با هم ارضا شدیم

1391/12/12

بعد از كلي تشكر كردن و رفتن مهمونا ،در رو بستيم و همو بغل كرديم.سرمو گذاشتم رو سينش. حس فوق العاده اي داشتم،شنيدن صداي قلب و نفس كشيدن كسي كه از ته دل دوسش داري خيلي آرامش بخشه. دستش كنار صورت و گوشمو قلقلك ميداد. تو افكار شيرنم غرق شده بودم!ثنا! باتو دارم حرف ميزنما!-هان؟!-ثنا با توام!هنگ كردي؟!-آهان! آره! نه ميدوني…چيزه… اه! ولش كن! تو چي گفتي؟!به لبام نگاه كرد و بدون هيج حرفي بهم فهموند لب ميخواد. خندم گرفت! مثه وقتايي كه نبايد خنديد و آدم نمي تونه خودشو كنترل كنه! آرش مات و مبهوت بهم زل زد!-خيلي ديوونم!ميدونم!-ديوونتم ديوونه! هنوز بعد از پنج سال واسم غير قابل پيش بينيي!پنج سال!!؟كي فكرشو مي كرد من و آرش ازدواج كنيم؟!-ثنا؟!-جانم؟-تا حالا به بچه دار شدن فكر كردي؟!به چشماش نگاه كردم… چند وقت بود خودمم بهش فكر ميكردم. به بغل كردن بچه ي خودم، به مادر شدن، …-راستش آره!-يعني توام مثه من دلت بچه ميخراد؟!-اوهوملب هاش سمت گردنم خزيد. بغلم كردو بردم تو اتاق خواب و خوابوندم روي تخت.زبونش از روي پيراهن به نوك سينم رسيد كه با وجود سوتين،سيخ شده بود! سينه هامو تو دستاش گرفت و فشار داد. سرشو برد پايين تر و از روي شلوار كسمو بوس كرد.-اوووووووف… سراغ توام ميام جوجو!باز سرشو بالا آورد و ازم لب گرفت. پيراهن و سوتينمو در آورد. سينه هاي درشتمو گرفت و فشار داد و به هم چسبوند. وحشي شده بود! مثه اكثر وقتايي كه موقع مستي سكس مي كرديم! نوك سينه هامو ميك ميزد و گاز ميگرفت. منم از لذت لبمو گاز ميگرفتم و دست لاي موهاش ميكردم. رفت سراغ ساپورتم و درش آورد. وقتي نگاش به شورتم افتاد چند لحظه مكث كرد و خنديد. شرت لامبادام خيسه خيس بود. سرشو برد بين پاهامو كسمو بو كرد.-جووووووووووون! مشكي كنار پوست سفيدت چي ميشه دختر!-درش بيار آرش!زود باش!دارم ديوونه ميشم!باز سرشو بالا اورد و ازم لب گرفت.سرشو برد كنار گوشم-امشب جرت ميدم! كسي ازت بگام كه ديگه اينجوري دلبري نكني!-بده لعنتي! بده…!رفت سراغ كسم. شورتمو در آورد و بوش كرد.-كسم خوش بو تره يا شرتم؟!-كسسسسسسست!باز وحشي شد! پاهامو باز كرد و داد بالا! سرشو برد لاي پام. اول بوسش كرد و رون پاهامو فشار داد. زبون خيسشو مستقيم تو سوراخ كسم كرد. انگار بهم شوك وارد شد! لباشو رو چوچولم مياليد و مي مكيد. انگشت اشاره و وسطش تو كسم بود و به نقطه ي G كسم ضربه ميزد. به نفس نفس افتاده بودم. مي خواستم هم زمان با خودش ارضا بشم واسه همين نذاشتم ادامه بده.دهنشو تميز كرد و اومد روم ،كيرشو كه از رو شلوار كاملا مشخص بودو گذاشت رو كسم.نفس هاي داغ و پر شهوتش كنار گردنم بيشتر تحريكم كرد.از رو خودم كنار زدمش و جلوش لخت وايسادم، از روي تخت بلند شد. چسبوندمش به ديوار و خودمو بهش چسبوندم. لب پايينمو كشيد تو دهنشو مكيد. يه دستش لاي موهام بود و دست ديگه رو لمبراي كونم. پايين بلوزشو گرفتم و با كمك خودش درش آوردم. لبامو به لباش رسوندم و با ولع مكيدم. نوك سينه هاشو گرفتم تو دستام و باهاشون بازي كردم. همزمان گردن و لاله ي گوشش رو خيس كردم. سينه هامو گرفت تو دستشو فشار داد. آه كشدار و بر شهوتي كنار گوشش كشيدم.-امشب چيكار داري ميكني با من؟! اووووووووووووووف…زبونمو رو بدنش كشيدم و رفتم سمت شلوارش. قبل از باز كردن دكمه هاش،كير و پاهاشو لمس كردم. داشتم له له ميزدم واسه كيرش.دكمه هاشو تك تك باز كردم. نوك كيرش از بالاي كش شورتش بيرون زده بود. شلوار و شورتشو باهم در آوردم. سر كيرش تو نور كم اتاق، كه با جند تا شمع روشن شده بود، برق ميزد. چشمامو بستم و كيرشو به لبام ماليدم. طعم پيش آبش بيشتر تحريكم كرد. كير سفيد و كلفتشو وارد دهنم كردم و ميك زدم. آه بلندي كشيد. از دهنم درش آوردم و همه كيرشو خيس كردم و زبون زدم. باز كردم تو دهنم و چند بار ميك زدم. وقتي درش آوردم دستشو گذاشت زير گردنمود بلندم كرد. با دست دهنمو پاك كردم و لبامو به لباش رسوندم.با حرص خاص و بي سابقه ازم لب مي گرفت.شلوارشو كامل درآورد، دستمو به لبه ي تخت گرفتم و كونمو دادم عقب. چند بار كونمو تكون دادم و بهش نگاه كردم. كيرشو رو سوراخ كسم تنظيم كرد و با تمام قدرت كرد توش. دستاش رو سينه هام بود و تلمبه ميزد.-اووووووووووووووووووووووووووف چقد داغه آرش… واااااي جوووووووووووووووووووووووون چه كيري داري…-واسه توء نفس! هر چقد بخواي ميكنمت! كيرم تا دسته تو كسته دوس داري؟!-آآآآآههههه اره خيلي! تند تر…آآي بكن آرش! ب…ك…ن…-فقط به خودم ميديا! وگرنه جرت ميدم!-كير بهتر از كير تو نيست كه برم بهش بدم!-آخ جوووووووووووووووون-يه وقت خسته نشي انقد تحرك داري!-بخهههههههههواب تا نشوووووونت بهههههدم!كيرشو در آورد و ازم لب گرفت. نشست رو تخت،صورتمو به صورتش چسبونم و هلش دادم.خوابيد و بهم اشاره كرد كه برم رو كيرش بشينم. پاهامو دو طرف كيرش گذاشتم و روش نشستم. كيرش تمام كسمو پر كرد.-آههههههههههههه-جون دوس داري نفس؟!-اووووووووووووووووف خيلي!-ثنا استيل بدنت فوق العادس!كوووووون و سينه هات… وااااي!-آآآه اوووووووم آرش…آخ…-اي جااااان داري ارضاء ميشي خانومي؟!-آهييييي… آخ…بدنم ميلرزيد.داشتم ارضاء ميشدم.آرش كمرم رو گرفت و به كيرش فشار داد و همزمان با خالي شدن آبش تو كسم،منم ارضا شدم…

