تریسام با عمه

1401/12/02

سلام بار اول هست ماجرای سکسی مینویسم . من این ماجرا را صفر تا صد با خبرم و بواسطه دوستی با افراد ماجرا در غالب خاطره تعریف میکنم .‌ اونکه عین واقعیت بوده را براتون مینویسم . امیدوارم که دوستان خوششون بیاد . توی شهرستان زندگی میکنیم و فاصله سنی ها بواسطه رسم های قدیم که تا زن باردار میشد زاد و ولد میکردن و فاصله فرزند ارشد با بچه آخر خیلی بود با عمه فاصله سنی زیادی نبود حدودا ۴ سال عمه از پسر برادرش بزرگتر بود ۳۸ ساله و دختر آخری خانواده و شاغل در یک شرکت بعنوان نیروی ساده متاهل با یک فرزند . نفر دوم آقا ۳۴ ساله و مشغول بکار بعنوان کارگر در یک مجموعه کاری و متاهل و نفر سوم ماجرا خانمی ۲۸ ساله تحصیلکرده و جویای کار و مجرد . اسم ها را مستعار میگم عمه زینب و برادرزادش حمید و خانم دوست حمید عاطفه .
بواسطه عدم پیشرفت در درآمد بخاطر شغل های ساده و کم حقوق حمید دنبال یه مجوز بود برای ثبت شرکت تعاونی و نیاز به مجوز و مدرک تحصیلی مرتبط داشت و بواسطه کارآموزی عاطفه در محل مجموعه کاری در حد سلام تعارف آشنا شده بودن . حمید تجربه کاری داشت ولی مدرک نداشت عاطفه مدرک داشت ولی سابقه کاری نداشت و عمه هم اذیت بود توی اون شرکتی که جایی دیگه مشغول بود و با حمید توی فکر پیشرفت بودن و یه جوری افزایش درآمد و گرفتن وام بواسطه ثبت شرکت و…
خلاصه به این نتیجه رسیدن عمه و حمید که برن دنبال شرکت ثبت کردن و عاطفه را هم بابت مدرک کارشناسی مرتبطش بیارن و دوستان دیگه هم باشن بعنوان کارای بروکراسی اداری و فرمالیته . جمعا ۵ نفر نیاز بود هیئت مدیره و موسس و ادل بدل و خزانه دار و… هم اضافه میشد و از دوستان و افراد دیگه کمک گرفته شد تا کار پیش بره .
همه چیز خوب پیش رفت تا عاطفه را دو نفر دوستان آقا که قرار بود فقط، برای کارای فرمالیته حضور داشته باشن مخش را زدن و فهمیدن وام و اعتبار و… پشت ماجراست و عاطفه را با پول نرم کردن و به سمت اون دو نفر متمایل شد البته فقط از نظر مالی و اون دو نفر به عاطفه نظری اصلا نداشتن و فقط دنبال پول بودن و بهش هم رسیده بودن و گذاشته بودن توی کاری که عمه و حمید زحمتش را ۲ سال کشیدن تا جور بشه و در واقع یه جور سر آماده ش نشستن و چون عمه و حمید کارگر بودن و فقط عصرها دنبال کارا شرکت بودن و دستشون پول آنچنانی نبود اون دوتا آقای زرنگ با کمک عاطفه داشتن همه چیزو برای خودشون جمع میکردن و عمه و حمید سرشون بی کلاه میموند .
بعد دوماه مشخص شد عاطفه میاد دفتر و در غیاب دیگران خرید فروش میکنن بهمراه اون آقایون ولی جایی ثبت نمیکنن .
حمید و عمه خواستن که عاطفه را راضی کنن ولی به هیچ وجه موفق نشدن و اون آقایون بواسطه پول عاطفه را توی مشت خودشون داشتن و تقریبا عمه و حمید هیچکاره شده بودن .
این شد که حمید به عمه گفت راه قانونی و زبون خوش کار را حل نمیکنه و بهتره از راه دیگه عاطفه را مجاب کرد تا با ما باشه و سر این سفره همه نون بخوریم نه اون دوتا آقا فقط،.
