با سلام به همه دوستان عزیز شهوانی امیدوارم که حالتون خوب باشه در قدم اول به معرفی خودم میپردازم اسمم دخمل ناز هست خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط میشه به 4ماه پیش یعنی آذر91 تمام اسامی مستعار هستن
بریم سر داستان:
یه شب داشتم تو وبلاگ گشتی میزدم که یهو وبلاگ یه پسر هم شهریمونو دیدم بدم نیومد براش نظر گذاشتم اونم برام نظر گذاشت و رفتم تو پروفایلش دیدم شمارش هست (من یک سالی میشد دنبالش میگشتم)خلاصه با بسم الله شمارشو برداشتم و زنگیدم بش اول جواب نداد بعد چن دیقه اس داد ببخشید کاری داشتین منم گفتم شما سامان هستی گفت بله خودم هستم منم خودمو براش معرفی کردم و گفت اگه راس میگی ک من همشهریتم باید همو ببینیم من گفتمok
روز قرار فرا رسید و دید قضیه جدی هستش گفت از دیدنت خوشحال شدم شب تا صبح به هم اس های عاشقونه میدادیم کم کم شدیم لیلی و مجنون قصه ها میشدیم دیگه خیلی به هم وابسته شده بودیم ی روز بهم گفت میای خونمون منم گفتم نه من همچین دختری نیستم و 1ساعت تمام رو مخ من کار کرد تا بالاخره راضی شدم من دختر محجبه ای هستم اما نمیدونم چرا پامو گذاشتم تو اون خونه بگذریم.بهم گفت فردا ساعت2ونیم منتظرم منم ازش قول گرفتم که اگه اومدم بهم دس نزنه و قبول کرد من از افکار شومش خبر نداشتم الان مث سگ پشیمونم من16سالمه و دبیرستانی هستم چون دبیرستانمون ساعت 2تعطیل میشه اومدم خونمون به مامانم گفتم باید واسه کارگروهی برم خونه دوستم مامانمم قبول کرد چون زیادی بهم اعتماد داشت خلاصه ساعت2وربع از خونه زدم بیرون یه شلوار تنگ و مانتو و روسری سر کردم و چادرمم سر کردم دقیق 2ونیم رسیدم و گفت فکر نمیکردم که بیای گفتم ما اینیم دیگه گفت من میخواستم بهت شماره بدم اما میترسیدم چون همه پسرا از من میترسن آبروشونو وسط خیابون میبرم ی بار همین کارو کرده بودم گفت بیا تو منم رفتم گفت چی میلی داری گفتم هیچی اومد پیشم گفت دستتو میدی به من گفتم سامان پا میشم میرما گفت تو به من آرامش میدی اخه چهره من آروم چشای من سگ داره یعنی همه رو میکشونه به سمتم خلاصه راضی شدم یهویی اومد بغلم کرد آرامش خاصی پیدا کردم و اعتراضی نکردم چون اولین سکسم بود رو ابرا داشتم سیر میکردم گفت تو چشای من نگاه کن و بگو که دوسم داری و همیشه پیشم میمونی گفتم دوستت دارم همیشه کنارتم گفت مرسی عزیزم فرشته من.من بدن فوق العاده سفید و نرم دارم دستاشو میکشید به روی دستام صورتشو آورد جلو که من عقب کشیدم سرمو گرفت و گفت که هیسسسسسسس و من انگاری زبونم قفل شد یه لب طولانی آبدار عاشقونه ازم گرفت و گفت درازبکشیم؟و من چون حشری بودم با سر گفتم باشه دراز کشیدیم به پهلو و اون موهامو نوازش میکرد حس خیلی خوبی بود اومد تا مانتومو در بیاره اولش ناز کردم بعدش اینقد قربون صدقم رفت که خر شدم و گفتم باشه تاپ مشکی پوشیده بودم یه بوسه ای زد بر روی سینم و گفت اسیییییییییرتم سینه هات منو داغون کرده خلاصه ترس شدیدی تو دلم داشتم که نکنه مامانم بفهمه و مث مار به هم میپیچیدیم حرفای عاشقونه به هم میزدیم اون میگفت عزیزمی خوشگلم فدااااااااااای اون لبای نازت اسیرتم منم همش آخ و اوخ میکردم آآآآآه بلندی میکشیدم گفت بانوی من بذار نازتو ببینم منم حشری بودم و خر شدم انگشتشو کرد تو نازم و چوچولمو بازیش میداد منم