نوشته: ثنا


👍 1
👎 0
73262 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

365423
2013-03-03 01:30:46 +0330 +0330
NA

اولین باریه که میخونم و فش لازم نیست
دمت گرم
به این میگن نویسنده
نه کمر فولادی داشت
نه پرده ارتجاعی دختر عمه و دختر خاله و دختر تو کوچه که ج ن د ه نیست ولی فقط به نویسنده داستان داده
نه هیکل آرنولدی که البته تعریف از ویسنده نباشه همه دخترای این مملکت کشته مردشن
ولی از یه دونه جواب سلام که به کسی بده
دخترا خودشون میان بهش به زور میگن بکن
و چرت و پرتایی که خودتون می دونید
به هر حال آفرین
عاااااااااااااالی بود
هر کی فش بده خودم لولش میکنم میفرستمش تو کس عمه جندش B)

0 ❤️

365424
2013-03-03 01:40:06 +0330 +0330
NA

البته یادم رفت.باید اول میگفتم:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت بردار بزرگوار و استاد ارجمند جناب آقای nu.19 و آرزوی سلامتی و طول عمر و عزت روزافزون برای آن بزرگوار ;) ;)

0 ❤️

365425
2013-03-03 01:57:59 +0330 +0330
NA

عالییییییییییییه

0 ❤️

365426
2013-03-03 01:58:48 +0330 +0330
NA

=D> عالییییییییییییه

0 ❤️

365427
2013-03-03 02:50:29 +0330 +0330
NA

قشنگ بود آفرین
ایول
خوشم اومد. اگه خاطره اینجوری هنوزم داری، بفرست تو سایت.
آفرین واقعا خوشم اومد

0 ❤️

365428
2013-03-03 04:15:51 +0330 +0330
NA

حرف نداشت خيلي عالي بود

0 ❤️

365429
2013-03-03 04:35:28 +0330 +0330
NA

منم با پروازى موافقم!!

0 ❤️

365430
2013-03-03 04:53:04 +0330 +0330

من نمیدونم چرا خانوما اینجام که میان داستان بنویسن بیشتر سکس شرعی رو مینویسن ; انگار ما آقایون کلا آقریده شدیم که شوهر اینا باشیم!
یه سکس متفاوتی چیزی… بزارید خوب! منکه میدونم اونقدرا که میگین مثبت نیستین!!

0 ❤️

365431
2013-03-03 05:26:33 +0330 +0330
NA

نتونستم بخونمش ولی با چند خط اول احساس میکنم داستان جالبی باشه .

0 ❤️

365432
2013-03-03 06:07:36 +0330 +0330

واقعا زیبا بود و رمانتیک
بعد از مدتها یه داستان زیبا نوشته شد
لذت بردم از نوشته ت
مرسی
بازم بنویس قشنگه

0 ❤️

365433
2013-03-03 06:31:40 +0330 +0330

دیوانه برو تو کار نویسندگی باحال مینویسی

0 ❤️

365434
2013-03-03 07:00:18 +0330 +0330
NA

اورین اورین طرز سکست و مدل کردن شوهرت مثه منه…خوب بود

0 ❤️

365436
2013-03-03 14:24:56 +0330 +0330
NA

اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

0 ❤️

365437
2013-03-03 15:30:56 +0330 +0330
NA

از داستانی که زنا بنویسن حالم به هم میخوره!خودم ،یه دخترما اما داستان دخترا حال به هم زنه.دوستان یه رمانی هست به اسم عشق به توان 6 که سه تادختر نوشتنش اصلأ حالتوبه هم میزنه پشیمونم که خوندمش مثل این داستان وقتمو هدر دادم

0 ❤️

365438
2013-03-03 16:17:24 +0330 +0330

خوب یود گلم مرسی

0 ❤️

365439
2013-03-03 19:01:18 +0330 +0330
NA

یه دختریازن 25_36ساله ازکرمانشاه میخوام برای دوستی مالی هم خوب ساپورتش میکنم.

0 ❤️

365440
2013-03-03 19:34:52 +0330 +0330

سلام به همه بر وبچه های باحال وکاردرست سایت
البته ببخشید،من عادتمه همیشه اول کامنتهام سلام وعرض ادب کنم واگرهم نظری داشته باشم
ازپیشکسوتهاوبزرگترهاکسب اجازه میکنم،چون ادب وافرادباادبودوست دارم،حالاهرکسی هم میخواهد مسخره کنه هیچ اشکالی نداره وبهش اهمیت هم نمیدم(قابل توجه عضو الکی).واماچه
داستان قشنگوجذابی که کلی انتظارشوکشیده بودم،به نویسنده قوی،خوب وباذوقش؛تبریک میگم
وامیدوارم شاهدپیشرفت وموفقیتش باشم؛همتون رودوست دارم؛یاحق

0 ❤️

365442
2013-03-04 00:50:23 +0330 +0330

بسیار زیبا و عالی… درد وبلات بزنه اصل اون وسط نوک دول هر چی کس شعر نویس کیریه با داستانهای تخمی تخیلیشون… همیشه شاد و سلامت باشی…

0 ❤️

365443
2013-03-04 02:20:12 +0330 +0330

کیری ترین داستانی بود که اینجا خونده بودم… آخه زن و شوهر میان داستان سکسشون رو میزارن تو یه همچین سایتی؟؟؟ گرچه تخیلی بود و نویسنده هم یه مرد جقی؛ ولی در صورت حقیقی بودن هم زنه جنده بود و هم مرده یه کونی… کیر تمام کابرهای اینجا تو حلق نویسنده شیرین عقل کسخل کونی
فحشت دادم که دست خالی از اینجا نری چلقوز مشنگ کون سوراخ :)

0 ❤️

365444
2013-03-04 04:52:52 +0330 +0330
NA

بد نبود باز هم بنویس

0 ❤️

365445
2013-03-04 05:13:14 +0330 +0330
NA

خوب بود، اما زود تصميم نگير كيراى بهترى هم تو دنيا هست…!!!

0 ❤️

365446
2013-03-04 07:37:23 +0330 +0330
NA

کسی نیست من باهاش سکس کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

365448
2013-03-04 08:24:25 +0330 +0330
NA

قابل توجه امیر مهدی 21:اوهوی ببو گلابی اسم منو بیاری با پاشنه رفتم وسط پیشونیت
حالا شانس آوردی زیاد کشش ندادی وگرنه …
قابل توجه hasti 612:جنده خیابونی توام بری کستو بدی بهتره
حتی می تونی لوله شی بری تو کس عمه جندت کس پاره
قابل توجه mohamad 1359:بچه کونی اولا اگه خایه داری از خودت مایه بزار چیکا به کس ساناز داری؟کیر تو روحت.اگه از اینم خوشت نیومده داستان دادن خودتو بزار بعدشم لوله شو برو تو کس عمه کس پارت کس خل
من نمیدونم داستان چیه.حالا ما یه کیری کردیم تو کس ساناز باید همه به صف بشن براش؟خودتون کس پیدا کنید کس خلا.اینو خودم دارم میکنم
دیگه نبینم کسی اسم کس سانازو بیاره.

0 ❤️

365449
2013-03-04 12:28:34 +0330 +0330
NA

هر چی بود داستان ارزش خوندن داشت واقعا!

0 ❤️

365450
2013-03-04 14:28:52 +0330 +0330
NA

jaleb bood

0 ❤️

365451
2013-03-04 23:16:29 +0330 +0330
NA

sanaaaaaa
ali bod
che ajab yeki peyda shod cherto pert nanevise
va be vageyat bishtar shabih bashe

0 ❤️

365452
2013-03-04 23:20:42 +0330 +0330
NA

az tabriz f hashari hast
vase eshgo hallllllllll
hame jore payam

0 ❤️

365454
2013-03-05 05:55:18 +0330 +0330
NA

اولا سلام.دوما چرا شما ها جنبه ندارین مث آدم حرف بزنین حتما میا ی فحش بدین.اگه فحش ندین میگن مردی.خب بابا ی بار هم آدمی زادی نظر بدین.نویسنده عزیز واقعا فوق العاده بود.همین طوری ادامه بده.ب حرف بعضی احمقا هم گوش نده اینا خودشون یکم مشکل دارن.با تشکر فراوان.badboy

0 ❤️

365455
2013-03-09 00:17:33 +0330 +0330
NA

خیلی جالب و پر احساس بود…

0 ❤️