خلاصه قرار شد عاطفه را حمید باهاش خلوت کنه و اگه راه داد یه حال کوچولو بکنن و عمه هم هواداری کنه اگه دید داره شر میشه عاطفه را متقاعد کنه قصدی تو کار نبوده و فقط، برای شوخی بوده و حالت چالش داشته و … یه روز گرم تابستون حمید با عمه رفتن دنبال عاطفه و سوارش کردن بهونه تولد عمه و ناهار و رفتن خونه حمید اینا که خالی بود . بعد صرف ناهار عمه گفت من گرمم شد میخوام دوش بگیرم و عرق کردم حسابی و به این بهونه بره توی حمام و حمید با عاطفه شروع کنه ور رفتن تا اگه راه داد با هم بکنن و عمه هم بیاد ببینه و بگه حالا دیگه با هم اوکی شدیم همه چیزمون را اوکی کنیم و عاطفه با ما باش و نه فقط، با اون دوتا دیگه که توی هیئت مدیره هستن .
از اینجاش را از زبون حمید میگم . عمه گفت من هرروز دوش میگیرم و دیشب هم شوهرم زده توش و باید برم حمام و شروع کرد به کندن ساپورت و لباس و… و لخت شد بسمت حمام و عاطفه زد زیر خنده گفت شما متاهل ها هر شب برنامه دارین عمه گفت نه بابا توی یکماه زورکی دو سه بار . هیکل عمه ورزیده سینه ۸۰ ورن ۷۰ و قد ۱۷۵ و بدن یه کم سبزه و خیلی کم مو . عمه گفت من شورت یدکی که ندارم همراهم و شورتش را هم در آورد که عاطفه خیالش راحت بشه . کوس عمه یه کم مو داشت چند روزی بود شیو نکرده بود ولی بقیه بدنش بی مو بود . بعد گفت تا میرم حموم زن و شوهر نشین بیام ببینم بچه هم راه انداختین و خندید و رفت داخل حمام . تا صدای دوش اومد رفتم کنار عاطفه و گفتم تو هم پشم داری یا شیوی و خندیدم . بهش بر خورد و گفت من همیشه شیو هستم . عاطفه سفید و تپل و کم مو بود بدنش و سینه هاش هم سایز عمه بود . بهش گفتم ببینم اگه راست میگی . گفت میترسم ببینی دلت بخواد . گفتم دلم بخواد میرم حموم و خندیدم و دست زدم به شلوار لی که عاطفه پوشیده بود و گفتم باز کن ببینم چطوریه . گفت میاد یهو از حموم و میبینه زشته .گفتم اون خودش انداخت بیرون و لخت رفت حموم . بیاد هم فوقش از همدیگه را دیدیم و چیز خاصی نیست . عاطفه دلش میخواست ولی خجالت نمیزاشت .گفت اگه بینی فقط کافیه؟گفتم آره .باز کرد دکمه شلوارش را و من با زور شلوار تنگش را دادم پایین همزمان با شورتش و یه شاه کوس سفید بی مو دیدم که داد میزد مست هست چون لیزابه ازش ریخته بود بین رونهاش و شورتش . خواست بکشه بالا گفتم کونتم ببینمش. گفت چرا؟ گفتم قشنگه خب . پشتش را کرد بهم باسن بزرگ وسفیدی داشت و تا چرخید گفتم خم شو ببینم سوراخاتو . بدون اعتراض خم شد و دیگه من غیر ارادی سر کردم لای کونش و بو کردم و لیس زدم هر چی اونجا بود را و گفت من میدونستم کارمون به اینجا میرسه . گفتم نترس یه کم بلیسم و بپوش . چیزی نگفت و فقط کامل داد پایین شلوار را و منم با بوس و لیس دوتا سوراخش را میخوردمش .حدود دو سه دقیقه که خوردم دیدم عاطفه گفت من زود میشم با خوردن تند تند بخور تا از حمام‌ نیومده ببینه ولی تو را خدا کسی نفهمه . منم خوابوندمش روی قالی و پاهاشو دادم بالا و شروع کردم کوس سفید و تپلش را لاشو لیس زدن . شروع کرد به کمر چرخوندن و کمر زدن . یهویی صدای در حموم اومد و عمه که از قبل هماهنگی شده بود باهاش اومد بدون حوله و خیس و گفت به به چه بخور بخوری و منم الکی گفتم ببخشین یهویی شد و شما تموم شد حمامتون ؟ گفت نه خواستم ببینم ژیلت داری بدیم شیو کنم که میبینم دستت بنده . عاطفه هم خجالت خجالت گفت حموم لازم کردی ما را هم . پا شدم الکی ژیلت بیارم از میز آرایش بدم به عمه دیدم با عاطفه تعریف بدن همو میکنن . اومدم دادم به عمه ژیلت را و گرفت و برگشت طرف حموم . منم پریدم رو عاطفه باز خوردم براش ولی ناله نمیکرد و گفت صبر کن تا بگم بهت . گفت اگه یه کاریه بکنی هم میزارم بکنی توش هم دوستی مون بهم نمیخوره و منم خاطر جمع میشم که آتو دست کسی ندادم . گفتم چی؟ گفت من میرم زینب را از توی حمام میارم اول بکن کوس اون بعدش من و کسی هم فکر نمیکنه سوتی داده . بد جور گیر کردم . مونده بودم چی بگم که عاطفه رفت توی حمام و شروع کرد با عمه حرف زدن و ور رفتن و چونه زدن و یهو صدا کرد منو که منم برم داخل و منم رفتم و عاطفه گفت من میخوام برای هم بخوریم ۳ تایی و به نوبت ما را بکن ولی توی حموم حال نمیده . من هاج و واج و عمه هم هاج و واج . یه حوله کوچیک و یه بزرگ اونجا بود و عاطفه شیر آب را بست و حوله بزرگه را از حوله خشک کن برداشت و داد عمه و خودش هم حوله کوچیکه را برداشت و دست عمه را گرفت و برد بیرون . غافلگیر و حشری و دیونه و همه چیز بودیم اون لحظه . هر سه تایی از هم بدتر حشری شده بودیم و گیج بودیم انگار که عاطفه بو برده بود بحث آتو گیری هست . عمه را روی همون حوله بزرگه روی قالی خوابوندش و گفت من لز دوسدارم بزار بخورمش . عمه هم خدایی هم دلش میخواست هم خجالت میکشید ولی عاطفه قصدش شریک کردن بود تا کسی نتونه بگه کی داده و کی کرده و… عمه هم پاهاشو داد بالا و تازه کوسش را شیو کرده بود و دوتا دستش را گذاشته بود روی سینه هاش که میلرزیدن از شهوت و هیجان و منم هاج و واج نگاه کردمشون . حدود ۲ دقیقه من فقط،نگاه کردم بعد منم سرمو کردم لای پای عاطفه . تا خواستم کیرمو بکنم کوس عاطفه پرید جلو گفت بیا یه کم برا زینب بخور تا من لیز کنم کیرت را و تا رفت کنار سرمو بردم لاپای عمه و بهشتو که سعی میکرد با دو تا انگشت دستش باز کنه تا قشنگ لیس بخوره و محو آب و مزه و بوی کوسش بودم و عاطفه بجا خوردن کیر من جست و نشست دهن عمه و بهم گفت بیار کیرت را بخورمش . عمه و عاطفه حالت 69 بودن عمه زیر و کوس عاطفه دهنش و خدایی با عشق برای عاطفه میخوردش و من کیرم را بردم نزدیک کوس عمه تا عاطفه بتونه بخورتش . یه میک محکم زد به کیرم و یه توف قلمبه انداخت در کوس عمه و گفت بکنش توش . هم من توی پاهام میلرزید هم عمه از شهوت و لذت رون هاش میلرزیدن . توی عمل انجام شده با شک و تردید بودیم . عاطفه هم سفت و سخت میخواست عمه کوس بده که دهنش بسته بشه . کیرم خودش لیز خورد و تا ته فرو رفت یه ضرب توی کوس تنگ عمه و یه آهی کشیدیم دوتایی و دیگه شروع شد کردن و تلمبه دادن . خدایی عمه همه چیزش بهتر عاطفه بود . ده دقه که کوس عمه را کردمش و حسابی لیس زد برای عاطفه همزمان بهم گفت عمه کوس عاطفه بازه ها من انگشت و زبون کردم و با زبون عاطفه را خوابوند تا من بکنم . تا خواستم بکنم توش گفت محکم نکن کوسم را من ارتجاعی هستم ولی یواش بکن . من و عمه یه لبخند زدیم بهم که انگار نفهمیدیم قبلا خانم اوپن شدن و کار بلد و استادن . خلاصه عمه نشست دهن عاطفه و کردم کوس عاطفه و همه جور که بلد بودیم سه تایی سکس کردیم و به نوبت عاطفه بعد عمه و آخری هم من ارضا شدم . پا شدیم رفتیم به نوبت دسشویی و بوس و لب و خداحافظی و عاطفه را رسوندیم نزدیک خونشون . توی برگشتن عمه مم گفت اگه پرو نمیشی و جات ردیفه من بازم میخوام . باز برگشتیم خونه و ایندفه بی خجالت روی مبل و تخت همه جای خونه با هم سکس کردیم . بعدش دیگه شروع شد سکس های من و عمه با هم و دوستان دیگه که براتون خواهم گفت . ببخشید طولانی شد سعی کردم مختصر بگم دیگه این شد نهایتش . ولی جون عزیزام همش عین واقعیت بود