حشرم زده بود بالا در حد لالیگا دستمو زدم به کیرش گفت وااااااایییییییییی بذا دربیارم از قفس بیرون اولین اولین بار بود کیر میدیدم داشتم سکته میزدم کیر بسییییییییار قشنگی داشت 15دیقه لاپایی زد و آبش اومد و دوباره لب گرفتیم موقع لب گرفتن من ارضا شدم و همو پاک کردیم روز پرتنش و خوبی بود از اون روز به بعد هر هفته ای یکبار سکس داشتیم و بار آخر گندش دراومد و یکی از اعضای خونوادش منو دیدن و از تعجبیشون چیزی نگفتن و از اون روز تا حالا با هم سرد شدیم خیلی منو فحش میده و میگه دیگه نمیخوامت منم شکست خورده همیشه از در مغازش رد میشم تا منو ببینه و دلش به رحم بیاد اما نه که نه لعنت به همه قانونای دنیا که توشون دل شکستن پیگرد قانونی نداره امیدوارم که از داستانم راضی بوده باشین
فقط ی نصیحت خواهرانه به پسرایی که میان تو این سایت زیبا:هیچ گاه هیچ گاه با احساسات یه دختر بازی نکنید
منتظر نظراتتون هستم
فحش هم مبخواین بدین چون شخصیت خانوادگیتونو نشون میدین
نوشته: دخمل ناز
عزیزم این قانونه پسراس.
دختر رو باید کرد و بعد ولش کرد.
کمتر کسی پیدا میشه که این کارو نکنه.
اگه دخترو نکنی اون میکندت
کمتر دختری پیدا میشه به خاطر خودت بخوادت همش به خاطر موقعیت و پول و ماشینت میخوان اگه فقط یه روز ماشینت پنچر بشه ماشین نداشته باشی میره با یکی دیگه لاس میزنه.
بروخداروشکرکن پردتونزده توکه حال کردی تواین چندوقت پس بوروسراغ پسربعدی تابگابری
اگه دخترا به خاطر ماشین و پول و…پسرا رو می خوان در عوض این روزا هم پسرا فقط به خاطر یه چیز دخترا رو میخوان ! این به اون در… و اما دخمل ناز بی خیالش بشو ! ارزششو نداره .
من روی مچ دست راستم شرط بندی می کنم این داستان را همون یابویی نوشته که داستان ماجرای من و سوگند کنار شومینه را نوشته؟!!! به این قلم بی نظیر دقتّ کنید!!!
اشكالي نداره عزيزم حالا هل شدي رفتي يه دست دادي ديگه
ايول به مرامت
اون الاغم فراموش كن
گفت تو به من آرامش میدی اخه چهره من آروم چشای من سگ داره یعنی همه رو میکشونه
:D
انگشتشو کرد تو نازم و چوچولمو بازیش میداد
:D
حشرم زده بود بالا در حد لالیگا
:D
موقع لب گرفتن من ارضا شدم
:D
بیا کیلمو بخول دخمل ناز :D
دوستان من یه چیزی بگم؟؟؟ نمی گید دخالت کرد؟؟؟
اینو واسه دوستانی می گم که احتمال داره تازه عضو شده باشند و یا از قدیم باشند ولی قوانین اینجا رو ندونند . امیدوارم منو ببخشید ولی بالاخره یکی باید اینها می گفت دیگه؟! L)
ببینید دوستان ؛ در این بخش از سایت هم قوانین کاربری مثل همه ی قسمتهای دیگر جریان داره و اجرا می شه . واگر اونها را رعایت نکنیم می تونه باعث به ترتیب دریافت تذکر ، قفل شدن حساب برای مدتی و دست آخر هم حذف دائم کاربری به همراه کلیه تاپیک ها وپست ها ی کاربر منجر بشه.قوانین کاربری را همگی در ابتدای عضویتتون مطالعه کردید و پذیرفتید برای به روز شدن اطلاعاتتون در باره ی این قوانین به این لینک مراجعه کنیدقوانین کاربری و البته بهتره به این تالار مراجعه کنید و تاپیک های اون درباره ی قوانین را بخونیددرباره سایت و انجمن شهوانی
1-یکی از مهم ترین قوانین کاربری "ممنوعیت توهین به کاربران دیگر “است. پس بهتره دوستانی که کامنت های حاوی توهین به شخص کاربران دیگه را ثبت کرده اند دوباره مراجعه و ویرایشش کنند.
2- تازه ما اینجا در قسمت داستانها یکسری قانون نانوشته هم داریم که از اول تشکیل سایت کاربران پیش کسوت توافق کرده اند و همه اونهائی هم که جدید تر وارد شدند بر همون اساس پیش رفته اند . اینها ضمانت اجرائی نداره ولی نقض این توافقات مثل خلاف عرف اجتماعی رفتار کردن در زندگی عادی می مونه . مثل اینکه کسی با زیر شلواری (پیژامه) بخواد بره اداره دولتی کاری انجام بده. ظاهرن غیر قانونی نیست ولی عرف نمی پذیره.و یکی از اون قوانین نانوشته اینه که مگر در موارد خیلی خاص و توسط افراد خاص "در محتوای کامنت های دیگر دوستان دخالت نکنیم” مگر اینکه خیلی مؤدبانه و با رعایت جمیع جهات باشه. که اینجا می بینیم این رعایت نشده.
دوستان, منو برای جسارتم عفو کنید. صلاح مُلک خویش خسروان دانند . بنده فقط برای به روز آوری اطلاعات کاربری شما این کامنت را نوشتم و امیدوارم به کسی بر نخورده باشه.
اخه دختر خوب این کاری ک تو کردی ازپیش ایندش معلوم بوده
ب نظر من خودت خواستی ک رفتی
برای اون آیدی دومي كه نظر داد متاسفم كه اینجور حقوق خانوما رو بیان كرد :-D شیرین عقل زندگی نباتي داری اینجوری فكر میكنی؟ http://www.shahvani.com/content/کون-کونک-بازی-تلخ-0 (UC Browser)
1-تو یه زن متاهلی نصف داست داستانت هم دروغه
2-اگه دختربودی دست نمیکرد تو نازت و حال کنی چون دخترا دردشون میگیره
3- فکرکنم میدونم کی باشی ( دختر چش سگی و چادری طرز حرف زدن و پسرهمشهری خیلی تابلو هست)
4- دوست پسرت تمام این ماجرا رو برای من گفته
5- اسم مستعارت نگار هست
کیرم تو کست دخمل ناز از سایت کلوب هم باش دوست شدی
کیرم تو دهنت
ساشا مولایی
ما آخرش نفهمیدیم رای بدیم یا رای ندیم ؟از اون طرف توی بی بی سی تون هی میگین رای ندین و از این طرف تو میگی رای بدیم. !!!
آخه دم خروس رو باور کنیم یا قسم حضرت رو
در ادامه صحبتهای دوستمون سون باید یگم یه قانون دیگه هم هست و اون اینه که ورود افراد زیر 18 ممنوعه
باسلام دخمل جان همونطوركه خودت ميگي 16 سالته باعضويت تو اين سايت قوانين سايت رو ازبالا تا پايين شستي بعدش يه دخترچادري توسايت سكسي چيكارداره من نميدونم! دخمل جان فقط نگو اومدم بقيه دخترارو ارشاد كنم چون باورنخواهم كرد! درضمن توچرا چايي نخورده به اين زودي باهاش پسرخاله شدي؟! خودتم تو داستانت آماردادي وگفتي كه از حركاتش خوشت اومده پس دليلي بر ناراحتي سركار اليه نميبينم. وجمله ي آخر اينكه گفتي ولت كرده چه بهتراز اين كه قبل از اينكه كاربه جاهاي تنگتر بكشه نوار رابطتون قيچي شده چون هيچكس از ارتباطات خياباني و دنياي مجازي طرفي نبسته. حالا بعداز اين سعي كن رو به آينده ي مطمئنتري حركت كني. موفق باشي_ لطفأ مريض بعدي بيادتو
یعنی نمیدونم چرا این نویسندها ما رو خر فرض میکنن؟!!!
همون اول خط نوشته تو یه وبلاگ وارد شدم که (یهو)دقت کنید(یهو…یه دفعه…ناگهان)یه پسر همشهریش رو دیده بعد واسش نظر گذاشته (حالا اینو)بعد نوشته 1سال(1سال)دنبال شماره پسره بوده که از غذا مدیر وبلاگ هم بوده اون وقت نظر داده پاسخ داده و بعد یه سال شمارشو گیر اورده(حالا دقت کنید مدیر هر وبلاگ شمارش رو تو خود صفحه وبلاگش مینویسه قانونه)…
خوب بقیش بماند حالا خودتون قضاوت کنید …
در اخر لاشی چرا اسم پسر رو بد میکنی
تیترت اشتباهه . الان هم احساس خوبی داری و زیاد پشیمون نیستی . فقط ممکنه احساس این کنی یه جوری ابروت بره و الا داستانی که خوندم هنوز دوست داری یه بار دیگه با احساساتت بازی کنند . بعد چادری بودن نشون از معصومیت نداره . مهم چادر درونت هست که فکر نمیکنم اون توی وجودت باشه .
به نظرم زیادی داری ادای آدمای تنگ رو درمیاری :D
از اون گذشته ما شونزده سالمون بود هنوز مونده بودیم بچه رو از بازار میخرن یا زایشگاه به آدم تحویل میدن بعد تو عین شلخته باجی ها چادر سرت کردی و رفتی خونه یه پسر حشری هم شدی خودتم به گا دادی و بعد از همه این غلطا زیادی دم مغازه کشیک پسره رو هم میدی که محلت بذاره آخرش هم جمله احساسی از خودت صادر میکنی…فقط زود از جلو چشمام گم و گور شو نفله :& :& :&
پسر جان، دیگه ننویس . . . . . . .
کله کیری مگه مجبوری از زبان دخترا خاطره کیری تعریف کنی؟ کیر تو لهجهی تخمیت دیگه ننویس. کیر تو دهن ساشا مولایی دیگه ننویس. یه جوری مینویسی که انگار ما انسانهای اولیه هستیم. شاخ ماموت از پهنا تو کونت دیگه ننویس.
هی دختر به دریوری های کسی گوش نده
فقط به فکر خودت باش
پسرا هم مثل دخترا
بی…
این همه جای خوب داره باش بازی کنی چرا با احساسات؟ والاااااا!
با اجازت باید بگم گوه خوردی که داری کس چر بلغور میکنی من با دوس دخترم حدود دو ساله ساله که دوستیم بدون سکس خواستن من یا چیزی خواستن از طرف عشقم خیلی هم همدیگرو دوس داریم همه جوره هم همدیگرو امتحان کردیم که حتی چشم دیدن جنس مخالفمون رو نداریم
پس تراوشات مغز رو به عنوان قانون نذار و بقیه ی دخترارو نسبت به ما بد بین نکن فقط افراد هرزه ی بیغیرت همچین فکری میکنن پس عقیدتو عوض کن
عزيزم داداشي من يکي از اون کسايي هستم که با دخترا زياد اهل سکس نيستم فقط عشق
خب تو که رفتی هم حال دادی هم حال کردی دیگه چی میگی ؟ کس شعر نگو اگه اونجات نمیخارید که نمیرفتی حالا اون بده خدا برات خارونده گناه کرده . اینم جای تشکرته
آخه اگه تو پاک بودی که نمیرفتی حالام ک رفتی گوه میخوری ک پشیمون شدی از رفتنت