خاطرات من با دوست مادرم

1403/03/04

سلام به همه اسم امیر علی هست 24 سالمه یه خاطره ای رو میخوام براتون بگم برمیگرده به ۷ ساله پیش که 17 سالم بود قبل اینکه داستان رو بگم هم داستان درمورد پکینگ هست هم به شدت طولانی پس اگه نه حوصله دارید و علاقه نخونید و بی خود وقت خودتون رو تلف نکنید خیلی ممنون متشکرم

مقدمه:
ما قبلا تو یه محلی قدیمی تو پایین شهر زندگی می‌کردیم بخاطر اینکه بعد فوت پدرم مادرم به تنهایی باید هم خرج خونه زندگیمون رو درمی‌آورد هم دنبال یه جا با قیمت و اجاره کتری می‌بودیم من وقتی پدرم فوت کرد ۴ سالم بود و چیز زیادی ازش به خاطر ندارم و بعدش تو ۹ سالگی اسباب اساسیمون رو جمع کردیم رفتیم همون محله که بهتون گفتم خونه ما ته بن بست بود کنار یه خونه و تو اون کوچه بجز خونه ما و بغلیمون خونه دیگه ای نبود مادرم آدم اجتماعی بود و همیشه همه جا میتونست خیلی راحت دوست پیدا کنه اما من هم یه بچه درون‌گرا هم خیلی خجالتی و اصلا تا اون موقع حتی تو مدرسه ام هیچ دوستی نداشتم خونه بغلی ما یه خانومی زندگی میکرد به اسم معصوم خانوم که مطلقه بود ۳۷ سالشم بود
(مشخصاتش چشمای مشکی درشت ابرو های کشیده و پهن دماغ کشیده و لبای درشت رنگ پوست سفید بدن تپل و با سینه ها و کون بزرگ سینه هاش تقریبا ۸۰ بود با قد ۱.۸۰ و قدش هم از مادرم بلند تر بود سایز پاشم ۴۰ بود)

داستان اصلی:
مادرم پرستار شده بود تو بیمارستان و بیشتر وقتا حتی تا شب مجبور بود شیفت واسته و برای همین منو سپرد به معصوم خانوم چون معلم مدرسه بود و تا ۲ و بعضی وقتی هم ۳ کارش تموم می‌شد و میتونست بیاد خونش برای همین از کلید خونش یه زاپاس به من داده بود که بعد مدرسه برم خونش تقریبا ۲ هفته بعد اومدنمون تا اول مهر شروع بشه من خونه معصوم خانوم میموندم و و تا اون موقع فقط با معصوم تونسته بودم دوست بشم و راحت باشم و همیشه بعد مدرسه خونش بودم حتی یادمه به قدری خوشگل بود که خودمم خیلی ازش خوشم میومد و همیشه چه با لباسای خونه چه با لباسای فرم کارش تو مدرسه خیلی خوشگل بود و بهش میومد بعدا هم من هم معصوم خیلی باهم راحت شده بودیم به طوری که بیشتر وقتا که حموم میرفت منم با خودش می‌برد و هم اون خودشو بهم می‌مالید هم من خودمو بهش سینه هاشو میمالیدم و رو این حساب کیرمم هم بلند می‌شد و معصوم می‌خندید و برام میمالیدش و بهم میگفت امیر علی یادت باشه اینا بین من تو باید بمونه و به مادرت هیچی نگی راستش من با مادرم زیاد حرف نمیزدم برای همین تو اون سن یکی آنقدر باهام وقت میگذروند و بهم توجه میکرد حاضر نبودم به هیچ قیمتی از دستش بدم برای همین همیشه بهش میگفتم چشم معصوم خاله هر چی شما بگید اونم یه لبخند میزد و میگفت افرین امیر علی جان تو خیلی پسر خوبی هستی هی به مرور زمان روم به روش باز شد و دیگه باهاش راحت بودم و کم کم معصوم بهم میگفت امیر علی بیا باهم بازی کنیم که منظورش بازی های جنسی البته من بعدا فهمیدن که اینا بازی های جنسی بودن بگذریم پیرهن و سوتینشو درمی‌آورد و من سینه هاشو میمالیدم میک میزدم و میخوردم از نوکش گرفته تا کلشو اولین بار بهم گفت شلوارتو دربیار شلوارمو درآوردم کیر کوچولومو گرفت تو دستاشو شروع کردن اول نوک زبونشو همه جای کیرم کشیدن حسابی هم قلقلکم میومد هم یه جور حسی بود که برام جدید بود و داشتم برای اولین بارم حشریت رو تجربه میکردم بعد دهنشو باز کرد شروع کرد کل کیرمو میک زدن و خوردن من از شدت قلقلک و حشریت آه و ناله بلند شده بود و می‌گفت معصوم خاله نکن قلقلکم میاد اونم می‌گفت هیچی نیست امیر علی این فقط یه بازیه و به کارش ادامه می‌داد و کیرمو می‌خورد و سینه هاشو می‌مالید کل کیر کوچولومو تو دهنش کرده بود بعد شروع کرد تخمامو جدا خوردن بعدش دوتاشو باهم می‌خورد و سینه هاشو می‌مالید بعد بهم گفت پیرهنتو دربیار و به کمر بخواب من کامل لخت لخت شده بودمو به کمر خوابیدم بعد معصوم خانوم شروع کرد کامل تیشرت و شلوارکشو درآوردن شرت و سوتینشم درآورد بعد امد با کون نشست رو صورت من کون بزرگش صورتمو پوشونده بود بهم گفت برای آدمه بازی منم باید چوچولشو لیس بزنم من اولش بدم امد اما بخاطر حرف معصوم هرچی می‌گفت انجام می‌دادم اول با چندشی زبونم میزدم بهشو میگفتم یه جوریه نمیتونم که معصوم هم میگفت چیزی نیست اولش اینطوریه که بعد چند دفعه لیس دیگه برام عادی شد بعد چند دیقه لیس زدن من یدفعه از چوچول معصوم یه آبی با شدت پاشید تو صورتم و همزمان باهاش معصوم جیغ میزد و ناله می‌کرد و آه می‌گفت آبش امد و کل صورت و سر و هیکل منو خیس کرد تو همون حین یدفعه شروع کرد تند تند کیرمو میک زدن و ساک زدن به قدری که تند و عمقی این کارو می‌کرد که من از شدتش دندونامو به هم فشار میدادم بعدش یدفعه کل بدنم یه لرزشی کرد و یدفعه یه حالت سرخوشی بهم دست داد انگار بهم بی حسی زده بودن که بعدا فهمیدن اولین تجربه ارضا شدنم بود بعد معصوم از روم بلند شد منو بغل کرد برد تو حموم اونجا بهم گفت دوزانو بشینم اول سینه هاشو چسبوند به صورتم منم حسابی مالیدم و خوردمشون بعد سرمو چسبوند دوباره به کصش تا چوچولشو لیس بزنم بعد چند دیقه لیس زدن دوباره ارضا شد و آبش امد ناله ای که کرد و هی جون می‌گفت بعد منو خوابوند کف حموم به کمر خوابوند دوباره با کص نشست رو صورتم به طوری که ایندفعه پشت به صورتم نشسته بود کون گندش کل صورتمو کلمو گرفته بود خیلی سخت میتونستم ببینم بعد چند دیقه لیسیدن دوباره ارضا شد ابشو داشت میپاچید تو حموم و جیغ میزد و آه و جون می‌گفت بعد بلندم کرد و کل صورت و بدنمو شست و از حموم آمدیم بیرون و منو خشک کرد گفت امیر علی قولمون که یادت نرفته گفتم نه اصلا به هیچ وجه اونم لبخندی زد و گفت آفرین واسه همینه من آنقدر تورو دوست دارم واسه اینکه پسر حرف گوش کنی هستی و منم اونموقع تو دوران بچگی کلی حال میکردم این حرفارو ازش می‌شنیدم گذشت و مثل همیشه فردا هم بعد مدرسه رفتم خونش اما سرکار بود امد کفشاشو درآورد باهم سلام و علیک کردیم منو از لبام بوس کرد و گفت امیر علی امروز چطوری گفتم خوبم حالا که امدم پیش شما بهترم هستم گفت خیلی ممنونم بعد بهش گفتم امروزم باهم بازی می‌کنیم گفت معلومه که بازی می‌کنیم رفت تو اتاق لباساشو کامل درآورد بهم گفت امیر علی بجنب لباساتو دربیار لخت شو بیا تو اتاق منم لباسامو درآوردم رفتم پیشش دیدم به کمر خوابیده پاهاشو باز کرده گفت بیا جلو رفتم جلو اول به کصش تف زد همین که به کصش تف زد دوباره به دستش تف زد و مالید به کیرم قلقلکم امد بعد کیرمو با دوتا انگشتش گرفت نزدیک کصش کرد یذره مالید کیرمو به کصش پاهاش بالا نگه داشته بود دستشو انداخت پشت کمرم منو کشوند نزدیک خودش کرد نزدیک نزدیک بعد دوباره کیرمو گرفت ایندفعه کرد تو کصش کیرمو کامل کرد تو کصش بعد یه هیییم و آهی گفت تو همون حین لبشو هم داشت گاز می‌گرفت کیرمو تا کرد تو کصش یه حس خیلی عجیبی داشتم واسه اولین بار خیلی خوب بود هم لیز بود هم خیس بود هم داغ بود هم لذت بخش بود کصش پاهاش بالا بود