نوشته: عاطی


👍 19
👎 17
94901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

916154
2023-02-21 01:42:45 +0330 +0330

تاییده .جالب بود .

1 ❤️

916156
2023-02-21 01:52:28 +0330 +0330

خوش بحال تو با اون عمت

1 ❤️

916164
2023-02-21 02:15:33 +0330 +0330

یعنی رئیس برازرس اینو بخونه تو بخش اعصاب و روان بستری میشه!!


916167
2023-02-21 02:24:22 +0330 +0330

اول داستانت شده بود مثل اون مرد که زن گرفت و باباش هم اومد با دختر زنه ازدواج کرد بعد که دختره از باباش بچه دار شد نسبت هاشون دهن همه رو سرویس میکرد!!!
این داستان هم اولش یه ساعت باید فکر کنی ببینی کی به کیه و چه خبره باید کارآگاه بیاری برات مسئله رو توضیح بده البته اگه خودش متوجه بشه

5 ❤️

916172
2023-02-21 02:31:31 +0330 +0330

خسته نباشی دوست عزیز
اما اصلاراوی خوبی نیستی
مخ گیجه میگیره آدم …

0 ❤️

916219
2023-02-21 15:33:16 +0330 +0330

گذشته از شوخی از بابت عمه تون ثواب میبری بنده خدا شوهرش ماهی دو یا سه بار میکنه یعنی بد رقم تحریم سکس شده

0 ❤️

916224
2023-02-21 16:43:07 +0330 +0330

سوت های زودپز عرق کشمش گیری توی سولاخ کونت بچرخه و سوت بکشه ,خوب کس کش نسناس ملت میان توی شهوانی واسه لحظاتی شهوتی بشن یه دست جق خیر سرت بزنن حشر کیرشون بخوابه اونوقت تو ورداشتی یک صحفه پیشگفتارو مقدمه اول کستانت نوشتی ,کیرم خوابید که امیدوارم بختت بخوابه کونی

1 ❤️

916244
2023-02-21 21:54:02 +0330 +0330

قشنگ بود
جزییات و احساس بیشتر بهترش می کرد

0 ❤️

916318
2023-02-22 09:43:36 +0330 +0330

حالا تو عاطی بودی یا احمد🐑

0 ❤️

916531
2023-02-24 05:19:00 +0330 +0330

اون ادل بدله غلط املایی بودیا لاف؟ .یه عضو شرکت ندونه علل بدله یا ادل بدل وامصیبت به حال اون شرکت بقیه اش که رویای جقته بماند چطور متاهلی که تری سام باهم می ری کوس بازی لابد شوهرعمت هم بازنت رفتند کوس کنی زنت

0 ❤️

916799
2023-02-26 16:26:27 +0330 +0330

عایا عمه شما اینگونه نظر داد که ایشان را بکنیم تا از ایشان اتو خواهیم داشت
یا دوست داشتن کردن از سمت شما بود،کیرم درون نگارشت
آیا عمه شما نیز از اول جنده بود یا بعدا تمایل به دادن داشت
البته فک کنم علی البدل درست باشد
من حاضرم در اتو گرفتن عضو علی البدل باشم و از دم همتون رو بگایم

0 ❤️

925517
2023-04-28 23:46:38 +0330 +0330

سلامتی عمه ش فاتحه صلوات😂😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها