بازگشت از مدرسه

1396/01/30

سالها قبل با یکی از دوستانم که از من بزرگتر بود داشتیم از مدرسه بر می گشتیم. البته ما در روستا زندگی می کردیم و راه مدرسه دور بود. دوستم جوان شده بود ولی من نوجوان بودم. در میان راه باران به باریدن شروع کرد. مجبور شدیم داخل یک کاهدان که درب چوبی داشت و قفل نبود پناه گرفتیم.
لحظه ای گذشت و دوستم از من خواست که او را بکنم و کون خود را لخت کرد و اصرار می کرد. ولی من زیاد علاقه نشان ندادم. بعدش گفت یا منو بکن و بهم بده! من هردو پیشنهادش را رد کردم.
بعد از مدتی -شاید یک ماهی- این دوستم که نسبت فامیلی دوری هم داشت در منزل ما شب ماند. موقع خواب در یک اتاق خوابیدیم. هنوز خوابم نبرده بود که متوجه شدم کم کم به رختخواب من نزدیک و نزدیک تر می شود. تا اینکه خودش را زیر پتوی من رساند. من خودم را آرام گرفته بودم و بخواب زده بودم تا ببینم چه کار می کند. در ابتدا پشتش را به طرف من برگرداند و کونش را به جلو من نزدیک کرد ولی من عکس العمل خاصی نشان ندادم و استقبال نکردم. کم کم رویش را به طرف من چرخاند و پاشو گذاشت رو پای من و خودش را چسباند به من و مرا در بغل گرفت؛ باز هم حرکتی از خود نشان ندادم. بعد کم کم سعی کرد مرا پهلو
بدهد و پشتم را به طرف خودش برگرداند. من هم زیاد مقاومت نکردم و ضمنا از شما چه پنهان در آن فضای تاریک اتاق کم کم حشری هم می شدم و خوشم می آمد. وقتی کونم را بسوی خودش چرخاند کیرش را از روی شلوار به کونم می مالید و وقتی دید من اعتراضی ندارم کیرش را در اورد و بعد شلوار مرا پایین زد و کیر داغش را روی کون صاف و تمیز من گذاشت و بالا و پایین حرکت می داد. من خوشم می امد لذا خودم را آرام گرفته بودم. کمی که گذشت آب کیرش دهانه کون مرا تر کرد و لیز شد، در این هنگام که کیرش حسابی سفت هم شده بود را آهسته داخل کون من وارد کرد و از آنجا که خیلی اندازه بود و دردم هم نیامد گذاشتم
تا ته وارد کند و بعد هم تلمبه زد و زد تا اینکه آبش خالی شد و من هم خیلی لذت بردم و در دلم خندیدم که آن روز چقدر ناز کردم و به حرفش گوش ندادم اما امشب چه راحت و بدون سروصدا کار خودش را کرد.

نوشته: محمود


👍 3
👎 21
5584 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

590558
2017-04-19 20:44:22 +0430 +0430

کس خل ? ? دمت گرم فس بودم اما کلی خندیدم ? ?

0 ❤️

590566
2017-04-19 20:52:14 +0430 +0430

فقط یک کلمه
کیون

0 ❤️

590575
2017-04-19 21:04:07 +0430 +0430

جمله بندیت تو کیون اونی ک کیونتو مورد عنایت قرار داده
(ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﯾﺪﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ)

0 ❤️

590590
2017-04-19 21:14:14 +0430 +0430
NA

کونی بدبخت ? ?

0 ❤️

590591
2017-04-19 21:14:18 +0430 +0430
NA

ﺑﺒﻴﻦ ﺍﺧﻪ ﺩﻡ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺷﻔﺘﻪ ﻛﺲ ﻣﮕﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺑﺮﺍﻡ ﺟﺎﻳﻪ ﺗﻬﺠﺐ ﺩﺍﺭﻳﻪ ﺧﻴﺎﺭﻩ ﺍﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﻛﻪ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ
ﻛﺴﺨﻞ

2 ❤️

590617
2017-04-19 22:10:40 +0430 +0430

در کل علاقه نشان ندادی…عوضش کون دادی …فک کنم ذاتا کونی بدنیا اومدی

0 ❤️

590652
2017-04-20 03:30:35 +0430 +0430

چه راحت دادی :(

0 ❤️

590668
2017-04-20 05:56:34 +0430 +0430

باقرزاده کونی

0 ❤️

590675
2017-04-20 06:39:20 +0430 +0430

آخه توعی که از خر نر نمیگذری از کیون دوستت گذاشتی؟
کیر عمو تو کیونت بابات اونشبی که تو رو ساختن به جا اینکه بریز تو ننت میریخت رو فرش حداقل الان جامعه در امان بود از دست مشنگایی مث تو (dash)

0 ❤️

590703
2017-04-20 11:08:05 +0430 +0430

{ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ
ﭼﻘﺪﺭ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ
ﺳﺮﻭﺻﺪﺍ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮐﺮﺩ}

گل نزنی گل می خوری!

0 ❤️

590723
2017-04-20 12:25:45 +0430 +0430

“لذا خودم را آرام گرفته بودم. کمی که گذشت آب کیرش دهانه کون مرا تر کرد و لیز شد”
من که اصن دیگه چیزی برای گفتن ندارم +کامنت .clover. لایک شد

0 ❤️

590728
2017-04-20 13:12:21 +0430 +0430

فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی :
دهانه= سوراخ
وارد کرد= دخول
مرا تر کرد= آبشو ریخت

خودم را آرام گرفته بودم= ریلکس، بدون هیجان
و…

0 ❤️

590737
2017-04-20 15:06:39 +0430 +0430

دوستان شرط میبندم افغونیه ?

0 ❤️

590752
2017-04-20 17:47:45 +0430 +0430
NA

خانم ها وآقایون عزیز تا حالا با خودتون این فکر را کردین که چرا همش منفی گرا هستید ودوس دارین فحاشی بکنید

0 ❤️

590766
2017-04-20 20:06:28 +0430 +0430

احتمالا این بنده خدا از کشور دوست و برادر افغانستان هستش.حتما میخواسته یک سهمی توی داستان نویسی به زبان شیرین پارسی داشته باشه.به نظر من اگر دوتا جک افغانی تعریف کرده بود الان همه بهش امتیاز میدادیم.

0 ❤️

591034
2017-04-22 00:57:39 +0430 +0430

از داستان مزخرفت که بگذریم مشکل ویرایشی شدید داشت.

0 ❤️

716367
2018-09-10 03:33:09 +0430 +0430

کون پشم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها