حلیمه، از دیروز تا امروز...(۲)

1402/07/26

...قسمت قبل

دوستم یه ویلا داشت خارج از شهر، ویلای شیکی بود قبلا هم چند بار برای چند هفته بهم کلیدشو داده بود، احساس ضعف داشتم گفتم اول میرم صبحانه یه کله پاچه میخوررم بعد ساعت 10 و اینا بهش زنگ میزنم، ساعت 10 و 11 یه زنگی بهش زدم بنده خدا قبول کرد و گفت بیا کلیدش رو بگیر، رفتم کلیدش رو گرفتم و یه آرایشگاه رفتم بعدش رفتم خونه خوابیدم، وقتی بیدار شدم 4 عصر بود رفتم یکم وسیله جمع و جور کردم یکم خرید کردم به نظرم یه سری چیزها برای خودم و حلیمه نیاز داشتیم خریدم یکم خرید یخچالی کردم چون میدونستم یخچالش خالیه، ساعت 8 و اینا بود که بهم پیام داد سلام نادر جان میدونستم دیگه نمیای فقط خواستم بهت ثابت کنم تو هم مثله باقی مردهایی خدا خافظ.
براش نوشتم سلام حلیمه جانم، خودت و بچه ها آماده بشید دارم میام دنبالتون. نوشت واقعا؟ نادر داری شوخی میکنی؟ گفتم شوخی چیه؟ من توراهم یه ربع دیگه میرسم، گفت باشه ما الان زود آماده میشیم، اومدم زنگش زدم، ساسان و مهتاب زودتر اومدن گفتن آقا نادر برامون کباب میخری؟ گفتم الان میریم همه چی می خریم، حلیمه اومد گفتم دیدی اومدم؟ گفت سلام، ممنون که اومدی رفتیم یه رستوران سنتی 4 تایی شام خوردیم و رفتیم سمت ویلا بچه ها صندلی عقب خوابشون برد گفتم بچه ها امروز چیزی نگفتن؟ گفت از دیشب؟ نه خداروشکر و خندیدیم گفت نادر اینجا که داریم میریم کجاست؟ گفتم یه جای شیک که با هم عشق و حال کنیم، می خوام طعم واقعی خیلی چیزا رو بچشی گفت خیلی دوست دارم گفتم دوست دارم به حرف نیست به عمله نگام کرد، گفتم این یعنی بوس لب می خوام، یه بوس لب گرفتیم گفت حواست به جلو باشه برسیم وقت هست برای اینکارا دنده عوض کردم دستم روی دنده بود دستشو گذاشت روی دستم بعد دستمو بوسید گذاشت لای پای یکم کوسشو مالیدم براش گفتم به من که میرسه بذار برسیم وقت هست خودت از الان شروع کردی خندیدیم و گفت من از تو حشری ترم نادر حلیمه خیلی سخت هم ارضا میشم گفتم امشب ببینیم کی کم میاره… رسیدیم ویلا… در رو باز کردم و با ماشین رفتیم داخل، گفت چقدر بزرگه نادر گفتم بذار بریم داخلش رو ببینی کیف میکنی، رفتیم داخل چون ویلا دوبلکس بود گفتم بچه ها رو پایین بخوابون خودمون میرریم بالا خرید ها رو همه توی یخچال چیدم و لوازم شخصی دو تایمونم بردم توی اتاق خواب گذاشتم دیدم روی تخت داره میپره میگه چه خوبه من فکر میکردم اینا توی فیلم هان، گفت دستشویی اش کجاست؟ گفتم بیا تا بریم نشونت بدم، نشونش دادم از دستشویی که اومد گفتم حلیمه دوست دارم از همین جا لخت بشیم و بعد بریم بالا اون منو لخت کرد و بعدش خودش لخت شد و من نگاهش میکردم درسته چهرش معمولی بود اما اندامش معرکه بود بغلش کردم بردمش بالا گذاشتمش روی تخت دو نفره گفتم مرد خونت کجاست؟ گفت قربون پسرم برم خوابه، گفتم پس تا مرد خونت خوابه می خوام مادرشو بگام، گفت امشب باید یه جوری مادرشو بگایی که نتونه راه بره گفتم جونم کیرم حسابی از دیدن بدن لختش و لمس کردنش شق شده بود بهش گفتم نه می خوام برام بخوری نه برات میخورم میخوام به تمام پوزیشن های سکسی بکنمت گفت آخ جون، خوابیدم روی کمرم و کیرمو توف زدم و یکم توف هم به کوسش زدم و گفتم بشین روش و کیرمو کردم توی کوسش گفت نادر درد داره گفتم روغن خریدم ایناها یکم کیرمو چرب کن یکم چربش کرد و یکم مالیدم کیرمو به کوسش و فرو کردم توی کوسش با دوتا دستام صورتش رو آوردم پایین و ازش لب میگرفتم و توی کوسش تلمبه میزدم گفتم ساسان کوش؟ دارم کوس مامانشو میگام… ساسان کجاست ببینه کیرم تا ته توی کوس مامانشه ساسان کجاست ببینه مامانش داره کوس میده، حلیمه میگفت مرد خونم خوابه بی غیرت داره کوس منو میگاد، ساسان کجایی نادر کیر کلفتشو تو کوسم جا کرده، ساسان کجایی؟ ساسان، ساسان، ساسان، گفت نادر من اونجوری بیشتر بهم حال میده، گفتم چطوری؟ گفت دوست دارم روی کمر بخوابم پاهامو بدم بالا تو توی کوسم کنی گفتم باشه هر چی تو بخوای یه ضربه زدم به کونش گفت آی درد داره نادر گفتم امشب پارت میکنم، روی کمر خوابید و پاهاشو دادم بالا و کردم توی کوسش دیگه وحشی شده بودم قرصم خورده بودم تا آبم به این زودیا نیاد ومحکم توی کوسش تلمبه میزدم گفتم مرد خونت کجاست؟ گفت اون بی غیرت خوابه مادرشو بگا چه خوب میکنی چه خوبه، این شوهر بی غیرتم منو نمی کرد بیا ببین دارم کوس میدم، داره کوسمو جر میده، نادر منو بگا مردای من همشون بی غیرتن، مرد بی غیرت رو باید ناموسشو بگایی، نادر بگا بگا منو اینجا یه بار ارضا شد گفت صبر کن صبر کن گفت بده کیرتو بخورم گفتم الان وقتش نیست، داگی اش کردم کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن، گفت بکن زنه بی صاحب رو بایدم اینجوری بگایی مفتی بگایی اگر صاحب داشتم نمی تونستی اینجوری بگاییم گفتم جلوی تک تک صاحبات میگایدمت، صاحبات کین؟ جلوی بابات میگایدمت، جلوی داداشت میگایدمت، جلوی پسرتم که گایدمت گفت کوسکشا همشون بی غیرتن بگا نادر حلیمه بی صاحب رو بگا دو تا ضربه زدم به کونش گفت آییییی گفتم هیس صدات در نیاد میخوام فقط صدای گایدن کوست بیاد و دو تا ضربه دیگه زدم گفت آیییی گفتم خفه شو و محکم کوبیدم توی کوسش من ضربه میزدم و اون آیییی میگفت منم محکم توی کوسش میکوبیدم دو تا ضربه محکم زدم گفت آیییی پسره دیوث نزن درد داره گفتم بی صاحاب دیوث شوهر جاکشته خوابوندمش روی شکمش کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن و با دستام سینه هاشو توی مشتم میچلوندم آه و ناله میکرد گفتم خفه شو و گازش گرفتم شونشو و زود ول کردم گفتم خفه شو خفه شو صدات نیاد هیچ صدایی نمیومد جز صدای گایدن کوسش آبم اومد و ریختم توی کوسش بی حال روش خوابیده بودم دو تا نفس عمیق کشیدم خودمو انداختم کنارش بسمت خودم تابوندمش دیدم گریه میکنه بغلش کردم گفتم ببخشید دست خودم نبود خیلی حشری بودم دیدم حرفی نمیزنه در گوشش گفتم خیلی دوست دارم می خواستم حسابی سکس بهت حال بده محکم بغلم کرد و بیشتر گریه کرد منم فقط می بوسیدمش میگفتم فدات بشم حلیمه من، گریه اش که بند اومد گفت از صدای من بدت میاد؟ گفتم نه، گفت پس چرا گفتی خفه شو من دوست دارم حرف بزنم گفتم ببخشید، من غلط کردم دیگه نمیگم، من عاشق حرف زدنای توام، گفت به جز اون خفه شو گفتن هات بقیش خیلی بهم حال داد بوسیدمش گفتم تازه اولشه یکی دو هفته اینجایم پاره میکنم کوستو و بوسیدمش توی بغل هم خوابیدیم دم صبح رفتم دستشویی لباس هامون که پایین بود رو آوردم بالا و در اتاق رو بستم و خواستم دوباره بخوابم گفتم ولش کن یهو بچه ها بیدار میشن و میان بالا زشته… رفتم پایین دوش گرفتم و صبحانه براشون آماده کردم که اول دختر کوچولو بیدار شد صورتشو شستم و نشست سر میز و بعد ساسان بیدار شد و صورت اونم شستم و به دو تاشون صبحانه دادم و گفتم بچه ها برید توی حیاط هم تاب داره هم سرسره بازی کنید، بچه ها رفتن توی حیاط بازی کردن که دیدم حلیمه خانم اومد پایین گفتم سلام عشق من و اومدم بغلش کنم گفت بچه هام گفتم اونا توی حیاط دارن بازی میکنن بغلش کردم چسبوندمش به دیوار و ازش لب گرفتم گفت نادر از پشت بهم بچسب چسبیدم گفت آیییی جای دستات درد گرفت گفتم فدات بشم بذار ببوسمش گفت نه نادر فقط بهم بچسب، چسبیده بودم بهش گفت بریم نزدیک در که بچه ها رو ببینم رفتیم نزدیکتر و با دستام سینه هاشم گرفته بودم گفتم مرد خونت داره بازی میکنه مامانش داره عشق بازی میکنه،گفت: من خیلی تحت فشار بودم تو رو که دیدم دیگه نتونستم تحمل کنم دلم یه بغل مردونه میخواست همین الان که اینجوری بغلم کردی اوج آرامشه، احساس میکنم پست دارم، پناه امن دارم، نادر؟ گفتم جانم، گفت من این کارتو خیلی دوست دارم، گفتم بغل کردنو؟ گفت نه اینکه توی سکس وحشی میشی و بعدش همون نادر مهربون میشی، سکس دیشب و بغل امروز صبح رو خیلی دوست دارم…
گفتم بریم صبحانه بخوریم؟ گفت بریم… صبحانه رو خوردیم.


صبحانه رو خوردیم گفتم بریم چند دست لباس برات بخرم الان بخوای بری حموم نداری، گفت باشه، بچه ها رو صدا کردم لباس پوشیدن رفتیم لباس های خوشگلی خریدیم هم برای حلیمه هم برای بچه ها اومدیم حلیمه بچه ها رو برد حمام و خودشم حمام کرد گفت نادر؟ کدوم لباس ها رو بپوشم؟ گفتم تاپ به سلیقه خودت اما یه شلوارک روشن بپوش زیرشم شورت نپوش، گفت چسم عزیزم و از هم لب گرفتیم بچه ها دوباره رفتن توی حیاط بازی کردن داشتم توی هال پی ام سی آهنگ گوش میدادم حلیمه اومد پایین دیدم یه تاپ مشکی پوشیده یه شلوارک تنگ زرد رنگ گفت قشنگ شدم؟ یه چرخی زد گفتم عالیه پشتت رو به من کن پشتش رو به من کرد و کونشو بو کشیدم و بوسیدم گفت دهنت گایدست، گفتم چرا گفت تا روزه و بچه ها هستن سکس نداریم اما شب که شد و بچه ها خوابیدن آزاد آزادی… گفتم جونم، گفت الانم می خوام برم با بچه ها بازی میای؟ گفتم اره برو بریم با بچه ها کلی بازی کردیم، حلیمه رفت داخل خونه منم پشت سرش رفتم، گفتم حلیمه چرا سکوت کردی چرا برام حرف نمیزنی؟ گفت ازت دلخورم، گفتم برای دیشب؟ گفت آره، گفتم من که معذرت خواستم گفت میدونم اما هر بار بهش فکر میکنم که چطور با حرص توی گوشم داد میزدی خفه شو دلم نمی خواد دیگه حرف بزنم، گریه کرد منم بغلش کردم و بوسیدمش گفتم از اینکه با من سکس میکنی راضی هستی؟ گفت خیلی،گفتم از الان همه کست خودمم، صاحبت منم سعی میکنم همه نیازهاتم در حد توانم رفع کنم گفت یه سوال بپرسم؟ گفتم بپرس، گفت بعد از یه هفته که از اینجا رفتیم میریم خونه خودمون؟ گفتم نه، اونجا رو گذاشتم برای رهن کامل یکمم خودم میذارم روش و یه جای تمیزتر و شیک تر رهن میکنم برات که راحت باشی بغلم کرد و گفت با اینکه بهت نمیاد اما خیلی مردی گفتم غلط کردی بهم نمیاد دویدم دنبالش رفت بالا رفتم دنبالش خوابید روی تخت گفت من خیلی دوست دارم بغلم کنی خیلی بغلم کن من بغل دوست، خوابیدم کنارش و از پشت بغلش کردم و سینه هاشم محکم توی مشتم گرفتم گفت محکمتر بغلم کن فشارم بده، گفت نادر؟ واقعا بهت اون لذتی که انتطارشو داشتی بهت میدم؟ گفتم لذتش فراتر از انتطارم بود گفت واقعا؟ گفتم واقعا… من همین الانم دارم لذت میبرم، گفت نوش جونت، لیاقت لذت بردن رو داری، تو هر جور بخوای منو بگایی من پایتم، الان دوست داری جای دستاتو ببوسی تا زودتر خوب بشن؟ گفتم جوووونم بده ببوسمش مثله وحشیا شلوارکشو دراوردم دیدم وااااای چقدر بد زدم، کبود شده بود جاش روی کمر خوابوندمش و شروع کردم بوسیدن گفت لیس بزن، لیس زدم دستمو روغنی کردم و سوراخ کونشو نوازش میدادم انگشت کردم توش دیدم خیلی خوبه کیرمم چرب کردم و کردم توی کونش یه آه گفت و شروع کردم توی کونش تلمبه زدن از خوشی و لذت داشتم میمردم خیلی گشاد نبود خیلی تنگ هم نبود، گفت شوهر قرمصاقم می گفت از کونت خوشم نمیاد تو کوست هم مالی نیست چه برسه به کونت، نادر داری کونمو میکنی بهت حال میده؟ گفتم عالیه، گفت تا می تونی کونمو بگا تا این جاکش قرمساق ببینه، بیا دیوث ببین دارم کون میدم، نادر جلوی شوهرم کونمو جر بده… اگر الان دارم بهت میدم بخاطر حرفای اون دیوث خواهر جندست منم وحشی شدم و گفتم جلوی شوهرت میگایم کونتو پارش میکنم دیوث بی غیرت ببین چه کونی میده زنت آبم اومد و ریختم توی کونش… از روش رفتم کنارش دراز کشیدم، گفتم شوهرت خیلی تحقیرت میکرد؟ گفت خیلی، بغلش کردم و ازش لب گرفتم اما تو همه چیزت عالیه،از بس تو جذابی کیرم دائم شقه، باور کن شق درد گفتم، گفت اون اصلا اینطور نبود دائم تحقیرم میکرد، انقدر تحقیرم میکرد از خودم و بدنم متنفر بودم،اگرم دائم شقی من اینجام که بخوابونمش، سفت بغلش کردم با دستام صورتشو گرفتم با حرص بهش گفتم انقدر برای من دلبری نکن من پارت میکنما ازش لب گرفتم اونم یهو با دستش کیرمو گرفت و گفت این وظیفشه منو پاره کنه،مگه جرات داره منو پاره نکنه؟
بلند شدیم لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم پایین بچه ها رو صدا زدیم و همگی ساندویچ کالباس خوردیم…
این چند روز گذشت و یه جای بهتری برای حلیمه و بچه ها گرفتم یکی ماه گذشت تا اینکه دختر بزرگش که الی صداش میکردن زنگ زد گفت من فردا میام خونه، حلیمه گفت میشه خواهش کنم این چند وقت که الی اینجاست تو نباشی؟ گفتم حتما،روز قبل اومدن دخترش من رفتم و اونم همه وسایلم رو جمع کرد و بردم خونه دو سه روز گذشت که دیدم یه خط ناشناس زنگم میزنه جواب ندادم دیدم حلیمه بهم پیام داده من به الی گفتم تو صاحب خونه مایی حواست باشه… دوباره زد، جواب دادم گفت سلام آقای فرهمند؟ گفتم بله، گفت من دختر خانم رازدان هستم گفتم بله بفرمایید، گفت آقا آب گرمکن خونه شما آب گرم نمیکنه الان من رفتم حمام یخ زدم گفتم الان میام درستش می کنم با یه تعمیرکار رفتم خونه حلیمه، وقتی دخترشو دیدم جا خوردم چه خوشگله این الی خانم، اونم وقتی منو دید کلی تحویلم گرفت و مثله مامانش پر حرف بود لعنتی گرفته بودم به حرف به هزار زور زحمت فرار کردم از دستش اما خیلی دختر قشنگی بود ازش خوشم اومده بود، تقریبا یه هفته دخترش اونجا بود هر روز به یه بهانه ای زنگم میزد که بیا فلان چیز رو خرابه و… منم همشو می رفتم…