منو کشید و به شکم خوابوند رو خودش بهم گفت شروع کن دولتو آروم آروم عقب جلو کردن و حرکت دادن تو چوچول من خودشم دستاشو گذاشته بود رو لپای کون منو داشت با کونم و سوراخ کونم بازی می‌کرد و چند باری هم داشت سعی می‌کرد انگشت وسط دست راستشو که تف میرد بهش رو بکنم تو کونم اما هر دیقه فشار میداد هم نمیشد هم من کلی تکون میخوردم و نمیذاشتم و آه و آی میگفتم تو همون حین صورتمو نزدیک سینه هاش کردم و شروع کردم حسابی سینه های بزرگشو خوردن بعد چند دیقه دوباره که من شروع کردم و داشتم آروم تلمبه میزدم صورتم دقیقا نزدیک به پاهای معصوم بود منم اون موقع از روی کنجکاوی دماغم میچسبوندم به پاهاش تا پاهاشو بو کنم پاهاش بوی عرق میداد اما جای تعجبش این بود من اصلا بدم نمیومد از بوی پاهاش تازه بیشتر دماغم رو می‌میچسبوندم و پاهاشو بو می‌کرد تا اینکه بعد چند دیقه دوباره همون حالت ارضا شدن من امدم که کیرمو دربیارم و بیوفتم رو تخت معصوم نذاشت و منو چسبوند به به خودشو با دستش از پشت هی کونمو با دستش به جلو هل میداد تا کیرم تو کصش حرکت کنه و بعد چند دیقه ای آهیی گفت بدنش لرزید و آبش امد و منو ول کرد کیرم خیس خیس شده بود بعد بلند شد رو زانوهاش نشست منم به شکم خوابوند رو زانوهاش به طوری که صورتم پشت بهش میوفتاد شروع کرد با کونم ور رفتن بعد انگشت وسط دست راسشو کرد و تو دهنشو تف مالی کرد میخواست یواش یواش بکنه تو کون من هی نوک انگشتشو فشار میداد به سوراخ کنم تا بالاخره نوک انگشتشو کرد تو کونم منم جیغ زدم و میگفتم ای نکن معصوم خاله درد داره اونم می‌گفت هیچی نیست یذره صبر کنی الان تموم میشه یه چند دیقه همین کارشو ادامه داد هی انگشتشو فشار بیشتر میداد و می‌کشید بیرون تف مینداخت رو انگشتشو دوباره میکرد تو انگار هی چند بار این کارو تکرار کرد تا کامل انگشت وسطشو کرد تو و تا آخرش منم هی جیغ و ناله و گریه و التماس و اونم همیشه خنده و لذت و یذره دیگه صبر کن و شل کن و اولش درد داره و الان تموم میشه و می‌گفت و می‌برد بعد میخواست بلند بشه بهم گفت همینجوری به شکم بخواب یه بالشت هم گذاشت زیر شکمم تا کونم بیاد بالا بعد از رو تخت رفت سمت کشو هاش رفت با چند تا چیز برگشت یه پارچه سفید یه کرم چرب کننده یه بسته کاندوم با یه کمربند بند دار دیلدو که جاش یه دیلدو نازک تقریبا ۱۳ و ۱۴ سانتی یه بات پلاگ کوچیک بود دیلدو رو بست به کمربنده و یه کاندوم هم کشید روش و شروع کرد با همون کرمه چربش کردن بعد امد رو تخت با دستاش پاهامو باز کرد دستاشو گذاشت رو لپای کونم و شروع کرد از هم بازش کردن تا سوراخ کونم معلوم بشه بعد اول سره دیلدو رو با سوراخم بازی بازی میدادو هی فشار میداد تا بره تو بعد چند بار انجام دادن فرستاد تو من دندونامو به هم فشار دادم بعد همینطوری با فشار کلشو کرد تو کونمو منم داد و ناله و التماس و میگفتم ای نکن توروخدا درد داره و معصوم هم میگفت شل کن فقط اولش درد داره هیچی نیست بعد خوابید رو منو منم همینطوری گریه ناله میکردم شروع کرد اول آروم تلمبه زدن با هر تلمبه که میزد من بلند آی میگفتم و بعدش شروع کرد تند تند تلمبه زدن و منم همینطوری ناله و گریه و فریاد و اونم گردنم و لیس میزد کمرمو لیس میزد گوشمو گاز می‌گرفت بعد چند دیقه تلمبه زدن آب خیلی زیادی از کیرم پاشید و بالشت زیر شکمم و رو خیس کرد به طوری که انگار یه لیوان آب خالی کردن رو این بالشت و معصوم هم ارضا شد و بلند و شد و دیلدو رو کشید بیرون کونم داغ داغ شده بود و داشت میسوخت معصوم با دستاش لپای کون منو باز کرد دید سوراخ کونم قرمز شده و بعد بات پلاگ ورداشت چرب کرد و کرد تو کونمو منم آی بلندی گفتم بعد بهم گفت پاشو اینو تا فردا که بیای پیشم درنمیاری فقط وقتی خواستی دستشویی بزرگ کنی در میاری میشوریش دوباره میذاریش داخل بعد منو برد حموم و بدنمو شست و لباسامو تنم کرد و راستش خیلی سخت بود اون بات پلاگ تو کونم بود گذشت و من با همون بات پلاگ و درد کون با بدبختی خوابیدم و رفتم مدرسه و برگشتم خونه معصوم کلید انداختم رفتم داخل کلیدی که خودش بهم داده بود کیفمو درآوردم و رفتم نشستم رو مبل هنوز بات پلاگ تو کونم بود و اذیت می‌کرد بعد نیم ساعت معصوم هم رسید خونه امد دوباره سلام و احوالپرسی و نشست روی مبل کنار منو بعد شروع کردیم اولین دکمه های مانتوش باز کرد و سینه هاشو از توی سوتینش درآورد گفت بیا منم رفتم و شروع کردم مثل همیشه خوردن از سینه راستش شروع کردم نوک سینه شو شروع کردن میک زدن بعد خوردن حسابی خوردم و خوردم بعد رفتم سراغ چپیه همزمان که داشتم سینه سمت چپشو میخوردم با دستم داشتم سینه راستشو میمالیدم بعد چند دیقه معصوم گفت خب بسه برو عقب و سینه هاشو گذاشت تو سوتینشو دوباره دکمه های مانتوش بست بعد بهم گفت امیر علی امروز زیادی سرپا بودم پاهام خسته شدن میتونی یه ماساژی بهشون بدی گفتم حتما چرا که از رو مبل امدم پایین و نشست رو زمین کنار مبل پاهای معصوم رو گرفتم پاهاشو تو جوراب پاریزین مشکی بدون کفه بود به ناخن های دست و پاشم لاک قرمز زده بود پاهای خیلی بزرگی داشت اول از پای چپش شروع کردم با دستای کوچیکم پاهای بزرگشو مالیدن اول از انگشتاش دونه به دونه شروع کردم از انگشت کوچیکش تا رفتم سمت شصتش بعد رفتم سراغ کف پاش حسابی کف پای بزرگشو مالیدم بعد رفتم سراغ پاشنه پاش پاشنه پاشو هم حسابی مالیدم رفتم سراغ پای چپش که همزمان معصوم هم گفت آفرین امیر علی تو واقعا پسر فوقالعاده خوبی هستی بعد پای چپشم مثل پای راستش همونجوری مالیدم بعد خم شدمو پاهاشو بوسیدم معصوم لبخندی زد و گفت یعنی چی به این زودی خسته شدی و تمومش کردی گفتم چیو گفت ماساژ پامو گفتم نه هر وقت شما بخوای تموم میشه بعد گفت بزار بهت یه مدل ماساژ پا بدم پای راستشو بلند کرد چسبوند به صورتم گفت چطوره بو میده پام یا نه من با اینکه میدونستم جوراباش حسابی بو میدن گفتم بله بو میدن اما بوی بهشت میدن بعد بهم گفت دهنمو باز کنم و زبونمون بیارم بیرون بعد کف پاشو می‌کشید رو زبونم مزه عرق پاشو کامل حس میکردم هم بد بود هم خیلی خوب کیرم حسابی از زیر شورت و شلوار سیخ شده بود بعد انگشتای پاشو همرو باهم کرد تو دهنم دهنم داشت جر می‌خورد انگشتای پاهای گندشو کرده بود تو دهنم مزه عرق پاش با آب دهنم قاطی شد و یه ۱ و ۲ دیقه نگه داشت بعد پاشو کشید بیرون از دهنم بعد گفت شروع کن لیس بزن جفت پاهامو خیس و تمیز کن با زبونت منم گفتم چشم و شروع کردم انجام دادن اول از همون پای راستش از انگشت کوچیکش شروع کردم دونه به دونه تا رسیدم به شصتش بعد کف پاشو کامل لیس زدم روی پاشو بعد کامل پاشنه پاشو گردم تو دهنم و لیس زدن بعد رفتم سراغ پای چپش اونم مثل پای راستش به قدری جفت پاهاشو لیس زدم هم کل لب و دهن و چونه و گلوم خیس شده بود هم جفت پاهای معصوم بعد معصوم پاهاشو کشید عقب و شروع کرد دکمه های شلوارشو باز کردن بعد بلند شد شلوار و شرتشو تا زانو کشید پایین بعد پاهاشو داد بالا گفت امیر علی بیا جلو بجنب منم رفتم نزدیک و رو زانوهام نشستم و سرمو تا نزدیک کص معصوم کرد معصوم از پشت سرمو چسبوند به کصشو گفت لیس بزن حسابی از بالا تا پایین همه جاشو لیس بزن منم زبون میکشدم از سوراخ کونش تا میرفتم بالا تا سره کصش بعد دوباره از همون بالا زبون میکشیدم تا سوراخ کونش بعد زبون مینداختم تو سوراخ کونشو شروع میکردم زبون انداختن توشو لیس زدن معصوم هم وای و آه و ناله می‌کرد و جون می‌گفت بعد کصشو لیس میزدم میک میزدم زبون مینداختم توش معصوم هم میگفت وای امیر علی خودشو به کارت ادامه بده اصلا واینستا سریعتر محکمتر و از این حرفا بعد گفت بلند شو شلوارتو دربیار کامل بلند شدم شلوار و شرتمو کامل درآوردم و نیم تنم کامل لخت بود کیرم سیخ سیخ بود گفت بیا جلو به کیرم یه تف زد خیسش کرد بعد آورد نزدیک کرد تو کصش کیرمو و گفت امیر تا میتونی سریع محکم تلمبه بزن منم هر چقدر که زور داشتم محکم و سریع تلمبه میزدم و معصوم هم آه و اوه می‌کرد و جون می‌گفت و ناله می‌کرد بعد چند دیقه هم آب من امد هم معصوم که جفتمون ناله کردیم بعد بهم گفت خیلی خب بسه برو عقب بلند شد شلوارشو دوباره پوشید و دکمه هاشو بست به من هم گفت برو به شکم رو مبل بخواب تا بیام منم رفتم به شکم رو مبل خوابیدم معصوم هم رفته بود تو اتاق و بعد چند ثانیه معصوم با همون دیلدو ۱۴ سانتی بندار که روش کاندوم کشیده بود از اتاق امد بیرون داشت با کرمی که بهش زده بود میمالیدش بعد امد با دست بات پلاگو از کونم کشید درآورد تا بکشدش بیرون من جیغم درآمد بعد گذاشت کنار روی یه دستمالی که روی میز گذاشته بود بعد یه بالشت دوباره گذاشت زیر من تا کونم بیاد بالا بعد با یه فشار ریز دیلدو رو تا ته کرد تو کونم ایندفعه دردش نسبت به دیروز کمتر بودش اما همچنان باز هم کونم درد می‌گرفت وقتی تلمبه میزد اما ایندفعه مثل دیروز آروم تلمبه نمیزد داشت تند و محکم تلمبه میزد با هر بار تلمبه که میزد کونم آتیش می‌گرفت خودش یه پاشو گذاشته بود روی صورت منو داشت تلمبه میزد و ما بینشم محکم با چک میزد به لپای کونمو منم بلند جیغ میزدم و ناله میکردم و معصوم هم می‌خندید و جون می‌گفت بعد چند دیقه پاشو از رو سرم برداشت و خوابید رو کمر منو شروع کرد محکم تلمبه زدن همینطوری هم چند دیقه محکم تلمبه زد تا ارضا شد و گوش منو گاز گرفت و از روم بلند شد تا از روم بلند شد تا من بیام تکون بخورم به خودم بیام خیلی سریع دوباره بات پلاگ رو کرد تو کونم آنقدر سریع انجامش داد که من هنوز گیج درد بودم گفت تا فردا بمونه بسه دیگه من پاشدم بازم مثل قبل بعد انجام اینکارامون منو با خودش میبره حموم ۲ هفته که قبل مهر ۱ هفته هم که بعد مهر گذشته از زمانی که من خونه معصوم میموندم یروز بخاطر درس ریاضی که معلم قرار بود بده تا ساعت ۲ طول کشید به طوری که تمام بچه ها کلافه شده بودت و خودمم هم به قدری نشسته بودم که بات پلاگ داشت کونمو زخم میکرد و معلم گفت دیگه تمومه میتونید مدرسه تعطیل شد و من مثل همیشه رفتم سمت خونه معصوم و دلم میخواست اون بات پلاگ رو برای چند ثانیه هم شده در بیارم رفتم جلو در کلید انداختم و رفتم داخل راهرو از پله ها رفتم بالا کلید انداختم درو باز کنم همزمان کفشامم درآوردم تا درو نیمه باز کردن فهمیدن یه صدای ریز ملچ مولودچی میاد فکر کردم معصوم داره لواشک میخوره رفتم داخل درو آروم بستم صدا داشت از اتاق میومد گفتم حتما تو اتاق رو تخت نشسته کیفمو گذاشتم کنار دیوار رفتم تو اتاق دیدم معصوم خوابیده به کمر رو تخت با همون مانتو و مقنعه لباساش یه زن چادری جوون هم روی معصوم افتاده دارن حسابی از هم لب میگیرن و چشاشون بستن من همینطوری کنار در وایستاده بودم و داشتم با دهن و چشم باز نگاه میکردم تا حالا تو اون سن ندیده بودم زن از زن لب بگیره برام خیلی عجیب بودم بعد بلند گفتم ببخشید سلام تا صدای من امد معصوم و اون زنه هل شدن و اون زن چادریه از رو معصوم بلند شد چادرشو گرفت جلو صورتش و گفت معصوم این کیه معصوم هم گفت این همون پسره بود که برات تعریف میکردم منم گفتم ببخشید معصوم خاله اینجا چه خبره که معصوم بهم گفت امیر علی این دوست خیلی صمیمی و همکار جدید من هست لیلا خانم نزدیک تو هفته ای بود داشتم باهاش چت میکردم تا می‌گفت همون لحطه یادم آمد چرا بعضی موقع ها عکس می‌گرفت ازم و باهم وقتی لخت بودیم نگو میفرستاد واسه این لیلا خانومه لیلا خانوم هم مثل معصوم معلم دبستان دخترونه بوده و ۱ هفته ای می‌شد که انتقالی بهش دادن و آمده مدرسه معصوم اینا از لیلا بخوام بگم ۳۰ ساله اونم مطلقه
(مشخصاتش چشمای درشت با ابروهای مشکی دماغ کوچیک لبای معمولی سینه های ۷۰ و کون بزرگ کونش یکم از کون معصوم کوچیکتر بود بدن معمولی یکم لاغر کشیده با قد ۱.۷۴ و سایز پای ۳۸ چادری و محجبه با جوراب مشکی تا ساق)
معصوم و لیلا جفتشون لزبین هم بودن و فهمیدن که ۲ هفته ای بود با هم چت میکردن عاشق هم شده بودن بگذریم لیلا خانم بعد اینکه فهمید من هم خودی هستم چادرشو از صورتش برداشت معصوم بهم گفت امیر علی پاهامو حسابی خسته شده فقط تو میدونی باید چیکار کنی که لیلا گفت منظورت چیه معصوم اونم گفت الان خودت میفهمی لیلا منم که فهمیدم منظورش ماساژ و لیس زدن پاهاشونه رفتم نشست رو زمین کنار تخت و پاهاشون و شروع کردین مالیدن پاهای جفتشون تو همین حین ماساژ دادن من معصوم دوباره صورت لیلا رو گرفت و نزدیک صورت خودش کرد و دوباره شروع کردن به لب گرفتن از هم منم بعد چند دیقه مالیدن شروع کردم به لیسیدن اول از پاهای معصوم شروع کردم جوراب پاریزین کرم ایندفعه پاش بود و حسابی هم بوی عرق میداد زبون انداختم از انگشتای پای راستش شروع کردم میک و لیس میزدم با هم و میرفتم بعدی تا رسیدم به شصتاش جفت شصت پاهای گندشو کردم تو دهنمو داشتم لیس میزدم دهنم دیگه داشت پاره می‌شد به طوری که به زور دوتا شصتای بزرگ پاهاشو تو دهنم جا کرده بودم بعد چند دیقه لیسیدن جفت شصتاش رفتم سراغ انگشت کوچیک های پای چپش بعدش رفتم سراغ کف پاهاش از همون چپیه شروع کردم حسابی زبون میکشیدم رو از بالا تا پایین میرفتم و میومدم بعد تو همون حالت از کف پاش رفتم تا قوزک پاهاش قوزک پاهاشو گرفتم تو دهنم شروع کردم گاز زدن و میک زدن و لیسیدن رفتم سراغ پای راستش اونم همینطوری زبون کشیدم تا قوزک پای راستش بعد رفتم سراغ پاهای لیلا اول دست کشیدم رو پاهاش جوراباش تا ساق پاهاش بود جورابای مشکی لیلا گفت امیر علی پاهامو حسابی ماساژ بده دماغمو نزدیک کردم بو کشیدم بوی شدید عرق میداد بوی خیلی زیاد و تندی تو همون حین معصوم گفت بجنب امیر علی پاهای لیلا خانم خستس احتیاج به ماساژ تو داره لیلا هم گفت بجنب با زبونت ماساژ بده دیگه منم اول از انگشت کوچیکه پای چپش شروع کردم تا شروع کردم لیس زدن و میک زدن مزه عرق پاش تو دهنم پخش شد بوی و مزه عرق پاش حسابی شدید بود از انگشت کوچیکه شروع کردم میک زدن یکی یکی‌ لای انگشتارو از رو جوراب لیس میزدم تا رسیدم به شصتش شروع کردم میک زدن بعدش رفتنم سراغ کف پای چپش لیسیدم و لیسیدم بعد رفتم سراغ قوزک پاش قوزک پاشو هم حسابی لیس زدم و میک زدم و شروع کردم لیس زدن تا وسطای ساق پاش که ته جورابش بود لیس زدم و رفتم سراغ پای راستش اونم از انگشت کوچیکه شروع کردم تا رسیدم به شصتش شصتش رو هم لیس زدم بعد دوتا شصتاشو شروع کردم لیس زدن بعد رفتم سراغ کف پاشو بعدم قوزک پاشو بعدم ساق پاش بعد اینکه کارم تموم شد معصوم گفت خیلی خب امیر علی بسه برو اون گوشه اتاق رو صندلی بشین بعد لیلا از رو معصوم بلند شد معصوم مقنعه لیلا رو داد بالا شروع کرد یه چند دیقه ای گردن لیلا رو لیسیدن بعد دکمه های مانتو لیلا رو باز کرد و تیشرتشو داد بالا سینه هاشو از تو سوتین درآورد شروع کرد لیس زدن من تو اون سن اولین بار بود داشتم لز دوتا زن و نگاه میکردم اونم تازه با جزئیات شروع کرد هی سینه چپ سینه راست جدا باهم همینجوری چند دیقه خورد بعد نوبت لیلا شد لیلا مقنعه معصوم رو داد بالا شروع کرد چند دیقه لیس زدن گردن معصوم تو همون حین که داشت گردن معصوم رو لیس میزد معصوم هم داشت دکمه های سینه شو باز می‌کرد باز کرد و سینه های بزرگشو از سوتین درآورد و لیلا هم شروع کرد لیس زدن و میک زدن اول از چپیه شروع کرد بعد رفت سراغ راستیه تو تمام این مدت که سینه ها و گردن همدیگه رو لیس میزدن و میک صدای آه و نالشون کل اتاق رو پر کرده بود بعد چند دیقه مقنعه هاشونو دوباره درست کردن و دکمه های مانتو شونو بستن و اول معصوم شروع کرد باز کردن دکمه های شلوار لیلا بعد شلوار و شرت لیلا رو تا زانو کشید پایین بعد و شروع کرد کص لیلا رو لیس زدن اول دور کصشو بعد روشو بعد زبون انداخت توشو لیلا داشت از حشریت دیوونه می‌شد تو فضا بود معصوم کص لیلا رو سوراخ کونشو حسابی زبون مینداخت توشو لیسش میزد لیلا هم تو آسمونا بود بعد چند دیقه آب لیلا امد و پاشید تو صورت معصوم . معصوم هم یه جون گفت و سرشو از آورد بالا نزدیک صورت لیلا کرد شروع کرد دوباره از هم لب گرفتن و بعد چند ثانیه معصوم گفت حالا نوبت توعه بعدش لیلا شروع کرد باز کردن دکمه های شلوار معصوم اونم شلوار و شرت معصوم رو تا زانو کشید پایین و شروع کرد لیس زدن لیلا حسابی هم سوراخ کون هم کص معصوم رو داشت وحشیانه می‌خورد معصوم هم هیم و جون می‌گفت و ناله می‌کرد بعد چند دیقه هم آب معصوم امد و پاشید رو صورت لیلا بعد معصوم به لیلا گفت به کمر بخواب معصوم هم امد روش و به صورت ۶۹ شدن معصوم و لیلا شروع کردن دوباره کصای همو لیس زدن معصوم آنقدر لیس زد تا لیلا آبش امد بعد معصوم سرشو آورد بالا صاف شد بعد سره لیلا رو گرفت محکم کصو کونشو می‌مالید به صورت لیلا که لیس بزنه لیلا هم مثل معصوم داشت وحشیانه لیس میزد تا بعد چند دیقه آب معصوم هم امد دوباره ناله ای کرد و ابشو پاشید رو صورت لیلا بعد معصوم سر لیلا رو ول کرد و از رو لیلا بلند شد و چرخید سمت لیلا و شروع کردن از هم لب گرفتن و سره و صورت هم رو لیسیدن بعد دوباره به صورت قیچی شدن و شروع کردن کصاشونو به هم مالیدن گاهی از هم لب میگرفتن گاهی هم پاهای همو میگرفتن و شروع به لیسیدن میکردن بعد چند دیقه هم بازم آبشون امد و ناله ای کردن بعد معصوم به من اشاره کرد گفت بیا اینجا رفتم پیشش دکمه شلوارمو و پیرهنمو باز کرد شلوارمو پیرهنمو درآورد کامل اما شورتمو درنیاورد فقط کیرمو از تو شورت بیرون آورد شورت هنوز کامل پام بود اول یذره کیرمو با دستش مالید بعد شروع کرد ساک زدن یه چند دیقه خورد تا کیرم دوباره بلند شد تند تند می‌خورد کیرمو کل کیرو تخممو می‌کرد تو دهنشو لیس میزد زبونشو مینداخت تو سوراخ سره کیرم یه حس قلقلک مانند خیلی خوبی میداد بعد کارش تموم شد به لیلا گفت تو هم میخوای امتحان کنی لیلا گفت حتما چرا که نه لیلا شروع کرد ساک زدن منم که تو حین ساک زدن های جفتشون تو آسمونا بودم تو همون حین معصوم سره لیلا رو می‌گرفت تند تند عقب جلو می‌کرد حتی بعضی جاها لیلا از قصد دندون هم می‌کشید رو کیرم که باعث یه حس مور موری می‌شد بعد دست از ساک زدن برداشتن معصوم تیکه داد به دیوار و پاهاشو گرفت بالا و از هم باز کرد منم کیرمو گذاشتم تو کصشو شروع به تلمبه زدن از اونورم لیلا داشت سینه های معصوم رو می‌خورد و می‌مالید ما بینشم از هم لبم میگرفتن بعد چند دیقه معصوم ارضا شد بعد نوبت لیلا شد اونم مثل معصوم تیکه داد به دیوار و پاهاشو از هم باز کرد منم کیرمو کردم تو کصش شروع کردم تلمبه زدن از اونورم معصوم مثل خودش سینه های لیلا رو می‌خورد و می‌مالید و از هم لب میگرفتن بعد چند دیقه لیلا هم ناله ای کرد و ارضا شد بعد معصوم به کمر خوابید و لیلا هم با کص نشست رو صورتش معصوم هم پاهاشو بالا آورد و لیلا هم با دستاش نگه داشت پاهای معصوم رو من تلمبه میزدم معصوم کص و کون لیلا رو لیس میزد لیلا هم با یه دستش سینه هاشو می‌مالید با اون یکی دستشم پاهای معصوم رو می‌گرفت و گاهی چپیه گاهی هم راستیه رو لیس میزد ایندفعه هم معصوم ارضا شد و من هم باهاش ارضا شدم و آبم امد بعد دوباره حالت ها عوض شد معصوم بلند شد لیلا به صورت داگی شد که کص معصوم رو لیس بزنه منم از پشت انداختم تو کص لیلا و شروع کردم تلمبه زدن بعد چند تلمبه من لیلا ارضا و شد شروع کردن از هم لب گرفتن بعد بلند شدن و شلواراشونو پوشیدن و دکمه هاشو بستنو و نشستن رو تخت و معصوم به لیلا گفت واسه اون چیزه که بهت میگفتم آماده ای لیلا هم گفت چرا که نه عزیزم که معصوم بهم گفت امیر علی بیا به شکم رو زانوهام بخواب منم خوابیدم به شکم رو زانوهاش بعد دست انداخت شرتمو درآورد انداخت کنار بعد با دستاش لپای کونمو از هم باز کرد و به لیلا گفت بات پلاگ رو دیدی گفت آره گفت درش بیار لیلا هم گرفت محکم بات پلاگ و از کونم کشید بیرون راستش درد زیادی داشت وقتی این کارو کرد بعد سوراخ کونمو دید که باز بسته میشه بعد با دوتا انگشتاش سوراخ کونمو از کنارا باز کرد گفت جوون همون چیزیه یه که میگفتی حتی بهتر از اون بعد دوتا انگشتای اشاره و وسط دست چپشو تف زد و کرد تو کونمو شروع کردن انگشت کردن منو همزمان داشتن از هم لبم میگرفتن بعد چند دیقه انگشت کردن معصوم گفت امیر علی پاشو پاشدم و نشستم رو تخت و معصوم به لیلا گفت برو سمت کشو یه دیلدو کوچیک و کرم و کاندوم هست اونارو بیار لیلا هم رفت سمت کشو ها همون دیلدو ۱۴ سانتی رو با کاندوم و کرم آورد بندشو بست به خودشو سفت کرد یه کاندوم هم کشید سره دیلدو چربش کرد تا داشت این کارارو می‌کرد معصوم هم منو به شکم خوابوند با دست لپای کونمونو باز کرد لیلا هم امد دیلدو رو تا ته کرد تو کون منو شروع کرد تند تند تلمبه زدن و منم داشتم ناله میکردم و درد میکشیدم تلمبه میزد و از معصوم هم لب می‌گرفت مابینش هم بعضی وقتا لیلا بعضی وقتا معصوم محکم چند بار چک میزدن دره کون من تو همون حین که لیلا داشت تلمبه میزد معصوم رفت تا نمیدونم چی بیاره گفت الان میام تو همون حین هم لیلا بعد چند دیقه تلمبه خوابید رو منو دیلدو رو فشار داد تو کونمو ارضا شد بعد دیدم لیلا سرشو برگردوند سمت معصوم گفت حالا نوبت منه دیدم لیلا سریع دیلدو رو کشید بیرون و چرخید پشت به من شد که نزاره برگردم ببینم اما من یه لحظه سریع دیدم پشتمو که لیلا سریع جلومو گرفت دیدم که معصوم یه دیلدو بزرگ تقریبا ۲۰ سانتی به قطر ۴ انگشت بود من از ترس داشت بدنم میلرزید و گریه میکردم اونا هم همینجوری داشتن میخندیدن لیلا رو کمر من نشسته بود با دستاش کونمو باز کرده بود و نمیذاشت تکون بخورم هر وقت میومدم تکون بخورم میزد به تخمام و کلی دردم می‌گرفت بعد معصوم دیلدو رو که چرب کرد اول سرشو گذاشت هی زور زد تا با فشار کرد تو من داشتم گریه میکردم و ناله میکردم بعد معصوم با یه فشار دیگه دیلدو رو تا ته کرد تو کونمو منم جیغ بلندی زدم و شدید گریه کردم بعد چند تا تلمبه اول اصلا نفهمدیم چی شد چشمام سیاهی رفت و بیهوش شدم نمیدونم چقدر زمان گذشت تا بهوش بیام که بعدا معصوم بهم گفت یه ۱۵ دیقه ای بیهوش بودم وقتی بهوش امدم تو بغل معصوم بود لیلا هم چسبیده بود به من معصوم اون دیلدو بزرگه رو کرده بود تو کونم لیلا هم اون دیلدو ۱۴ سنتی رو کرده بود تو کونمو داشتن دوتایی تو کونم تلمبه میزدن دیگه کونم بی حس بی حس بود فقط میسوخت بعد چند دیقه تلمبه به هم چسبیدن و از هم لب میگرفتن و هم منو بین خودشون له میکردن هم دیلدو هارو فشار میدادن بعدش دیلدو هارو کشیدن بیرون و معصوم منو بغل گفته بود منو رو که داشتم از حال میرفتم و ولو شده بودم به کمر خوابوند رو تخت بعد شروع کردن معصوم و لیلا اول کاندوم های دیلدو هارو درآوردن بعد دیلدو هارو درآوردن بعد تا من به خودم بیان و خوب بشه حالم جفتشون رو زمین دراز کشیدن و دوباره شروع کردن از هم لب گرفتن بعد اینکه من از شدت بی حالی خوابم برد بعد نزدیکای ۶ یا ۷ غروب بود که دیدم معصوم با لباسای راحتی امد بالا سرم گفت بیدار شدی امیر علی پاشو بریم یه دوش بگیر بهتر شی منو که لخت بودم کرد برد جلو در حموم گذاشت زمین خودشم لباساشو درآورد رفتیم تو منو شست و آمدیم بیرون چون همیشه تا ۸ خونه معصوم میموندم همیشه تو کیفم مادرم ۲ تا شلوار و ۲ تا پیرهن میذاشت راحتی که بپوشم لباسامو پوشیدمو معصوم هم موهاشو خشک کرد و لباساشو پوشید و تا مادرم بیا رفتیم با معصوم نشستیم رو مبل کنار لیلا که اونم با لباس راحتی بود و داشت تلویزیون تماشا می کرد ساعت شد ۸ و نیم مادرم امد دنبالم از همون جلو در معصوم منتطر موند تا من وسایلمو جمع کنم و بیام اون روز گذشت و تقریبا من یه ۲ ماهی وقت نشد که برم خونه معصوم چون میموندم خونه و باید تکالیفم رو انجام می‌دادم و معصوم هم بعضی وقتا تا ساعت ۴ و نیم ۵ میموند و برای بچه ها کلاس تقویتی میذاشت و حتی بعضی از بچه هارو هم می‌آورد خونه البته فقط معلم دبستان نبود راهنمایی هم درس میداد یروز چهارشنبه آذر ماه بود من هم دیگه تکلیفی نداشتم برای همین تصمیم گرفتم برم خونه معصوم البته معصوم دیگه ۳ ماهی بود با لیلا زندگی میکرد و لیلا هم بعضی وقتا شاگرداشو واسه کلاس تقویتی می آورد خونه منم رفتم خونه معصوم و ساعت ۲ و نیم بود معصوم هم رسید خونه ایندفعه نه کلاس داشت نه تقویتی تا دیدمش سریع پریدم بغلشو از لباش ماچ کردم اونم منو از لبام ماچ کرد گفتم معصوم خاله جون دلم خیلی برات تنگ شده بود اونم لبخندی زد و گفت منم دلم خیلی برات تنگ شده بود امیر علی جانم از بغلش امدم پایین دست همو گرفتیم و نشستیم رو مبل بعد یکم صحبت رفت برام میوه بیاره و نزدیک ساعت ۳ و نیم بود دیدیم لیلا هم کلید انداخت امد تو با منو معصوم سلام علیک ‌کرد و یهو به یکی گفت بیا تو بیا دیدم یه دختر مدرسه ای با لباس فرم مانتو و شلوار صورتی و مقنعه سفید امد نشست روی مبل کنار ما با ما سلام. علیک کرد و معصوم بهش گفت عزیزم اسمت چیه چند سالته گفت اسمم محدثث ۱۰ سالمه که من فهمیدم اونجا یه شال از من بزرگ تره بعد چند دیقه لیلا پاشد دکمه های شلوارشو درآورد معصوم داشت می‌گفت نکن لیلا چیکار داری میکنی که یدفعه از دهن محدثه در رفت که گفت نه جلو اینا نه می‌فهمن که منو معصوم فهمیدیم این قبلا با دختره از این کارا میکرده وقتی که معصوم نبود میومده اینجا واسه کلاس تقویتی کم کم روشو باز کرده که لیلا برگشت به محدثه گفت نگران نباش معصوم و امیر علی از خودمونن مشگلی نیست که دکمه های شلوارشو باز کرد و کامل از پاش درآورد فقط چادر و مقنعه و مانتوش هنوز تنش بود با جورابای ساق بلند مشکیش بعد سره محدثه رو گرفت چسبوند به کصش تا محدثه لیس بزنه تو همون حین هم شروع کردن با معصوم از هم لب گرفتن و لا به لاش سینه های هم رو هم میخوردن با پاهاش سره محدثه رو قفل کرده بود و رو کصش نگه داشته بود و من هم رفته بودم داشتم پاهای لیلا رو از رو جورابش لیس میزدم بعد چند دیقه لیس زدن لیلا گفت بسه بعد معصوم بلند شد رفت پشت محدثه بعد دست انداخت از پشتش دکمه های شلوار محدثه رو باز کرد و کشید و شرت و شلوارشو باهم درآورد بعد شروع کرد لیس زدن کص و کون محدثه منم امدم داشتم پاهای محدثه رو لیس میزدم جوراب مچی های سفید پاش بود حسابی هم جوراباش بو مزه عرق میداد اما خیلی خوب بود بعد چند دیقه معصوم و لیلا پاشدن همون دیلدو ۲۰ سانتی و رو یه کاندوم کشیدن سرشو و با لیلا به محدثه پوشونده و منو داگی خوابوندن و دیلدو رو چرب کردن و به محدثه گفتن بکنه تو تلمبه بزنه کرد تو دردم گرفتا اما نسبتا به دیروز کمتر بود معصوم و لیلا دستاشو گذاشتن رو پهلوهامو و جورابای لیلا رو از پاش درآوردن کردن تو دهن من و گفتن بهش که محکم تلمبه بزن اونم نامردی نمیکر و همینکارو می‌کرد محکم داشت تلمبه میزد و می‌خندید لیلا معصوم هم داشتن کصاشونو میمالیدن و میخندیدن و جون و میگفتن و از هم لب بعضی موقعه ها معصوم و لیلا به محدثه میگفتن محکم با چک بزنه دره کون منو اونم همینجوری محکم چپ و راست با چک میزد رو کونمو اوناهم با خودش میخندیدن آنقدر زده بود که جفت لپای کونم قرمز شده بود تو همون حین هم معصوم پاشد رفت اون دیلدو ۱۴ سانتی رو به خودش بست و کاندوم کشید سرشو چربش کرد نشست پشت محدثه و دیلدو رو داشت می‌مالید به سوراخ کون محدثه بعد با یه فشار دیلدو رو کرد تو کون محدثه و محدثه شروع کرد جیغ زدن و گریه کردن و معصوم بهش گفت ساکت باش جیغ نزن معصوم هم داشت محکم تلمبه میزد و محدثه هم از درد معصوم و سوراخ کونش داشت گریه و می‌کرد ناله و می‌کرد تو همون حین لیلا امد نشست جلو منو جورابای محدثه رو از دهن من درآورد انداخت اونورو سره منو چسبوند به کصشو تا لیس بزنم و بعد چند دقیقه هم لیلا ارضا شد سره و منو ول کرد هم معصوم ارضا شد و محدثه رو ول کرد بعد اون روز گذشت تا غروب که من برگردم پیش مادرم که مادرم خیلی خوشحال بود گفتم چی شده گفت با وامش موافقت شده میتونیم دیگه از این خونه بریم و یه خونه مناسب بگیریم نزدیک محل کارش منم دیدم مادرم خوشحاله کلی خوشحال شدم و فرداش تا ظهر کارگرا کل وسایلارو جمع و کردن تو کامیون و ما هم از لیلا خانم و معصوم خداحافظی کردیم و تا اون روز من آخرین باری بود که دیدمشون تا امروز که در خدمت شما هستم و دارم داستانم رو مینویسم و این هم بود از داستان منو امیدوارم خوشتون اومده باشه با اجازتون خداحافظ.

