من و پویا در مشهد

1391/05/25

سلام اسم من فرزاده 19سالمه و در داستان قبلیم (گی در سفر)مشخصاتمو گفته بودم که دوباره میگم من سفید زنونه و بورم و خیلی خوشگلم با اینکه پسرم اینو واقعا همه بهم گفتن ماجرایی رو که میخوام براتون تعریف کنم واسه عید 91هست.بعداز بهم خوردن رابطه من و پویا با آرش تصمیم گرفتیم خودمون دوتایی با هم بریم مشهد که تو قطار باهم کلی حال کنیم،خلاصه روز پنجم عید نوروز ساعت 5:30بعد از ظهر وقت حرکت بود که ما سوار قطار شدیم.من و پویا خیلی همدیگرو دوست داریم واقعا عاشق همیم بیشتر شبیه لزها هستیم تا گی ها.نیم ساعتی نگذشته بود که پویا دستشو کشید روی رونم بهش گفتم بذار اول آرایش کنم بعد که یه دفه دستشو کشید احساس کردم ناراحت شد ولی به روی خودش نیاود گفت باشه اصلا ما کلی وقت داریم بعدا باهام حال میکنیم.آینه رو از کیفم دراوردم یکم روژلب صورتی مایل به قرمز که به رنگ پوستم خیلی میومد زدم و پیرهنمو دراوردم یه تاپ زنونه بنفش روشن تنم بود طوری بدنم سفید بود که انگار خامه زدن به بدنم بعدش شلوارمو در آوردم یه شورت اسلیپ سرمه ای پام بود رون پاهام کوچیکه و خیلی سفید که با یه صدای آروم و تحریک کننده بهش گفتم پویا جونم عزیزم نگام نمیکنی قربونت برم؟گفت نه!گفتم تر خدا نگام کن دیگه من برا تو خودمو این شکلی کردم عزیزم. سرشو اورد بالا نگام کرد که دیدم داره راست میکنه (یادم رفت بگم که من بدنم یه تار مو هم نداره بدن پویا هم همینطور) دستمو گرفت و بوسید منو نشوند روی پاش پشت گردمو میبوسید و میگفت منو میبخشی عزیزم منم گفتم این چه حرفیه عزیزم دلم میخوام امشب خیس خیسم کنی…همینطور داشت زبونشو میمالوند به گردنم منم داشتم کلفتیه کیرشو زیر کونم حس میکردم که خیلی حال میداد دستاشو دورم ازپشت حلقه کرده بود و با زبونش شونمو لیس میزد هردومون داغ داغ بودیم منوبرگردوند لباشو گذاشت روی لبم. داشتم پرواز میکردم با بوسه و زبونش اومد پایین رو گردنم و بعدش اومد روی سینه ام که آه کشیدم انقدر سینمو خورد که دیگه داشت آبم میومد با دستم کیرشو گرفتم مالوندم به سینه هام و بوسش کردم هی داشت قربون صدقه ام میرفت و میگفت کاشکی دختر بودی باهات ازدواج میکردم عزیزم منم بهش گفتم من مال توام عزیزم نوش جونت بشم الهی و کیرشو کردم تو دهنم خیلی خوشمزه بود مثل بستنی داشتم واسش ساک میزدم داشتم عشق میکردم گفت داره آبم میاد بهش گفتم میخوام بخورمش گفت نمیذارم آخه خیلی دوسم داشت تند تند واسش ساک زدم که سریع آبش بیاد که بخورمش ولی فهمید مثل وحشیا داشتم کیرشو میخوردم که آخر آبش ریخت تو سرو صورتو چشمو ابروم فقط یکمشو تونستم بخورم ولی همونم خیلی حال داد بهش گفتم بازم میخوام ولی گفت حالا نوبت تو که حال کنی عزیزم گفتم من فقط میخوام امشب توباهام حال کنی منو بکن دیگه تروخدا گفت باشه و پاهامو زد بالا بازبونش تمام پشت پامو رونمو لیسید داشتم دیوانه میشدم منم داشتم سینمو میمالوندم که انگشتشو کرد تو کونم یه جیغ کوچیک کشیدم که اومد تمام سینمو خورد ازطرفی منو انگشت میکرد و از طرفی سینمو میخورد داشتم بهترین لذت دنیارو میبردم که کم کم کیرشو کرد تو کونم داشتم عشق میکردم که آبشو ریخت رو شکممو کیرمو دستش گرفت و شروع کرد به ساک زدن واسه من بهش گفتم نکن عزیزم تو منو بکن ولی همینطور داشت واسم ساک میزد که آبم ریخت تو دهنش باهمون آبکیر ازم لب گرفت باور کنین خیلی حال داد بدن من پر آبکیر بود با این وجود همدیگرو بغل کردیم و بوسیدیم.
بعدش صورتو بدنمونو با آب به بدبختی شستیمو خوابیدیم

صبح زود ساعت 6 رسیدیم مشهد خیلی خوابمون میومد از شانسمون سریع اتاق گیرمون اومد که سریع خوابیدیم حدود 5:30 6:00عصر از خواب پاشدیم یه چیزی خوردیم و واسه خرید رفتیم بیرون. شب داشتیم برمیگشتیم که پویا به من گفت دلم میخواد امشب پدرتو درارم گفتم اذیتم نکن دیگه گفت فقط صبر کن برسیم سوییت…گفتم چیکارم میکنی عزیزم گفت لباساتو درمیارم میذارمت رو تخت و…منم قش قش میخندیدم که نگو 3نفر پشت سرما بودن داشتن حرفای مارو میشنیدن من متوجه شدم به پویا گفتم پشتتو نگاه کن نگاه کردو گفت بیا کم کم سرعتمونو زیاد کنیم که تند تند راه رفتیم اوناهم سرعتشونو زیاد کردن همین که ما شروع کردیم به دویدن گرفتنمون و گفتن اگه باهاشون نریم میکشنمون حتی چاقو هم واسمون کشیدن من گفتم ما پول زیادی نداریم گفتن ما پول نمیخواییم مارو انداختن تو یه پراید و بردن خونشون که یکی از اونا گفت محمد امشب دوتا کس اوردم من و پویا رنگمون گچ شد رفتیم التماسشون کردیم اما با چک زدن تو صورتمون گفتن هرچی مقاومت کنین بیشتر میزنیمتون که اون یارو محمد گفت ولشون کن برن گناه دارن ولی اون گنده گفت کس شعر نگو نمیدونی تو خیابون داشتن با حرفاشون به هم میدادن اهل حال اند!گفت زود پاشین لباساتونو درارین ما گفتیم تر خدا به زور لباسامونو دراوردن که چشم 4تاشون اوفتاد به بدن من اون گنده گفت این از جنده هم نازتره که…باز دوباره محمد گفت ولشون کن گناه دارن گنده گفت برو دوربینو بیار ازشون فیلم بگیریم که هروقت دلمون خواست بیاریمشون بکنیمشون…اومدم برم پیش محمد اون گنده منو گرفت بغلش اوفتاد روم پویا اومد ازم دفاع کنه همه گرفتنش ولی نکردنش اون گنده کثافت بااون بوی گندش کلی لیسم زد داشتم اشک میریختم یه دفه انگشتشو کرد تو کونم گفت چقدر خوبه گشاده گشاده…کلمو با زور کرد تو کیرش داشتم واش ساک میزدم اون دوتا دیگه هم حشرشون رفت بالا و پویارو گرفت به کردن اونم داشت اشک میریخت محمدم داشت فیلم میگرفت ازمون اون گنده آبشو ریخت تو صورتم بقیه هم آبشونو ریختن رو هیکل منو پویا خیس خیس آبکیر بودیم جفتمونو داشتن با حالت سگی میکردن و زورمون کردن منو پویا ازهم لب بگیریم داشتیم کلی جیغ میزدیم که اون محمدم اومد که مارو بکنه منو زورم کردن که همشون تو دهن من جلق بزنن و آبکیرو بریزم تو دهن پویا همگی اول اومدن منو گاییدن واسه یکی داشتم ساک میزدم به یکی داشتم میدادم واسه دو نفر داشتم جلق میزدمو پویا هم مجبوری داشت سینمو میمکید از یه طرف ناراحت بودمو از طرفی داشتم بدجور حال میکردم یعنی اون حالی که با پویا میکردم جلوش هیچ بود بعدش همه اومدن نوبتی آبشونو ریختن تو دهنم یکی میزد تو چشم یکی میریخت تو دهنمو…خلاصه صورتم خیس آبکیر و دهنم پر آبکیر بود پویا اومد جلوم تمام آبکیرو ریختم تو دهنش بعد باهمدیگه قورتش دادیم و دوباره مادوتارو عین دوتا جنده کردن ما هم واسشون کم نگذاشتیم هرکاری گفتن کردیم آخرش فیلمو به خودمون دادنو باهاشون رفیق شدیم الان منو پویا جنده های اوناییم اگه دوباره بریم مشهد حتما بهشون میدیم چون واقعا حال میده طوری که انگار رو زمین نیستیم هرشب همینطوری بهشون میدادیم تا سه روز که برگشتیم تهران امیدوارم که از داستان من لذت برده باشین ولی باور کنین که همشو لغت به لغت راست گفتم دوستتون دارم،بای!

نوشته: فرزاد


👍 0
👎 1
68757 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

330123
2012-08-15 05:29:22 +0430 +0430
NA

اه چندشم شد همش گییییییییییییییی

0 ❤️

330124
2012-08-15 05:57:25 +0430 +0430
NA

عالی بود
بازم بنویس

0 ❤️

330125
2012-08-15 05:58:57 +0430 +0430
NA

بعضی از دوستان ناراحت شدن و بهم گفتن دیگه داستانارو نقد نکنم !
باشه که این بچه جلقی ملقی ها اینقدر کس شر واستون آپ کنن که حالتون بهم بخوره !
من دیگه زیر داستانی نقد نمی زارم !
تا اینجا 2 تا داستان گی بخونید حال کنید !
بازم بیایید بگید (خایه های رُستم ) تو فقط واسه اینکه 1 چیزی نوشته باشی ، نقد میکنی !
اوکی دیگه نقدم نمیکنیم ، شاید دیگه نظر هم ندم ؛ خوش باشین …
بــــــــدرود !

0 ❤️

330126
2012-08-15 06:14:16 +0430 +0430
NA


فکر میکنم داستان شما بیشتر برگرفته از فیلمهایی بود که میبینید ! اغراق زیادی توش بود و لی در کل نگارشش بد نبود !

0 ❤️

330127
2012-08-15 07:50:37 +0430 +0430
NA

کوسکش عوضی کونی لاشی بد بخت هر چی بگم کم گفتم

0 ❤️

330128
2012-08-15 08:38:00 +0430 +0430
NA

شما که از گی خوشتون نمیاد
چرا کامنت میذارین
فرزاد جون به حرفاشون توجه نکن وبازم بنویس

0 ❤️

330130
2012-08-15 08:56:34 +0430 +0430

حیف کامنته که بخوام پای این کونی بازیا بذارم
خیلی آشغالی

0 ❤️

330131
2012-08-15 09:01:25 +0430 +0430
NA

Ey baba hamash shode gayyy…halam bad shod…
Kirom to dastanet…

0 ❤️

330132
2012-08-15 09:15:39 +0430 +0430
NA

ايول حال کردم بنويس بازم . هرکي هم دوست نداره نخونه کسي مجبور نکرده

0 ❤️

330133
2012-08-15 09:51:31 +0430 +0430

سيگار روشن تو كونت

0 ❤️

330134
2012-08-15 11:10:33 +0430 +0430
NA

اقای gay proud واقعاادب خانوادگی ات رانشان دادی بااین حرفت به همه بچه های سایت که دوستدارگی نیستندتوهین کردی اگه توکونت میخاره وگی دوست داری دلیل نمیشه بقیه رالعن ونفرین کنی تااینجا درسطح ادب وشخصیت خودم برات نطق کردم وچندجمله ای ازباب خالی نبودن عریضه درشان وشخصیت جنابعالی …باز کظم غیظ کرده وبه نوشتن نسخه ای برایت اکتفا میکنم باشدکه شفایافته وبهتربشی بشرطی که بکاربندی واویزه گوش کنی:اگه گی دوست داری ازخارش کونه رود قره خان باسیلش کارگرگذربابیلش اهنگره بامیلش شصت تایهودی باریشش چوپان باگله میشش رسیور رابادیشش تراکتورباخیشش هفت تاشاه شطرنج بافیلش به کونت شافت میکنی بهترنشدی رستم بارخشش اسکانیاباپخشش کیربنده باپشمش کفاش محل بادرفشش سوپورمحل باجارو برف اندازه باپارو داروخانه بادارو یک شکم سیرکه خشک خشک به کونت بذارن ادب یادمیگیری اگه افاقه نکرد بگوتایک نسخه دیگه بنویسم برات.

0 ❤️

330135
2012-08-15 14:58:38 +0430 +0430
NA

خیلی تخمی بودخاکبرسرت

0 ❤️

330136
2012-08-15 17:41:11 +0430 +0430
NA

این داستان رو تو سایت شهوانی سال 1340 هم ااز بابات خوندم کونی.
اونم به چند تا زائر کیر کلفت داده بود. الحق که خوب پسر خلفی تربیت کرده. این سنت خانوادگی رو تو هم به پسرت سینه به سینه و کون به کون منتقل کن حتما.
هههههه

0 ❤️

330137
2012-08-15 17:49:20 +0430 +0430
NA

مواردی که در این سایت اکیدا ممنوع هستند:
مطالب نژادپرستانه، زن ستیز و همجنسگرا-ستیز
=))

0 ❤️

330138
2012-08-15 20:33:20 +0430 +0430

گردن شترمرغ تو كونت

0 ❤️

330140
2012-08-16 03:42:52 +0430 +0430

حالم بهم میخوره ننویس. . . . . . . . . . . .
داستان رو نخوندم ولی باز هم سفارش میکنم که برو داستانت رو توی تاپیک مخصوص بچه کونی ها بذار. دیگه اینجا نیا و ننویس. ریدم به فکر و ذهن کثیفت دیگه ننویس. کوس مغز دیگه اینجا نیا و ننویس.

0 ❤️

330141
2012-08-16 16:09:40 +0430 +0430
NA

کیر خر تو چشت بچه کونی چی بگم اخه دوستان سیرابتون کردن دیگه ننویس

0 ❤️

330142
2012-08-17 01:57:09 +0430 +0430
NA

لاشی اصلا داستانت رو نخوندم چون حال تکاور بهم خورد.کونی ننویس.اداره فاضلاب تو کونت ننویس.شانست گرفته از فحش ناموس بدم میاد دوست دارم فقط به خودت حواله کنم.ازباقی بچه ها هم تقاضا دارم که فحش ناموس ندین آخه خواهر ومادر بدبخت این لاشی چه گناهی دارن.تایادم نرفته کیر بچه های شهوانی توچشات ننووووووووووووووووووووویس

0 ❤️




آخرین بازدیدها