم نشست. گفت قبوله. وای باورم نمیشد یعنی من میتونم کون کنده و سفیدو باحاله مجیدو با کیرم جر بدم؟ دستمو بردم و دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم اول با اکراه واسم میمالید اما یه کوچولو که تو دستاش بود حس کردم داره یخش باز میشه. کیرمو در آوردم و بهش اشاره کردم که ساک بزنه اونم کیرمو کذاشت تو دهنش . وای چه جای گرمو باحالی بود . یواش یواش کیرمو بیشتر خورد تا جایی که همشو تا ته میکرد تو گلوش . دیدم اگه اینطوری پیش بره آبم میاد بهش گفتم بره حموم خودشو بشوره منم پریدمو نصف شیشه لیدوکایینمو رو کیرم خالی کردم. بعدش منم رفتم حموم پیشش و کیرمو شستمو با هم اومدیم بیرون. من بهش فرصت ندادمو واسه ایمکه اونم راه بیوفته خوابوندمش رو زمین رفتم سراغ سوراخ کونش. وای چی ساخته بود. از همه سوراخ کونای دخترایی که تاحالا دیده بودم باحالتر بود. شروع کردم لیسیدنشو از آخو اوخ فهمیدم سوراخشو کسی نخورده . من زبونمو میزدم توشو اونم همش جیغ میزدو میگفت برام بخور. بعد یه انگشتمو کردم تو کونشو باهاش بازی کردم.برگشت و شروع کرد به ساک زدن برام. کیرمو اونچنان تا ته میکرد تو گلوش که تعجب کردم. خلاصه وقتی که سیر شد برش گردوندمو کیرمو گذاشتم جلو شوراخش با حرکت کونش فهموند که عجله داره واسه دادن. منم نامردی نکردم گذاشتم توش یه جیغ مثل دخترا زدو کونشو داد طرفم که بیشتر بکن. منم کیر 30 سانتی مو تا ته کردم تو سوراخه داغو نرمو باحالش. وای کیرمو تا ته میکردم تو و درش میاوردم و با هر بار در آوردنش چلپ صدا میداد. اونو تو حالتای مختلف کردم. تا اینکه اثر اسپری پرید و دیدم داره آبم میاد. بهش گفتم دارم میام گفت بریز تو دهنم منم کیرمو با چندتا تلمبه خفن کشیدم بیرونو گرفتم جلو دهنش و همه آبمو ریختم تو دهنش اونم همشو خورد. بعد از اون ماجرا دیگه به پسر عموش نداد و همش با من بود تازه اگه حال داشتم داستان کردن پسر عموشو با کمک مجید براتون مینویسم. تا بعد
‍
نوشته: hkm