نوشته: امیر علی


👍 2
👎 23
64101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

985001
2024-05-24 23:27:31 +0330 +0330

دیوس رمان نوشتی

0 ❤️

985003
2024-05-24 23:41:46 +0330 +0330

ما اگه میخواستم این حجمو بخونیم که میرفتیم درس میخوندیم داداش

3 ❤️

985007
2024-05-24 23:47:22 +0330 +0330

تکراری بود 👎

2 ❤️

985012
2024-05-25 00:01:02 +0330 +0330

تجاوز فقط از مرد به کودک نیست
زنها هم میتونن تجاوز کنن

1 ❤️

985021
2024-05-25 00:32:11 +0330 +0330

کیر تو کص مامی جونت دیوث دفعه اول فرستادی خیلی تشویق شدی که دوباره فرستادی و خدمت ادمین گرامی عرض کنم که ادمین جان دستتو از تو شرتت دربیار ببین تکراری هست یانه

0 ❤️

985024
2024-05-25 00:47:04 +0330 +0330

سایز پای خودتو و مامانت رو یادت رفت بنویسی!آخه دو تا معلم براشون چه لذتی داره بخوان با دیلدو دوتا بچه رو اینجوری عذاب بدن!!اصل داستان اینه که تو از بی کوسی رفتی پیش خاله ولی از شانست اونجا خفتت کردن و چهار نفری بدجوری کونت گذاشتن و جیب و حسابت رو خالی کردن و با تیپا انداختنت بیرون 😂

0 ❤️

985032
2024-05-25 01:22:16 +0330 +0330

کونت شد این همه کص شر نوشتی
بابا جون یک بار کص بکنید و زنه نلرزه
هر چی کص تو شهوانیه رو وبیره است با کیر دو سانتی تو هم ارضا میشن

0 ❤️

985041
2024-05-25 01:55:00 +0330 +0330

همه کصشعرات به کنار…راستشو بگو چقدر طول کشید این اراجیف رو تایپ کنی؟شلمغز کونی😃

0 ❤️

985044
2024-05-25 02:14:40 +0330 +0330

ادمین مرده که هر دیوثی میاد اینجا داستان پدوفیل میذاره؟

0 ❤️

985047
2024-05-25 02:17:39 +0330 +0330

داستان هايى كه زياد زر ميزنن رو نميخونم

1 ❤️

985057
2024-05-25 04:19:07 +0330 +0330

اینکه زحمت زیادی واسه نوشتن این کستان کشیدی دستت درد نکنه.
انقد تجربت توی سکس کمه هنوز نمیدونی زن چطور ارضا میشه.
با اندک درکی که از سکس داشتی ؛ و تخیلاتت تونستی یه کستان چند وجهی بنویسی .
بزرگتر که شدی و کس از نزدیک دیدی بعد دوباره بیا داستانت بخون ‌ . اونوقت متوجه میشی کجای داستانت ؛،کستان بود.

0 ❤️

985080
2024-05-25 09:30:55 +0330 +0330

خیلی تخیلی بود و کیری
اخه پسر خوب این همه تایم گزاشتی این همه کصشر تفت دادی که به چی برسی؟ کاری ب راست و دروغ بودنش ندارم داستانت خیلی تخمییی بود‌
اولاشو خوندم حالم بهم خورد

0 ❤️

985094
2024-05-25 12:33:55 +0330 +0330

امل زن گندش ۲۰ سانت نمیره توش

0 ❤️

985201
2024-05-26 05:34:51 +0330 +0330

خیلی عالی بود ، باز هم بنویس، کاش ما هم از این همسایه‌ها داشتیم

0 ❤️

985242
2024-05-26 13:18:56 +0330 +0330

کسکش اول گفتی ۱۷ سالته اخر معلوم شد ۸ سالته محدثه ازت یه سال بزرگتر بود یابو😂😂😂

0 ❤️