دهنم از خرده فرمایش های الی سرویس شده بود، که حلیمه زنگ زد گفت امروز عصر میره انقدر خوشحال شدم، براش نوشتم آخ جون، گفت واقعا این یه هفته خیلی برام سخت گذشت گفتم برای من بیشتر به خدا من به اینکه تو بغل تو بخوابم عادت کردم برام نوشت قربون این عادت خوبت بشم من، نادر رفت بهت پیام میدم زود بیا، گفتم باشه خانمم، نزدیکای عصر بود الی بهم پیام داد آقا نادر میشه ببینمتون؟ گفتم باشه حتما کجا؟ گفت من به مامان اینا گفتم عصر برمیگردم ساعت 4 میزنم بیرون گفتم باشه من ساعت 4 میام دنبالت، ساعت 4 رفتم دنبالش با هم رفتیم خارج از شهر کنار دریاچه… گفت من دیگه نمی خوام درس بخونم می خوام کار کنم مامان گفت شما یه شرکت دارید برای من کاری سراغ ندارید؟ گفتم رشتتون چیه؟ گفت زبان انگلیسی، گفتم رشته خوبیه ولش نکن آینده خوبی داره گفت هزینه های زندگی توی یه شهر دیگه برام سخته گفتم هزینه هاش با من دوست داری ادامه بده گفت بعد در ازاش چیکار باید کنم؟ گفتم هیچی، همکار شرکت ما باش و یا می تونی تحت حمایت شرکت ما یه پیچ و سایت آموزش زبان به کودکان بزنی چون الان بازار خیلی خوبی داره همه خانواده ها بچه هاشون رو میفرستن کلاس زبان، گفت فکر نمی کردم انقدر اطلاعاتتون خوب باشه خیلی اطلاعات دارید من به هر کس میگفتم زبان میخونم با حرفاش ناامیدم میکرد گفتم من یه تاجرم، اطلاعاتم درباره هر چیزی که مردم حاضرن براش هزینه کنن زیاده، گفتم الان هم یه شماره کارت بده برات کارت به کارت کنم علی الحساب تا بیای شرکت قرار داد ببندیم گفت ممنونم واقعا این لطفتون رو فراموش نمی کنم رفتیم ترمینال براش یه تاکسی دربستی گرفتم تا بره، حلیمه انقدر پیام داده بود زنگ زده بود اما گوشیم روی سایلنت بود و تا زنگ میزد رد تماس میدادم چون الی بود، الی که رفت زنگش زدم گفت چرا رد تماس میدی؟ چته امروز؟ گفتم الان میام بهت میگم، رفتم خونه بچه ها داشتن توی حیاط بازی میکردن تا رفتم توی خونه حلیمه پرید توی بغلم سفت بغلم کرد و زد زیر گریه نادر دلم خیلی برات تنگ شده بود منم بغلش کردم و گفتم منم دلم تنگ شده بود و انقدر لب گرفتیم که نفس جفتمون بند اومد گفت از پشت بهم بچسب سفت بغلم کن بغلش کردم گفت سینه هامو مشت کن خیلی بوی خوبی میداد گفتم عجب عطر خوشبو زدی گفت الی برام آورده، گفت بریم روی مبل بشینیم بگو ببینم چرا رد تماس میدادی رفتیم نشستم روی مبل و حلیمه نشست روی کیرم و کیرمم لای چاک کونش بود گفتم الی خواست ببینتم یهو بلند شد گفت واسه چی؟ گفتم دنبال کار میگشت نمی خواست بره دانشگاه، گفت پس الان کجا رفت؟ نادر قشنگ بگو ببینم چه خبره گفتم تو شروع کن خوردن من کامل تعریف می کنم واست حلیمه شلوار و شورتم رو دراورد و شروع کرد خوردن گفتم دنبال کار میگشت و نمی خواست بره دانشگاه اما بهش امید دادم و پول دادم گفتم بره درسشو بخونه رفتیم ترمینال یه تاکسی دربست هم واسش گرفتم که نخواد با اتوبوس بره، گفتم حلیمه بسه، حلیمه گفت دستت درد نکنه نادر جان خیلی دوستت دارم و از هم لب گرفتیم گفتم بریم بالا گفت بچه ها شامشون رو بخورن بخوابن میریم بالا، که برام پیام اومد الی توی واتساپ بهم پیام داده بود، دیدم پیام صوتیه پلی کردم گفت آقا نادر دستتون درد نکنه من رسیدم دانشگاه حلیمه گفت قربون دخترم برم نادر هواشو داشته باش دوست دارم الی به آرزوهاش برسه گفتم کاری می کنم تو هم به آرزوهات برسی گفت آرزوی من تویی، گفتم چه کون عجیبی داری وقتی بهش میچسبم احساس قدرت میکنم گفت پس بچسب به کونم حس قدرتو تقویت کن منم برای الی ویس فرستادم که موفق باشید الی خانم، شب بعد شام رفتیم بالا قرص تاخیری خورده بودم گفت نادر بده کیرتو چرب کنم میخوام تا صبح فقط توی کوسم تلمبه بزنی حلیمه خوابید روی کمر و پاهاشو دادم بالا و کیرمو کردم توی کوسش حلیمه دستاشو دور گردنم حلقه کرده بود و منم مثله وحشیا توی کوسش تلمبه میزدم حلیمه میگفت بگا کوس حلیمه بی صاحابه بگاش مرد خونم بی غیرته خوابیده بگا کوسمو گفتم شوهرت اینجوری میکردت؟ گفت اون قورومساق فرق کوس و کون رو نمیدونست فقط میخواست یه جا بکنه ابش بیاد گفتم پس الان محکم تر میگایمت تا شوهرت ببینه حسرت بخوره گفت جونم بگا کوسمو جلوی شوهر جاکشم کوسمو جر بده،سینه هاشو گاز میدادم میگفت آییییی گفتم حرف بزن برام ساسان کجاست؟ گفت بی غیرت خوابه، گفتم مامانش کجاست؟ گفت زیر کیر نادر داره کوسش جر میخوره گفتم پارت میکنم جر میدم این کوستو گفت بکن بکن بکن، محکمتر بکن، کیرمو تا ته با فشار میکردم توی کوسش و درمیاوردم و دوباره اینکارو میکردم حلیمه میگفت آبتو بپاش ته کوسم می خوام برای ساسان داداش بیارم آبتو بپاش ته کوسم آبتو بپاش ته کوسم آبتو بپاش زودباش دیوث گفتم کوست آبمو نمیاره گفت محکمتر بکن توش جرش بده اووووف چه حالی میده کیرت، چه حالی میده، اووووف، احساس کردم آبم داره میاد تا ته کردم توی کوسش و نگه داشتم و آبمو ریختم توی کوسش افتادم روش، گفتم دوست داشتی؟ گفت خیلی خوب بود و ازش لب گرفتم و بیهوش شدم…

»» ادامه دارد»»

نوشته: نادر

ادامه...


👍 26
👎 2
26501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

953342
2023-10-19 01:04:43 +0330 +0330

والا چی بگم

1 ❤️

953343
2023-10-19 01:11:45 +0330 +0330

قورمساق.اینقدبدون حساب کتاب نریز توش.اون گفت میخوادداداش بیاره واسه پسرش.شرط میبندم درقسمتهای بعدی شکمش هم میره بالا.مگراینکه لوله رحمش روبسته باشه.که تااینجای داستان که اشاره نشده بهش.
راستی پیشاپیش تشکیل زندگی مشترکت روهم تبریک میگم چون دیگه همه عضویک خانواده شدین وخواهیدشد.انتهای داستان چیز روشنی هست.ولی بهرحال جذابیت خودشوداره قلمت.

0 ❤️

953357
2023-10-19 02:07:26 +0330 +0330

عالی بود غرق داستان شدم

0 ❤️

953364
2023-10-19 02:30:52 +0330 +0330

عالی
همینطور ادامه بده 👍

0 ❤️

953425
2023-10-19 11:37:25 +0330 +0330

عالی بود. جزو معدود داستان‌های منطقی و خوش ساختار. فقط خواهش میکنم با الی کاری نداشته باش بذار همینطور قشنگ پیش بره.

0 ❤️

953431
2023-10-19 13:40:43 +0330 +0330

حضوری و مجازی فقط تل
Nazii_1200@

0 ❤️

953572
2023-10-20 11:44:21 +0330 +0330

ولک ده درصد اینو خرج میکردی جنیفرلوپز میومدم سراغت 🤣🤣🤣

1 ❤️

953581
2023-10-20 12:30:34 +0330 +0330

من فقط توی این ماندم که حلیمه چطور سالی یک بارم پریود نمیشه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣

0 ❤️